در شماره 23 نشريه وزين ترجمان وحى، مقاله محققانه و جامع و جالبى از آقاى مصطفى ذاكرى، تحت عنوان «ترجمه سوره حجرات و گفتارى درباره آيين ترجمه قرآن» به چاپ رسيد. من مقاله را به دقت خواندم و بر احاطه و تسلط كامل نويسنده محترم به منابع بىشمار و آشنايى ايشان با مسائل فنى و تخصصى ترجمه و ديگر مباحث مربوطه، واقف شدم و اطمينان يافتم كه در مسئله ترجمه قرآن و نقد روش رايج فعلى، همصدايى پيدا كردهام و ترجمهاى عرضه خواهد شد كه به همه ابعاد اين مقاله تحقيقى، جامه عمل مىپوشاند و اين ترجمه الگو قرار خواهد گرفت. اما در شماره 24 همان نشريه كه ترجمه سوره حجرات را از اين نويسنده توانا خواندم، و ايشان اظهار داشته بودند كه اين ترجمه را بيست سال قبل تهيه نمودهاند، متأسف شدم كه چه شد در اين بيست سال با خواندن مقالات و بحثهاى تخصصى و نگارش مقالهاى بسيار تحقيقى، تغييرى در روش ترجمه خود ندادهاند و اين ترجمه را همچنان دقيق مىدانند و در مقدمه ترجمه چنين نوشتهاند:
مىخواستم مقايسهاى از چند ترجمه مشهور از همين سوره را در اينجا ارائه كنم، اما اين گفتار بسيار طولانى شده است و اگر كسانى مايل باشند، اين ترجمهها در دسترس است و در كتابخانههاى عمومى و دانشگاهها يافت مىشود، لذا كسانى كه بخواهند مىتوانند اين مقايسه را خود انجام دهند. در اينجا همين قدر مىگويم كه اكنون بعد از بيست سال كه از اين ترجمه مىگذرد، مىبينم كه ترجمه بسيار دقيق و درست و منطبق است با موازينى كه قبلا ذكر شده و هيچ تغيير يا اصلاحى در آن لازم نمىبينم و اميد است كه خوانندگان نيز با حقير، همآوا و همعقيده باشند. ولى البته هر انتقادى از صميم قلب پذيرفته مىشود، زيرا كه با نقد درست، دانش پيشرفت مىكند و عيبها برطرف مىشود.
از آنجا كه اين جانب آن مقدمه علمى طولانى و محققانه و بحث مستوفى در نقد و انتقاد را در مقايسه با اين نمونه ترجمه بسيار مغاير ديدم، ثانياً نويسنده ترجمه خود را دقيق و پسنديده تعريف كرده است، ثالثاً خواستهاند ترجمه خود را با ديگران مقايسه كنند تا امتياز و برترى ترجمه ايشان نسبت به ديگران ثابت شود اما اين مقايسه را بر عهده ديگران نهادهاند، اينها سبب شد تا اين مقايسه را اين جانب انجام دهم تا حقى از مترجمان عالى قدر تضييع نگردد و جايگاه ترجمه اين محقق هم روشن شود.
اين جانب ترجمههاى متعددى را براى مقايسه انتخاب كردم. نخست آيه آورده مىشود، سپس ترجمه آقاى مصطفى ذاكرى به همراه كاستيهاى ترجمه ذكر مىگردد. جهت مقايسه از ترجمههاى مختلف بهره گرفته شده است و قضاوت اتقان و جامعيت ترجمه را بر عهده خوانندگان مىگذاريم. قبل از شروع، تذكر اين نكات ضرورى است:
1. در مواردى كه الفاظ عربى با زبان فارسى آميخته شده و جزئى از آن گرديده و كاملاً مأنوس است، استعمال آنها به مراتب خوشايندتر است تا آنكه واژههاى فارسى و سرههاى نامأنوس به جاى آنها قرار گيرد؛ از قبيل «واركعوا: ركوع كنيد»، «وامسحوا: مسح كشيد»، «أَنْ طَهِّرا بَيْتِىَ لِلطّآئِفينَ وَ الْعاكِفينَ: طواف و اعتكافكنندگان» و نظاير بسيارى ديگر.
2. با اذعان به اينكه قرآن كلام خالق است و بىعيب ولايتغير، و ترجمهها با همه دقت، چون كار مخلوق است، هرگز نمىتواند از ظرافت، بلاغت و صلابت كلام حق برخوردار باشد، پس چه بهتر كه ترجمه، مقصود و معناى كلام حق را به خواننده بفهماند، زيرا هدف، فهم عموم است نه استفاده گروهى خاص. هدف تبيين كلام حق است به سادهترين بيان براى فهم عموم با روشن نمودن مرجع ضماير، مشارٌاليه اسماء اشاره و ارتباط آيات با يكديگر، و ديگر مسائل مربوطه؛ و تلاش در جهت تهيه يك متن ادبى براى اُدباى قوم، كارى است عبث و بيهوده.
ذيلاً به آيات مورد بحث توجه فرماييد:
1. يآ أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا تُقَدِّمُوا بَيْنَ يَدَىِ اللّهِ وَ رَسُولِه وَ اتَّقُوا اللّهَ اِنَّ اللّهَ سَميعٌ عَليمٌ
ذاكرى: اى كسانى كه گرويدهايد، در برابر خدا و فرستادهاش پيشى نجوئيد و از خدا بترسيد، خدا شنواى داناست.
الف. اگر «گرويدن» لغتى است رايج و پسنديده، چه شده كه در آيه 7 «وَ لكِنَّ اللّهَ حَبَّبَ اِلَيْكُمُ الاِْيْمانَ» و آيه 14 «وَ لَمّا يَدْخُلِ الاِْيْمانُ فى قُلُوبِكُمْ» و آيه 17 همين سوره «بَلِ اللّهُ يَمُنُّ عَلَيْكُمْ أَنْ هَداكُمْ لِلاِْيْمانِ»، «ايمان» به گرويدن ترجمه نشده و همان ايمان آمده است؟
ب. اگر «وَ اتَّقُوا اللّهَ» را به «از خدا بترسيد» ترجمه مىكنيد، آيه 175 آلعمران «فَلا تَخافُوهُمْ وَ خافُونِ» را چگونه معنا مىكنيد و چه فرقى است بين «وَ اتَّقُوا اللّهَ» و «خافُونِ»؟
جناب استاد ذاكرى در ترجمه، ميان نبى و رسول فرق گذاشتهاند، «نبى» را پيامبر و «رسول» را فرستاده ترجمه كردهاند و اين دقت قابل تحسين است، اما خود در ترجمه آيه 143 بقره «وَ ما جَعَلْنَا الْقِبْلَةَ الَّتى كُنْتَ عَلَيْهآ اِلاّ لِنَعْلَمَ مَنْ يَتَّبِعُ الرَّسُولَ» در صفحه 65 شماره 23 ترجمان وحى، فراموش كرده و «رسول» را همان پيامبر ترجمه كردهاند.
«و ما قبلهاى را كه تو اينك بر آنى (يعنى كعبه) قرار نداديم جز براى آنكه كسانى را كه از پيامبر پيروى مىكنند از كسانى كه به اعتقاد پيشين خويش (به سوى كفر) برمىگردند، باز شناسيم».
استادولى: اى كسانى كه ايمان آوردهايد، بر خدا و پيامبر او پيشى نگيريد و از خدا پروا كنيد كه خداوند شنوا و داناست.
آيت اللّه مكارم: اى كسانى كه ايمان آوردهايد، چيزى را بر خدا و رسولش مقدم نشماريد (و پيشى مگيريد) و تقواى الهى پيشه كنيد.
موسوى گرمارودى: اى مؤمنان، از خداوند و پيامبرش پيش نيفتيد و از خداوند پروا كنيد كه خداوند شنواى داناست.
2. يآ أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا تَرْفَعُوا أَصْواتَكُمْ فَوْقَ صَوْتِ النَّبِىِّ وَ لا تَجْهَرُوا لَهُ بِالْقَوْلِ كَجَهْرِ بَعْضِكُمْ لِبَعْضٍ أَنْ تَحْبَطَ أَعْمالُكُمْ وَ أَنْتُمْ لا تَشْعُرُونَ
ذاكرى: اى كسانى كه گرويدهايد، آواى خويش را فراتر از آواى پيامبر مبريد و با او بلند سخن مگوييد همچون بلند سخن گفتن برخى از شما با برخى ديگر، مبادا كردارهاى «نيك» شما بيهوده گردد و از آن آگاه نباشيد.
اگر معادل كلمه «تحبط» را يكى از كلمات: باطل، محو، نابود و يا تباه قرار دهيم، با معناى كلمه سازگارتر است تا بيهوده.
خرمشاهى: اى كسانى كه ايمان آوردهايد، صداهايتان را از صداى پيامبر بلندتر مسازيد و در سخن با او، مانند بلند حرف زدنتان با همديگر، بلند حرف مزنيد، مبادا كه اعمالتان تباه شود و آگاه نباشيد.
بهرامپور: اى كسانى كه ايمان آوردهايد، صدايتان را بلندتر از صداى پيامبر مكنيد و با او بلند سخن مگوييد، آن گونه كه با يكديگر بلند سخن مىگوييد، مبادا بىآنكه خود بفهميد اعمالتان تباه شود.
فولادوند: مبادا بىآنكه بدانيد كردههايتان تباه شود.
استادولى: ... كه اعمالتان نابود مىشود و شما آگاه نيستيد.
3. يآ أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا اِنْ جآءَكُمْ فاسِقٌ بِنَبَاٍ فَتَبَيَّنُوا أَنْ تُصيبُوا قَوْمًا بِجَهالَةٍ فَتُصْبِحُوا عَلى ما فَعَلْتُمْ نادِمينَ
ذاكرى: اى كسانى كه گرويدهايد، اگر نابكارى خبرى براى شما آورد (درباره درستى آن) بررسى كنيد مبادا كه (در پى آن خبر) ندانسته گروهى را بيازاريد و آنگاه از آنچه كردهايد پشيمان گرديد.
آيتى: اى كسانى كه ايمان آوردهايد، اگر فاسقى برايتان خبرى آورد تحقيق كنيد، مبادا از روى نادانى به مردمى آسيب برسانيد آنگاه از كارى كه كردهايد پشيمان شويد.
فولادوند: اى كسانى كه ايمان آوردهايد، اگر فاسقى برايتان خبرى آورد نيك وارسى كنيد مبادا به نادانى گروهى را آسيب برسانيد و [بعد] از آنچه كردهايد پشيمان شويد.
استادولى: اى كسانى كه ايمان آوردهايد، اگر فاسقى برايتان خبرى آورد... .
موسوى گرمارودى: اى مؤمنان اگر بزهكارى برايتان خبرى آورد بررسى كنيد مبادا نادانسته به گروهى زيان برسانيد آنگاه از آنچه كردهايد پشيمان گرديد.
4. فَضْلاً مِنَ اللّهِ وَ نِعْمَةً وَ اللّهُ عَليمٌ حَكيمٌ
ذاكرى: از دهشى از خدا و نوازشى؛ و خدا داناى فرزانه است.
اين ترجمه، بيگانه و به دور از ارتباط ديده مىشود. آيا «فضلاً» كه مفعولٌ لأجله است چگونه بايد ترجمه شود تا به آيه قبل متصل گردد؟
آيت اللّه مكارم: (و اين براى شما به عنوان) فضل و نعمتى از سوى خداست و خداوند دانا و حكيم است.
آيت اللّه محمد يزدى: خداوند چنين كرد تا از جانب خويش شما را از بخشش و نعمت برخوردار كند، خداوند دانا و كارهايش حكيمانه و هدفمند است.
طاهرى قزوينى: [اين عنايات] به عنوان بخشايش و نعمتى از جانب خدا مقرر شده است و خدا دانايى است فرزانه.
5. وَ اِنْ طآئِفَتانِ مِنَ الْمُؤْمِنينَ اقْتَتَلُوا فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُما فَاِنْ بَغَتْ اِحْداهُما عَلَى الْأُخْرى فَقاتِلُوا الَّتى تَبْغى حَتّى تَفىءَ اِلى أَمْرِ اللّهِ فَاِنْ فآءَتْ فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُما بِالْعَدْلِ وَ أَقْسِطُوا اِنَّ اللّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطينَ
ذاكرى: ... پس چون باز آمد شما ميان آن دو را با دادگرى آشتى دهيد و خوشرفتار باشيد همانا كه خدا خوشرفتاران را دوست دارد.
«قسط»، به معناى خوشرفتار، در كدام كتاب لغت ضبط شده است؟
سيد جلال الدين مجتبوى: پس اگر بازگشت، ميانشان به عدل و داد آشتى دهيد و دادگرى كنيد و خدا دادگران را دوست مىدارد.
استادولى: پس اگر بازآمد، ميان آنها عاقلانه سازش دهيد و راه عدالت پيش گيريد كه خداوند عدالت پيشگان را دوست دارد.
موسوى گرمارودى: و چون بازگشت، ميان آن دو با دادگرى آشتى دهيد و دادگرى ورزيد كه خداوند دادگران را دوست دارد.
خرمشاهى: واگر بازآمد، آنگاه ميان آنها دادگرانه سازش دهيد؛ و به داد بكوشيد كه خداوند دادگران را دوست دارد.
آيتى: پس اگر بازگشت، ميانشان صلحى عادلانه برقرار كنيد و عدالت ورزيد كه خدا عادلان را دوست دارد.
6. يآ أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا يَسْخَرْ قَوْمٌ مِنْ قَوْمٍ عَسى أَنْ يَكُونُوا خَيْرًا مِنْهُمْ وَ لا نِسآءٌ مِنْ نِسآءٍ عَسى أَنْ يَكُنَّ خَيْرًا مِنْهُنَّ وَ لا تَلْمِزُوا أَنْفُسَكُمْ وَ لا تَنابَزُوا بِالْأَلْقابِ بِئْسَ الاِْسْمُ الْفُسُوقُ بَعْدَ الاِْيْمانِ وَ مَنْ لَمْ يَتُبْ فَأُولئِكَ هُمُ الظّالِمُونَ
ذاكرى: و از خويشتن بد مگوييد و نام زشت بر يكديگر منهيد، چه زشت نامى است نابكارى پس از گرويدن.
اولاً «انفسكم» در «لا تلمزوا انفسكم» به معناى خويشتن نيست، زيرا شما در جمله «ولا تنابزوا بالالقاب» كلمه «يكديگر» را آوردهايد در حالى كه در آيه لغتى نيست كه چنين معنا دهد بلكه «يكديگر» را به قرينه «يكديگر» جمله اول كه از «انفسكم» استفاده شده است به كار بردهايد. براى اثبات اينكه «انفسكم» به معناى «يكديگر» صحيح است، به معناى آيات زير توجه كنيد:
1. فَتُوبُوا اِلى بارِئِكُمْ فَاقْتُلُوا أَنْفُسَكُمْ (بقره، 54)
2. وَ لا تُخْرِجُونَ أَنْفُسَكُمْ مِنْ دِيارِكُمْ (بقره، 84)
3. ثُمَّ أَنْتُمْ هؤُلاءِ تَقْتُلُونَ أَنْفُسَكُمْ (بقره، 85)
4. وَ لا تَقْتُلُوا أَنْفُسَكُمْ اِنَّ اللّهَ كانَ بِكُمْ رَحيمًا (نساء، 29)
5. فَاِذا دَخَلْتُمْ بُيُوتًا فَسَلِّمُوا عَلى أَنْفُسِكُمْ تَحِيَّةً مِنْ عِنْدِ اللّهِ (نور، 61)
ثانياً با آنكه خود در صفحه 54 شماره 23 ترجمان وحى، در مورد ترجمه بِئْسَ الاِْسْمُ الْفُسُوقُ بَعْدَ الاِْيْمانِ چنين نوشتهايد:
ششم آنكه ترجمه بايد متحمل معانى تلويحى و ضمنى اصل آيات هم باشد؛ چنان كه مثلاً در مورد آيه 11 سوره حجرات، مفسران و از جمله طبرسى در مجمعالبيان، سه معنا براى «بِئْسَ الاِْسْمُ الْفُسُوقُ» بر شمردهاند و نيز آنان از جمله زمخشرى، براى «بَعْدَ الاِْيْمانِ» سه تفسير آوردهاند. ترجمه بايد چنان باشد كه متحمل همه اين معانى باشد و مترجم بايد به اين قبيل معانى جنبى، احاطه داشته باشد تا بتواند ترجمه نسبتاً دقيقى ارائه كند.
متأسفانه ترجمه خود جناب عالى «چه زشت نامى است نابكارى پس از گرويدن» ترجمه مطلوبى نيست. اكنون شما ترجمه خود را با ترجمههاى ديگران مقايسه كنيد.
آيت اللّه مكارم: و يكديگر را مورد طعن و عيبجويى قرار ندهيد و با القاب زشت و ناپسند، يكديگر را ياد نكنيد، بسيار بد است كه بر كسى پس از ايمان، نام كفرآميز بگذاريد.
استادولى: و از يكديگر [با زبان و اشاره] عيبجويى نكنيد و القاب زشت بر يكديگر ننهيد، بد نامى است [لقب دادن ديگران به كفر و] فسق، پس از ايمان.
موسوى گرمارودى: در ميان خود عيبجويى مكنيد و همديگر را با لقبهاى ناپسند مخوانيد، پس از ايمان، بزهكارى نامگذارى ناپسندى است.
آيت اللّه يزدى: و از همديگر عيبجويى نكنيد و يكديگر را با لقبهاى زشت و سبك نخوانيد كه پس از ايمان آوردن، ناميدن مردم به نامهاى زشت، بد و نارواست.
فولادوند: و از يكديگر عيب مگيريد و به همديگر لقبهاى زشت مدهيد، چه ناپسند است نام زشت پس از ايمان.
بهرامپور: و عيب يكديگر را به رخ نكشيد و همديگر را به لقبهاى زشت نخوانيد، پس از ايمان آوردن، چه بد نامى است نام كردن «مردم» به كفر و فسق.
7. يآ أَيُّهَا النّاسُ اِنّا خَلَقْناكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَ أُنْثى وَ جَعَلْناكُمْ شُعُوبًا وَقَبآئِلَ لِتَعارَفُوا اِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللّهِ أَتْقاكُمْ اِنَّ اللّهَ عَليمٌ خَبيرٌ
ذاكرى: اى مردم، ما شما را از نرى و مادهاى آفريديم و (سپس) شما را نژادها و دودمانهايى گردانيديم تا يكديگر را بشناسيد.
آيا واقعاً پس از بيست سال، ترجمه «ما شما را از نرى و مادهاى آفريديم» ترجمهاى است دقيق و مورد پسند؟ آيا اديبان قوم يا توده مردم اين ترجمه را مىستايند؟
استادولى: اى مردم، ما شما را از يك مرد و زن آفريديم و شما را به صورت شاخهها و تيرهها قرار داديم تا يكديگر را بشناسيد [نه اينكه به قوم و قبيله خود افتخار كنيد].
موسوى گرمارودى: اى مردم، ما شما را از مردى و زنى آفريديم و شما را گروهها و قبيلهها كرديم تا يكديگر را بشناسيد.
خرمشاهى: هان اى مردم، همانا ما شما را از يك مرد و يك زن آفريديم و شما را به هيئت اقوام و قبايلى درآوردهايم تا با يكديگر انس و آشنايى يابيد.
بهرامپور: اى مردم، ما شما را از يك مرد و زن آفريديم و شما را تيرهها و قبيلهها قرار داديم.
آيت اللّه يزدى: هان اى مردم، ما شما را از مرد و زنى آفريديم و شما را گروه گروه و قبيله قبيله قرار داديم تا يكديگر را بشناسيد.
8. قالَتِ الْأَعْرابُ آمَنّا قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَ لكِنْ قُولُوا أَسْلَمْنا وَ لَمّا يَدْخُلِ الاِْيْمانُ فى قُلُوبِكُمْ وَ اِنْ تُطيعُوا اللّهَ وَ رَسُولَهُ لا يَلِتْكُمْ مِنْ أَعْمالِكُمْ شَيْئًا اِنَّ اللّهَ غَفُورٌ رَحيمٌ
ذاكرى: ... و اگر از خدا و فرستادهاش فرمان بريد، از (پاداش) كردارهاى (نيك) شما چيزى فروگذار نخواهد شد.
با توجه به اينكه فاعل «لايلت» اللّه است و فعل «لا يلت» دو مفعول دارد: يكى مفعول شخصى «كم» و دومى «شيئاً» مفعول غير شخصى، ترجمه آقاى ذاكرى صحيح و دقيق نيست.
ذيلاً به ترجمه ديگران توجه كنيد و خود مقايسه نماييد.
آيت اللّه يزدى: و اگر خدا و پيامبر او را فرمانبردارى كنيد، خدا از كارهاى نيك شما چيزى كم و كسر نمىكند.
موسوى گرمارودى: و اگر از خداوند و پيامبرش فرمان بريد، از پاداش كردارهايتان چيزى كم نمىكند.
خرمشاهى: و اگر از خداوند و پيامبر او اطاعت كنيد، چيزى از [پاداش] اعمال شما نمىكاهد.
آيت اللّه مكارم: و اگر از خدا و رسولش اطاعت كنيد، چيزى از پاداش كارهاى شما فروگذار نمىكند.
استادولى: و اگر از خدا و پيامبر او فرمان بريد، هيچ از [پاداش] اعمالتان نكاهد.
9. يَمُنُّونَ عَلَيْكَ أَنْ أَسْلَمُوا قُلْ لا تَمُنُّوا عَلَىَّ اِسْلامَكُمْ بَلِ اللّهُ يَمُنُّ عَلَيْكُمْ أَنْ هَداكُمْ لِلاِْيمانِ اِنْ كُنْتُمْ صادِقينَ
ذاكرى: (اين بيابانگردان) بر تو سپاس مىنهند كه (بدون جنگ) اسلام آوردهاند، (بديشان) بگو اسلام خويش را بر من سپاس منهيد، بلكه خدا بر شما سپاس مىنهد كه شما را به سوى ايمان راه نموده است، اگر (در اين سخن خويش) راستگو بودهايد.
جناب آقاى ذاكرى! چرا در ترجمه «مَنَّ» در آيه 82 سوره قصص «لَوْلا أَنْ مَنَّ اللّهُ عَلَيْنا لَخَسَفَ بِنا» در صفحه 61 شماره 23 ترجمان وحى همان «منّت» را آوردهايد و نوشتهايد مىتوان چنين در ترجمه آورد: «اگر خدا بر ما منت نگذاشته بود همانا ما را (نيز) به زمين فرو مىبرد» اما در سه مورد در اين آيه، معادل «منّت» را «سپاس» قرار دادهايد؟ حال كدام يك از دو لغت «سپاس» و «منّت» رايجتر است؟
* Uri Rubin, »The Hands of `Abu Lahab and the Gazelle of the Ka`ba, «Jerusalem Studies in Arabic and Islam 33 (2007) pp. 93-98.