نگاهى به ترجمه جديد آلمانى قرآن از خانم زيگريت يمينى (شولتس)

پدیدآورمرتضی کریمی‌نیا

تاریخ انتشار1388/12/26

منبع مقاله

share 1884 بازدید
نگاهى به ترجمه جديد آلمانى قرآن از خانم زيگريت يمينى (شولتس)[1]

مرتضى كريمى‏نيا

قرآن، ترجمه به زبان آلمانى از زيگريت يمينى (شولتس)، تهران، انتشارات جاجرمى، 1382ش/ [2003م]. 18+773ص. شابك: 6-53-6766-946 به‏تازگى ترجمه‏اى آلمانى از قرآن كريم در ايران از سوى انتشارات جاجرمى (تهران، 1382) منتشر شده است. اين دومين ترجمه آلمانى است كه در ايران منتشر مى‏شود. پيشتر انتشارات انصاريان بارها ترجمه آلمانى رودى پارت (درگذشته 1982) را به صورت افست در قم منتشر كرده بود. از همين آغاز، بايد يادآورى كرد كه انتشارات جاجرمى نيز درواقع ترجمه‏اى قديمى از قرآن به زبان آلمانى را بازچاپ كرده، اما نام مترجم در روى جلد و درون كتاب، خانم زيگريت يمينى (شولتس) ذكر شده است. كار خانم يمينى (شولتس) بازنگارى ترجمه‏اى آلمانى از قرآن كريم است كه آن را فردى به نام لودويگ اولمان (Ludwig Ullmann) (1804-1843) در قرن نوزدهم ميلادى انجام داده است. بعدها در نيمه دوم قرن بيستم شخصى ديگر به نام لئو وينتر (Leo W. Winter) آن را با تغييراتى مجدداً چاپ كرد و اكنون خانم زيگريت يمينى (شولتس) با انجام اصلاحاتى، همين ترجمه وينتر را در ايران منتشر كرده كه از جوانب مختلف حاوى اشكالات و بيانات وهن‏آميز است. در نوشتار حاضر به اختصار به معرفى جوانبى از ترجمه انتشاريافته به اسم خانم يمينى (شولتس) از سوى انتشارات جاجرمى مى‏پردازم.

ويژگيهاى ظاهرى

1 - كتاب متشكل از بخشهاى زير است:

الف - مقدمه در 13 صفحه (بدون شماره صفحات)
ب - فهرست نام سوره‏ها در 6 صفحه (بدون شماره صفحات)
ج - متن ترجمه قرآن در 773 صفحه (شروع شماره‏گذارى صفحات از عدد 5)!
د - بدون متن عربى قرآن.

2 - عنوان كتاب بر روى جلد و صفحه اول چنين آمده است: (به زبان آلمانى)

قرآن كتاب مقدس اسلام

تقسيم شده در 114 سوره و يا 30 بخش
در حروفچينى اين عنوان به زبان آلمانى دو اشتباه املايى بزرگ وجود دارد[2]. نيز در نشانىناشر كه بر روى جلد تايپ شده، كلمه دانشگاه با حروف لاتين به صورت دانشكاه (Daneshkah) حرف‏نگارى شده است. در متن كتاب نيز اغلاط املايى فراوان وجود دارد كه از بيم تطويل كلام، در ادامه از ذكر آن صرف‏نظر مى‏كنم.
3 - صفحات مقدمه 13 صفحه‏اى به كلى جابه جا و درهم ريخته است؛ يعنى صفحه 3 به جاى صفحه 1، صفحه 4 به جاى صفحه 2، صفحه 1 به جاى صفحه 3، صفحه 2 به جاى صفحه 4 و... آمده است. از آنجا كه صفحات مقدمه اصلاً شماره‏گذارى نشده است، خواننده به دشوارى مى‏تواند ترتيب صفحات را پيدا كند.
4 - از نكات عجيب اين كتاب يكى آن است كه سراسر كتاب، يعنى صفحه عنوان كتاب، مقدمه، فهرست نام سوره‏ها، اسامى سوره‏ها در آغاز هر سوره، توضيحات كوتاه در آغاز هر سوره و متن ترجمه سوره‏ها، همه و همه با يك قلم و يك فونت تايپ شده است. اين در حالى است كه بين هريك از بخشهاى كتاب حتى يك سطر هم فاصله گذاشته نشده است؛ يعنى تمام مطالب كتاب از عنوان كتاب و نام مترجم گرفته تا آيه آخر سوره ناس، پشت سرهم تايپ شده است.
5 - تمام پاورقيهاى ترجمه دو شماره دارد. يكى شماره پاورقى در صفحه و ديگرى شماره پاورقى به صورت مسلسل در كل كتاب.
6 - كتاب فاقد سر صفحه است.
7 - تنها نكته مثبتى كه مى‏توان براى اين ترجمه برشمرد، اين است كه در تمام صفحات آن، شماره آيات مختلف به گونه‏اى آمده است كه مى‏توان به سرعت و آسانى، سوره و آيه مورد نظر در ترجمه را پيدا كرد.

ويژگيهاى معنايى

همچنان كه در آغاز آوردم، ترجمه خانم يمينى (شولتس) درواقع ترجمه نيست، بلكه همان ترجمه وينتر با اندكى تغيير و بازنگرى است. كار وينتر نيز در اصل بازنگرى در ترجمه قديمى ديگرى از لودويگ اولمان (1804-1842) بوده است[3]. در اينجا نخست به معرفى اين دو ترجمه و مترجمان آنها مى‏پردازم.
لودويگ اولمان، خاخامى يهودى بود كه در شهر كرفلد[4] (آلمان) مى‏زيست. ترجمه اوبه‏سال 1840 ميلادى منتشر شد[5]. اين ترجمه فاقد مقدمه و حاوى اشتباهات فراوان (حتى در فهم امور ابتدايى مربوط به صرف و نحو عربى) بود. فى‏المثل وى در ترجمه عبارت صِرَاطِ الْعَزِيزِ الْحَكِيمِ (ابراهيم، 1) دو كلمه "عزيز" و "حكيم" را صفت "صراط" مى‏داند و ترجمه‏اى وارونه ارائه مى‏دهد، حال آنكه هر دانشجوى مبتدى زبان عربى مى‏داند كه اين دو واژه مضافٌ‏اليه‏اند. همين اشتباهات ابتدايى ترجمه او را بسيار ضعيف و غيرقابل اعتماد ساخته است.
وى آيات قرآن را در ترجمه خود نه شماره‏گذارى كرده و نه در بخشهاى مختلف تقسيم‏بندى نموده است. بنابراين خواننده در مراجعه به چاپ ريز، درهم و پراكنده اين ترجمه، سرگردان مى‏ماند. با وجود آنكه مستشرقان معروفى در آلمان همچون تئودور نولدكه (1836-1930) اين ترجمه را به شدت مورد انتقاد قرار داده بودند[6]، انتشارات گلدمن در مونيخ (آلمان) در سال 1959، اين ترجمه را با تصحيح لئو واين‏من وينتر (Leo Weinmann Winter) روانه بازار كرد[7]. وينتر(احتمالاً 1876-1935) كه ظاهراً يهودى سياستمدارى بوده است به اعتراف برخى از محققان آلمانى[8]، در اسلام‏شناسى فردى گمنام بود. به نظر مى‏رسد كه وى اسلام را تماما از فرقه تازه تأسيس احمديه و تبليغات آنها در اروپا مى‏شناخته است، چراكه فى‏المثل در شماره‏گذارى آيات (كه ترجمه اولمان فاقد آن بود) از شماره‏گذارى قرآنِ احمديه پيروى مى‏كند. وى حتى در مقدمه خود اشاره مى‏كند كه امروزه اسلام به وسيله فرقه احمديه اشاعه و تبليغ مى‏شود. بايد گفت كه وينتر بسيارى از اشتباهات اولمان را دست‏نخورده باقى گذاشته است.[9] بجز اين، گاه وى حتى نتوانسته است ميان مفاهيم مختلف در برخى از واژه‏هاى عربى تمايز قائل شود و از اين رو، همه آنها را بدون شرح و تفسير در ترجمه خود گردآورده است (مثلاً در آيات يوسف، 29 و نساء، 111). در عربى‏نادانى وينتر، ذكر اين مثال كافى است كه وى جمله ساده موصولى‏اى چون فَمَنْ آمَنَ وَأَصْلَحَ (انعام، 48) را چنين ترجمه كرده است:
Wer nun glaubt, der wird glücklich sein.
يعنى: آنكه اكنون ايمان آورد، خوشبخت خواهد بود!
ترجمه اولمان فاقد مقدمه بود. مقدمه‏اى كه وينتر بر ترجمه قرآن اولمان افزوده است نيز بسيار مغرضانه و غيرعلمى است. وى در مقدمه خود اظهار مى‏كند كه پيامبر با زور شمشير دين اسلام را گسترش داده و خود همواره جنگ بين مذاهب را تشويق مى‏كرده است. وى با تكرار اين ادعا كه پيامبر از منابع دينى يهودى و مسيحى، در تنظيم قرآن بهره برده است، اضافه مى‏كند كه پيامبر اطلاعات كافى و دقيقى از اين منابع نداشته است. در نادرستى و مشوّه بودن ترجمه وينتر (و اصل آن، يعنى ترجمه اولمان) به همين اشاره بسنده مى‏كنم كه سالها پيش حجه‏الاسلام سيدهادى خسروشاهى آن را ضايعه‏اى در ترجمه قرآن خوانده است. وى در مقدمه‏اى كه به فارسى بر يكى از چاپهاى ترجمه آلمانى قرآن از رودى پارت نوشته است، نسخه انتشاريافته از سوى انتشارات گُلدمن را چنين توصيف مى‏كند: «اين ضرورت را هنگامى ما نيز احساس خواهيم كرد كه بدانيم، در آلمان غربى مؤسساتى مانند "گلدمن" Goldmann - در مونيخ - آنچنان ترجمه مغشوشى از قرآن مجيد را بزبان آلمانى چاپ كرده است كه بايد آنرا "ضايعه‏اى" بشمار آورد».
بايد گفت متأسفانه بخش اعظم اين خطاها و نواقص ترجمه اولمان و وينتر به ترجمه خانم يمينى (شولتس) نيز راه يافته است. وى در اين ترجمه، بسيارى از نكات منفى موجود در مقدمه و متن ترجمه وينتر را به همان شكل باقى گذاشته است. فى‏المثل، وينتر در مقدمه خود ادعا مى‏كند كه حضرت محمد براى افزايش حيثيت اجتماعى خود حرمسرايى ايجاد كرده بود. وى اين قسمت از مقدمه وينتر را عيناً در ترجمه خود مى‏آورد. از سوى ديگر، به دليل عدم احاطه علمى، وى نتوانسته است هيچ يك از خطاها و غرض‏ورزيهاى وينتر را تصحيح و برطرف كند. اساساً معلوم نيست با وجود ترجمه‏هاى بسيار خوشنام‏تر، جديدتر و كم‏اشتباه‏تر، از اسلام‏شناسان آلمانى يا مسلمانان (از قبيل رودى پارت، عادل تئودور خورى، فريدريش روكِرت با ويرايش هارتموت بوبتسين، محمد احمد رسول، ماكس هنينگ با بازنگرى خانم شيمل و مراد هوفمان)، به چه دليل خانم يمينى (شولتس) چنين ترجمه قديمى و مغلوطى را براى انتشار برگزيده است كه امروزه از ضعيف‏ترين ترجمه‏هاى آلمانى قرآن به‏شمار مى‏آيد؟ و آيا اساساً وى صلاحيت علمى براى ترجمه قرآن و يا تصحيح اغلاط ترجمه ديگران داشته است؟
ذكر شمارى از خبط و خطاهايى كه در ترجمه اولمان و وينتر بوده و از اين رو، عينا در بازچاپ ترجمه آنها توسط خانم يمينى (شولتس) راه يافته است، در حوصله اين مقال نمى‏گنجد. تنها براى آگاهى خوانندگان (و شايد اولياى امور) به سه نمونه از اين اشكالات اشاره مى‏كنم.
الف) خانم يمينى (شولتس) به پيروى از وينتر در ترجمه جمله وَاللّهُ خَيْرُ الْمَاكِرِينَ (انفال، 30) مى‏نويسد:
und Allāhs Anschläge sind die besten.
گذشته از بى‏دقتى اين ترجمه، بايد گفت انتخاب كلمه Anschlag (جمع: Anschläge) براى "مكر" بسيار نامناسب است، چه اين واژه در زبان آلمانى به معناى «سوء قصد و نيت جنايتكارانه» است.
ب) درباره وجه تسميه سوره تحريم، وينتر با اشاره به روايتى سؤال‏انگيز از منابع اهل سنت، مى‏كوشد پيامبر را تا حدّ انسانى معمول و فاقد عدالت پايين آورد. آنگاه مى‏گويد كه حضرت محمد به حفصه، دختر عمربن خطاب (در پنهان) قول داده بود كه ابوبكر و عمر را به عنوان دو جانشين خود معرفى خواهد كرد. تمام اين مطالب عيناً در ترجمه خانم يمينى (شولتس) آمده است.
ج) بيشتر تغييراتى را كه خانم يمينى (شولتس) در ترجمه وينتر انجام داده نادرست و نابجاست. در مقابل، گاه ترجمه برخى آيات كه بسيار نازيبا و يا حاوى واژه‏هاى قديمى بوده، بدون هيچ تغييرى رها شده‏اند (فى‏المثل آيات بقره، 63، 134، 195؛ نساء، 111، 114). اما از همه شگفت‏تر، مواردى است كه در آنها، خانم يمينى (شولتس) ترجمه صحيح وينتر را با تغييرات خود بدتر و مشوّه‏تر ساخته است. يك نمونه آن، ترجمه فعل «كَذَّبَ» است كه در موارد بسيارى به معناى "تكذيب كردن و چيزى را دروغ پنداشتن" در قرآن آمده است. وينتر اغلب در ترجمه اين واژه، فعل beschuldigen را به‏كار مى‏برد كه دقيقاً همان معنى را در زبان آلمانى مى‏رساند، اما خانم يمينى (شولتس) با تغيير اين كلمه، به جاى آن فعلِ widerlegenرا مى‏آورد كه به معناى "ابطال كردن يا اثباتِ نادرستىِ چيزى" است. فى‏المثل جمله فَرِيقا كَذَّبْتُمْ (بقره، 89) در ترجمه خانم يمينى (شولتس) چنين آمده است:
einen Teil der Gesandten habt ihr widerlegt.
يعنى: دروغين بودن بعضى از فرستادگان [خدا] را شما به اثبات رسانديد!
يا جمله فَقَدْ كَذَّبْتُمْ (فرقان، 77) چنين ترجمه شده است:
Habt ihr ja auch seine Verse widerlegt.
يعنى: شما دروغين بودن آيات او را نيز اثبات كرديد!
گفتنى است كه اصل اين ترجمه‏ها در نوشته وينتر كاملاً صحيح بوده است. نمونه‏هايى ديگر از اين تغييرات نادرست در آيات بقره، 130 و 159 است.
ذكر اين نكته در پايان جا دارد كه خانم يمينى (شولتس) در مقدمه خود اشاره مى‏كند كه جزء سى‏ام قرآن در ترجمه وى تماماً به قلم خود اوست. مقايسه كوتاهى ميان اين ترجمه و ترجمه آلمانى وينتر (و اولمان) نشان مى‏دهد كه حتى اين بخش پايانى قرآن نيز از نو ترجمه نشده است، بلكه اساساً همان ترجمه وينتر همراه با بازنگرى و تغييراتى مختصر از سوى خانم مينى (شولتس) است.

پی نوشت ها:

[1]* اين مقاله نقدى است بر ترجمه جديد آلمانى از قرآن با اين مشخصات:
Der Koran, übers. von Siegrid Yamini (geb. Schulz),
Tehran: Jajarmi Publication, 2003/1382. ??+773pp.
ISBN: 946-6766-53-6.
[2]1. Der Koran. Das heilige Buch des Islam aufgeteilt in 114 Suren oder dreiBig Abschnitte!
[3]. چاپ اول و دوم ترجمه اولمان در سالهاى 1840 و 1842 در كرفلد آلمان منتشر شد. چاپهاى سوم تا نهم اين ترجمه در سالهاى 1850، 1853، 1857، 1865، 1872، 1877، 1881، 1882، 1897 همگى در شهر بيلفلد آلمان انتشار يافت. تقريباً 60 سال بعد، لئو وينتر (Leo W. Winter) آن را در شهر مونيخ (انتشارات گلدمن، Goldmann، 1959) در 504 صفحه با بازنگرى خود منتشر كرد. اين ترجمه در 1977 نيز مجدداً در 506 صفحه منتشر شد.
[4]1. Krefeld
[5]2. Ludwig Ulmann (übres.), Der Koran. Aus dem Arabischen wortgetreu übersetzt und mit erläutenden Anmerkungen versehen. Krefeld: Funcke, 1840. 550S.
[6]. پاره‏اى از مهم‏ترين مستشرقان آلمانى كه ترجمه اولمان را نقد و گاه بشدت مورد اعتراض قرار داده بودند، عبارتند از:
- گوستاو وايل Gustav Weil در Heidelberger Jahrbücher der Literatur (هايدلبرگ)، سال 33، (1840)، ص 934-941.
- يوزف فون هامر-پورگشتال (J. v. Hammer-Purgstall) در Jahrbücher der Literatur (وين)، سال 101، (1843)، ص 47-102.
- هاينريش فلايشر (Heinrich Leberecht Fleischer) در Allgemeine Literatur-Zeitung، سال 1841، ص418.
- تئودور نولدكه (Theodor Nöldeke) در Literarisches Centralblat لايپزيك، سال 1865، ص473.
[7]4. Der Koran: das heilige Buch des Islam. Nach der Übertragung von Ludwig Ullmann neu bearbeitet und erläutert von L. W.-Winter, München: Goldmann, 1959. 504S.
[8]. دكتر ماتياس رادشايت در مقاله زير:
Matthias Radschheit, »Aktuelle deutsche Koranübersetzungen im Überblick«, CIBEDO: Beiträge zum Gespräch zwischen Christen und Muslimen (Frankfurt a.M.) 13iv (1999) pp. 131.
[9]. يك نقد و معرفى بر ترجمه وينتر به قلم زيگفريد رائِدِر منتشر شده است در:
Evangelische Missionszeitschrift (Stuttgart) 18 (1961) S. 174-180.

مقالات مشابه

بررسی ترجمه قرآن کریم به زبان آلمانی

نام نشریهقرآن‌پژوهی خاورشناسان

نام نویسندهمحمدعلی رضایی اصفهانی, استفان فریدریش شفر

نقد و بررسی ترجمه آلمانی قرآن رودی پارت

نام نشریهنقد زبان و ادبیات خارجی

نام نویسندهمحمدحسین حدادی, فرح نارنجی

تفصیل ترجمه های قرآن کریم به زبان آلمانی

نام نشریهوحید

نام نویسندهمحمدحسین ساکت

سیر ترجمه قرآن در آلمان

نام نشریهوحید

نام نویسندهمحمد حمید‌الله

سیر ترجمه قرآن در آلمان

نام نشریهوحید

نام نویسندهمحمد حمیدالله