رابطه اشرافيت و اسرافكاري

پدیدآورحسین ابراهیمی

تاریخ انتشار1388/11/21

منبع مقاله

share 1300 بازدید
رابطه اشرافيت و اسرافكاري

حسين ابراهيمي

يكي از رذايل اخلاقي كه فرد و جامعه را به سوي تباهي و مشكلات عديده مي كشاند اسراف است.
اسراف عبارت از تجاوز از حدود الهي و گذشتن از خطوط قرمزي است كه احكام الهي آنها را تعيين كرده اند.
نويسنده مقاله كوشيده است بطور اجمال به رابطه اشرافيت و اسرافكاري اشاراتي داشته باشد.
اينك مطلب را با هم از نظر مي گذرانيم:

اشرافيت خاستگاه اسراف

به نظر مي رسد كه نوعي رابطه تنگاتنگ ميان اشرافيت (ملا و سرمايه داري اترافي) و اسرافكاري وجود دارد . به اين معنا كه اشرافيگري منش و خصلت اسرافكاري را پديد مي آورد و آدمي را از رفتارهاي هنجاري به سوي نابهنجاري مي كشاند بلكه چنان كه قرآن در تعريف اسراف بيان مي كند، اشرافيت، آدمي را به سوي فساد سوق داده و از اصلاحيات و اصلاح گري باز مي دارد. بر اين اساس كساني كه به خوي اشرافيت مبتلا و دچار مي شوند، انسان هاي ضد اصلاحي و مفسداني هستند كه با هرگونه كمال يابي آفريد ه هاي زميني از انسان و غير انسان مخالفت مي كنند. رفتارهاي ايشان جز فساد و تباهي براي زمين و زميني ها چيزي به ارمغان نمي آورد و خود و ديگري را به سوي نيستي و هلاكت سوق مي دهند.
تحليل قرآن از ايجاد بسياري از پديده هاي زيانبار در زمين اين است كه اين امور دستاوردهاي بشري است كه عامل مهم چنين رفتار و كردار زيانبار را مي بايست در خلق و خوي زشت بشر يافت كه برخاسته از كفر وشرك و نفاق است و در رفتارهاي فردي و جمعي به شكل خود برتربيني و غرور و تكبر و يا استكبار و اسراف و مانند آن ظهور و بروز مي كند.
اشرافيت به سبب آن كه خود عاملي مهم در ايجاد غرور و تكبر است و چنان كه قرآن بيان مي دارد آدمي هرگاه استغنا و خود را بي نياز جست طغيان مي ورزد و از حد اعتدال و مرزهاي قانوني و فطري بيرون مي رود، مي توان گفت كه اشرافيت استغنايي چيزي جز فساد و تباهي و مخالفت و در نهايت مبارزه با اصلاحات و اصلاح گري به دنبال ندارد.
قرآن به مومنان سفارش مي كند كه از كار و روش و فرمان مسرفان پيروي نكنند ؛ زيرا مسرفان كساني هستند كه در زمين فساد مي كنند و اصلاحاتي را انجام نمي دهند. (شعراء آيات 151 و152) هر چند كه در اين آيه ريشه اسراف و خاستگاه آن بيان نشده است ولي هرگاه به مطالعه و تحليل قرآن از زمينه هاي اسراف توجه شود، دانسته مي شود كه ريشه و خاستگاه هرگونه اسراف و تجاوز و تعدي و مانند آن را مي بايست در اموري چون رفاه دانست كه در دست اشرافيت متكبر و مغرور است.
خداوند در آيه 12يونس در تحليل ريشه ها و خاستگاه اسراف گري مي فرمايد: زماني كه خداوند هرگونه امور ضروري و زيانبار را از كسي بردارد و او را در رفاه و آسايش قرار دهد او رفتار اسرافي در پيش مي گيرد و خدا و رستاخيز را فراموش مي كند.
تحليل آيه از خاستگاه پديده اسراف كاري در انسان، اين است كه انسان در هنگام نياز و وجود ضرر و زيان به خداوند پناه مي برد و فشارها و تنگناهاي مختلف او را وادار مي سازد كه به سوي خدا رفته و دست نياز به سوي آن بي نياز دراز كند ولي هرگاه خود را از فشار و تنگناها و گرفتاري ها رها شده يافت، خدا را فراموش مي كند و از سر بي نيازي و افزايش آسايش و رفاه، دست به اسراف مي زند و اين گونه است كه اعمال اسرافي مسرفان براي ايشان به عنوان كارهاي پسنديده زينت داده مي شود و در دام استدراج مي افتند.

موارد اسراف

اسراف در اصطلاح قرآني برخلاف آن چه در فرهنگ ايراني معنا يافته محدود و منحصر به امور خوردني ها و نوشيدني ها نيست و به سخن ديگر منحصر در امور اقتصادي نمي باشد، بلكه از دايره گسترده اي برخودار مي باشد و همه امور زندگي بشر در حوزه هاي اعتقادي و فرهنگي و رفتارهاي اقتصادي و سياسي و نظامي و امور ديگر را در بر مي گيرد. اما چه چيزي سبب شده كه در فرهنگ ايراني اسراف تنها در حوزه اقتصادي شناخته و تعريف و محدود شود ، شايد بتوان تكرار آيه: كلوا و اشربوا و لا تسرفوا (اعراف آيه 31) باشد كه ورد زبان توده مردم است و در هر كوي و برزني به سبب ساختار زيبا و كوتاه و روان و شعرگونه اش مصطلح شده و بر زبان رانده مي شود.
با اين همه مي بايست توجه داشت كه اسراف در كاربردها و فرهنگ قرآني شامل امور بينشي و اعتقادي و اخلاقي و فرهنگي و سياسي و رفتاري و نگرشي مي شود. از اين روست كه خداوند ادعاي دروغين نبوت (غافر آيه 28)، تكذيب پيامبران (يس آيه 14 و19)، تكذيب قرآن (زخرف آيه 5)، شرك (غافر آيه 42 و 43)، خودكامگي و استبداد (يونس آيه 83 و دخان آيه 30 و 31)، زياده روي در آشاميدني ها، خوردني ها، زينت ها (اعراف 31) وقصاص (اسراء آيه 33) و حتي در انفاق و بخشش اموال در راه خدا (انعام آيه 141 و اسراء آيه 29) و رفتارهاي نابهنجار جنسي (ذاريات آيه 32 و34) را از مصاديق و موارد بارز و آشكار اسراف بر مي شمارد و از انجام آن باز مي دارد و مرتكبان اين گونه اعمال را تهديد به عذاب سخت و خواري در دنيا و آخرت مي كند.
بر اين اساس مي توان گفت كه اشرافيت رفاه زده و مترف به سبب خاستگاه و زمينه هاي اقتضايي پديداري اسراف در ايشان، كساني هستند كه به اين گونه بينش و نگرش و رفتارهاي زشت و فساد انگيز گرايش دارند ودر نهايت اشرافيت، موجبات تباهي خود و ديگران را فراهم مي آورد.
به سخن ديگر اشرافيت و رفاه زدگي اترافي موجب اسراف مي شود و آنان نه تنها نسبت به اصول عقلي و عقلايي (اخلاق ها و آداب و سنت هاي هنجاري) بي اعتنا بوده و از آن تجاوز و تعدي مي كنند بلكه انسان هايي هستند كه نسبت به آموزه هاي وحياني بي اعتنايي كرده و يا به تكذيب و حتي مبارزه و مخالفت با آن مي پردازند و در رفتارهاي عملي در زندگي فردي و اجتماعي خويش در خوراك و پوشاك و امور جنسي و مانند آن اسراف را پيشه خويش مي سازند و راه اتراف و تبذير را در زندگي خويش هموار مي كنند و حقوق فردي و اجتماعي ديگران را زير پا مي گذارند و حتي دست به قتل و كشتار كساني مي زنند كه منادي ايشان به سوي حق و حقيقت و توحيد و آموزه هاي اخلاقي و وحياني مي شوند.(غافر آيه 28)
اينان به سبب همين اشرافيت و استغناجويي و احساس خطرناك بي نيازي از خدا و ديگران، انسان هاي با منش خودپسندي و تكبر و تفاخر هستند و كارهايشان برايشان زيبا و پسنديده جلوه مي كند و حتي اطرافيان آنها رفتارهاي زشت شان را رفتاري پسنديده جلوه مي دهند و رفتارها و كردارهاي ناپسند و نابهنجار ايشان را توجيه مي كنند. (يونس آيه 12)
خود برتربيني و بي نيازي آنان را به خودكامگي و استبداد مي كشاند و در زندگي اجتماعي به ديگران ظلم و ستم روا مي دارند و خود را برهمگان برتر مي شمارند.(يونس آيه 83 و دخان آيات 30 و 31)
به هر حال اسراف كه در فرهنگ قرآني به معناي هرگونه تجاوز از حدود و مرزها و خطوط تعادلي در هر كاري است (مفردات راغب اصفهاني ذيل واژه سرف) داراي خاستگاهي چون اشرافيت و آسايش اترافي و رفاه زدگي است.
انسان هاي رفاه زده و اشراف بي نياز از خدا، در هركاري از كارهاي خويش چون امور اقتصادي و فرهنگي وسياسي و حتي بينشي و نگرشي و اعتقادي راه اسراف را مي پيمايند و به سبب غرور و بي نيازي خويش خدا را بنده نيستند و در زمين فساد مي كنند و آن را گسترش مي دهند و جلوي اصلاحات را نيز مي گيرند. (يونس آيه 12)

ويژگي هاي اشراف

چنان كه گفته شد مراد از اشراف و اشرافيت در اين نوشتار، مترفان و ملا هستند؛ هر چند در ادبيات و فرهنگ عربي اشراف جمع شريف به معناي بزرگ قدر و اصيل و پاك نژاد و مانند آن مي باشد (لغت نامه دهخدا) ولي در فرهنگ ايراني مفهوم خاصي از اشرافيت فهميده مي شود كه با واژگان عربي ملا و مترف و مانند آن هم معنا و مفهوم مي باشند.
در اين نوشتار منظور از اشراف كساني هستند كه به سبب توانايي اقتصادي و سرمايه زياد و شگفت انگيز و نيز قدرت و امكانات مادي فراوان داراي رفتاري اسراف گونه هستند.
از نظر قرآن اشرافيت به معناي پيش گفته (ملا و مترف) انسان هاي مرتجع و واپس گرا در برابر اصلاحات سازنده (زخرف آيه 23)، افراطي و اسرافكار (كهف آيه 28)، بدخلق و درشت خوي (قلم آيه 10 تا 14)، كراهت از حق و حقيقت (مومنون آيه 64 و 70) استكبار در رفتارهاي اجتماعي و سياسي (يونس آيه 75 و مومنون آيه 45 و 46) افسادگري (اعراف آيه 103) تهمت (اعراف آيه 108 و 109 و 127) ظلم و ستم (اعراف آيه 103) جرم گرايي (هود آيات 25 تا 35) افراط كاري (كهف آيه 28)، جاه طلبي (بقره آيه 246 و 247) غرور و تفاخر (كهف و انكار حق (اعراف آيه 66 تا 90) كوردلي (اعراف آيه 59 و 64) هستند.
نتيجه چنين منش و خلق و خوي چيزي جز ارزش گذاري هاي نادرست و غلط (بقره آيه 246 و247) امتياز طلبي و زياده خواهي (زخرف آيه 31) حسادت نسبت به ديگران (ص آيه 6 و 8) تهديد نسبت به اصلاح گران و اصلاح طلبان (اعراف آيه 88) فريبكاري و توطئه نسبت به مردم و جامعه (مومنون آيه 23 و 34) واسراف گري و هر چيزي كه در حوزه تجاوز و تعدي و ظلم و ستم مي باشد ، نخواهد بود.
از اين روست كه مي توان گفت اشرافيت به معناي پيش گفته خاستگاه و سر منشاء بسياري از فسادها و تباهي ها و مشكلات فردي و اجتماعي است كه به بخشي از آن در اين جا اشاره شده است، يكي از مهم ترين خاستگاه هاي اسراف (به مفهوم قرآني) همين اشرافيت پيش گفته است.

مقالات مشابه

اسراف، عوامل و راهکارهای مبارزه با آن

نام نشریهسفیر

نام نویسندهمحمدحسین حسینی

بهداشت روانی اقتصادی در اجتماع از منظر قرآن و حدیث

نام نشریهدانشگاه علوم پزشکی اراک

نام نویسندهمحمدعلی رضایی اصفهانی, مصطفی احمدی‎فر, موسی احمدیان

آثار تخریبی اسراف و تبذیر

نام نشریهمبلغان

نام نویسندهمحمد سبحانی

ولخرجي و تبذير دام شيطاني

نام نویسندهعلی سبحانی

اسراف و صرفه جويي در فرهنگ اسلامي

نام نویسندهحامد علی‌اکبرزاده

اسراف و تبذير در قرآن و سنت

نام نشریهصحیفه مبین

نام نویسندهمحمدرضا عطایی