بررسی تطبیقی مفهوم ملک «در قرآن کریم با شهریور» در اساطیر ایرانی و نقش فلز در دو آیین

پدیدآورمریم مدرس‌زاده

نشریهفرهنگ

شماره نشریه37_38

تاریخ انتشار1390/01/15

منبع مقاله

share 892 بازدید
بررسی تطبیقی مفهوم ملک «در قرآن کریم با شهریور» در اساطیر ایرانی و نقش فلز در دو آیین

مریم مدرس زاده

«ملک»در قرآن کریم و ایزد شهریور نزد اساطیر ایرانی، هر دو نمادی از فرمانروایی مطلق خداوند بر زمین و بهشت الهی هستند؛حکومت‏های مورد آرزویی که براساس عدالت، برچیده شدن نیروهای شر، توانایی رزمی، لشکری و یاوری بر ستمدیدگان بنا شده‏اند، از تنعم، برکت و فزونی برخوردارند.در این میان، «فلز»در هر دو مفهوم جایگاه ویژه و تا حدی مشترک دارد؛آن‏چنان که در هر دو آیین، منشأ الهی داشته و سلاح ایزدان و پیامبران است و در پایان جهان و هنگامه‏ی داوری نیز نقش‏آفرین است.علاوه بر این، دستیاران ایزد شهریور، به گونه‏یی ملموس در هنگام توصیف ملک و بهشت الهی در قرآن کریم تجلی و تمثل می‏یابند.این مقاله به بررسی تطبیقی مفهوم ملک در دو آیین نامبرده اختصاص دارد.
وحی الهی گستره‏یی به قدمت آفرینش جهان و انسان دارد و آثار آن را می‏توان در بدوی‏ترین ادیان و نخستین اعتقادات مذهبی انسانی یافت، چه رسد به آیین‏های نوینی چون آیین زردشتی.مطالعه‏ی تطبیقی مفاهیم در ادیان و مذاهب با آیین اسلام راه را برای بازشناسی حقایق پنهان شده در سراپرده‏ی اساطیر خواهد گشود و محکی دیگر برای شناخت اسطوره از افسانه خواهد گردید.این مقاله گامی است، هر چند کوتاه، دراین راستا که به بررسی تطبیقی مفهوم«ملک»در قرآن کریم با مفهوم«شهریور»در اساطیر ایرانی پرداخته است.

خداوند صاحب ملک هستی

خداوند متعال، در قرآن کریم، خود را به عنوان مالک ملک هستی این‏گونه توصیف می‏کند:
مالکی که بر هر چیز و هر کس نظارت و شهود دارد(بروج/9).وجودی پر برکت و صاحب ملک که بر هر امر قادر است(ملک/1).آنچه در آسمان و زمین است خداوندی را تسبیح می‏کند که«ملک»و«حمد»از آن او است و بر هر کار قادر است(تغابن/1). ملک آسمان‏ها و زمین در دست خداوندی است که می‏میراند و زنده می‏گرداند و تمام امور عالم شتابان به سوی او در حرکت است(حدید/2 و 5).صاحب ملک آسمان‏ها و زمین، بخشنده‏ی مهربانی است که بخشایش و عقاب همگان در دست او است(فتح/14). برای خداوند است ملک آسمان و زمین، او که هر چه بخواهد می‏آفریند، به هر که بخواهد دختر می‏بخشد و هر که را خواهد پسر و یا آنکه هم بخشنده‏ی پسر است و هم بخشنده‏ی دختر، و هر کس را بخواهد عقیم می‏گرداند، که او است دانا و توانا(شوری/ 49 و 50).او است که هر که را خواهد ملک می‏بخشد و از هر که بخواهد آن را باز می‏ستاند، هر که را که بخواهد عزت و چون بخواهد ذلت می‏بخشد و خیر و نیکویی به دست او است که بر هر کاری قادر است(آل‏عمران/26).و از این رو است که عقاب‏کننده‏ی فرمانروایی‏های عظیم و فاسق بر زمین، چون فرعون و فرعونیان است(-نک:زخرف/ 51-56).
او گاه مالک زمین را، از در فضل و کرم خویش بر اهل عالم، خود برمی‏گزیند تا مانع رواج فساد بر زمین شود، چون طالوت که خداوند به او ملک، حکمت و آنچه را اراده نمود آموخت و به او توانایی و قدرت جسمی بسیار بخشید(بقره/251 و 247).او مالک آسمان‏ها و زمین و یگانه ولی و یاور انسان‏ها است(بقره/107).او ملکی عظیم به سلیمان بخشود و همچنین تمامی نیروهای شر را در بند او نمود و آن‏ها را به خدمت او وا داشت
(انبیاء/82)و همچنین باد را مسخّر او گردانید(انبیاء/81).و سپاهی عظیم از جن و انس و مرغان تحت فرمان او قرار داد(نمل/17).و کوشکی عظیم چون آبگینه صاف(نمل/44). فرمانروایی که خداوند او را به مقام«حکم»و«علم»رسانید آن‏چنان که به پدرش داوود بخشش نمود(انبیاء/79).کوه‏ها و مرغان را به آهنگ داوود مسخر نمود و آهن سخت را به دست او نرم گردانید و به او آموخت چه‏گونه از آن زره بسازد و عمل صالح انجام دهد (سباء/11).و او را خلیفه در زمین قرار داد و به او فرمان داد تا در میان مردم به حق حکم نماید(صاد/26).ملک از آن خداوندی است که پروردگار آدمیان است؛پروردگاری که شب را درون روز و روز را درون شب پنهان می‏سازد و خورشید و ماه را در تسخیر دارد تا هر یک به مقدار و مدار معینی به گردش درآیند در حالی که دیگر معبودان انسان‏ها حتی بر پوست و هسته‏ی خرمایی نیز مالکیت ندارند(فاطر/13).پادشاهی به حق روز رستاخیز از آن خداوند رحمان است که آن روز را روز سختی بر کافران قرار داده است (فرقان/26).بسیار پر برکت است پروردگاری که فرقان را بر بنده‏ی خویش فرو فرستاد تا نذیری برای عالمیان باشد؛پروردگاری که صاحب ملک آسمان‏ها و زمین است و هرگز شریکی در فرمانروایی خویش بر نگرفته است و خالق هر چیز و تقدیرکننده‏ی آن است (فرقان/1 و 2).پروردگاری که به یوسف، ملک و علم تعبیر خواب بخشید(یوسف/1 و 2). مالک روز رستاخیز، دانای عالم غیب و شهادت و حکیمی خبیر است(انعام/73).او، به آل‏ابراهیم، کتاب، حکمت و ملکی عظیم بخشیده است(نسا/52).واحد قهار، فرمانروای روز رستاخیز است؛روزی که همه آشکار شده و هیچ چیز از آنها بر او پوشیده نخواهد شد(غافر/16).شفاعت، سراسر، از آن خداوند است که ملک آسمان و زمین متعلق به او است و خلایق شتابان به سوی او در حرکت هستند(زمر/44).او که انسان را از«نفس واحده»خلق کرد، سپس از او زوجی آفرید و هشت جفت از چارپایان را برای انسان آفرید، آدمیان را در زهدان مادرانشان در درون تاریکی‏های سه گانه هستی بخشید.این است خدا، پروردگار آدمیان، کسی که برای او است ملک و خدایی جز او نیست(زمر/6).
نتیجه آنکه، مالکیت بر عالم هستی، اقتضا بر خلق و موت، قدرت و مالکیت، سرپرستی و ولایت بر ذره ذره اجزای هستی و همچنین عقاب و پاداش خلایق دارد.

مالک روز جزا

صاحب روز رستاخیز در خور خداوندیش حکومتی در هستی برپا می‏کند که قدرت، سیطره، رحمانیت و عدالت وی را در داوری در این روز به ظهور می‏رساند.آغاز رستاخیز با هبوط و عروج ملایکه در طی روزی که با گاهشماری انسانی برابر پنجاه هزار سال است صورت می‏پذیرد و، پس از آن، تحولات عظیم سماوی که به درهم ریختگی کل نظام آسمان‏ها و زمین می‏انجامد(معارج/1-10):آسمان شکافته(انشقاق/1)، درهم پیچیده(انبیاء/104)، چون فلز گداخته(قارعه/4)، یا روغن گلگون مذاب(رحمان/37) می‏گردد.زمین به شدت به لرزش درمی‏آید(زلزال/1)، کوه‏ها چون پشم حلاجی شده از جا برکنده می‏شوند و مواد مذاب آن بر زمین جاری می‏گردد(صاد/14؛تکویر/2).دریاها منفجر(تکویر/6؛انفطار/3)و اقیانوس‏ها یکپارچه آتش می‏گردند.با گردش زمین گورستان‏ها زیر و رو می‏شوند(-انفطار/4).آن‏گاه با وحی پروردگار، زمین آنچه در خود دارد بیرون می‏ریزد و اخبار را بازگو می‏کند(زلزال/2 و 4 و 6).و به دشتی بی‏آب و گیاه، صاف و هموار بدل می‏شود(طه/106 و 108).با زیر و رو شدن گورستان و دمیده شدن صور، رستاخیز صورت می‏پذیرد(یاسین/51).دوزخ شعله‏ور و بهشت نزدیک می‏شود (تکویر/3 و 4).آن‏گاه نامه‏های گشوده‏ی هر یک از جن و انس به آنان سپرده می‏شود (انفطار/10).ملایکه در کناره‏های آسمان قرار می‏گیرند، هشت تن عرش خدا را بر فراز بام هستی حمل می‏کنند(حاقه/18).آیه به طور روشن حمل عرش را به ملایکه نسبت نداده است، ولی مفسران از تعبیرات مجموع آیات حدس می‏زنند منظور از حاملان عرش همان ملایکه و یا افرادی بالاتر و برتر از ایشانند که بر طبق بعضی احادیث، هشت تن از انبیا و اولیای الهی هستند(مکارم شیرازی 1366:ج 24، ص ص 451 و 452).[با چنین حفاظتی که از جانب ملایکه صورت می‏پذیرد]هیچ یک از جن و انس را یارای نفوذ در اطراف آسمان و زمین و خروج از ملک الهی نیست.در حالی که خدا بر سر آنان شراره‏های آتش و مس گداخته فرو می‏ریزد تا هیچ نصرت و نجاتی نیابند(رحمن/33 و 35).از طرفی، پیش از عقوبت نهایی، همه‏ی خلایق، چه صالح و چه کافر، ملزم به عبور از آتش هستند، آتشی که صالحان را پس می‏زند و ستمکاران را در خود فرو می‏برد(مریم/68-72).
یکسان بودن این آتش با جهنم جای تردید است؛از بعضی آیات مستفاد می‏شود چشمه‏یی سوزان و«حمیم»نام در کنار جهنم قرار دارد(غافر/71 و 72)که دوزخیان نخست از آن عبور می‏کنند و سپس به گودال جهنم فرو افکنده می‏شوند و آن‏گاه روی آن گودال پوشانیده می‏گردد(-انبیاء/69).
این احتمال وجود دارد که، بنا به مضمون آیات پیشین، حمیم مجموعه‏یی باشد از مواد مذاب ناشی از انفجارات آسمانی و به تعبیر قرآن مهل(فلز گداخته)، وردة کالدهان (روغن داغ و گلگون)و مواد مذاب برآمده از انفجارات کانی‏های موجود در کوه‏ها و همین‏طور آب‏های آتشین اقیانوس‏ها و دریاها که بر زمین جاری خواهند گردید و سراسر زمین را فرا خواهند گرفت و، به این ترتیب، همگان به ناچار در آن شناور خواهند شد.لیکن، خداوند به فضل خود نیکوکاران را از آن نجات خواهد بخشید و بدکاران را از آنجا روانه‏ی جهنم خواهد نمود.از آنجا که جهنم موجودیتی از پیش داشته است و با وقوع رستاخیز شعله‏ورتر می‏گردد، منطقی به نظر می‏رسد که چشمه‏ی سوزان حمیم با جهنم را دو پدیده‏ی جداگانه تصور کنیم.

بهشت تجلی‏گاه ملک الهی

مالک هستی بهشت را مظهر و تجلی حکومت، سلطنت و ولایت خود در عالم قرار داده است و پرهیزگاران در این«ملک کبیر»از حیاتی سرشار از آسایش، زیبایی، و تجمل بهره‏مندند(-انسان/11-12).نیک کرداران بر اریکه‏هایی از حریر و استبرق در باغ‏های تودرتوی بهشتی تکیه زده‏اند که درختانشان همواره در دسترس(رحمن/54 و 62)و در منتهای سبزی و خرمی است(رحمن/54).و از زیر آن درختان، نهرهای روان جاری است (بیّنه/8).آن تکیه زنندگان بر رفرف سبز و بساط زیبا را هرگز آفتاب سوزان و سرمای زمهریر نخواهد آزرد(رحمن/76؛انسان/13).آنان زیر سایه‏ی درختان بی‏خار بر سریرهای زربفت جواهر نشان با یاران خویش به صحبت نشسته‏اند بی‏آنکه یاوه‏یی از یکدیگربشنوند(واقعه/25).بلکه جز سلام و تحیت نشنوند و نگویند(واقعه/26).و چه خوش روزگاران‏اند اصحاب یمین که در سایه‏ی درختان سدر پر میوه‏ی بی‏خار، درختان پر برگ سایه‏دار، در سایه‏ی درختان بلند، در طرف نهرهای آب‏های زلال و میوه‏های بسیار که بی‏آنکه لحظه‏یی منقطع شوند آرمیده‏اند(واقعه/27-34).سپید تنایی سیه چشم، چون یاقوت و مرجان درخشان، مطهر چون لؤلؤ مکنون در سراپرده‏ی خویش(رحمن/56 و 58؛ واقعه/22 و 23).و پسرانی تا ابد جوان و خوش سیما که گمان بری لؤلؤ منثورند، بر گرد آنان با جام‏های سیمین و کوزه‏هایی از بلور و نقره‏ی خام و پر از شرابی چون زنجبیل گرم و عطرآگین از چشمه‏ی سلسبیل حلقه زده، خدمتشان می‏کنند(انسان/17-19).شرابی که از آن نه سردرد گیرند و نه بیهوش شوند(از نوشیدن آن نه دچار بیماری جسمی و نه بیماری روحی می‏شوند)(واقعه/19).و در آنجا، از گوشت مرغان و هر آنچه که طلب کنند برخوردارند(واقعه/21).آنان که تن‏پوشی لطیف از دیبای سبز و حریر ستبر دارند و دستبندهای نقره، زینت‏بخش تن و دستانشان است.(انسان/21).
این تنها گوشه‏یی از توصیف سرزمینی است که تدبیرکننده و مالک آن، پروردگار آسمان‏ها و زمین است.تجمل، آسایش، تنعم، برکت، زیبایی و طهارت از ویژگی‏های چشمگیر این سرزمین بی‏نقص الهی است.

شهریور

پهلوی‏ -ahr-war ، اوستا x-a-ravairya .جزء اول این واژه در اوستا، x-a-ra ، به معنی «سلطنت و مملکت»است و در کتیبه‏های هخامنشیان به همین معنی بسیار به کار رفته است.«شهر»در فارسی امروز، که برابر«بلدة»در زبان عربی است، از همین واژه مشتق شده است.در قدیم نیز از کلمه‏ی«شهر»«کشور»و یا«مملکت»اراده می‏شده است، نظیر ایرانشهر که به معنای کشور ایران به کار رفته است(پورداوود 2536:ص 91).
در فارسی امروز، معنای اصلی«شهر»را می‏توان در واژه‏ی«شهریار»به معنای پادشاه مملکت دریافت.
جزء دوم این واژه، var ، صفت است به معنای«آرزو شده»که در معنای«انتخاب‏ کردن، برگزیدن و گردیدن»در نوشته‏های فارسی باستان، گات‏ها (1) و اوستا به کار رفته است.دو واژه‏ی‏ vavar در زبان پهلوی و«باور»در فارسی از همین ریشه مشتق شده‏اند. بنابراین، در مجموع، واژه‏ی شهریور به معنای«کشور آرزو شده»و یا«شهریاری مطلوب»است(پورداوود 2536:ص 91).در مفاهیم اساطیری ایرانی، شهریور سومین امشاسپند (2) است و از قدیم الایام عنوانی برای ششمین ماه سال خورشیدی بوده است.
در حین بررسی مفهوم شهریور در متون اساطیری ایران، از ارتباط این امشاسپند با سه مقوله آگاه می‏شویم که جای دارد، به رغم ارتباطات درونی این مباحث با یکدیگر، به هر یک جداگانه بپردازیم.

1.شهریور و فرمانروایی

1.1.حکومت جهان مینوی(روحانی):شهریور در عالم مینوی(روحانی)نماینده‏ی سلطنت ایزدی و فرّ و اقتدار خداوند است(پورداوود 2536:ص 92).او نماد فرمانروایی بهشت است که نظام حاکم بر آن براساس اراده‏ی اورمزدی است(آموزگار 1374:ص 16)و بسا در اوستا، شهریور به معنای سرزمین فناناپذیر و بهشت برین آمده است(یسنا 30، بند 8). سرزمینی که جایگاه اهورا مزدا، امشاسپندان و ایزدان (3) است و انسان باید آن‏چنان زندگانی کند که پس از مرگ شایسته‏ی این مملکت بشود(پورداوود 2536:ص 92).
1.2.فرمانروایی زمین:علاوه بر حکمرانی بر بهشت، شهریور نماد سلطنت پر قدرت و توانا در زمین است که شکوه و استقرار خود را از اراده‏ی آفریدگار یافته است؛حکومتی که پناه درویشان است و، با چیرگی بر نیروهای بد و مخرب، حکومت را از آسیب آنان نگاه می‏دارد(آموزگار 1374:ص 16).
ای مزدا اهورا، بشود که ما جاودان از کشور نیک تو بهره‏مند شویم، بشود که شهریار نیکی در هر دو جهان به ما، چه زن و چه مرد، سلطنت کند، تو ای در میان موجودات خوب‏ترین(یسنا 41، بند 2، به نقل پورداوود 1354).
در«صد در بندهش»آمده است:
شهریور امشاسپند را کار آن است که عدل و داد در دل پادشاهان دهد، پیوسته پادشاهان را عادل نگاه می‏دارد، و هر پادشاه که عادل بود دوست شهریور امشاسپند است و هر پادشاه که‏ عادل‏تر بود دیرتر بماناد...(عفیفی 1374:ص 568).

2.شهریور و فلز

شهریور امشاسپندی است که«خویش گیتی»او فلز است(مزداپور 1369:فصل 15 بند 4 و 19).
و وظیفه‏ی نگهبانی فلزات در جهان مادی با او است.کسی که فلز را رامش ببخشد و یا بیازارد، شهریور را خشنود ساخته و یا آزرده است(بهار 1369:ص 113).ارتباط فلز با شهریور در سه حوزه قابل بررسی است:
2.1.شهریور، فلز و توانایی حکومت بر زمین:فلز نمادی از نیرومندی و کامروایی حکومت است چرا که سلاح از آن ساخته می‏شود:حکومتی که شهریور بنابر اراده‏ی اورمزدی برپا می‏کند پیشرفت و افزونی خود را از گونه‏های فلز، نظیر زر و سیم و آهن تیز(وسیله‏ی کشت و کار)به دست می‏آورد.در«ستایش سی روزه»از شهریور این‏گونه یاد شده است:
سپاس دارم از دادار به افزونی، خدای مهربان کرفه‏گر[صوابکار]نیکی کردار چون او فراز آفرید تو شهریور، مینوی (5) خواسته(مال و ثروت)و سود به زیستی<را(6) که در گیتی بدو کار کنند،<وهمچنین آهن تیز برای کار که بدو زمین ورزند<کشت و زرع کنندزر و سیم زیبا دیدار، به شهر بایسته و پیشرفت دهنده‏تر<است...(عفیفی 1374:ص 213).
ابوریحان بیرونی در آثار الباقیه شهریور را فرشته‏ی موکل بر جواهرات هفت گانه نظیر طلا، نقره و...دانسته است که قوام صنعت و دنیا و مردم به آنها است(-دانا سرشت 1321: ص 251).
2.2.شهریور، فلز و داوری پایان جهان:در پایان جهان همه‏ی مردمان، چه نیک و چه بد، با گذر از رودی از فلز گداخته بر روی زمین داوری می‏شوند.دروندان(گناهکاران) سختی و عذاب گذر از فلز را می‏چشند، حال آنکه گذر پارسایان با آسانی و خوشی بسیار همراه خواهد بود.بنابراین، گذر از فلز گداخته و آتش، محکی برای شناخت پرهیزگاران از گناهکاران است(-بهار 1369:ص 147).
سپس آتش و اریامن ایزد فلز اندر کوه‏ها و گریوه‏ها را بگدازانند و بر زمین رودگونه بایستند. (بهار 1369:ص 147)
شهریور فلز همه‏ی کوه‏های جهان را بگدازد(و آن)دهان بالای(به بلندی زمین تا دهان انسان)، پساخت‏گاه (7) بایستد(میر فخرایی 1362:فصل 48، بند 7).
2.3.فلز گداخته و پایان کار دیوان:پایان گیتی همراه است با ناکاری و عقوبت دیوان. آنان به درون گودال دوزخ، که از آنجا به زمین تاخته بودند، فرو افکنده می‏شوند و شهریور بر روی سوراخی که ایشان به آن داخل شده‏اند فلز گداخته فرو می‏ریزد.
پس شهریور بدان سوراخ که ایشان اندر شدند (8) فلز گداخته برهلد و از پس ایشان اندر شود، آن دروجان (9) از این زمین ایدون به دوزخ افتند چون سنگی که اندر آب افتد یا (چون آن را)افکند تیز به آب می‏شود(بهار 1369:ص 75).
شهریور را، چون سایر امشاسپندان، جمعی از ایزدان دستیاری و همکاری کنند که هستند:خور، مهر، آسمان، انغران، سوک نیکو، اردویسور اناهید، هوم ایزد و برز ایزد(بهار 1369:ص 49).
خور:خور، هور و یا خورشید است که زمین و آنچه که در آن است را پیوسته پاکیزه نگاه می‏دارد و، اگر او نبود، دیوان جهان را می‏آلودند و ویران می‏کردند(یسنا 36، بند 6).دیوان تنها هنگامی دست به کار می‏برند که او غروب کرده باشد(یشت 4، بند 8).
مهر:ایزد پیمان است و به همراه رشن و سروش داوری روان مردمان را پس از مرگ به عهده دارد(آموزگار 1374، ص ص 18 و 27).
آسمان:از خدایان کم اهمیت اوستایی است.در ادبیات پهلوی یکی مینوی آسمان و دیگری خود آسمان است که چون سپری یا زرهی فلزین بر تن مینوی آسمان است. واژه‏ی آسمان به معنای سنگ است.ایرانیان باستان باور داشتند که آسمان سنگی یکپارچه است که بر فراز زمین قرار گرفته است.«خم آهن»به معنای«فلز گداخته» صفتی است برای آسمان.اعتقاد به سنگ بودن آسمان نزد ایرانیان از قدمت بیش‏تری برخوردار است.در هر حال، مینوی آسمان وظیفه‏ی دشوار زندانی ساختن اهریمن و دیوان را از آغاز هجوم آنان به جهان، در آغاز آفرینش به عهده دارد.در این خویشکاری (وظیفه)آگاهی پرهیزگاران(فروهرها)سواره و نیزه در دست بیرون آسمان مینوی آسمان را یاری می‏رسانند(در مورد مطالب این قسمت-بهار 1375:ص ص 18 و 49).
انغران:انغران یا انغر روشن، برترین بهشت یا جهان روشن اهورا مزدا است.او روشن،بخشاینده و درخشان است(بهار 1375:ص ص 80، 162 و 163).
سوک نیکو:ایزدی است که خواسته و سود می‏بخشد و با ایزد سپهر و ایزدان سماوی همکار است(بهار 1375:ص 80، ی 22).
اردویسور اناهید:ایزد آب‏ها است.افزاینده‏ی نیرو، رمه، خواسته و سرزمین است. نطفه‏های مردان را پاکیزه می‏گرداند و خویشکاری او، پاک داشتی از زهدان برای باروری و آسان‏زایی زنان است.او شیر را به اندازه و به هنگام به پستان‏های زنان جاری می‏سازد و آن را پاکیزه نگاه می‏دارد.او گسترش‏دهنده و نگاهبانی‏کننده از خانه، دیه، قبیله و سرزمین است(یشت 5، بندهای 1 و 2 و 5 و 6).ارابه‏ی او چهار اسب دارد که باد، باران، ابر و تگرگ هستند.
هوم ایزد:هوم سرور گیاهان است، درمان‏بخش است و از او نوشابه‏یی می‏سازند که مستی نمی‏آورد ولی شادی‏بخش است.در بازسازی جهان(فرشکرد)بی‏مرگی را از هوم سپید می‏آرایند(یسنا 10، بندهای 7 و 8 و 9 و 13 و-بهار 1375:ص 81).
برز ایزد:نام او در اوستا به معنی فرزند آب‏ها است و وظیفه‏ی او بخش کردن آب‏ها است (یشت 8 و بند 4؛به نقل از بهار 1375:ص 81).
همان‏طور که مشاهده شد ملک در قرآن کریم و شهریور نزد اساطیر ایرانی هر دو مظهری از فرمانروایی مطلق خداوند بر زمین و بهشت الهی هستند، حکومت‏های مطلوب و هماره مورد آرزویی که براساس عدالت، برچیده شدن نیروهای شر، توانایی رزمی و لشکری و یاوری بر ستمدیدگان بنا شده‏اند و از تنعم، برکت، فراوانی و فزونی برخوردارند.فلز در هر دو مفهوم، جایگاه ویژه‏یی دارد؛در اساطیر ایرانی، شهریور همه‏گونه نیرومندی و کامروایی را با سلاح فلزّین میسر می‏سازد(-ترجمه‏ی فارسی بندهش، بند 171، به نقل از بهار 1369).سلاح مینوان و ایزدان که دیوان را با آن شکست می‏دهند از فلز است؛برای نمونه، مینوی آسمان زرهی فلزّین برتن دارد و به صفت خم آهن(فلز گداخته)موصوف است.فروهرها، نیزه به دست، مینوی آسمان را در زندانی ساختن نیروهای شر یاری می‏رسانند.مهر و خور که هر دو از دستیاران شهریور و ایزدان جنگاورند برای نابودی دیوان سلاح فلزّین دارند(-ترجمه‏ی فارسی بندهش، بند 171 به نقل ازبهار 1369).در قرآن کریم، «حدید»منشأ آسمانی دارد و خداوند آن را برای یاری رساندن پیامبران و یارانشان نازل ساخته است(حدید/25).در ادبیات اساطیری، بقای حکومت‏های زمینی نیز به وجود فلز وابسته است، چرا که از آن سلاح ساخته می‏شود و از آنجا که فلز مایملک شهریور است همه گونه فرمانروایی از طریق او صورت می‏پذیرد (ترجمه‏ی فارسی بندهش، بند 170، به نقل از بهار 1369).خداوند متعال در قرآن کریم از چگونگی تعلیم ساخت سلاح فلزّین به پیامبرانش از طریق وحی یاد می‏کند(-سباء/10)و آن را اساس تداوم حکومت‏های الهی می‏داند.
خور و مهر(یکی از سه ایزدی که داوری روان انسان‏ها را پس از مرگ عهده‏دار است)با گرزهای آهنین خود به نبرد با دیوان می‏پردازند(-ترجمه‏ی فارسی بندهش، بند 171، به نقل از بهار 1369) (10) از عذاب‏های اخروی مشرکان در قرآن کریم کوبیده شدن گرزهای آهنین بر سر آنان است، در حالی که جامه‏هایی از آتش بر تن داشته و از فرازشان آب‏های جوشان فرو ریخته می‏شود(حج/19 و 21).
فلز(زر و سیم)در تجمل و تنعم و اشرافیت حکومت‏های الهی نیز نقش دارد، آن‏چنان که ایزد سوک، که از یاران شهریور است، مینوی مال و خواسته است، با این توضیح که در بعضی متون این لقب به شهریور تعلق یافته است(-همین مقاله:ص 8). دستان اهل بهشت نیز با دستبندهایی از طلا و نقره آذین گشته است(-حج/23؛انسان/ 21)و از آنان با جام‏های شراب سیمین و بر ساخته از نقره‏ی خام پذیرایی می‏شود(انسان/ 14-17).
فلز هنگامه‏ی رستاخیز و داوری نیز نقش‏آفرین است.در متون اساطیری ایرانی، کانی‏های کوه‏ها توسط ایزدان گداخته می‏شود و چون رودی بر زمین جاری می‏شوند تا، با گذر آدمیان از آن رود آتشین، داوری صورت پذیرد و دروندان و پارسایان از یکدیگر متمایز شوند.همچنین با جاری شدن فلزات مذاب بر گودال دوزخ، اهریمن جاودانه گرفتار و ناکار خواهد شد.«گزیده‏های زادسپرم»به تحولات آسمانی نیز اشاره می‏کند:
در آن هنگام، نشان رستاخیز(آشکار)باشد و سپهر بجنبد، سیر خورشید، ماه، ستارگان تغییر کند.در زمین بسیار جای‏ها چشمه<هایآتش، مانند چشمه‏های آب بیرون آیند (ترجمه‏ی فارسی گزیده‏های زادسپرم، فصل 34، بند 49، به نقل از راشد محصل 1366).
قرآن کریم نیز در هنگام توصیف قیامت به تحولات عظیم سماوی و زمینی بسیار می‏پردازد:
آن هنگام که آسمان چون مهل(فلز گداخته)گردیده شرارهای آتش و مس گداخته را بر سر خلایق فرو می‏ریزد(رحمان/35).در آن هنگام جن و انس، گناهکار و پارسا، به درون چشمه‏ی سوزان حمیم فرو می‏افتند، پرهیزگاران رهایی می‏یابند و گناهکاران از آن جایگاه یکسر به جهنم فرو خواهند افتاد و روی جهنم پوشانیده خواهد شد.
در قرآن کریم به نوع این پوشش اشاره نشده است، در حالی که، اساطیر ایرانی این پوشش را همان فلز مذاب جاری بر زمین معرفی می‏کنند.با تحلیلی که پیش از این صورت پذیرفت، احتمال داده می‏شود که چشمه‏ی سوزان حمیم حاصل از جریان یافتن فلزات گداخته‏ی کرات آسمانی(مهل)و کانی‏های موجود در کوه‏ها باشد، حال آنکه، جهنم پدیده‏یی مجزا و متفاوت از آن است.
علاوه بر نقش و جایگاه ویژه و مشترک فلز در هر دو مفهوم، ایزدان همکار و دستیار شهریور به گونه‏یی ملموس در هنگام توصیف ملک الهی تجلی می‏یابند.
برز ایزد و اردویسور اناهید، ایزدان موکل بر آب و تقسیم آب‏ها، همان چشمه‏های جوشان بهشت و نهرهای جاری در زیر انبوه درختان بهشتی هستند و ناگفته پیدا است که آب عنصری مهم در آبادانی و پیشرفت ممالک ثروتمند و پیشرفته است و از این نظر، در حکومت مطلوب الهی در جهان مادی نیز، جایگاه ویژه دارد.انغران خود همان بهشت روشنی یا جایگاه پرهیزگاران است؛سرزمینی که براساس مالکیت مطلق الهی تشکل یافته است.
گرز آهنین ایزد مهر و خورشید در عقوبت مشرکان ایفای نقش می‏کند و فراوانی و اشرافیت بهشت الهی در ایزدان سوک و اشی نمود می‏یابد.
فروهرها، که آسمان، مینوی همکار شهریور، را در خویشکاریش یاری می‏رسانند، از نیروهای مینوی(غیر مادی)نهاده شده در انسان هستند.در متن‏های پهلوی و متأخر اشاره‏یی به فروشی مردم بدکردار نشده است.فروهرها چون نیزه‏دارانی سواره در بیرون آسمان ایستاده‏اند و، در امر زندانی کردن اهریمن و دیوان و ممانعت از خروج آنان از آسمان و بازگشت به دنیای تاریکی، آسمان را یاری می‏رسانند.علاوه بر این، اورمزد درحرکت بخشیدن و نگاهداری جهان آنان را به کار بسته است.به گمانی، در دوران کهن، اقوام ایرانی به فروشی به عنوان روان نیاکان می‏نگریسته‏اند و بعدها است که روان و فروهر از یکدیگر مستقل می‏شوند(-بهار 1375:ص ص 75 و 76).
به این ترتیب، وظایف فروهرها را می‏توان از جهاتی با نقش ملایکه و حاملان عرش الهی مقایسه کرد؛به خصوص اینکه این گمان می‏رود که ملایکه همان ارواح انبیا و اولیای الهی باشند و اینکه به فروشی‏ها هم زمانی به دیده‏ی روان در گذشتگان نگریسته می‏شده است.از سوی دیگر، عروج و نزول ملایکه‏ی آسمان‏ها با وقوع تحولات آسمانی و رستاخیز همراه است.آن هنگام که ملایکه در کناره‏های آسمان قرار می‏گیرند، هیچ یک از انس و جن را یارای نفوذ در اطراف آسمان و زمین و خروج از ملک الهی نیست(رحمان/33).که این جریان با وظیفه‏ی دشوار مینوی آسمان و فروهرهای پرهیزگاران در امر دربند کردن اهریمن و دیوان قابل تعمق و تطبیق است.
هوم ایزد نیز نماد مادی آن گیاهی است که شراب تهیه شده از آن مایع شادی‏بخش است بی‏آنکه مستی و نشئه‏ی شراب‏های دیگر را داشته باشد.از دیگر برخورداری‏های اهل بهشت در قرآن کریم نوشیدن شراب طهور است.شرابی که پرهیزگاران از نوشیدن آن نه سردرد می‏گیرند و نه بیهوش می‏شوند.
در اساطیر ایرانی برقرار ماندن آسمان‏ها و زمین به واسطه‏ی ستایش مرد پرهیزگار و مینوی دعای مرد متقی یعنی دهمان آفرین میسر است.پروردگار عالمیان صاحب ملکی است که آسمان‏ها و زمین و آنچه که در آنها است پیوسته ستایش و تسبیح او را می‏گویند (تغابن/1؛صف/1).

پی‏نوشت‏ها

(1).پهلوی‏ gas ، اوستا ga-a به معنی سرود، قدیمی‏ترین بخش اوستا و کهن‏ترین اثر ادبی ایرانی است که بر جای مانده است.سراینده این سرودها خود زردشت است(احمد تفضلی 1376:ص ص 36 و 37).
(2).امشاسپندان، پهلوی: amahraspandan ، اوستا: ama-a.spanta .به معنای بی‏مرگان مقدس، نخستین آفرینندگان اورمزد هستند(بهار 1375:ص ص 37 و 55)که از آفرینش ایشان اورمزد تشخص‏ می‏یابد؛به عبارت دیگر، امشاسپندان جلوه‏های اورمزدی هستند که تختشان بر خورشید پایه آفریده شده و از آنجا به روشنی به تخت اورمزد پیوسته است(بهار 1375:ص 53).
(3).پهلوی‏ yazdan ، اوستا yazata .دسته‏یی دیگر از آفریدگان اهورا مزدا هستند که وی ایشان را برای دستیاری امشاسپندان آفریده است.
(4).اهورا مزدا و هر یک از امشاسپندان نوعی از آفریدگان مادی را حمایت و نگاهبانی می‏کنند که آن نوع نماد و نشان جهانی آن امشاسپند است(بهار 1375:ص 157).
(5).مینو، در نوشته‏هیا اساطیری، دست کم به سه شیوه و معنی به کار رفته است.نخست، به دو هویت غیر مادی که نماد دو قطب ثنویت اخلاقی هستند، یعنی روح‏های نیکی و شقاوت؛دوم، برای خوی‏های متضاد خوبی و بدی که در سرشت آدمی به ودیعه گذاشته شده که هر چند جبلی و فطری به نظر می‏آیند، اما می‏توان پنداشت که در سطح نظام گیتی نیز وجود دارند، مانند مینوی راستی و مینوی دروغ و سوم، به طور کلی، عنوانی است برای ایزدان(بویس 1375:ص ص 530 و 531).
(6).مینوی خواسته، در ادبیات اساطیری، دو ایزد اشی یا ارد و سوک هستند(-مهرداد بهار 1375: ص ص 80 و 30).احتمالا از آن جهت که فلز نماد شهریور بوده و زر و سیم نیز مظهری از خواسته و ثروت هستند، گاه شهریور نیز مینوی خواسته لقب گرفته است.
(7).پساخت، آزمایش و به خصوص آزمایش دینی است(بهار 1375:ص 261).
(8).مؤلف بندهش جاری شدن فلز بر گودال دوزخ را به شهریور نسبت می‏دهد(-ترجمه‏ی فارسی بندهش 1369:بند 227 و 228، به نقل از مهرداد بهار 1369).
(9).دروج نخست اطلاقی برای دیوان مؤنث بوده و سپس معنای عام دیو را گرفته است و گاهی از آن اهریمن اراده می‏شود(-آموزگار و تفضلی 1375:ص 62، ی 3؛آموزگار.1374:ص 34).
(10).تابش آتشین نور خورشید به گداختگی می‏انجامد و ارتباط آن با فلز گداخته، نماد مادی شهریور، قابل توجه است.

کتابنامه

قرآن کریم.1362.با ترجمه‏ی محیی الدین مهدی الهی قمشه‏ای.تهران:سازمان تبلیغات اسلامی.
ابو القاسمی، محسن.1375.دستور تاریخی زبان فارسی.تهران:سمت.
آموزگار، ژاله و احمد تفضلی.1375.اسطوره زندگی زردشت.تهران:چشمه.
بویس، مری.1375:تاریخ کیش زردشت.تهران:توس.
بهار، مهرداد.1369.بندهش.تهران:توس.
-.1375.پژوهشی در اساطیر ایران.تهران:توس.
پورداوود، ابراهیم.2536(1356).یشت‏ها.تهران:انجمن زردشتیان.
-.1354.گاتاها.تهران:مؤسسه چاپ و انتشارات دانشگاه تهران.
تفضلی، احمد.1376.تاریخ ادبیات ایران پیش از اسلام.تهران:سخن.
داناسرشت، اکبر(صیرفی).1321.ترجمه‏ی آثار الباقیه ابوریحان بیرونی.تهران:کتابخانه خیام.
راشد محصل، محمدتقی.1366.گزیده‏های زادسپرم، .تهران:مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی.
عبد الباقی.محمد فؤاد.1988 م.المعجم المفهرس لالفاظ القرآن الکریم.قاهره:دار الحدیث.
عفیفی، رحیم، 1374.اساطیر و فرهنگ ایرانی در نوشته‏های پهلوی.تهران:توس.
مزداپور، کتایون.1369.شایست ناشایست.تهران:مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی.
مکارم شیرازی، ناصر.1353-1366.تفسیر نمونه.27 ج.تهران:دار الکتب الاسلامیه.
میر فخرایی، مهشید.1366:روایت پهلوی.تهران:مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی.
Bach,hum,H.1991.The Gathas of zarathashtra an the other old Avestan texts. Heidelberg.

مقالات مشابه

معناشناسی واژه اعجمی در کتاب و سنت

نام نشریهعلوم و معارف قرآن و حدیث

نام نویسندهحمیدرضا فهیمی تبار, مهدی آذری‌فرد

معناي واژه «ص-ل-ح» و مشتقات آن در قرآن

نام نشریهمشکوة

نام نویسندهمجید صالحی

مفردات قرآن در «تفسیر المیزان»

نام نشریهعیون

نام نویسندهمحمود حائری, صالح عادلی ساردو

خبری یا انشایی بودن اسلوب «سبحان»

نام نشریهعیون

نام نویسندهوصال میمندی, علی بیانلو, سکینه حجازی