ترجمه قرآن به زبان‏های آفریقایی و منابع فهم قرآن برای آفریقاییان(بخش دوم)

پدیدآورحسن معایرجی

تاریخ انتشار1388/12/26

منبع مقاله

share 1181 بازدید
ترجمه قرآن به زبان‏های آفریقایی و منابع فهم قرآن برای آفریقاییان(بخش دوم)

معایرجی، حسن
ترجمه‏هاى سواحلى

زبان سواحلى بيش از هر زبان ديگرى در شرق آفريقا شيوع دارد و حدود 25 ميليون آفريقايى در تانزانيا، كنيا، اوگاندا، رواندا و بروندى مقصود خود را به وسيله آن تفهيم و تفهم مى‏كنند [1]. زبان سواحلى از تركيب زبان عربى با لهجه‏هاى ساحلى آفريقايى و زبان‏هاى بانتو به وجود آمده است. مهاجرت‏هايى كه از حضرموت، عمّان، سواحل يمن، ايران و خليج فارس صورت گرفته، در شكل‏گيرى اين زبان تأثير فراوانى داشته است. اين زبان در جزاير مقابل ساحل شرقى آفريقا مانند زنگبار، لامو، بيمبا، مافيا، ممباسا، جزاير كومور و سيشل انتشار يافته است.
گسترش اسلام يكى از عواملى بود كه در شكل‏گيرى اين زبان تأثير بسزايى داشت و بعدها اين زبان بر اصطلاحات قرآنى و اسلامى مبتنى گرديد و ريشه‏هاى عربيت از لحاظ نژاد، زبان و دين به تدريج در آن گسترش يافت، به طورى كه اگر مقاومت استعمارگران و مبشران مسيحى نبود، اين مناطق زبان عربى را مى‏پذيرفتند. زبان سواحلى، زبان بازرگانى و زبان تفهيم و تفهم ميان ملت‏هاى گوناگون است و از همين‏جا اهميت آن در تبليغ معانى قرآن براى مسلمانان روشن مى‏شود.
تاريخ ترجمه معانى قرآن به زبان سواحلى، نمونه دردناكى از فرجام رها كردن ميدان ترجمه براى دشمنان و گمراهان هر نژاد و دينى به شمار مى‏رود و اين خود از يك سو، اهميت مراقبت از ترجمه‏هاى انتشار يافته به زبان مسلمانان، و از سوى ديگر ضرورت اهتمام گروه‏هاى اسلامى به انتشار تفاسير مناسب به زبان هر مسلمانى را مى‏رساند.
شايد تو برادر گرامى تعجب كنى اگر بگويم نخستين ترجمه كامل معانى قرآن كريم به زبان سواحلى توسط كشيش گودفرى ديل (Godfrey Dale) يكى از اعزام شدگان به دانشگاه‏هاى آفريقاى ميانه صورت گرفته و گروه «جنبش شناخت مسيحيت» در سال 1923 آن را در لندن منتشر كرده است. ديل از سال 1889 تا سال 1897 به عنوان نماينده جمعيت تبشيرى مسيحى كه به C.M.S. معروف بود در زنگبار (تانزانيا) اقامت گزيد، سپس به بريتانيا بازگشت و در رتبه‏هاى كليسايى ترقى كرد و در دانشكده سَنت ساويور و سپس در نيوماركت مشغول به كار شد، و مجدداً در سال 1903 به زنگبار (تانزانيا) بازگشت و در سال 1923 ترجمه قرآن كريم را آغاز كرد. او كتابى ديگر نيز تحت عنوان تفاوت‏هاى مسيحيت با اسلام تأليف نمود كه در سال 1905 منتشر شد. ترجمه ديل از قرآن كريم با عنوان Tafsiriy Kurani ya Kiarabu Kwa Lugha ya Kiswahili در 686 صفحه با يك مقدمه 22 صفحه‏اى كه ترجمه سواحلى آن با حروف لاتينى چاپ شده بود، انتشار يافت.
ديل اين كار را در پاسخ به رغبت مبشران مسيحىِ شرق آفريقا انجام داد تا آنان را در نشر مسيحيت و دفاع از آن در برابر مسلمانان كمك كند و با نقد و اشكال، به اسلام هجوم آورد.
شايد براى خواننده، اين سؤال پيش آيد كه ميان شناخت مسيحيت و ترجمه معانى قرآن چه ربطى وجود دارد؟ آنچه درپى مى‏آيد، سخنان گودفرى ديل است كه انگيزه‏هاى ترجمه خود را در ضمن آن بيان مى‏كند. ما در اين جا سخن او را به اختصار نقل مى‏كنيم:
«قرآن در شرق آفريقا جايگاه بلندى دارد همان‏گونه كه اسلام در آن‏جا از موقعيت ممتازى برخوردار است، و زبان سواحلى زبانى است كه در آن، زبان عربى با زبان آفريقايى پيوند خورده است و تعبيرات و اصطلاحات قرآنى بيشترين گسترش را در زبان سواحلى دارند. به رغم بى‏سوادى و محدوديت آموزش، كودكان مسلمان قرآن را حفظ مى‏كنند، بدون آن كه معانى آن را بدانند و شب و روز در نمازهايشان آن را تكرار مى‏كنند. زبان سواحلى به طور گسترده‏اى از قرآن تأثير پذيرفته و اين خود باعث سهولت كار ترجمه شده است.
بعضى از گروه‏هاى اعزامى به آفريقا تلاش كرده‏اند زبان سواحلى را از تأثيرات زبان عربى و قرآنى دور نگه دارند، ولى رسيدن به اين هدف براى آنان بسيار دشوار بوده است. ما مى‏دانيم كه زبان سواحلى با تأثيرى كه از تعبيرات قرآنى و عربى پذيرفته، بيش از هر زبان ديگرى در ميان مردم انتشار يافته و زبان تفهيم و تفهم آنان شده است و لذا بايد راه ديگرى براى متوقف ساختن گسترش قرآن پيدا كرد. اگر مردم اكنون قرآن را بدون فهم معانى آن تلاوت مى‏كنند، به زودى آن را با تدبر و تعليم بيشتر تلاوت خواهند كرد.
ما بايد اين حقيقت را بپذيريم، زيرا با كتاب عجيبى رو به رو هستيم كه تأثيرى سحرآميز حتى در كسانى كه آن را ياد نگرفته‏اند و معانى آن را نمى‏دانند، دارد. آنان ايمان دارند كه اين كتاب وحى آسمانى و معجزه است و براى همه انسان‏ها نازل شده و كتاب‏هاى آسمانى پيشين را نسخ كرده است. هنگامى كه يك آفريقايى ساده تلاوت قرآن را مى‏شنود از آن متأثر مى‏شود هرچند معناى آن را نفهمد. او بر اين باور است كه قارى قرآن معناى آن را مى‏داند و علما، فقها و مدرسان نيز معناى آن را مى‏دانند. اكنون بايد ديد كه ما چرا قرآن را ترجمه مى‏كنيم؟ اسلام بيش از ما در اين ميدان سابقه دارد و ما در قانع ساختن مردم دچار مشكلاتى مى‏شويم و بايد با مسلمانان رو به رو شويم. بنابراين بايد قرآن را كه آنها از آن سخن مى‏گويند بشناسيم.
براى يك مبلغ و مدرس مسيحى لازم است كه يا عربى بداند و يا قرآن به زبان سواحلى ترجمه ود تا بتواند مناظره كند. گويا او با زبان حال مى‏گويد: «ترجمه سواحلى قرآن را به ما بدهيد تا بدانيم كه ما كيستيم و در كجا قرار داريم» با وجود چنين ترجمه‏اى مى‏توانيم هنگام مناظره، به سوره و آيه و حتى به سطر قرآن استناد كنيم. من فكر مى‏كنم اين ترجمه نتايج زير را دربر خواهد داشت:
1. خطاكار شناخته مى‏شود و مطلب درست جا مى‏افتد.
2. خير از شر جدا مى‏شود.
3. پس از اين، ديگر آفريقايى نمى‏تواند بگويد كه اگر اروپايى‏ها به قرائت قرآن آشنا بودند مسيحى نمى‏شدند.
4. براى آفريقايى روشن خواهد شد كه قرآن چيزهايى مانند تعدد زوجات، مجاز بودن طلاق و بردگى را به او تعليم مى‏دهد، و اينها را با تعاليم مسيحيت كه از اين كارها نهى مى‏كند مقايسه خواهد كرد. جز اينها انگيزه‏هاى ديگرى هم براى انجام اين ترجمه وجود دارد».
ديل به هنگام ترجمه ديد كه نسخه عربى قرآن كه در اختيار آفريقايى‏هاست به گونه‏اى است كه هر صفحه آن 15 سطر دارد و قرآن در سى جزء ترتيب يافته است، از اين رو او نيز ترجمه خود را طورى تنظيم كرد كه شماره آيات و سوره‏ها را داشته باشد تا به مبلّغ مسيحى در مناظره و استشهاد به آيات كمك كند. وى در پايان ترجمه نيز 200 صفحه را به شرح و حاشيه اختصاص داد كه هر حاشيه‏اى داراى شماره‏اى است و جاى آن در ترجمه مشخص شده است.
اين همان كتابى بود كه در آفريقا در دست معلمان و مبلغان مسيحى قرار گرفت و در زنگبار به فروش مى‏رفت و براى گروه‏هاى اعزامى و مبشران و مدرسان ارسال مى‏شد تا به كمك آن بتوانند به مسلمانان انتقاد كنند. مسلمانان در برابر اين ترجمه به شدت خشمگين شدند، زيرا بدترين سخنى كه در مقدمه آن آمده بود اين بود كه قرآن و انجيل با هم تعارض دارند و امكان ندارد كسى قرآن و انجيل را با هم بپذيرد.
اگر نخستين ترجمه از سوى يك مبلّغ مسيحى صورت گرفت، دومين ترجمه هم توسط يك مبلغ قاديانى انجام شد. راستى مسلمانان چقدر سستى كردند! هنگامى كه دشمنان قرآن از تضعيف متن عربى آن ناتوان شدند، با ترجمه آن به زبان‏هاى ديگر، دست به تحريف و زشت ساختن آن زدند.
در سال 1953 در بازارهاى نايروبى ترجمه‏اى توسط ميرزا مبارك احمد احمدى در 1062 صفحه از سوى بعثه احمدى [به اصطلاح] اسلامى منتشر شد. اين ترجمه‏اى بود كه شامل متن عربى قرآن بود و در ستون مقابل ترجمه سواحلى آن قرار داشت. ترجمه مذكور در سال 1936 آغاز گرديد و چاپ آن در سال 1943 پايان يافت. سپس آن را به انجمن زبان‏هاى محلى دادند و در سال 1944 انجمن مزبور آن را ترجمه‏اى قابل قبول در زبان سواحلى تلقى كرد. البته اين اظهار نظر با فهرستى از پيشنهادات و تصحيحات لغوى همراه بود. اين ترجمه به چند تن از مبلغان فرقه احمدى در شرق آفريقا نيز عرضه شد كه آنان هم از نظر مذهب قاديانى و از لحاظ لغوى نشر آن را اجازه دادند.
اين ترجمه همراه با توضيحاتى بود كه هدف از آن توضيحات رد شبهه‏هاى مبلّغان مسيحى و اعلام برترى تعاليم اسلامى بود، ولى در ميان اين توضيحات و حواشى، عقايد قاديانى‏ها راه يافته بود. گويى آنان شبهاتى را رد مى‏كردند تا شبهات ديگرى برانگيزند و سمومى را از بين مى‏بردند تا خود سموم ديگرى ايجاد كنند. هر كس اين ترجمه را بررسى كند، به خوبى درمى‏يابد كه مترجم تحت تأثير ترجمه قبلى، يعنى ترجمه «ديل» قرار گرفته است. از اين ترجمه كه با حروف لاتينى چاپ شده بود، ده هزار نسخه به عنوان چاپ اول منتشر گرديد.
ظهور اين ترجمه خشم شديد مسلمانان را كه اكثر آنان پيرو مذهب شافعى (اهل سنت) بودند برانگيخت. آنان فرقه احمديه را متهم كردند كه در اين ترجمه سوء نيّت داشته‏اند و آيات قرآن را به گونه‏اى ترجمه و تفسير كرده‏اند كه با اعتقادات خودشان مطابقت داشته باشد. عالم بزرگوار مرحوم شيخ عبداللّه‏ صالح الفارسى در ردّ بر احمديه كتابى تحت عنوان انحراف ترجمه قاديانى‏ها تأليف كرده است.
از آن جا كه تفسير احمدى از اهميت و شگفتى فراوانى برخوردار بود، شيخ فارسى تصميم گرفت تفسيرى به زبان سواحلى تهيه كند تا براى خوانندگان سواحلى مرجع مطمئنى باشد. اين تصميم با شجاعت ادبى بسيارى همراه بود، زيرا در آن دوران انديشه عمومى مسلمانان آماده پذيرش ترجمه قرآن نبود، چرا كه قرآن را غير قابل ترجمه مى‏دانستند و كسى نمى‏توانست به تنهايى قرآن را ترجمه كند؛ قرآنى كه خداوند آن را به زبان عربى مبين نازل كرده و درباره آن فرموده است: «انا نحن نزلنا الذكر وانا له لحافظون (سوره حجر، آيه 9) و هر چيزى را كه بشر به هر زبانى بنويسد قرآن نخواهد بود.
تجربه شيخ صالح نخستين تجربه يك دانشمند مسلمان آفريقايى به شمار مى‏رفت. اين در حالى بود كه قرآن كريم همواره، از ممباسا گرفته تا نايروبى و از زنگبار گرفته تا كامپالا، به زبان عربى فصيح تلاوت مى‏شد. هرچند زبان عربى از زبان سواحلى جدا بود، ولى زبان عربى محبوب‏ترين زبان براى مسلمانان آفريقا محسوب مى‏شد، زيرا زبانِ قرآن بود و زبان عربى همراه با اسلام گسترش يافته بود.
به هر حال، از آن جا كه قرآن از سوى غير مسلمانان ترجمه مى‏شد، لازم بود مسلمانان اقدامى به عمل آورند و شرح و تفسير صحيحى براى معانى قرآن كريم به مسلمانان شرق آفريقا ارائه دهند.
شيخ صالح ترجمه خود را در سال 1956 آغاز كرد. ترجمه او جزء جزء به چاپ مى‏رسيد كه 12 جزء آن تا سال 1961 چاپ شد. نخست مسلمانان با آن با احتياط برخورد كردند، تا اين كه در سال 1969 از سوى مؤسسه اسلامى نايروبى به صورت كامل و در يك جلد منتشر گرديد.
نيكوكار بزرگ، حسن عباس شربتلى در انتشار اين ترجمه كه به صورت زيبايى به چاپ رسيد سهم عمده‏اى داشت. خداوند به او در برابر اسلام و مسلمين بهترين پاداش را دهد. همچنين رئيس محاكم شرعى قطر آن را در سال 1982 تجديد چاپ نمود و در مدارس و مساجد و ميان جمعيت‏هاى اسلامى توزيع كرد.
شيخ فارسى همان عبداللّه‏ بن صالح بن عبداللّه‏ بن صالح قاسم منصور فارسى است كه در «روى» عمان متولد شد. او رئيس القضاة كنيا، بود و در زمينه موضوعات گوناگون اسلامى حدود پنجاه جلد كتاب تأليف كرده است. از آثار بزرگ او كتاب‏هايى در سيره پيامبر و اين ترجمه اوست كه به آن اشاره كرديم. او مبلّغى با نشاط بود كه روستاها و جنگل‏ها را با پاى پياده طى مى‏كرد و به دعوت در راه خدا اقدام مى‏نمود، و بالا بودن سن يا مشكلات مسير و باران‏هاى موسمى او را از انجام وظيفه خود باز نمى‏داشت.
او در زنگبار درس خواند و در آن‏جا زندگى كرد، تا اين كه در كودتاى خونين سال 1964 به كنيا مهاجرت نمود. شيخ قاسم مزروعى رئيس القضاة كنيا به علت كسالتى كه پيدا كرده بود، او را به جانشينى خود در امر قضاوت دعوت كرد. او در سال 1982 در سن هفتاد سالگى در زادگاه خود «روى» درگذشت.
بدون شك، تفسير شيخ صالح خلأ بزرگى را پر كرد و به مسلمانانى كه به زبان سواحلى تكلم مى‏كنند خدمت شايانى نمود. اميد است اين تفسير پايان كار نباشد، بلكه تفسيرهاى ديگرى نيز در پى آن درآيد و بخش‏هايى از معارف قرآنى را توضيح دهد.
در زبان سواحلى ترجمه‏هاى جزئى متعددى يافت مى‏شود كه از جمله آنها ترجمه‏اى است كه در سال 1936 چاپ شده و مترجم آن م. فيروزدين نام دارد. ترجمه مختصرى نيز از امين بن على در لاهور چاپ شده است. علاوه بر اينها، از ترجمه اجزاى متعددى از قرآن كريم بايد نام برد كه توسط شيخ عبداللّه‏ صالح فارسى، پيش از انتشار ترجمه كامل او، به صورت پياپى چاپ گرديده است.

ترجمه قرآن به زبان يوروبا

اكنون از شرق آفريقا به غرب آن، يعنى نيجريه كه زبان يوروبا در آن جا رايج است مى‏رويم، زيرا ميان اين دو منطقه از اين جهت كه ترجمه‏هايى به دست مبلّغان مسيحى در آن انجام شده است تشابهى وجود دارد. اين بدان جهت است كه خواننده آنچه را كه در دو سوى اين قاره بر سر قرآن آمده است لمس كند.
قبايل يوروبا به وسيله زبان مشتركى از خانواده كنگو، نيجر و مجموعه كوا متمايز مى‏گردند. آنان در جنوب نيجريه، سيرالئون، بنين، توگو و غنا منتشر شده‏اند و بزرگ‏ترين مجموعه آنها در جنوب نيجريه در ايالت‏هاى اوگون، اوندو، لاگوس، بالورين و گيبا قرار دارد. آمار اين جمعيت شايد به 25 ميليون نفر برسد كه سه پنجم آنها مسلمانند.
نخستين ترجمه قرآن كريم به زبان يوروبا توسط يك كشيش مسيحى به نام «ميخائيل سموئل كول» صورت گرفت. او در نيجريه از طرف جمعيت تبشيرىChristian missionary society در سال 1906 مأموريت تبليغى داشت و تا سال 1936 به عنوان مدير دانشكده اودودوا اوى لاگوس مشغول به كار بود. ترجمه او دو بار، يك بار در سال 1906 در لاگوس، و ديگر بار در سال 1924 در اكستر در انگلستان با حروف لاتينى و در 410 صفحه تحت عنوان: Al-Kurani Ti a yipada Si ede Yoruba چاپ شد. اين ترجمه ترجمه‏اى تحت اللفظى و فاقد متن عربى است.
به نظر من، اين كار، يعنى نخستين ترجمه قرآن به زبان سواحلى و زبان يوروبا كه در دو طرف قاره آفريقا توسط دو كشيش وابسته به يك جمعيت تبشيرى صورت گرفت تصادفى نبود؛ چنان كه وقتى ترجمه فرقه احمديه در شرق آفريقا به دنبال ترجمه مبشران مسيحى انجام يافت، در غرب آفريقا نيز چنين رويدادى شكل گرفت و دومين ترجمه قرآن به زبان يوروبا ترجمه قاديانى‏ها بود كه تحت عنوان: Al Kurani mimo: ni ede Yoruba ati larubwa در سال 1976 از سوى بعثه احمديه در لاگوس منتشر شد.
از آن‏جا كه مسلمانان يوروبايى زبان دريافتند كه نياز شديدى به ترجمه معانى قرآن كريم به زبان يوروبا وجود دارد و بايد معانى كتاب عزيز الهى براى آنان روشن شود، به همت شهيد احمد بللو، نخست وزير شمال نيجريه و عضو مجلس مؤسسان رابطة العالم الاسلامى، نخستين ترجمه معانى قرآن كريم به زبان يوروبا كه توسط مسلمانى امين نوشته شده بود، انتشار يافت. اين ترجمه به وسيله گروهى كه توسط مجمع مسلمانان نيجريه تشكيل شده بود صورت گرفت. اين گروه را آقاى محمد اول آگِستو، حاج احمد تيجانى اكونى، حاج حسن يوشع دندى و چند تن ديگر تشكيل مى‏دادند كه زير نظر دولت شهيد احمد بللو و استاد كامل شريف كه هر دو عضو رابطة العالم الاسلامى بودند، فعاليت مى‏كردند. گروهى از علماى كشورهاى يوروبايى زبان نيز آن را بررسى كردند و به دستور ملك فيصل پادشاه سعودى 25 هزار نسخه از آن چاپ شد و ميان مسلمانان يوروبايى توزيع گرديد.
اين ترجمه در سال 1973 توسط انتشارات دارالعربيه بيروت، تحت عنوان: Al Kurani ti a tumo si ede Yoruba در 575 صفحه همراه با متن عربى قرآن تجديد چاپ شد. اين ترجمه هم مانند ترجمه‏هاى ديگرى است كه توسط مسلمانان انجام گرفته است. در اين نسخه، ترجمه با حروف لاتينى در حاشيه چاپ شده و متن قرآن در وسط قرار گرفته و در پايين صفحات توضيحاتى افزوده شده است.
اين ترجمه تا كنون در روشن شدن مفاهيم آيات الهى براى كسانى كه به زبان يوروبا تكلم مى‏كنند تأثير بسزايى داشته است، تا آن جا كه مردم حتى براى تهيه يك نسخه آن تلاش فراوان مى‏كردند، و همين اشتياق مسلمانان سبب شد كه نسخه‏هاى آن به سرعت ناياب شود. اين جا بود كه ملك خالد به تجديد چاپ آن دستور داد و در سال 1977 ميلادى 200 هزار نسخه ديگر از آن چاپ شد و به طور رايگان توزيع گرديد. برخى نيكوكاران نيز براى درك ثواب الهى چندين هزار نسخه ديگر از آن چاپ كردند و آن را به مسلمانان اهدا نمودند.

پی نوشت ها:

[1]. به استناد شواهدى كه در دست است، در حال حاضر، شمار تكلم‏كنندگان به زبان سواحلى به بيش از يكصدميليون نفر مى‏رسد. م