share
1403/10/16
درس‌هایی از اخلاص و بصیرت شهید سلیمانی/ ۲
حاج قاسم را بهتر بشناسیم

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای(مدظله‌العالی) نشان ذوالفقار، عالی‌ترین نشان نظامی ایران را به سردار سلیمانی اهدا کرد؛ طبق آیین‌نامه اهدای نشان‌های نظامی جمهوری اسلامی ایران، این نشان به فرماندهان عالی‌رتبه و رؤسای ستادهای عالی‌رتبه در نیروهای مسلح اهدا می‌شود که تدابیر آن‌ها در طرح‌ریزی و هدایت عملیات‌های رزمی موجب حصول نتایج مطلوب شده باشد.


حجت‌الاسلام والمسلمین عیسی عیسی‌زاده، عضو هیئت علمی پژوهشکده فرهنگ و معارف قرآن طی یادداشتی به‌مناسبت ایام سالگرد شهادت سردار سلیمانی و دهه بصیرت، نوشت: قاسم سلیمانی فرزند حسن، در تاریخ ۲۰ اسفند سال ۱۳۳۵ در شهرستان رابُر از توابع استان کرمان در ایل عشایر سلیمانی به‌دنیا آمد؛ وی در ۱۸ سالگی به استخدام اداره آب کرمان درآمد و در حوادث انقلاب اسلامی ایران با روحانی مشهدی به نام رضا کامیاب آشنا شد و او را وارد جریانات انقلاب کرد. به نقل از سهراب سلیمانی، برادرش یکی از گردانندگان اصلی راهپیمایی‌ها و اعتصابات کرمان در زمان انقلاب بود.

قاسم سلیمانی پس از انقلاب اسلامی ایران، در سال ۱۳۵۹ عضو سپاه پاسدارن انقلاب اسلامی شد و همزمان با شروع جنگ ایران و عراق، چند گردان را در کرمان آموزش داده و به جبهه‌ها فرستاد. وی در دوره‌ای فرماندهی سپاه آذربایجان غربی را بر عهده داشت. سلیمانی در سال ۱۳۶۰ (ه. ش) با حکم محسن رضایی، فرمانده وقت سپاه پاسداران به‌عنوان فرمانده لشکر ۴۱ ثارالله منصوب شد.

وی در جنگ عراق علیه ایران، از فرماندهان عملیات‌های والفجر ۸، کربلای ۴ و کربلای ۵ بود. عملیات کربلای ۵ از مهم‌ترین عملیات‌های ایران در دوران جنگ است که تضعیف موقعیت سیاسی و نظامی ارتش بعث عراق و تثبیت اوضاع به سود قوای نظامی ایران از نتایج آن ارزیابی شده است.

سلیمانی پس از پایان جنگ ایران و عراق در سال ۱۳۶۷، به کرمان بازگشت و درگیر جنگ با اشراری شد که از مرزهای شرقی ایران هدایت می‌شدند. سلیمانی تا قبل از انتصاب به فرماندهی سپاه قدس، با باندهای قاچاق مواد مخدر در مرزهای ایران و افغانستان می‌جنگید و در بهمن سال ۱۳۸۹ از سوی حضرت آیت‌الله خامنه‌ای(مدظله العالی)، فرمانده کل قوای نظامی ایران درجه سرلشکری، بالاترین درجه نظامی در ایران را دریافت کرد.

قاسم سلیمانی در سال ۱۳۷۹ از سوی مقام معظم رهبری به فرماندهی سپاه قدس منصوب شد. براساس گزارش نقل شده از مرکز ویژه اطلاعات اسرائیل، سپاه قدس در سال ۱۹۹۰ میلادی جهت افزایش فعالیت برون‌مرزی ایران شکل گرفت و سلیمانی پس از احمد وحیدی، دومین فرمانده سپاه قدس ایران شد. طبق این گزارش، قاسم سلیمانی نقش کلیدی در تقویت نفوذ ایران در خاورمیانه به‌ویژه در ناآرامی‌های منطقه‌ای معروف به بیداری اسلامی (بهار عربی) ایفا کرده است.

شهید حاج قاسم سلیمانی از فرماندهان مبارزه علیه داعش در عراق و سوریه بود. داعش گروهی سلفی بود که پس از سقوط صدام در عراق و خلأ قدرت در این منطقه، پدید آمد. ایران برای حفظ امنیت و کنترل منطقه، با دعوت دولت عراق و سوریه مبارزه با این گروه را آغاز کرد؛ در سال ۲۰۱۱ میلادی، نیروهای تحت فرمان سردار سلیمانی از جمله لشکر فاطمیون و تیپ زینبیون جهت مبارزه با داعش و نیروهای شورشی راهی سوریه شدند. همچنین در سال ۲۰۱۴ شهر موصل به تصرف داعش درآمد و بغداد، پایتخت عراق نیز تا مرز سقوط پیش رفت؛ سردار قاسم سلیمانی با سازماندهی بخشی از نیروهای حشدالشعبی نقش مؤثری در اخراج داعش از عراق داشت.

حیدر العبادی، نخست‌وزیر وقت عراق، از قاسم سلیمانی به‌عنوان یکی از اصلی‌ترین متحدان عراق در مبارزه با داعش نام برد، سلیمانی در نامه‌ای خطاب به حضرت آیت‌الله خامنه‌ای(مدظله العالی) که ۳۰ آبان ۱۳۹۶ در رسانه‌های ایران منتشر شد، پایان داعش را اعلام کرد و از برافراشته شدن پرچم سوریه در البوکمال از شهرهای سوریه در نزدیکی مرز عراق خبر داد.

اهدای نشان ذوالفقار به سردار سلیمانی

روزنامه اسرائیلی «هاآرتص»، سلیمانی را متهم به حضور در عملیات موشکی علیه اسرائیل و اقدام علیه یهودیان دنیا کرد. فعالیت‌های سپاه قدس ایران در کنار دیگر مبارزان ضد گروه‌های تروریستی در نهایت سبب شد تا داعش در کشورهای عراق و سوریه نابود شود.

در بخشی از پاسخ حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، رهبر معظم انقلاب به نامه حاج قاسم سلیمانی درباره پایان سیطره داعش آمده است: «شما با متلاشی ساختن توده سرطانی و مهلک داعش نه ‌فقط به کشورهای منطقه و به جهان اسلام بلکه به همه ملت‌ها و به بشریت خدمتی بزرگ کردید.»

در ۱۹ اسفند ۱۳۹۷، حضرت آیت‌الله خامنه‌ای(مدظله العالی) نشان ذوالفقار -عالی‌ترین نشان نظامی ایران- را به سلیمانی اهدا کرد. طبق آیین‌نامه اهدای نشان‌های نظامی جمهوری اسلامی ایران، این نشان به فرماندهان عالی‌رتبه و رؤسای ستادهای عالی‌رتبه در نیروهای مسلح اهدا می‌شود که تدابیر آن‌ها در طرح‌ریزی و هدایت عملیات‌های رزمی موجب حصول نتایج مطلوب شده باشد.

بامداد جمعه ۱۳ دی‌ماه ۱۳۹۸ در حمله موشکی بالگردهای آمریکایی به دو خودرو در اطراف فرودگاه بغداد، سردار قاسم سلیمانی، فرمانده سپاه قدس و ابومهدی المهندس، معاون حشدالشعبی و تنی چند از اعضای حشدالشعبی در این حمله هدف قرار گرفتند و به شهادت رسیدند و با توجه به وصیت سردار سلیمانی، جسد ایشان بعد از تشییع میلیونی در شهرهای اهواز، مشهد، تهران، قم و کرمان در مزار شهدای کرمان آرام گرفت.

«ژنرال سلیمانی» در نگاه جان‌ کری و اوباما

از نشانه‌های شخصیت و جایگاه انسان‌های بزرگ و قهرمان آن است که دشمنانش اعتراف به عظمتش کنند. از همین رو یوسف بن علوی، وزیر خارجه عمان درباره اعتراف جان کری، وزیر خارجه وقت آمریکا، دشمن سرسخت سردار سلیمانی درباره عظمت آن مجاهد قهرمان گفته است: «در مقطعی که آمریکایی‌ها در مسئله برجام به ایران نزدیک شده بودند، جلسه‌ای با حضور جان کری، وزیر وقت خارجه آمریکا و وزرای خارجه اعراب برگزار شد و طی جلسه، وزرای عرب ابراز گلایه و نگرانی کردند.

وزیر خارجه سعودی، وزیر خارجه بحرین، کویت، امارات و بقیه هر کدام به نوبه خود به جان کری گلایه کردند و کلام اصلی این بود که شما ما را به ایرانی‌ها فروخته‌اید، در حین این صحبت‌ها، ناگهان جان کری عصبانی شد و پوشه‌ای که در دست داشت را محکم روی میز کوبید و خطاب به اعراب گفت: «همه شما کشورهای عربی یک نفر مثل ژنرال سلیمانی ندارید که بیاید با تروریسم بجنگد، شما همه نشسته‌اید که آمریکایی‌ها یا ایرانی‌ها بروند برای شما خون بدهند.

کسی که امنیت را در کشورهای شما استرلیزه کرده و به شما حیات سیاسی بخشیده ژنرال سلیمانی و ایران است تازه دارید به من انتقاد می‌کنید؟ شما هر کدامتان باید بروید صد مدال به ژنرال سلیمانی بدهید که کشورهایتان را برای شما نگه داشته است.»(اکبری مزد‌آبادی، ۱۳۹۸: ص۸۱)

آقای پرویز فتاح، رئیس بنیاد جانبازان و مستضعفان گفته است روزی در دفتر جلال طالبانی، رئیس جمهور کردستان عراق نشسته بودم که به گفته کاک فتاح، چند وقت پیش، حاج قاسم همین جایی که تو نشسته‌ای، نشسته بود و در حال گفت‌وگو با هم بودیم که منشی من آمد داخل دفتر و در گوشم چیزی گفت و رفت.

حاج قاسم پرسید: «جلال چیزی شده است؟» گفتم: «رئیس جمهور آمریکا پشت خط تلفن است. اجازه می‌دهی صحبت کنم یا بگویم نمی‌توانم؟» حاج قاسم گفت: «مشکلی نیست، برو صحبت کن.» سپس گفت: «میخواهی من بروم بیرون شما راحت باشی؟» گفتم: «نه، همین جا بنشین.»

من صحبت را شروع کردم، حین صحبت، با خنده به اوباما گفتم: «می‌دانی چه کسی این جا رو به روی من نشسته است؟» پرسید: «نه، کی؟» گفتم: «حاج قاسم سلیمانی الان رو به روی من است» تا این را گفتم، اوباما با لحنی متعجبانه پرسید: «ژنرال سلیمانی؟» گفتم: «بله» باور کن، کاک فتاح، من از پشت تلفن احساس  کردم اوباما به احترام حاج قاسم تمام قد ایستاد.(اکبری مزدآبادی، ۱۳۹۸: ص ۸۳)

به وجود سردار باور دارم

یک روز من مشغول نماز بودم بعد از پایان نماز و موقع تعقیبات، فرض کردم، ملک‌الموت پیش من آمده و می‌گوید: «من دارم به ایران می‌روم تا جان قاسم سلیمانی را بگیرم. ولی خداوند متعال استثنائی قائل شده و گفته برو سراغ فلانی و بگو گزینه دیگری برای به تأخیر انداختن قبض روح قاسم سلیمانی هست و آن این است که جان تو را بگیریم.» من در اثنای این فرضیات داشتم با خودم فکر می‌کردم که به ملک‌الموت چه می‌گویم قطعاً به او خواهم گفت جان من را بگیر و حاج قاسم سلیمانی را رها کن.

بعدها یک بار که داشتم با برخی برادران بحث می‌کردیم و گاهی در نتیجه کثرت کار مشکلاتی با برادران پیش می‌آمد، من به آنها گفتم: «حاج قاسم برای من چنین جایگاهی دارد»، یکی از برادران از من پرسید: «تو چرا این طوری فکر می‌کنی؟»، گفتم: «به دو دلیل؛ اولاً؛ دوستی، عشق، برادری و عاطفه‌ای که بین من و او وجود دارد و ثانیاً؛ چون از طرف دیگر معتقدم وجود او به اسلام و مسلمین و امت و مقاومت خدمت بسیار بیشتری می‌کند تا وجود من. از این‌رو موضوع فقط عاطفه صرف نیست، بلکه من به این مرد و وجود مبارکش در این سطح باور دارم و او شخصاً چنین جایی در دل من دارد.» (اکبری مزدآبادی، ۱۳۹۸: ص ۹۱)

صادق خرازی می‌گوید: «روز یکشنبه، هشتم دی ۱۳۹۸، من به همراه حاج قاسم سلیمانی به دیدار یکی از علمای بزرگ که در علم و فقاهت اسطوره است، رفتیم، در آن دیدار حاج قاسم به آن عالم گفت: «سحر وقتی داشتم با خدا نجوا می‌کردم به خدا گفتم پنج سال از عمر من بگیرد و به شما دهد.» آن عالم بزرگ، نیشخندی زد و گفت: «من ۷۵ سال در مکتب اهل بیت(ع) تحقیق کردم، رساله‌های مختلف و مستدرکات اصولی و فقهی را جمع کردم، بالای صد و چهل، پنجاه جلد کتاب و رساله علمی، فقهی، فلسفی، اصولی و تفسیری نوشتم، صدها شاگرد تربیت کردم؛ تمام این‌ها را فدای پنج دقیقه از عمر قاسم سلیمانی و مناجات او و حضورش در محضر خدا و خدمتی که به خدا و خلقش کرده است، می‌کنم.» و در ادامه گفت: «من حاضرم همه زندگی خودم را به شما بدهم برای پنج دقیقه‌اش، آن وقت تو پنج سال از عمرت را یرای من می‌خواهی بدهی؟» (اکبری مزدآبادی، ص ۱۵۵)

رحیم صفوی، فرمانده اسبق سپاه پاسداران می‌گفت: «چند وقت پیش که به دیدار آیت‌الله جوادی آملی رفتم گفت: «دلم برای حاج قاسم تنگ شده، بفرمایید بیایند ایشان را ملاقات کنیم.» سردار سلیمانی بعد از اطلاع از این دعوت آیت‌الله جوادی آملی، به دیدار ایشان و چند تن از علمای قم رفتند و در این دیدارها از آنان برای کفن خود تأییده گرفتند. (اکبری مزد‌آبادی، ۱۳۹۸: ص۱۶۷)

حاج قاسم شهید زنده است

در سفر استانی رهبر معظم انقلاب در سال ۱۳۸۴به استان کرمان در یکی از دیدارهای حضرت آقا با یکی از خانواده‌های شهدای استان کرمان که مراسم خواستگاری دختر شهید هم بود، یکی از اعضای خانواده شهید آمد در گوش حاج قاسم مطلبی گفت. حضرت آقا از حاجی پرسید: «داستان چیست؟» حاج قاسم جواب داد: «می‌گویند که جواب خانواده دختر مثبت است و درخواست دارند اگر امکانش هست شما خطبه عقدشان را بخوانید.» حضرت آقا قبول کردند.

وقتی ایشان خطبه را قرائت کردند، از دختر خانم پرسید: «آیا شما به بنده وکالت می‌دهید تا شما را به عقد آقای فلانی در بیاورم؟» دختر خانم در جواب گفت: «اگر قول می‌دهید در آخرت شفیع من باشید، بله، به شما وکالت می‌دهم.» حضرت آقا گفت: «چرا من باید شفیع باشم؟» بعد رو کردند به حاج قاسم سلیمانی اشاره کرد و ادامه داد: «مقام حاج قاسم سلیمانی نزد خداوند از من بالاتر و بیشتر است. ایشان شهید زنده است و خودش شفیع شما می‌شود.» (اکبری مزدآبادی، ۱۳۹۸: ص۹۱)