share
1403/10/18
درس‌هایی از اخلاص و بصیرت شهید سلیمانی/ ۴
واکنش آموزنده حاج قاسم به تعریف و تمجید از او

پرهیز از ستایش و تعریف و تمجید مردم از نشانه‌های مردان مخلص است که این ویژگی در سیره سردار سلیمانی نمایان بود؛ ایشان پس از یک مصاحبه رادیویی خطاب به مجری‌ای که در حال تعریف و تمجید از سردار بود، گفت: «بگذارید یک نکته را خدمتتان عرض کنم، باید این تعارفات را کنار بگذاریم، من فقط سرباز ولایت هستم و تنها افتخارم خدمت به مردم است.»

حجت‌الاسلام والمسلمین عیسی عیسی‌زاده، عضو هیئت علمی پژوهشکده فرهنگ و معارف قرآن طی یادداشتی که به مناسبت ایام سالگرد شهادت سردار سلیمانی و دهه بصیرت در اختیار ایکنای قم قرار داده است، نوشت: از دیگر نشانه‌های مردان مخلص، پرهیز از ستایش و تعریف و تمجید مردم از او است. امیرالمؤمنین علی(ع) در خطبه همام از نهج‌البلاغه در توصیف آنان فرموده است: «هرگاه یکى از آن‌ها را مدح و ستایش کنند از آنچه درباره او گفته شده به هراس مى‌افتد و مى‌گوید: من از دیگران به خود آگاه‌ترم و پروردگارم به اعمال من از من آگاه‌تر است. بارالها! مرا به سبب نیکى‌هایى که به من نسبت مى‌دهند مؤاخذه مفرما! و مرا برتر از آنچه آن‌ها گمان مى‌کنند قرار ده و گناهانى را که من دارم و نمى‌دانند ببخش.»

یکی از رزمندگان اهل قلم درباره وجود این ویژگی در سردار سلیمانی گفته است: «یکی از آرزو‌های من نوشتن کتابی بود درباره خاطرات و خدمات سردار سلیمانی، اما او به هیچ وجه راضی به این کار نبود بلکه مخالفت می‌کرد. تا اینکه درخواستم را روزی در قالب نامه‌ای برایش ارسال کردم و ایشان در جواب نوشتند: «برادر، ان‌شاء‌الله خدا همه ما را عاقبت‌بخیر کند از عنایات جنابعالی تشکر می‌کنم، تا زنده‌ام نمی‌خواهم چیزی در مورد خودم نوشته یا به تصویر کشیده شود. ما انسانیم و همه در معرض نفسانیت‌های گوناگون و خطرناک. دعا کنید شهید شوم آن وقت هر چه دوست داشتید بنویسید. انسان اگر متکی به خداوند باشد و به او و نصرتش مطمئن شود، در چشم دشمن بزرگ جلوه می‌کند. همین که لیاقت سربازی ولایت را دارم از خدا سپاسگزارم. امضا سلیمانی» (گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی، ۱۳۹۹: ص ۸۵ و ۸۴)

این ویژگی سردار برگرفته از کلام امیرالمؤمنین علی(ع) در نامه ۵۳ نهج‌البلاغه است که خطاب به مالک اشتر فرمود: «از خودپسندی و تکیه بر آنچه تو را آلوده به خودپسندی کند و از علاقه به ستایش و تعریف مردم برحذر باش، زیرا این حالات از مطمئن‌ترین فرصت‌های شیطان در نظر اوست تا نیکی نیکوکاران را نابود کند.»

در مورد ویژگی سردار سلیمانی به این نشانه اخلاص، نقل شده است روزی در یک برنامه رادیویی رسانه ملی که قرار بود از سردار مصاحبه‌ای پخش شود، مجری قبل از مصاحبه از خدمات سردار تعریف و تمجید کرد، بعد از مصاحبه سردار هم در حال تمجید سردار بود که ایشان با تندی صحبت‌های مجری را قطع کرد و گفت: «بگذارید یک نکته را خدمتتان عرض کنم، باید این تعارفات را کنار بگذاریم، من فقط سرباز ولایت هستم و تنها افتخارم خدمت به مردم است.» آری سردار هم واقعاً سرباز ولایت بود و همین جمله را برای سنگ قبرش انتخاب کرد.

در نامه ۵۳ نهج‌البلاغه امیرالمؤمنین علی(ع) خطاب به مالک اشتر آمده است: «و آنان (اطرافیان) را آنچنان تعلیم ده که تو را زیاد تعریف نکنند و بیهوده به کاری که انجام ندادی تو را شاد نکنند که تمجید فراوان ایجاد غرور و سستی می‌کند.»

خداوند در قرآن فرمود: «وَعِبَادُ الرَّحْمَنِ الَّذِینَ یَمْشُونَ عَلَى الْأَرْضِ هَوْنًا وَإِذَا خَاطَبَهُمُ الْجَاهِلُونَ قَالُوا سَلَامًا؛ و بندگان خداى رحمان کسانى‏اند که روى زمین فروتنانه راه می‌روند، و، چون نادانان ایشان را مخاطب سازند، سلیمانه پاسخ دهند.» (سوره فرقان/ آیه ۶۳) براساس این آیه، تواضع و فروتنی در مقابل بندگان خدا و مردم و پرهیز از هرگونه غرور و تکبر از نشانه‌های انسان‌های مخلص است، مخصوصاً اگر کسی دارای مقام و مسئولیتی باشد، زیرا مقام چیزی است که غرورآور است، اما افراد مسئول مخلص تلاش می‌کنند تا از هر چیزی که سبب ایجاد غرور در آن‌ها می‌شود پرهیز کنند و در برخورد با مردم فروتنی را فراموش نکنند.

همان‌گونه که این ویژگی در سراسر زندگی سردار سلیمانی نمایان بود، به‌عنوان نمونه یکی از دوستان سردار نقل می‌کند: «در جریان سیل خوزستان در سال ۱۳۸۸ با سردار جهت کمک به مردم منطقه خوزستان عازم شهر دزفول شدیم در مسیر رفتن به خانه نیمه‌خراب برخوردیم، دیدیم پیرمردی که تا زانو در گل فرو رفته بود عکس امام(ره) را در دست داشت، سردار تا صحنه را دید گفت: «ماشین را نگه دار» همراه سردار از ماشین پیاده شدیم و به سمت پیرمرد رفتیم نمی‌دانم پیرمرد سردار را شناخت یا نه، اما سردار تا نزدیک او شد دستان پیرمرد را بوسید و از او خواهش کرد، خانه را ترک کند خلاصه بعد از اصرار زیاد سردار، پیرمرد قبول کرد که خانه را ترک و به همراه ما بیاید.

وقتی رسیدیم به فرمانداری، سردار پیرمرد را به فرماندار نشان داد و گفت: ایشان خانه و کاشانه‌اش را در سیل از دست داده اگر می‌توانید خانه‌ای با وسایل برایش فراهم کنید، من تمام مبلغش را پرداخت می‌کنم.» پیرمرد که از خوشحالی مانده بود چه کار کند می‌خواست پای سردار را ببوسد، اما سردار مانع شد. او همیشه به ما می‌گفت: «با مردم کرامت انسانی را حفظ کنید.» (گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی، ۱۳۹۹: ص ۹۸ و ۹۷)

این رفتار و توصیه سردار برگرفته از نامه ۵۳ نهج‌البلاغه است که امیرالمؤمنین علی(ع) خطاب به مالک اشتر فرمود: «گروه پایین جامعه، یعنی نیازمندان و مسکینان هستند و سزاوار است که حاکم آنان را به بخشش خود بنوازد و یاریشان کند در نزد خداوند، برای هر یک از این گروه گشایشی است و هر یک را بر حاکم حقی است، آن‌قدر که حال او نیکو دارد و کارش را به صلاح آورد و حاکم از عهده آنچه خدا بر او مقرر داشته بر نیاید مگر به کوشش و یاری خواستن از خدا و ملزم ساختن خویش به اجرای حق و شکیبایی ورزیدن در کارها، خواه بر او دشوار آید یا آسان کند.»

اخلاص توصیه همیشگی سردار سلیمانی بود

یکی از ویژگی‌های مردان مخلص آن است که چون خودشان مزه اخلاص و تلاش در راه خدا را چشیده‌اند دوست دارند، اطرافیان و جامعه نیز از این نعمت الهی برخوردار بشوند، سردار حاج قاسم سلیمانی نیز دارای چنین روحیه‌ای بود.

یکی از رزمندگان نقل می‌کرد: «قبل از عملیات کربلای ۴ در حال آموزش غواصی بودیم که خبر دادند حاج قاسم برای بازدید از آموزش غواصی آمده است، من هم لباس غواصی را پوشیدم و خودم را زدم به آب و آنچه را مربی یادم داده بود مقابل سردار به نمایش گذاشتم مسافت نسبتاً طولانی را طی کردم و از همان جا که وارد آب شدم بالا آمدم و با تحسین حاجی و مربی‌ام رو‌به‌رو شدم، حاجی رو کرد به مربی و گفت: «اگر تمام نیرو‌ها مثل ایشان باشند کارتان عالیست.»، اما دلیل اخم و ناراحتی چهره‌اش برایم سؤال بود، انگار با چهره‌اش می‌خواست مطلبی را به ما برساند. رفتم کنار حاجی به ایشان گفتم: «خطایی از من سرزده که ناراحت هستید؟»

لبخندی زد و نگاهم کرد، بعد از چند ثانیه فکر و سکوت فرمود: «من کی هستم که بخواهی برای من غواصی کنی؟ وقتی لباس غواصی را به تن می‌کنی خدا را حاضر و ناظر بدان و در دلت بگو به غیر رضای خدا کاری نمی‌کنم، برای خداست که غواصی می‌کنم و برای خداست که شهادت را می‌چشم، همیشه در هر جای زندگی، رضای خدا را اولویت بدان.» من که سرم را پایین انداخته بودم و فقط به نشانه تأیید سرم را بالا می‌آوردم. پس از حرف‌های حاجی به خودم آمدم و در زندگی به غیر از رضای خدا کاری نکردم و آن روز درس مهمی از حاج قاسم گرفتم.» (گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی، ۱۳۹۹: ص ۳۵ و ۳۴)

در نامه ۲۷ نهج‌البلاغه آمده است که امیرالمؤمنین علی(ع) خطاب به محمد بن ابوبکر فرمود: «به خاطر راضی نگه داشتن مردم، خدا را به خشم نیاور، زیرا خشنودی خدا جایگزین هر چیزی است، اما هیچ چیز جایگزین خشنودی خدا نمی‌شود.» یکی از رزمندگان لشکر ثارالله نقل می‌کند: «به اتفاق برادرم در حال رفتن به یکی از عملیات‌ها بودیم که ناگهان برادرم در اثر اصابت خمپاره در مقابل چشمانم به شهادت رسید بعد از چند ماه از این ماجرا در فکر انتقام از عراقی‌ها افتادم منتظر بودم تا عملیاتی شروع شود، چند روز مانده به عملیات بدر هر کسی را که می‌دیدم به او می‌گفتم اگر عراقی اسیر کردی فقط به من بده تا سینه‌اش را بشکافم.

حرف‌هایم بین بچه‌ها رد و بدل می‌شد و همه می‌دانستند چه در سر دارم، تا اینکه یک روز مسئول تدارکات به من گفت: «حاج قاسم شما را به‌عنوان تدارکات معرفی کرده، کار بلد هستی؟» با عصبانیت به او گفتم: «نه بلد هستم و نه خبر دارم.» گفت: «پس یک سر به حاجی بزن.» به نماز خانه رفتم دیدم حاجی در حال نماز نافله است، پس از اتمام نماز گفت: «کاری داشتی برادر؟» خودم را معرفی کردم و گفتم انگار شما دستور داده‌اید من به تدارکات بروم می‌خواهم علت این کار را جویا شوم.»

حاجی دستش را زیر چانه‌اش برد و در فکر فرو رفت، چند لحظه بعد گفت: «آهان، بله بله» به حاجی گفتم: «آخر برای چه؟» نفس عمیقی کشید و گفت: «ببین برادر، ما برای خدا می‌جنگیم، مسائل شخصی را وارد جنگ مکن. اگر با فکر انتقام به جنگ بیایی و کشته شوی جایت میان شهدا نیست، سعی کن نیت تو تنها برای خدا باشد.» سرم را به زیر انداختم و حرف‌هایش را تأیید کردم، انگار او فرشته نجات من از این افکار پلید شده بود.»(گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی، ۱۳۹۹: ص ۵۷ و ۵۶)

امیرالمؤمنین علی(ع) در حکمت ۱۹۴ نهج‌البلاغه درباره انتقام فرموده‌اند: «من کی آتش خشمم را فرو نشانم؟ آیا هنگامی که از انتقام ناتوانم و به من می‌گویند: اگر صبر کنی بهتر است یا هنگامی که قادر بر انتقام هستم و به من گفته می‌شود: اگر بخشش کنی بهتر است.»

نجوا و گریه‌های شبانه حاج قاسم

خداوند در قرآن می‌فرماید: «قُلْ آمِنُوا بِهِ أَوْ لَا تُؤْمِنُوا إِنَّ الَّذِینَ أُوتُوا الْعِلْمَ مِنْ قَبْلِهِ إِذَا یُتْلَى عَلَیْهِمْ یَخِرُّونَ لِلْأَذْقَانِ سُجَّدًا وَیَقُولُونَ سُبْحَانَ رَبِّنَا إِنْ کَانَ وَعْدُ رَبِّنَا لَمَفْعُولًا؛ بگو چه به آن ایمان بیاورید یا نیاورید بى‏‌گمان کسانى که پیش از نزول آن دانش یافته‏‌اند، چون این کتاب بر آنان خوانده شود سجده‏‌کنان به روى در مى‏‌افتند؛ و مى‏‌گویند منزه است پروردگار ما که وعده پروردگار ما قطعا انجام‏شدنى است.» (سوره اسراء/ آیات ۱۰۷ و ۱۰۸) براساس این آیه گریه از خوف الهی و مناجات با پروردگار یکی از ویژگی‌های انسان‌های مخلص است زیرا یکی از عواملی که زمینه دستیابی به اخلاص را فراهم می‌کند ارتباط معنوی و راز و نیاز با خالق یکتاست.

یکی از همراهان دائمی حاج قاسم سلیمانی درباره وجود این ویژگی در سردار گفته است: «اگر بخواهم به یکی از خصوصیات بارز حاجی اشاره کنم، نماز شبش را خواهم گفت. تحت هر شرایطی نماز شب حاجی قطع نمی‌شد. زمانی هم که خیلی خسته بود، یک ساعت می‌خوابید و بعد بلند می‌شد و شروع به خواندن نماز می‌کرد، آن هم چه نمازی، صحنه عشق‌بازی و نجوا‌های شبانه حاجی در نماز شب‌هایش واقعاً تماشایی بود که زبان از بیان آن قاصر است، ما که می‌خواستیم نماز شب بخوانیم، از خود بی خود می‌شدیم و فقط محو و مبهوت او می‌ماندیم.» (اکبری مزدآبادی، ص ۱۰۰)

یکی دیگر از دوستان قدیمی سردار سلیمانی درباره گریه‌های شبانه ایشان نقل می‌کند: «باتوجه به رفت و آمد خانوادگی که با حاج قاسم داشتم در یکی از شب‌ها به دیدارش رفتم با اصرار حاجی برای خواب هم منزلشان ماندگار شدم، برای استراحت در یکی از اتاق‌های منزلشان خواب بودم که ناگهان با شنیدن صدای مردانه از خواب بیدار شدم.

دستی به چشمانم کشیدم، اطرافم را نگاه کردم و با خود گفتم، یعنی کیست که این وقت شب این‌طور گریه می‌کند؟ گوش‌هایم را کنار دیوار گذاشتم. با دقت گوش دادم، صدای حاجی بود، با خدایش می‌گفت: الهی العفو، الهی العفو. سرم را برگرداندم و ساعت را نگاه کردم درست ۲۰ دقیقه‌ای به اذان صبح مانده بود.» (گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی، ۱۳۹۹ ش، ص ۵۲)

درباره گریه‌های حاج قاسم در مظلومیت اهل بیت(ع) نیز نقل شده است که ایشان عصر جمعه‌ها در منزلش روضه خانگی داشت، دوستان و روحانیون را دعوت می‌کرد تا احکام بگویند و روضه بخوانند، وقتی روضه خوانده می‌شد، مثل ابر بهاری گریه می‌کرد. (اکبری مزدآبادی، ۱۳۹۸: ص ۱۳۴)

یکی از نشانه‌های مخلصین، پرهیز از هرگونه مشهور و مطرح شدن در جامعه است، یکی از همراهان چندین ساله شهید سردار سلیمانی درباره این ویژگی آن مرد مجاهد این چنین گفته است: مهم‌ترین ویژگی سردار سلیمانی، اخلاص ایشان بود، هرکسی که به‌دنبال نشان دادن خودش نباشد و به دنبال نشان دادن خدا باشد، خدا متکفل این می‌شود که او را به‌عنوان یک الگو به عالمیان معرفی کند.

اخلاص حاج قاسم به این معنی که در حرکات و سکنات و صحنه‌های زندگی‌اش اصلاً خود را نمی‌دید که بسیار کار سختی است. به دنبال معرفی خود نبود. همیشه به دنبال این بود که خدا را نشان بدهد و درنهایت خداوند آنچنان محبت او را به دل‌ها انداخت که در تشییع جنازه‌اش میلیون‌ها انسان شرکت کردند که در طول تاریخ کم‌نظیر بود. (صادقی، ۱۳۹۸)