share
1398/07/09
نظریه وحدت موضوعی سوره های قرآن نگرش ها و چالش ها

گروه: تفسیر قرآن
ارائه دهنده: حجت الاسلام سیدعلی اکبر حسینی رامندی
ناقد: حجت الاسلام سیدمحمود طیب حسینی  و حجت الاسلام فرج‌الله میرعرب
دبیر علمی: حجت الاسلام محمدعلی محمدی
زمان برگزاری: 1394


دبیر علمی

بدون شک قران هم درعرصه ی محتوا و هم در عرصه ی بیان معجزه هست و وقتی ما می توانیم به مفاهیم دقیق ایات  دست  پیدا کنیم که به زبان و اسلوب بیان قران مسلط و در حضور آن کامل تحقیق کنیم. یکی از موضوعاتی که در این حوزه حائز اهمیت هست بحث تناسب ایات است. خب  مساله ای که در این موضوع انشا الله در موردش امروز مورد بحث قرار خواهد گرفت این است که ایا  تمام یک سوره با یکدیگر تناسب موضوعی دارند به گونه ای که دارای  وحدت موضوعی  و هدف خاصی را دنبال  کنند؛ به عبارت بهتر ایا خداوند از انزال مثلا سوره ی بقره هدف خاصی را در نظر می گرفته که مثلا وقتی که با اتمام سوره هدف به پایان رسیده و ان وقت سوره ی بعدی هدف دیگری را پیگیری می کند و ایا تمام  سوره های قران دارای  وحدت موضوعی هستند یا نه یا اینکه ما وحدت موضوعی بین سوره های قران نمی توانیم پیدا کنیم. خب  در این رابطه دو تا نظریه هست برخی از کارشناسان اعتقاد دارند که بله همینطور هست که سوره های قران همگی به دنبال یک هدف خاص هستند و وحدت خاصی در سوره های قران هویداست و برخی می گویند که اینطور نیست .


حجت الاسلام سید علی حسینی[1]

اسلوب بیان مطالب در قرآن

نکاتی را من به اجمال عرض می کنم نکته اول و مهمترین نکته این است که انچه را به عنوان نظریه وحدت موضوعی سوره های قرآن و نگرش ها و چالش ها ارائه کردیم تقریبا یک عنوان متواضعانه برای نقد یک نظریه ای است که عده ی زیادی آن  را پذیرفتند و بر اساسش تفسیرشان را تدوین کردند. در حقیقت کتاب بنده نقد نظریه است و عزیزانی که حضور دارند به نحوی مجموعه کتاب بنده رو با تمام جزئیات  به صورت تذکراتی به بنده میدهند و یا به نحوی مدافع بنده هستند. خب جناب اقای دشتی عزیز کتابی با این عنوان منتشر کردند و بر اساس این نظریه انسجام و پیوستگی درونی سوره طه رو تصویر  کردند و کم و بیش روی این نظریه  صحه  گذاشتند.  نکته ی دوم اینکه قران در دو عرصه قابل توجه و تامل است هم محتوا و هم اسلوب و روش بیان اینکه قران با چه شیوه و روشی مطالبش رو بیان می کند این هم باید مورد توجه و دقت مفسران و قران پژوهان قرار بگیرد.  هراس فرو غلتیدن د ر تحریف و تفسیر به رای در نادرستی روش قران فهم ناصواب در روش قران و زبان گفتمان قرنی به همان اندازه جدی  نگران کننده است که در فهم محتوا ممکن است  اتفاق بیافتد. نکته بعدی اینکه منابعی از زمان های بسیار گذشته به بهانه های مختلف تحت عنوان علوم قران، اعجاز قران، روش شناسی قران، فهم قران، زبان قران، منطق فهم قران به مسایل روشی و به اسلوب قران پرداخته اند؛ البته بعضی مثل اقای رشید رضا   صاحب المنار  معتقدند که این نظریه و این اصل یکی از مبانی فهم قران است  یعنی ما اگر این اصل رو نفیا یا اثباتا یکی از مبانی و ارکان فهم قران را نداریم و از دست دادیم بعضی ها معتقدند اصلا بدون کشف غرض و موضوع سوره ما مجاز تفسیر نیستیم و د راین صورت  تفسیر  زیانبار و نگران کننده است.


مباحث مهم و مبنایی کتاب

خب دغدغه اصلی این کتاب این است که یک بحث نسبتا تفسیری در این رابطه داشته باشد و من  به فصل ها و ساختار هندسه بحث نپرداختم چون ممکن است مشکلی رو حل نکند من حتی می خواستم در این کتاب گزارشی   از این نظریه ارائه کنم ولی منصرف شدم و دوستان هم مناسب دیدن که فهرستی ارائه نشود شاید مشکلی رو حل نکند. در هر صورت  بیشتر دغدغه های اصلی کتاب  پرسش های اساسی این نظریه یا نقد این نظریه است و شاید چالش اصلی و خواستگاه این بحث و این گفتمان بر اساس همین پرسش ها معنا و مفهوم پیدا بکند.


پیوند مفهومی آیات قرآن

 خب  اولین پرسش این است ایا بر تمامی ایات یک سوره پیوند مفهومی حاکم است یعنی همه ی ایات یک سوره مدار یک غرض یا یک موضوع واحد می چرخند و در تدارک القاء معنایی هستند که ان غرض به عنوان اصلی برد و نماد سوره ما را ملزم به کشف آن می کند درحالی که کسانی که خالی ذهن باشند وقتی به قران مراجعه می کنند نوعی گسستگی و نا پیوستگی رو مخصوصا در سوره های بزرگ می بینند و برای ایشان کمی سخت و صعب به نظر میرسد یک  پیوست منطقی و قابل دفاع در ترکیب و وحدت ارائه شود.


توجیه خردپذیری آیات قرآن

 سوال بعدی این است ایا تنها توجیه خرد پذیر برای تجمیع ایات  در هر یک ایات قران پذیرش نظریه ی وحدت موضوعی است یا وحدت غرض سوره هاست؛ در واقع بزرگترین استدلال  که طرفداران نظریه یا شاید جدی ترین استدلالشان اینه که چگونه ممکنه بدون هیچ غرضی مجموع ایات در سور با هم بی ارتباط باشند.  خب ما این را قبول داریم و به احتمال قوی باید اینطور باشه که ایاتی که کنار هم هستند و یک سوره رو تشکیل دادند باید یک غرض و یک قصدی پشت این چیدمان باشد اما سوال من این است  لزوما با غرض و  موضوع واحد آیا می توان به جواب این مساله رسید.


وحدت مفهومی کلامی آیات

سوال سوم این است که با فرض پذیرش ملازمت وحدمت کلام و وحدت غرض وقتی ما می گیم سوره ها یک غرض  یا یک موضوع واحد را تحلیل  و پردازش می کنند معناش این است که سوره یک کلام واحد و پیش فرضشان این است کهدیگه سوره ها یک وحدت مفهمومی کلامی دارند خب اقتضای  کلام واحد غرض واحد است حتی ما تصورمون این است که کلام واحد لزوما نه نیاز به موضوع واحد دارد و نه غرض واحد این سوال تنزل یافته است یعنی عرض من این است که برفرض که بپذیریم سوره ها کلام واحدی رو ارائه می کنند ایا لازمه ی کلام واحد غرض واحد است. سوال بعدی این است که ایا  با فرض پذیرش ملازمت وحدت کلام و وحدت غرض می توان اثبات کرد که هر یک از سوره های قران کلام واحدند و باید غرض واحدی رو دنبال بکنند؟ در حالی که بسیاری از سوره ها در یک بازه زمانی طولانی  با توجه به حادثه ها در یک بازه زمانی بیست و سه ساله نازل و معمولا معطوف به حل مسایل و حوادث و رخداد هایی است که در بستر نزول قران در جامعه عربی یا احیانا در جامعه ی جهانی اتفاق افتاده و قران نیز در پی حل این مسائل است. خب با توجه به این پیش فرض و این باور قران شناختی و مبنای مسلم قران شناختی ایا ما می تونیم چنین ادعایی بکنیم که  هر سوره کلام واحد باشه؟ خب همان طور که نزول سوره ها و ایات  براساس یک مبنای پذیرفته شده و مسلم و تبدیل و توجیه رخداد هایی هستند که در بازه ی زمانی بیست وسه ساله در جزیره العرب د رمکه و یا در جامعه جهانی اتفاق افتاده است.


رابطه وحدت موضوعی و اعجاز بلاغی قرآن

سوال بعدی این است که  ایا پذیرش وحدت موضوعی یا وحدت غرض سوره ها لازمه ی ناگزیر اعجاز بلاغی است؟ خب استدلالی که عزیزان کردند این است که  قران یک معجزه است و در بلاغت و فصاحت در عالی ترین قله ی فصاحت و بلاغت می درخشد و تا سر حد اعجاز اوج گرفته؛  اما ایا لازمه ی بلاغت و فصاحت وحدت موضوعی ا ست؟ از استدلال های محکم و جدی عزیزانی است که این نظریه را پذیرفته اند. سوال بعدی این است که حکمت امیز بودن قران از پیش فرض ها و مبانی قران شناختی دانش تفسیر است چراکه قران یک متن حکیمانه و منسجم هست ،اگر زمین و زمان جمع شوند نمی توانند مثل قران رو خلق بکنند؛ در واقع قران هیچ گونه گسست و  تعارض در مفاهیمش نیست و دریک کلمه خداوند حکیم و متعال  در اوج هنر نمایی ان را نازل کرده اما آیا  لازمه ی حکمت امیزی یک متن وحدت غرض یا وحدت موضوعی ان متن است؟


چینش توقیفی ایات

دلیل بعدی که این بزرگان این عزیزان در رابطه با وحدت موضوعی سوره های قران ارائه میدهند ما به صورت یک سوال مطرح کردیم و آن این است که آنها روی یک چینش توقیفی تاکید دارند و معتقد ند چینش قرآن توقیفی و متفاوت با ترتیب نزولی آن است، این چینش نزولی چینش بر اساس توقیف و بر خلاف و متفاوت با ترتیب نزول  هدف خاصی را دنبال می کند ان هدف همانی است که ما تعیین می کنیم.


گزاره های اثبات نظریه وحدت موضوعی

سوال بعدی اینکه  ایا روایات و ایات گزاره هایی موجود هست که کمک بکند بر اثبات این نظریه، طبیعی است که پیروان این نظریه تلاش کردند که طیفی از ایات و روایات را تجمیع کنند آنها همچنین مدعی شدند اینها مدافع این نظریه هستند. خب ما تک تک ایات و روایات را نقل کردیم و متناسب با حجم کتاب پاسخ دادیم.


دیدگاه ها و نظریات موجود در زمینه نظریه وحدت موضوعی سوره های قرآن

البته ادعاهایی شده از طرف صاحب نظران و طرفداران این نظریه مطرح شده که  شاید مهمترین ادعا این است که داستان نظریه ی وحدت موضوعی سوره های قران بدیهی الاثبات است. خب  این عجیب ترین حرفی است که در عرصه این نظریه در حوزه ی قران پژوهی مطرح شده و  برخی این نظریه را یک دست اورد  و یک نوع الهام ویژه و شهود و اشراق شخصی دانسته اند و معتقدند خداوند با تاملات و ژرف اندیشی های قرانی یک پنجره ی دیگر به صورت میانبر به آنها التفات کرده و در نوشته هایشان به آن تصریح کردند. کسانی مثل سعید حوی در اساس التفسیر، غزالی، مدنی، حجازی و ... که  اینها از نویسنده ها و قران پژوهان عرب هستند و برخی از قران پژوهان معاصر مثل آقای ایازی مثل اقای بی ازار شیرازی، خامه گر و ... کتاب هایی نوشتند و با کمی تفاوت مدعی هستند که از الزامات و از ضروریات تفسیر کشف غرض یا موضوع اصلی سوره است. خب در این خصوص باید عرض کنم  که غالب اشخاصی که مبدا این نظریه هستند و این نظریه رو با عشق و شوق دنبال کردند در  نظراتشان  ادعا کردند که ما در حقیقت می خواستیم به یاوه گویی های مستشرقان و خاور شناسان پاسخ بدهیم مخصوصا اقای حجازی که ادعا کرده که ما دیدیم که حرف هایی مشتشرقین می زنند و قران را متهم می کنند به ناپیوستگی و گسست مطالب مانند گوستاو لوبون ، گلزی و پورفسور اربرین و ...  حتی  گوستاو لوبون معتقد است که قران حرف یک امی است و  استدلالش هم  این است که گسستگی و بی ارتباطی مضامین قران نشانه این است که اورنده امی بریده از دانش و انتظام فکری است و حرف هایی از این دست . خب اینها به نوعی رنج آور است اما حرف اساسی بنده در این نوشته این است که برای پاسخ گویی به این یاوه گویی ها ما باید ارتباط و پیوستگی بین ایات را اثبات کنیمو آن نیز در گرو ارائه نظریات محکم و قابل دفاع می باشد.  


دبیر علمی

تشکر می کنم از محضر جناب اقای حسینی . خب اگر ما بخواهیم بستر پژوهشمان رو یک بار دیگر یاد اوری کنیم باید عرض کنم که  موضوع مورد بحث این است که ایا همه ی سوره های قران غرض واحدی دارند و یک موضوع واحدی رو پی میگیرند یا نه؟ مثلا ایا سوره ی طه یک موضوع واحدی را پی می گیرد و تمام جزء جزء  ایات درواقع اشاره داره به همون موضوع واحد یا مثلاٌ سوره ی الرحمن موضوع واحدی رو پی می گیرد و تمام   جزءجزءایات  و موضوعات که در ان سوره امده است اشاره به همان موضوع واحد دارند یا نه. یا اینکه  در همان سوره ی طه یا  در سوره ی الرحمن از موضوعات مختلفی بحث شده است. خب  جناب اقای حسینی اعتقادشان بر این بود که سوره های قران وحدت موضوعی ندارند و ما اصلا نیازی نیست که به دنبال ان موضوع واحدی باشیم که در سوره ها مطرح است در برابر نظریه ایشان برخی از دانشوران و از جمله جناب طیب حسینی اعتقاد دارند که همه ی سوره های قرانی یا حداقل بخش عمده ای از سوره های قران وحدت غرض همچنین وحدت موضوع دارند و هر مفسر قبل از اینکه  به تفسیر بپردازد باید اول بررسی کند و ببیند که هدف واحد یا هدف محوری مثلا سوره طه چیست و وقتی که هدف محوری سوره طه رو کشف کرد ان وقت باید برود  و سوره رو تفسیر کند. خب  جناب اقای حسینی هشت نقد داشتند بر این نظریه که فهرست وار حدمت شما عرض می کنم. یکی اینکه گفته اند که ناپیوستگی در سوره های قران مشهود است مثلا در  سوره بقره ناپیوستگی بسیار فراوان هست. در واقع اشکال دوم ایشان این بود که  تنها توجیه خرد پذیر برای تجمیع ایات در یک سوره وحدت موضوعی نیست چون طرفداران نظریه می گویند که چرا قرآن به صورت  سوره سوره مطرح شده است. خب علت اینکه یک سوره تمام و سوره بعدی شروع می شود این است که غرض قبلی تمام می شود و موضوع بعدی با غرض دیگری شروع می شود.  اشکال سومی که جناب اقای حسینی مطرح فرموده اند و گفته اند که اگر بپذیریم که سوره های قران کلام واحد هستند باز هم لازمه ی کلام واحد این نیست که حتما هدف واحد داشته باشند. اشکال بعدی این بود که حتی اثبات اینکه هرسوره کلام واحد هست این هم خیلی مشکل است بویژه سوره هایی که شان نزول های مختلف دارند. اشکال دیگر ایشان این بود که استدلال طرفداران وحدت موضوعی این هست که اگر ما وحدت موضوعی رو نپذیریم اثبات اعجاز بلاغی مشکل است. خب  اقای حسینی  فرمودند نه اینطور نیست ما همان طور که می توانیم  اعجاز بلاغی قران رو اثبات کنیم می توانیم به نقد وحدت موضوعی نیز بپردازیم.  ملاحظه ی بعدی این بود که حتی اگر بپذیریم که چینش ایات توقیفی است یعنی وقتی که یک ایه ای نازل می شد به ترتیب بود اگر یک وقت جای خاصی می خواست چینش آن تغییر بکند پیغمبر دستور می داد که ایات در جای خودشون قرار داده شوند؛ البته  اگر  توقیفی بودن ایات رو هم بپذیریم بازهم لازمه ی توقیفی بودن ایات قران وحدت موضوعی نیست و اخرین اشکال ایشان این بود که حتی ایات و روایات هم نمی توانند وحدت موضوعی رو اثبات کنند.  


آقای طیب حسینی [2]

ببینید طرفداران این نظریه استدلالشان  عقلی است یعنی با استدلال عقلی خواستند ملازمه ایجاد کنند بین یک پدیده ی نقلی و یک پدیده نقلی دیگر و این به معنای  توقیفی بودن یک پدیده است؛ البته  وحدت موضوعی هم یک پدیده است و اینها با هم ملازمت دارند و بر این ملازمه نیز برهان عقلی ارائه شده است. به عبارت دیگر  اینها ناچارند بگویند که استدلال هایشان  فراگیر است و شامل تک تک سوره های قران می شود حتی بقره، ال عمران، نساء و... می شود؛ البته چنین چیزی در برخی از سوره ها ممکن است  اتفاق بیافتد و در برخی هم بدیهی است و ارتباط و انسجام بخصوص در سوره های کوچک انکار ناپذیر است اما چیزی که کار ما را راحت می کند این است که طرف مقابل باید نسبت به تمامی سوره ها دلایل قابل دفاعی برای وحدت موضوعی و حتی کشف موضوع ارائه بدهند حتی باید دنبال ابزار ها ومکانیزم هایی باشند که بتوانند به این موضوع برسند .


نگاهی به سیر تاریخی نظریه وحدت موضوعی

نکته ای دیگری  که در مورد کتاب عرض بکنم این است  که ایشان با توجه به زحمت سالیان طولانی در این موضوع کشیدند و تاریخچه ی این بحث را گزارش کردند در فصل اول و فصل دوم خوب بود که این تاریخچه را با یک سیر تاریخی ارائه می دادند تا ما از تحولاتی که در این نظریه ایجاد شده هم برخوردار بشویم. خب  تاریخچه ای که ایشان ارائه دادند د رحوزه مقالات و پایان نامه ها یک سیر تاریخی ندارد تا ما ببینیم این نظریه از کجا شروع شد چه کسانی آن را ادامه دادند و چه تاثیراتی از قبلی ها پذیرفتند و چه تاثیرات وتغییرات  و اصلاحاتی در نظریه ایجاد کردند.  به نظرم د ریک نظریه این سیر تاریخی بسیار مهم است  هم برای نقد نظریه و هم برای دفاع از آن  و اگر این نگاه نباشد ممکن است به نحو مطلوب نتوانیم حق مطلب را ادا کنیم. خب همان طور که آقای حسینی اشاره کردند آقای فیروز آبادی در کتاب البسائر به موضوع وحدت موضوعی اشاراتی داشتند ولی انچه که امروز به نام وحدت موضوعی مطرح است چیزی نیست که مثلا فیروز ابادی به آن  اشاره کرده ، یک محقق مصری داریم به نام اقای مستنصر میر که مقیم آمریکاست و مقالات زیادی در همین موضوع تدوین کردند و مجموع این مقالات را  رو جناب اقای دکتر محمد حسن محمدی از دانشگاه ادیان به فارسی ترجمه و در قالب ادبیات قرآن منتشر کردند که به نظر می رسد که کتاب بسیار خواندنی و زیبایی باشد. خب  تعدادی از این مقالات در فاصله ی بیست سال نوشته شده اند و این مساله به پختگی بحث کمک زیادی می کند و موجب می شود مقالات از ارزش بالایی برخوردار باشد. خب اقای مستنصر میر در مقالاتش ریشه ی این نظریه وحدت موضوعی رو در دوران معاصر همزمان به سه تا کشور ارجاع داده که به نوعی با یکدیگر بر ارتباط بودند.  همان طور که می دانید اغاز این بحث قبل از 1930 مطرح شده و یک دانشمند هندی به نام میر حمید الدین فراهی و بعد از ایشان  شاگردش به نام امین احسن اصلاحی متوفی 1980 کتابی نوشت با عنوان تدبر در قران در هشت جلد و این نظریه رو اینها در هند دامن زدند. خب گرچه در مصر ریشه این نظریه رو به عبده بر می گردانند ولی خود عبده تلاش قابل توجهی نکرد و شاگردانش بیشتر به این پرداختند. از کسانی که به بسط این نظریه کمک کردند  از محمد عبد الله دراس باید نام برد که 50 سال بیشتر عمر نکرد. ایشون در کتاب النبا العظیم و القران الکریم که علوم قرانی است که این نظر رو مطرح کرد و بعضی سوره ها خواست اجرا کند. همزمان با دراس فردی به نام  محمد مدنی کتاب  المجتمع الانسانی کما تنظمه السوره النساء  رو تالیف کرد. ایشان در این کتاب نظریه وحدت موضوعی  را در یک سوره اجرا کردو  بسیار خوب به تبیین آن  پرداخت.  فرد دیگر هم سید قطب بود که برای اولین بار در فی ظلال القران این نظریه رو پیاده کرد. خب اقای  سید قطب در  تفسیرش تا 14 جز این نظریه را پیاده کرد. بعد هر دو جزء ی رو یک ماه منتشر می کرد بعد هم افتاد زندان در زندان که بود توفیقات بیشتری نصیبش شد و چون با بیرون ارتباط نداشت  بقیه ی  اجزاء قران رو که در زندان نوشت. خب از زندان  که رها شد دوباره  به بازنویسی پرداخت و فکر می کنم تا جزء هشت رو بازنویسی کرد ولی دوباره به زندان افتاد و سپس هم اعدام شد.  به هر حال اولین کسی که تلاش کرد در تمام قران این نظریه رو پیاده کند سید قطب بود و بعد هم دیگران خیلی به گسترش آن پرداختند. اما به نقل اقای مستنصر علامه طباطبایی این نظریه رو د رتفسیر المیزان مطرح کرد و در این تفسیر گرچه مانند سید قطب متمرکز بر بحث نشدند ولی با همین رویکرد به بحث پرداختند.


ماهیت نظریه وحدت موضوعی سوره های قرآن

خب من فکر  می کنم در ابتدا باید ببینیم اصل وحدت موضوعی چیست و چه کسانی که قائل به وحدت موضوعی یک  سوره هستند؛ البته  منظورشان این نیست که هر سوره ای فقط یک موضوع دارد یا انهایی که وحدت غرض را مطرح می کنند منظورشان  این نیست که هر سوره ای فقط یک غرض دارد تا ما احساس بکنیم این کار ها تکلف امیز است و به راحتی آنها را به نقد بکشیم. وحدت موضوعی یعنی اینکه  یک موضوع  یا یک غرض اصلی روی هر سوره سایه انداخته و موضوع اصلی همه ی ایات یک  سوره را به هم پیوند می دهد؛ اما سوره هایی که یک غرض اصلی روی آنها سایه انداخته ممکن است  غرض های فرعی دیگری هم داشته باشند  که بشود همه ی ایات ان سوره را به نوعی به غرض های فرعی هم ربط داد. خب ما در وحدت موضوعی یا وحدت غرض دنبال این هستیم که یک موضوعی را از هر سوره ای معرفی کنیم که بتواند موضوع همه ی بخش های مختلف سوره را در یک تحلیلی قابل قبول به هم پیوند دهد تا کسی که به قرائت قرآن می پردازد دریافت های روشنی از آن داشته باش و احساس نکند  از یک موضوع به موضوع دیگر پرداخته شده که هیچ ارتباطی به هم ندارد. خب در هر سوره این نظریه مطرح می شودو یک موضوع اصلی روی آن سایه می اندازد. در اینجا دانشمندان و مفسران می آیند   با تدبر در سوره ها این موضوع را کشف می کنند؛ خب  این موضوع اصلی حالا ممکن است به دلیل این باشد که  سوره ها و ایات قران مجید را در خود جای دهد. در اینجا  ممکن است گاهی بنده در یک سوره ای تدبر بکنم و یک موضوع کشف کنم و جناب اقای بهمنی تدبر کنند و یک موضوع دیگری کشف کنند و سایر دوستان هم بدین منوال. خب این تدبر موجب ابطال نظریه نمی شود. بلکه ما معتقد یم این سوره یک غرض اصلی داره و غرض های مهم و فرعی دیگر هم دارد که انها می توانند همه ی ایات را مثل چتری سایه بیندازند و همه را جمع کنند و به هم ارتباط بدهند و این ارتباط به نظر من خیلی مهم است البته ممکنه است در کشف موضوع اصلی یکی از ماها خطا بکنیم ولی این به نظریه اسیبی وارد نمی کند چراکه  اصل نظریه دنبال این هست که تمام ایات داخل یک سوره  کاملا از نظر زبانی و ادبی به هم پیوسته  و مرتبط اند و یک مقصد را  دنبال می کنند. پ


نقد ادله وحدت موضوعی

 فرمودند که ادله این نظریه  عقلی است و ادله عقلی قابلیت استثنی ندارند که  به نظرم اینطور نیست و یک مغالطه است، در نظریه وحدت موضوعی سور ما غیر از ادله مبانی هم دایرم مثلاٌ به عنوان نمونه بحث توقیفی بودن سوره ها و ایات داخل سوره ها یکی از مبانی بحث است یعنی اگر ما معتقد شدیم ایات هر سوره به امر خدا و پیامبر تنظیم شده همین امر کافی است و لازم نیست که شما یک مورد نقض بیاورید و بعد نظریه رو زیر سوال ببرید. چراکه در دوره ی معاصر شما می بینید خانم بنت الشاطی در حدود 50 سال پیش کتابی نوشت به عنوان اعجاز بیانی قرآن و  در انجا مدعی شد که در قران مجید هیچ دو کلمه ای مترادف هم نیستندو  ترادف رو در قران انکار کرد بعد ایشان  امد مسائل نافع ابن ارزق رو شرح کرد. خب  مسائل نافع ابن ارزق حدود 200 کلمه است و توسط ابن عباس معنا شده وقتی که بنت الشاطی معنا کرد تلاش کرد که بگوید  معنای ابن عباس در کتابش با کلمه قرآن  مترادف نیستند چون یک کلمه را با یک کلمه عربی معنا کرده است.


گستره نظریه وحدت موضوعی

 خب این نظریه هم همینطور است و اگر کسانی وحدت غرض اصلی یک سوره را یا موضوع اصلی یک سوره را بد معرفی کردندو تکلف امیز بود این دلیل نمیشود  که این نظریه زیر سوال برود چراکه  نظریه مبتنی بر یک مبانی مهم و قوی است که باید ما جدی بگیریم و اگر کسانی موفق نشدند اثبات کنند نباید راه را بر آیندگان ببندیم چراکه ممکن است بعدها تلاش کردند و  موضوعات و غرض اصلی سوره را کشف کردند. خب بنده اخیراً در تحقیقی که در سوره ی طه انجام دادم و معتقدم وحدت موضوعی یک نظریه قابل دفاع است و در همه ی سوره های قران مجید حتی سوره بقره قابل اجراست؛ البته این نظریه چون فی الجمله تحقیق محسوب می شود نه بالجمله  مورد تایید روایات اهل بیت هم هست.خب ما در تحقیق که در سوره ی طه انجام دادیم آمدیم  تمام روایات اهل بیت که یک جهت گیری خاص را داشت اوردیم و آنها را  یک بار قبل از کشف غرض اصلی سوره ی طه و یکبار بعد از آن بررسی کردیم دیدیم  روایات کاملا پراکنده و بی ارتباطتند و هر روایت ناظر به یک آیه می باشد و تصور  ما این بود که به باطن آیه اشاره دارد اما بعد از اینکه یک موضوعی را به نام غرض اصلی سوره طه مطرح  و از نظر ادبی نیز از آن دفاع کردیم دوباره به روایات مراجعه کردیم و از منظر وحدت موضوعی  که کشف کرده بودیم  دیدیم اصلا روایات یک معنای دیگری برای ما پیدا کرد در واقع دیدیم این روایات به هدف خاصی نظر دارند و یک هدف را دنبال می کنند که ان هم  مساله خلافت و جانشینی امیر المومنین بعد از رسول خداست و اینکه ایشان به این خلافت نمی رسد کسانی به عنوان سامری امت  را به سمت و دنبال خود می کشند و مردم هم جذب انها شده و  خلیفه پیامبر رو مشخص می کنند. در هر صورت  این موضوع  که ما کشف کردیم دیدیم یازده گروه روایات اهل بیت در تفسیر ایات مختلف این سوره زیر چتر موضوع واحد  کاملا معنای دیگری  پیدا می کند. در هر صورت  بعضی از این ادله ای که جناب اقای حسینی اینجا مطرح کردند  ادله ی واقعی این نظریه نیست تا ایشان  راحت نقض بکنندو نظریه رو زیر سوال ببرند. به عنوان نمونه  مثلا یکی از ادله ای که ایشان اوردند این است که میگویند  که فهم ایات قران مبتنی بر این نظریه است یا اعجاز بلاغی قران وقتی زیر سوال برود نمی توانیم قرآن را  خوب بفهمیم. خب باید عرض کنم که این نظریه در قالب خودش به این مساله اشاره نمی کند  بدلیل اینکه معتقدیم قران مجید دارای ظاهر و باطن است. خب  در سوره ص ذیل یکی از ایاتش روایتی وجود دارد و ان اینکه  وقتی که راوی از مام صادق سوال میکند در مورد تفسیر ایه امام یک جواب میدهد و کس دیگری  سوال میکند و امام یک جواب دیگری می دهند. خب چرا امام  اینطوری امام می فرمایند چه بسا اول ایه ای در مورد یک موضوع است و اخر ایه در مورد یک موضوع دیگر است درحالی این کلام متصل و به هم پیوسته است . خب  ببینید امام در یک ایه مثال می زنند چون مورد سوال راوی یک ایه بود و همین در یک سوره هم قابل تعمیم است چه بسا یک بخش سوره در مورد یک موضوع است و یک بخش سوره درباره یک موضوع دیگر است  وبخش میانی سوره نیز  به موضوع سومی اشاره دارد؛ البته این مساله بدلیل ادبی قابل کاملا قابل اثبات است بنابر این ما معتقدیم قران دارای  ظاهر و باطن است و  ظواهر قران نیز معارف مختلف دارد و در سیاق یک معنا میدهد خارج سیاق هم معنای دیگری دارد. بنابر این این اشکال اقای حسینی وارد نیست اگر ما به قران مراجعه کنیم باید از تک تک ایات یک معنایی می فهمیم کاملا اگر در چهارچوب قواعد زبان باشد قابل دفاع است و ما نقد نمی کنیم.  بد نیست من این قضیه رو هم نقل بکنم یکی از طرفداران این نظریه اقای محمد غزالی است. ایشان در مصر کتابی دارند به نام  تفسیر الموضوعی که در  ایران هم  ترجمه شده به نام گامی به سوی تفسیر موضوعی که دقیقا درباره وحدت غرض صحبت کرده است. خب آقای غزالی در اول کتابش مینویسد که واقعیت این است که من الان در دهه ی هششتاد عمرم زندگی می کنم و از کودکی با قران مانوس بودم  به گونه ای که در  ده سالگی همه قران را حفظ کردم در  این مدت با تفسیر مانوس بودم می دانید که اهل سنت مثل ما اینقدر به فقه و اصول  نمی پردازند و بیشترین فعالیتشان در حوزه قران و حدیث بوده است. خب ایشان معتقدند  در این دهه ی هشتاد عمرم یک زاویه جدید از قران برویم باز شد و ان اینکه در هر سوره به دنبال یک موضوع بگردم و همه ی ایات را به آن مربوط کنم. خب  موضوعی که به عنوان یک واحد کشف کردم و بعد اینکار رو کردم دیدم یک افق تازه ای به روی من باز شد و هشتاد سال عمر خودم رو در تباه دیدم البته در  این هشتاد سال بهره ی کمی از قران بردم و تازه فهمیدم که قران یک رویه ی دیگر هم دارم و کاش من بر میگشتم به ده سالگی و از ان زاویه به قران می پرداختم.  خب ببینید  اگر شما نگاه وحدت موضوعی یا وحدت غرض نداشته باشید قران رو نمی فهمید؛ در واقع چهارده قرن مفسران ما با همان نگاه بدون غرض اصلی قران رو خواندند و تفسیر کردند و هدایت شدند و به مقامات عالی رسیدند حرف اینها این است اگر از این زاویه  به قرآن بنگریم به معارفی از قران می رسیم که در نگاه های قبلی نبود.


انگیزه طرح نظریه وحدت موضوعی قرآن

خب  یکی از علل طرح این نظریه پاسخ به شبهات و اتهامات مستشرقان بوده که البته درست است اما امروز یک بخش از اغراض این نظریه پاسخ گویی به اتهامات مشرکانه است و یک بخش دیگر پاسخ به نیاز نسل جوان امروز است در واقع ممکن است یک جوان نسل تحصیل کرده یک صفحه یا یک سوره از قران را بخواند ولی متوجه نشود چون احساس می کنه ایه و سوره از این شاخه به ان شاخه می پرد. خب این نظریه فضای جدیدی برای ما باز کرده که یک موضوع را به عنوان موضوع و غرض اصلی از این سوره بکشیم بیرون و همه ی ایات رو خیلی روان و بدون تکلف و با  ضوابط ادبی تحت آن قاعده توضیح دهیم. تا اینکه وقتی خواننده مشغول خواندن قرآن است احساس کند این سوره هدف خاصی را دنبال می کند.  به نظرم این راه رو نباید ببندیم حتی  اگر نتوانستیم  در ده تا سوره ی قران اثبات بکنیم و  تکلف امیز باشد نظریه در جای خودش ثابت است باید تلاش بکنیم  تکلف ها رو بر طرف کنیم ونظریات جدید ارائه دهیم. خب بنده در این خصوص برای توضیح و تبیین این نظریه در دو سوره این  کار را کردیم لذا دو تا سوره را عمیق تر نگاه کردم  و به موضوع اصلی رسیدم و  نظریه طرفداران را در این نظریه را در این دو موضوع نقد کردم.  خب ،ببینید از 114 سوره ی قران 29 سوره مدنی است 86 سوره هم مکی است در مورد ان 86 سوره  هیچ دلیل قابل اعتمادی ندارید که به صورت  پراکنده نازل شده اند. یک نظریه مهم این است که هر سوره ای وقتی که پرونده اون سوره بسته شد سوره بعدی پروندش باز شد مگر یک سوره یا دو سوره که ما دلیلی برای آن نداریم. خب در مورد سوره انعام روایت معتبر داریم در منابع شیعه که یکباره نازل شده و بقیه سوره ها هم ممکن است اینطور باشه البته رسول خدا ممکن است به تدریج و ایه  ایه اموزش داده باشند. ولی دلیلی نداریم که  بر رسول خدا یکباره نازل نشده باشد. اما در مورد سوره های مدنی باید گفت  از 29 سوره ی مدنی دو سه تا سوره است که ممکن است  بین بخش هایش فاصله نباشد مثلاٌ در سوره بقره و ال عمران و  نساء و بقیه سوره ها هیچ دلیل ادبی و لغوی و روایی معتبر نداریم که بخش های سوره با فاصله های زیاد نازل شده باشد البته ممکن است  در یک حادثه  ده ایه  نازل شده و در یک حادثه دیگر ممکن است 20 ایه نازل شده باشد.  


زبان قرآن

خب یکی دیگر از مبانی این نظریه که اقای استاد حسینی به آن توجه کردند ادبی بودن زبان قران است. ببینید قران زبانش ادبی و علمی است. خب زبان علمی سرو کارش با فکر و اندیشه مخاطب است و ان رو هدف میگیرد.  زبان ادبی دنبال تاثیر گذاری بر فکر و اندیشه و احساسات و عواطف مخاطب است و  به همین دلیل چون عواطف و احساسات مخاطب رو هدف میگیرد سرشار از مجاز و استعاره و کنایه و قصه های هنری و تعبیر های زیبا و اهنگین بودن است. خب  شک نیست که قران زبانش ادبی است و عقل و اندیشه و عواطف و احساسات مخاطب رو هدف قرار داده پس  این یک نظریه ثابت شده در ادبیات است که متون ادبی یعنی قطعه و یک قصیده و غزل که از یک ادیب صادر میش ود  حتی اگر بیت هاش مضامین مختلف باشد چراکه دنبال یک هدف هستند و این یکی از مبانی مهم در نظریه  وحدت موضوعی است. در هر صورت این نظریه  افق های بسیار جدید روشن و پیش روی ما می گشاید و ما می توانیم از این دریاهای کران ناپیدای قران مجید و اعماق ژرفش مرواریدهای بیشتر و جدیدتری صید کنیم و   چه بسا از بخش مهمی  از مبانی کلامی مان در سایه ی این نگاه قرآنی دفاع کنیم.  


دبیر علمی

با عرض تشکر از جناب استاد طیب حسینی ، خب اگر بخواهیم مجموع فرمایشات ایشان را جمع بندی کنیم باید عرض کنم که ایشان فرمودند که طرفداران نظریه ی وحدت موضوعی نمی گویند که هر سوره فقط یک غرض دارد بلکه معتقدند که  سوره ها یک موضوع اصلی دارد که همه ی ایات رو به هم ربط میدهد هرچند که ممکن اهداف دیگری هم در این بین باشد مانند یک سخنرانی که موضوع اصلیش یک حرف است ولی این سخنرانی ممکن است اهداف دیگری هم داشته باشد که  همه در راستای همان موضوع اصلیش هست. ایشان همچنین  فرمودند که بعضی از اشکالاتی که جناب اقای حسینی  به عنوان ادله طرفداران فرمودند که جزء ادله نیست بلکه جز مبانی است مثل حکیمانه بودن و توقیفی بودن که اینها مبانی نظریه ی وحدت موضوعی را تشکیل می دهد. همچنین  اعتقاد اقای دکتر این است که این نظریه مورد تایید احادیث هم هست و حتی اگر ما به ان وحدت موضوع برسیم قواعد رو هم بهتر می توانیم بفهمیم کما اینکه  خودشون هم این رو در سوره ی طه انجام داده اند و به نتایج قابل قبولی هم دست یافتند.  


دکتر میر عرب: [3]

نقد کتاب

ضرورت توجه به مباحث وحدت موضوعی

خب اقای حسینی دانشمند خوش فکری هستند و من از خوش فکری ایشان خیلی لذت می برم و هر وقت با ایشان مشورت می کنم نکات قشنگی را ارائه می کنند که ارزشمند است حالا قبل از اینکه نکاتی رو عرض کنم به مطلبی اشاره می کنم و آن اینکه ایت الله وحید خراسانی می فرمودند استاد ما سید عبدالهادی  یک بحثی رو مطرح می کردند و یک نظریه رو می گفتند و دفاع می کردند و نظریه دوم رو می گفتند و دفاع می کردند گاهی ده تا و پانزده نظریه و گاهی شش ساعت درس خارج ایشان طول می کشید درپایان می گفتیم خب نظر خودتان چیه حضرت استاد فرمود من تنقیح بحث کردم و هرکسی باید خودش نظر بدهد. خب  اگر استاد حسینی بجای اینکه نقد رو مطرح کنند اصلا حول موضوع بحث می کردند و بجای اینکه خودشون رو آزار بدهند نظریه رو مطرح و دچار چالش می کردند و از آن دفاع می کردند تا نظریه پخته تر شود. خب من هرچه نگاه کردم دیدم ایشون ترسیده و نگران بوده و کتاب رو هرکسی بخواند متوجه میشود ، ایشون به یک جایی می رسند و یکباره مطلب قطع و وارد بحث بعدی می شود همچنین  سلسله ی و ارتباطات بحث در کتاب خوب بیان نشده و خوب نیامده، البته این کلیتی که در کتاب عرض کردم که انشا الله در چاپ بعدی یا در جلد بعدی اصلاح خواهد شد. اما در مورد خود کتاب باید عرض کنم که اکثرا مقدمه ها با یک مطالب خیلی بعیده شروع می شود ، مثلا سه صفحه از مطالب کتاب گذشته بعد مشخص میشود  تازه موضوع چی هست لذا در مقدمه به  مباحث بعیده زیاد و مباحث قریبه خیلی کم پرداخته شده است.


عدم تبیین مفاهیم و ارتباط بین آنها

 اما چیز دیگری  که باید عرض کنم اینکه در  فصل اول که مخصوص کلیات و مفاهیم است مفاهیم خوب توضیح داده نشده است و بحث های کلی مطرح است اما نه وحدت موضوعی معنی شده ، نه وحدت سیاق معنی شده نه وحدت ظرف تناسب معنی شده، بعه عبارت دیگر ایشان وقتی  وارد فصل ها که می شوند انجا مفاهیم رو معنی می کنند در حالی که در بخش مفاهیم هم باید مفاهیم معنی می شدند و هم ارتباط این مفاهیم خیلی خوب و منسجم بیان می شد تا اینکه ارتباط بحث تناسب با  وحدت موضوعی مشخص می شد.


عدم ارتباط علم تناسب و وحدت موضوعی

در قسمت پیشینه بحث هم مولف باید بحث وحدت موضوعی رو  می فرمودند و یک مقداری توضیح می دادند و بعد وارد کتاب ها و مقالات می شدند به همین سبکی که  اقای طیب حسینی اشاره فرمودند.  در فصل دوم هم  به علم مناسبت پرداخته اند ولی مواردی وجود دارد که به آنها نمی پردازد  از جمله ارتباط علم مناسبت و وحدت موضوعی یا اینکه  مثلا اگر گفتیم وحدت موضوعی لازمه اش این است که تناسبی وجود داشته باشه و لازمه اش این است که ایات سیاق داشته باشند و خب  اگر ایات یک سیاق نداشته باشند وحدت موضوعی نیز  نتیجه گرفته نمیشود همچنین  این ارتباط بین مباحث رو در فصول دوم و سوم مراعات نکردند و موفق نشدند در قالب یک فصل کلی عناوین را مورد بررسی قرار دهند.   


دبیر علمی:

تشکر می کنم از سرور محترم جناب حاج اقای میر عرب، خب ایشان به نکاتی اشاره فرمودند از جمله اینکه  فرمودند که مقدمه ی کتاب از مقدمات بعیده اغاز شده همچنین  فرمودند که در کلیات و مفاهیم مفاهیم رو توضیح ندادند. خب  در بیان مساله ایشان گویا طرفدار نظریه بودند در حالی که مساله شان نظریه نیست بلکه نقد نظریه است. همچنین  می فرمایند چون اینجا هدف نظریه نبوده بلکه نقد نظریه بوده ایشان نه نظر خودشان رو تبیین کردند و نه هدف نظریه پردازان رو را بیان فرمودند. در فصل دوم هم به علم مناسبت پرداخته که مناسبتش معلوم نیست چی هست و روی هم رفته ایشان بحثشون این بود که روی هم رفته باید به این بحث به صورت جامع تر و کامل تر پرداخته بشود.  


پرسش و پاسخ

می خواستم ببینم طرح  نظریه ی وحدت موضوعی در هریک از سوره ها منجر نمی شود که کل قران به صورت موضوعی واحد در نظر بگیریم؟  مساله دیگر اینکه اگر ما بپذیریم که همه ی سوره ها یک موضوع واحد رو دنبال می کنند ایا این سبب نمیشود که ما قران رو محدودش کنیم به یک سری موضوعات مثلا بگیم دغدغه قران این 114 موضوع بوده است؟

به نظرم دو نکته هم باید مورد توجه قرار بگیرد و ان اینکه گاهی  در بحث  موضوع به عنوان غرض در نظر گرفته می شود در حالی که این دو متفاوت هستند مثلا موضوع  فقه  اعمال  مکلفان است حالا غرض ممکنه فلاح و رستگاری و.. باشد. خب می دانیم که در  بحث سوره ها اگر غرض و موضوع یکی باشد و این به نوعی فضای بحث را غیر منقح و غبار الود میکند و باید دقیقاً مشخص شود  که بحث اصلی و نقطه تمرکز ما موضوع است یا غرض و هدف و...  . نکته دوم اینکه بحث وحدت موضوعی یک بحثی است بین المحذورین که یک محذور آن گسستگی سوره ها و نظام کشکولی و امثال اینهاست که این از ساحت قران بدوراست.  محذور دیگر بحث تحویل در قران است یعنی کسی که وارد نظریه پردازی برای اثبات اصل موضوع یا برای تطبیقش بر سوره های قران می شود همواره باید به این موضوع توجه داشته باشد که یا باید به خوبی این نظریه را اثبات کند وگرنه مبتلای به تحویل می شود یا اینکه از اثباتش صرف نظر کند که عرض کردم  محذوریتش این است که کسی بگوید که مطالب در سوره های قران گسسته از هم هستند. خب اگر ما نتوانیم نظریه را به صورت قوی اثبات کنیم به ناچار وارد سوره ها میشویم و  اغراضی را بر پاراگرافهایی از سوره ها ی قران تحمیل می کنیم  هم در ارتباط با این غرض است در صورتی که چنین نیست.!

 




[1] حجت الاسلام والمسلمین سید علی اکبر حسینی از نویسندگان و اساتید و از بزرگان بحث تفسیر هستند که سابقه ی تدریس در مراکز مختلف حوزوی و دانشگاهی دارند از مقالات و کتب ایشان می توان به وحدت موضوعی که انشا الله امروز مورد بحث ما هست همچنین مقاله ازادی در قران مقاله ی تهاجم فرهنگی از منظر قران و بحث نفاق در قران و چندین مقاله ی دیگر  اشاره کرد.

[2]  ایشان کتاب ها و مقالات بسیاری تدوین کردند که برخی از آنها عبارت است از :  ترجمه ی الاتقان، کتاب ایه های نامدار ، کتاب چند معنایی در قران کریم  و کتاب پژوهشی در محکم و متشابه و چندین اثر دیگر اشاره کرد.

[3] حجت الاسلام  و المسلمین دکتر میر عرب از نویسندگان پرکار در حوزه ی علمیه هستند و دارای آثار  بسیاری هستند که شامل کتاب الجهاد و احکامه ، الوحدت الاسلامیه فی تفسیر علامه طباطبایی ، کتاب تربیت معنوی و اعتقادی با نگاهی قرانی  و ... می باشد.