معرفی ترجمه ای از قرآن

پدیدآورغلام‌علی حداد عادل

نشریهکیهان اندیشه

شماره نشریه40

تاریخ انتشار1390/01/15

منبع مقاله

share 1539 بازدید
معرفی ترجمه ای از قرآن

غلامعلی حداد عادل

راقم این سطور، مخصوصا از آن جهت که عهده‏دار انتخاب درسهایى از قرآن براى دبیرستانهاى کشور است، به بعضى از ترجمه‏هاى قرآن مراجعه دارد و گهگاه آنها را با هم مقایسه مى‏کند و همین علاقه و حساسیت بود که او را به مطالعه مقاله«ترجمه‏اى از قرآن الکریم»در شماره 38 کیهان اندیشه تحریر شده بود برانگیخت.
در آن مقاله، هفت ترجمه از ترجمه‏هاى قرآن درسى چهل سال اخیر بررسى شده و در بیست مورد، اشتباه یکى یا جمعى از مترجمان هفت گانه ذکر شده بود.
اینجانب پس از مطالعه مقاله مذکور و خوشوقتى از دقتى که مترجمان دار القرآن مبذول داشته‏اند، فرصت را مناسب دانستم تا ترجمه‏اى از قرآن کریم را که در دسترس دارم و از آن استفاده مى‏کنم به علاقه‏مندان ترجمه‏اى مطلوب به زبان فارسى، معرفى نمایم.
این ترجمه به قلم شاه ولى اللّه محدث دهلوى است که توسط«تاج کمپنى لمیتد»در پاکستان به چاپ رسیده است.همراه با این ترجمه، تفسیر خلاصه‏اى نیز به صورت شرح ساده آیات به نام «تفسیر حسینى»به قلم مفسرى به نام«ملا حسین الواعظ الکاشفى»به چاپ رسیده که البته این مفسر با ملا حسین واعظ کاشفى معروف(در گذشته به سال 910 ه.ق)و صاحب تألیفات متعدد، از جمله انوار سهیلى و ورضة الشهد است، فرق دارد و چنانکه از دیباچه این قرآن مترجم مستفاد مى‏شود در قرن چهاردهم هجرى در هند مى‏زیسته و این تفسیر مختصر را نیز در1375 ه.ق به انجام رسانده است.
اما مترجم این قرآن، چنانکه گفتیم شاه ولى الله محدث دهلوى است که شرح حال او در لغت نامه دهخدا بدین صورت ذکر شده:
«شاه ولى الله دهلوى ملقب به عبد الله، وى در سال 1180 هجرى به دنیا آمد، مردى فقیه واصولى، محدث و مفسر و داراى تألیفهاى بسیار بود.او راست:ازالة الخفاء.القول الجمیل فى بیان سواء السبیل.عقد الجید فى الحکام الاجتهاد و التقلید و غیره(از معجم المؤلفین ج 4/ص 292)».
شاه ولى الله از قرآن ترجمه‏اى تحت اللفظى و بسیار دقیق و صحیح بدست داده که قطعا در میان ترجمه‏هاى قدیم و جدید قرآن به زبان فارسى مقامى ممتاز دارد و حقا مى‏باید از عدم رواج آن در ایران متأسف بود و به معرفى و ترویج آن همت گماشت.
اینجانب، نخستین بار نسخه‏اى از این ترجمه را نزد شهید بزرگوار حجة الاسلام سید کاظم موسوى (شهادت هفتم تیر ماه 1360 ه.ش)دیدم و آن مرحوم با قطعیت این ترجمه را«بهترین ترجمه قرآن»مى‏دانستند.مدتى بعد نسخه دیگرى نزد یک روحانى والا مقام و قرآن شناس ادیب و سخن سنج دیدم و از آن حضرت نیز شنیدم که فرمودند«این ترجمه، بهترین ترجمه تحت اللفظى از قرآن است».
بحث درباره معرفى سبک فارسى این ترجمه و خصوصیات واژگانى و دستورى آن در حوصله این مقاله نیست و محتاج نوشتارى جداگانه است، و مقصود، تنها معرفى این ترجمه و بدست دادن ملاک و معیار براى شناخت درجه صحت و دقت آن است.
اما این ملاک و معیار چه مى‏توان باشد؟
ما همان بیست فقره مذکور در مقاله شماره 38 کیهان اندیشه را که لغزشگاه غالب مترجمان معاصر بوده مطمح نظر قرار مى‏دهیم و به سراغ ترجمه شاه ولى الله دهلوى مى‏رویم و در هر مورد بدون تکرار همه بحثهاى مقاله مزبور و بدون ذکر مجدد نمونه‏هاى نادرست، مقایسه‏اى مى‏کنیم مقان آنچه نویسندگان آن مقاله«ترجمه صحیح» دانسته‏اند با ترجمه‏اى که شاه ولى الله از همان آیه بدست داده است.بدیهى است که خوانندگان از همین بیست نمونه‏اى که از این پس خواهیم آورد تا حدودى با خصوصیات زبانى این ترجمه نیز آشنا خواهند شد.
1-سوره بقره، آیه 17«مثلهم کمثل الذى استوقد نارا فلما ضاءت ما حوله ذهب الله بنورهم...»
ترجمه صحیح در مقاله شماره 38:چون آتش اطراف او(یا پیرامونش)را روشن ساخت.
ترجمه شاه ولى الله:داستان ایشان مانند داستان کسى است که افروخت آتش را، پس چون روشن کرد آتش حوالى او را، و دور ساخت خدا نور این گروه را. براى آن دست از خوانندگان که مقاله شماره 38 را نخوانده یا محل نزاع را فراموش کرده‏اند یادآورى مى‏کنیم که بعضى از مترجمان ضمیر «ماحوله»را به«نار»برگردانده‏اند و حال آنکه مى‏باید به«الذى»برگردانند به دلیل آنکه«نار» مؤنث مجازى است و فعل آن که«اضاءت»است مؤنث مى‏باشد.
2-سوره بقره، آیه 106«ما ننسخ من آیة او ننسها نأت بخیر منها او مثلها...»
اشکال این بوده که در چهار ترجمه از هفت ترجمه مورد برسى، «ما»به صورت نافیه ترجمه شده در
صورتى که شرطیه است به دلیل مجزوم شدن شرط و جزاى آن که«ننسخ»و«نأت»باشد.
ترجمه صحیح در مقاله شماره 38:هر آیه‏اى را نسخ کنیم یا آن را به دست فراموشى بسپاریم بهتر از آن یا همانند آن را مى‏آوریم.
ترجمه شاه ولى الله:هرچه فسخ مى‏کنیم از آیتى یا فراموش مى‏گردانیم آن را، مى‏آریم بهتر از وى یا مانند وى.
3-سوره بقره، آیه 185«...یرید الله بکم الیسر و لایرید بکم العسر و لتکموا العدة...»
اشکال این بوده که لام در«ولتکموا»براى غایت و نتیجه است و این فعل بوسیله و او عطف به غایت محذوفى عطف گردیده، در صورتى که بعضى مترجمان آن را به صورت لام امر ترجمه کرده‏اند.اگر لام امرى بود مى‏بایست با آمدن واو بر سر آن، لام ساکن گردد.
ترجمه صحیح در مقاله شماره 38:خدا براى شما آسانى مى‏خواهد و سختى نمى‏خواهد[و این تکلیف افطار و قضا را مقرر کرده تا کار را بر شما آسان گیرد]و شما نیز آن تعداد را کامل کنید.
ترجمه شاه ولى الله:مى‏خواهد به شما آسانى و نمى‏خواهد به شما دشوارى و مى‏خواهد تمام کنید شمار را.
4-سوره آل عمران، آیه 37«فتقبلها ربها بقبول حسن و انبتها نباتا حسنا و کفلها زکریا...»
اشکال:«کفل»دو مفعولى است و فاعل آن «رب»است، در صورتى که در یکى از ترجمه‏هاى، فاعل«کفل»را، «زکریا»قرار داده و فعل را یک مجهولى ترجمه کرده است.
ترجمه صحیح در مقله شماره 38:پس پروردگارش آن دختر را ه نیکى پذیرفت و او را به نیکى پرورش داد و زکریا را به سرپرستى وى گماشت:
ترجمه شاه ولى اللّه، پس قبول کرد مریم را پروردگار او به قبول نیک و بالیده ساخت او را بالیدن نیک و خبر گیر وى ساخت زکریا را...
شاه ولى اللّه«کفل»را به«خبر گیر ساخت» ترجمه کرده اما قطع نظر از این اختلاف که در جاى خود محل تأمل و تحقیق است از اشکال مورد بحث در مقاله مزبور در امان مانده و فعل را دو مفعولى گرفته و فاعل آن را«رب»دانسته است.
5-سوره آل عمران، آیه 164«و ان کانوا من قبل لفى ضلال مبین».
اشکال:«ان»در این آیه و نظایر آن که در قرآن مکرر آمده، مخففه از مثقله است و براى تأکید مى‏باشد، به دلیل آمدن لام در خبرش، در صورتى که هر هفت مترجم آن را به صورت شرطیه و وصلیه ترجمه کرده‏اند.
ترجمه صحیح در مقاله شماره 38:یقینا آنان پیش از این در گمراهى آشکارى بودند، ترجمه شاه ولى اللّه:و هر آئینه بودند پیش از این در گمراهى اى آشکارا.
6-سوره آل عمران، آیه 170«فرحین بما اتاهم الله من فضله و یستبشرون بالذین لم یلحقوا بهم من خلفهم الا خوف علیهم و لا هم یحزنون».
اشکار:«یستبشرون بالذین...»را به«بشارت دادن و مژده دادن»ترجمه کرده‏اند، در صورتى که«استبشار»در لغت به معنى«شادمان شدن» است.
ترجمه صحیح در مقاله شماره 38:به آنچه خدا از فضل خود به آنان داده است شاد مانند و براى‏ کسانى که از پى ایشان به آنان به پیوسته‏اند شادى مى‏کنند که نه ترسى دارند و نه غمگین مى‏شوند.
ترجمه شاه ولى الله:شادمان به آنچه عطا کرده است ایشان را خدا از فصل خود و خودش وقت مى‏شوند به سبب آنان که هنوز به ایشان نپیوسته‏اند از پس ایشان، به سبب آنکه هیچ ترس نیست بر ایشان و نه ایشان اندوهناک شوند.
7-سوره نساء آیه 33«و لکل جعلنا موالى مما ترک الوالدان و الاقربون...»
اشکال:«الوالدان و الاقربون»در آیه فاعل «ترک»است و در حقیقت پدر و مادر خویشان در آیه، ارث گذرانده معرفى شده‏اند نه ارث برنده و حال آنکه در یکى از ترجمه‏ها پدر و مادر و خویشان به عنوان مثالهایى براى ارث برندگان تلقى شده است.
ترجمه صحیح مقاله شماره 38:ما براى همه در آنچه پدر و مادر و نزدیکان بجا مى‏گذاشته‏اند وارثانى قرار داده‏ایم.
ترجمه شاه ولى الله:و مقرر کردیم وارثان براى هر چیزى از آنچه گذاشته‏اند پدر و مادر و خویشان.
8-سوره مائده، آیه 5«...اذا اتیتوهن اجورهن محصنین غیر مسافحین و لامتخذى اخدان...»
اشکال:صیغه‏هاى جمع«محصنین»، «غیر مسافحین»، «متخذى اخدان»همه در ارتباط با مردانى است که در آیه مورد خطاب قرار گرفته‏اند، در صورتى که در یکى از ترجمه‏ها، صفات زنان قرار داده شده و به مذکر بودن جمعها توجه نشده است.
ترجمه صحیح مقاله شماره 38:در صورتى که مهرشان را به آنان بدهید و خود پاکدامن باشید و از زنا خوددارى کنید و(از زنان)دوستان پنهانى نگیرید.
ترجمه شاه ولى الله چون بدهید ایشان را مهر ایشان، عفت طلب‏کنان نه شهوت رانندگان و نه دوست پنهان گیرندگان.
9-سوره اعراف، آیه 156«و اکتب لنا فى هذه الدنیا حسنه و فى الاخره انا هدنا الیک...».
اشکال:«هدنا»در آیه، فعل متکلم مع الغیر از «هاد، یهود»به معنى بازگشتن است، در صورتى که یکى از مترجمان آن را از«هدى، یهدى»به معنى راه یافتن و هدایت شدن گرفته است.
ترجمه صحیح در مقاله شماره 38:زیرا که ما به سوى تو بازگشته‏ایم.
ترجمه شاه ولى الله:.....هر آئینه ما رجوع کردیم به سوى تو...
10-سوره انفال، آیه 48«و اذ زین لهم الشیطان اعمالهم و قال لاغالب لکم الیوم من الناس و انى جارلکم، فلما تراءت الفئتان نکص على عقبیه...»
اشکال:در یک ترجمه فاعل«تراءت»شیطان قرار داده شده و«فئتان»به صورت مفعول فعل ترجمه گردیده.در صورتى که فاعل«تراءت» «فئتان»است و فاعل«نکص»شیطان مى‏باشد.
ترجمه صحیح در مقاله شماره 38:پس هنگامى که آن دو گروه با یکدیگر روبرو شدند شیطان به عقب بازگشت.
ترجمه شاه ولى لله:پس چون روبرو شدند هر دو گروه، بازگشت شیطان بر پاشنه خود...
11-سوره هود، آیه 81«... فاسر باهلک بقطع من اللیل».
اشکال:در بعضى از ترجمه‏ها، «اسر باهلک» به صورت فعل لازم ترجمه شده در صورتى که معنى معتدى دارد و«اهل»مفعول آن است.
ترجمه صحیح مقاله شماره 38:تو پارسى از شب، خاندان خود را حرکت ده.
ترجمه شاه ولى الله:پس ببر کسان خود را به پاره‏اى از شب.
12-سوره هود، آیه 81«و لایلتفت منکم احد»
اشکال:«لایلتفت»صیغه نهى است نه نفى، در صورتى که در یکى از ترجمه‏ها، به صورت نفى ترجمه شده است.
ترجمه صحیح مقاله شماره 38:و هیچ یک از شما نباید روى برگرداند.
ترجمه شاه ولى الله:و باید که واپس ننگرد هیچ کس از شما.
13-سوره هود، آیه 35«ام یقولون افتراه...» اشکال:«افتراه»که فعل مذکر غایب است در یکى از ترجمه‏ها به صورت فعل متکلم ترجمه شده است.
ترجمه صحیح شماره 38:یا مى‏گویند آن را به خدا دروغ بسته است.
ترجمه شاه ولى الله:آیا مى‏گویند بربسته است قرآن را.
14-سوره هود، آیه 42«و هى تجرى بهم فى موج کالجبال»
اشکال:«تجرى»به وسیله حرف«با»متعدى شده، در حالى که یکى از مترجمان آن را به صورت فعل لازم ترجمه کرده و مفعول را نادیده گرفته است.
ترجمه صحیح مقاله شماره 38:کشتى آنان را در میان امواجى چون کوه، حرکت مى‏داد.
ترجمه شاه ولى الله:و آن کشتى مى‏برد ایشان را در امواجى مانند کوهها.
15-سوره یونس، آیه 16«قل لو شاء الله ماتلوته علیکم و لا ادریکم به».
اشکال:«ادریکم»صیغه مذکر غایب از فعل ماضى و فاعل آن، «الله»است، در صورتى که در شش ترجمه به صورت فعل متکلم ترجمه شده و در معنى به«تلوت»عطف شده است.
ترجمه صحیح مقاله شماره 638بگو اگر خدا مى‏خواست من آن را بر شما تلاوت نمى‏کردم‏[و خدا]شما را از آن آگاه نمى‏ساخت.
ترجمه شاه ولى الله:بگو اگر خواستى خدا، نخواندمى آن را بر شما و خبردار نکردى خدا شما را به آن.
16-سوره حج، آیه 18«و من یهن الله فماله من مکرم».
اشکال:در یک ترجمه، «الله»که در آیه شریفه فاعل فعل«یهن»است به صورت مفعول ترجمه شده است.
ترجمه صحیح مقاله شماره 38:و هر که خدا را خوار کند هیچ کس او را گرامى ندارد.
ترجمه شاه ولى الله:و هر که خوار کندش خدا پس نیست او را هیچ گرامى دارنده.
17-سوره فاطر:«ان الشیطان لکم عدو فاتخدو عدوا انمایدعوا حزبه لیکونوا من اصحاب السعیر».
اشکال:در این آیه فاعل«یدعوا»شیطان است «حزبه»مفعول آن مى‏باشد، در صورتى که در یکى از ترجمه‏ها، «حزبه»فاعل فعل قرار داده شده و علاوه بر آن، «لیکونوا»که فعل جمع غایب است به صورت مخاطب ترجمه شده است.
ترجمه شاه ولى الله:هر آئینه شیطان شما راست دشمن، پس دشمن گیرید او را، جز این نیست که مى‏خواند تابعان خود را تا باشند از اهل دوزخ.
18-سوره احزاب، آیه 49«یا ایها الذین آمنوا اذا نکحتم المؤمنات ثم طلقتموهن من قبل ان تمسوهن فما لکم علیهن من عده تعتدونها...».
اشکال:در آیه فعل:«تعتدونها»صیغه جمع مخاطب مذکر است در صورتى که در یکى از ترجمه‏ها به صورت فعل غایب مؤنث ترجمه شده است.
ترجمه صحیح شماره 38:اى کسانى که ایمان آورده‏اید، چون زنان مؤمن را نکاح کردید و پیش از آنکه با آنها نزدیکى کنید طلاقشان گفتید، براى شما هیچ گونه عده‏اى بر عهده آنان نیست که آن را به حساب آورید...
ترجمه شاه ولى الله:اى مسلمانان، چون نکاح کنید زنان مؤمنه را، باز طلاق دهید ایشان را، پیش از آنکه دست رسانید به ایشان، پس نسبت شما را بر این زنان هیچ عدتى که بشمارید آن را...
19-سوره زخرف، آیه 57«و لما ضرب ابن مریم مثلا اذا قومک منه یصدون».
اشکال:در یکى از ترجمه‏ها، فعل«یصدون که در این آیه به کسر صاد است به روى گرداندن ترجمه شده، در صورتى که«یصد»به ضم صاد، آن هم اگر با حرف«عن»متعدى شود به معنى روى گرداندن از کسى یا چیزى مى‏باشد و «یصدون»به کسر صاد به معنى داد و فریاد کردن و خندیدن است.
ترجمه صحیح مقاله شماره 38:و هنگامى که درباره(سرگذشت)فرزند مریم مثالى زده شد، بناگاه قوم تو از آن فریاد کشیده و مى‏خندیدند.
ترجمه شاه ولى الله:و آنگاه که داستانى زده شدت به پسر مریم، ناگاه قوم تو از این داستانى (کذا فى الاصل)به خوش وقتى آواز بلند مى‏کنند.
20-سوره فجر آیات 26-25«فیومئذ لایعذب عذابه احد و لایوثق وثاقه احد».
اشکال:«یعذب»فعل مضارع معلوم است و «احد»فاعل آن مى‏باشد.همچنین«یوثق»فعل مضارع معلوم و فاعل آن«احد»در آیه دوم است در صورتى که در شش ترجمه از هفت ترجمه فعل مضارع به صورت مجهول ترجمه شده و«احد» نایب فاعل آن قرار گرفته است.
ترجمه صحیح مقاله شماره 38:آن روز هیچ کس مانند عذاب(خدا)نمى‏کند و هیچ کس مانند بستن او، در بند نمى‏کشد.
ترجمه شاه ولى الله:پس آن روز عقوبت نکند مانند عقوبت خدا هیچ کس و به زنجیر نبندد مانند بستن او هیچ کس.
مى‏بینیم که مترجم ناشناخته در ایران ما، در هر بیست فقره، صحیح ترجمه کرده و در این امتحان سخت نمره بیست آورده است و حتى مى‏توان گفت که در اینجا این شاه ولى الله محدث دهلوى است که به مترجمان دار القرآن الکریم نمره بیست داده است دریغ است که چنین ترجمه‏اى در ایران نزد دوستداران قرآن و اهل علم و ادب مجهول و مجهول القدر باشد.آرى، آن روز که قند شعر و ادب فارسى، کاروان در کاروان، به بنگاله مى‏رفت، عجب نبود اگر در هند طوطیان این چنین شکر شکن پیدا مى‏شدند و اما امروز که آن قند شیرین حتى در خود ایران کمتر یافت مى‏شود چه جاى عجب است اگر ما فارسى گویان دیروز و امروز هند را از یاد برده باشیم.
انتشارات انصاریان منتشر کرده است.
1-على فى الکتاب و السنة، الجزء الاول على فى الذکر الحکیم، حسن الشاکرى النجفى.
2-الثاقب فى المثاقب، ابن حمزة، تحقیق نبیل رضا علوان.
3-دروس من الثقافة الاسلامیة، تألیف ابراهیم امینى، تعریف جعفر الهادى.
4-علم حدیث، زین العابدین قربانى.
5-در کنفرانسها، ابراهیم امینى.
6-زندگانى چهارده معصوم(ع)، محمد رضا صالحى کرمانى.
7-الکتاب المقدس تحت المجهر، عوده مهاوش الارنى.

مقالات مشابه

ترجمه شاه ولی الله دهلوی

نام نویسندهبهاءالدین خرمشاهی

نقد و بررسي ترجمه شاه ولي اللّه‏ دهلوي

نام نویسندهمحمدرضا انصاری

نقد ترجمه اى از قرآن

نام نشریهصحیفه مبین

نام نویسندهعلی ‏احمد‌ناصح

ترجمان وحي

نام نویسندهبهاءالدین خرمشاهی