بسم اللّه الرّحمن الرّحيم. إذاجاء نصراللّه و الفتح. ورأيت الناس يدخلون في دين اللّه أفواجا. فسبّح بحمد ربّك واستغفره إنّه كان توابا.
قرآن، بسان گلستاني است كه در آن شكوفههاي معرفت شكفته و عِطر جان فزاي معنويت به سراسر گيتي افشانده، شكوفههايي كه هرگل برگ آن هزاران رنگ زيبا و جذاب در خود نهفته، شكوفههايي كه هرگز رنگ خزان به خود نخواهند ديد. خوشا بلبلان شيدا و عاشق كه در صبح دلانگيز بهاري در چمنزار نياز به ترنم ترانهي حق مينشينند، جاني دوباره يافته تا ملكوت آسمانها پرميكشند. در اين ميان مترجم، نقاش زبردستي را ماند كه ميخواهد تصويري از اين منظرهي بيبديل خلقت ترسيم نمايد، هنر مترجم در آن است كه تابلويي بيعيب و نقص، روشن و شفاف از اين منظره ترسيم كند و آن را در نمايشگاه ره پويان وادي معرفت به نمايش بگذارد هرچند كه زيباترين تابلوها در برابر اصل آن زشتترين خواهند بود.
مقالهي حاضر تلاشي است ناچيز در نقد برخي ترجمههاي موجود سورهي نصر كه به ساحت مقدس و ملكوتي قرآن ناطق، علي مرتضي(ع) تقديم ميگردد.
1. سعي شده كه ترجمهها براساس آخرين نسخهي موجود تنظيم گردد.
2. ترجمههايي كه ميان چاپهاي متعدد آنها تفاوتهايي به چشم ميخورد تكرار نشدهاند.
3. ترجمهها به اسامي مترجمان محترم نامگذاري شده بودن ذكر القاب و عناوين، از اينرو از همه خادمان قرآن معذرتخواهي ميشود.
4. چون غالب اشكالات تكراري بوده، ادلهي آنها در همه موارد تكرار نشده و تنها به آوردن عنوان اشكال و توضيح مختصر اكتفا شده است.
5. اين نقد شامل نكتههاي نگارشي و ترجمهي بسم اللّه الرحمن الرحيم، كه خود بحثي مستقل ميطلبد، نميشود.
6. انتقادها و پيشنهادهاي سازندهي شما خواندهي محترم را به جان خريداريم و به ديدهي منّت مينهيم.
چون ياري خدا و پيروزي فراز آيد. و مردم را ببيني كه فوج ـ فوج به دين خدا در ميآيند. پس به ستايش پروردگارت تسبيح گوي و از او آمرزش بخواه كه او توبه پذير است.
1. غفلت از مراد آيه: نكتهاي كه از نگاه تيزبين غالب مترجمان به دور مانده اين است كه مراد از نصر و فتح، جنس آن دو نيست تا تمام پيروزي هاي پيامبر يا ايمان آوردن انصار، و اهل يمن وصلح حديبيه را شامل شود چرا كه چنين مرادي با آيهي بعدي و رأيت الناس يدخلون في دين اللّه أفواجا ناسازگار است بلكه آن چه در آيهي شريفه مورد توجه قرار گرفته فتح مكه است كه بر افق مبارزات پيامبر درخشيد و شب تار جهالت و شرك را به انوار ايمان و هدايت منوّر ساخت.
بزرگ متفكّر دنياي اسلام مرحوم علامهي طباطبايي در تفسير گرانسنگ خويش چنين مينويسد:
وليس المراد بالنصر و الفتح جنسهما حتي يصدقا علي جميع المواقف التي أيّد اللّه فيها نبيّه(ص) علي أعدائه وأظهر دينه علي دينهم كما في حروبه ومغاربه وايمان الانصار وأهل اليمن كما قيل، إذ لايلائمه قوله بعد: ورأيت الناس يدخلون في دين اللّه أفواجا و ليس المراد بذلك ايضا صلح الحديبية الذي سماه اللّه تعالي فتحا… 1
وأوضح ما يقبل الانطباق عليه النصر والفتح المذكوران في الآيةهو فتح مكة الذي هوأم فتوحاته(ص) في زمن حياته والنصر الباهر الذي انهدم به بنيان الشرك في جزيرة العرب.2
2. عدم استفاده از پرانتز (): مترجم محترم، در ترجمهي «جاء» عبارت «فراز آيد» را به كاربرده است. واژهي فراز ضمن آن كه كاربرد كمتري دارد معادلي هم در متن آيهي شريفه ندارد. و اگر مترجم ضرورتي براي آوردن آن احساس ميكرد، بايستي داخل پرانتز ذكر مي كرد.
3. كاربرد واژههاي عربي: واژههايي چون «فوج فوج»، «تسبيح» «توبه»عربي بوده واستفاده از آن ها چندان مطلوب نيست.
4. عدم توجه به قواعد نحوي:
الف: باي «بحمد»در آيهي شريفه به معناي مصاحبت آمده فسبّحه حامداً له ، ولي مترجم آن را استعانت معنا كرده است. فسبّحه بما حمد به نفسه.
ب:حال بودن «بحمد» در ترجمه مورد توجه قرار نگرفته است.
5. نارسايي در معنا: عبارت «توبه پذير» ترجمهي ايدهالي براي واژهي «تواب» نيست چرا كه «توّاب» از توب به معني رجوع آمده و توبه نيزهمين معنا را افاده مي كند، با اين تفاوت كه «توّاب» نوعي مبالغه را هم دربردارد. بنابراين آن چه از اين عبارت در ذهن ها نقش مي بندد عبارت است از بازگشت و پشيماني بندهي گنه كار به سوي معبود خويش، به اميد گشايش درهاي رحمت الهي به روي او.
گرچه توبه در عرف عامهي مسلمين همين معنا را افاده مي كند اما آيه درصدد بيان اين نكته نيست به جهت آن كه توبه داراي مراحلي است و يكي از آن ها اختصاص به بنده دارد.
وقد مر مرارا أنّ توبة واحدة من العبد محفوفة بتوبتين من اللّه سبحانه، علي ما يفيده القرآن.3
1. توبهي خالق به مخلوق (توفيق توبه) 2. توبهي مخلوق به خالق (انجام توبه) 3. توبهي خالق به مخلوق (پذيرش توبه).
بنابراين جملهي إنّه كان توابا ناظر به توبه (رجوع) باري تعالي است، گرچه با رويكرد الهي، بنده توفيق پيدا مي كند تا در اقيانوس بي كران رحمت، غبار معصيت از دل بزدايد و در نتيجه آغوش پرمهر ملكوتيان را پذيراي خود كند، اما هزاران نكتهي باريكتر زمو اين جاست كه بايد مورد توجه قرارگيرد.
ناگفته نماند كه فرق مذكور در صورتي وضوح بيشتري به خود خواهد گرفت كه خود اين عبارت «توبه پذير»معنا شود (رجوع پذير) در حالي كه آيه ميخواهد بفرمايد رجوع كننده كه پذيرش رجوع بنده فرع بر آن است، علاوه بر اين تواب نوعي مبالغه را هم دربردارد كه در ترجمه مورد توجه قرار نگرفته است.
چون آمد ياري خدا و فتح مكه. و ديدي مردم را كه در آيند در دين خدا گروه گروه. پس تسبيح كن بستايش پروردگارت و آمرزش خواه از او به درستي كه او باشد توبه پذير .
1. عدم استفاده از پرانتز(): واژهي مكه توضيحي است در راستاي تكميل معنا و بيان مراد آيه، بنابراين مي بايست داخل پرانتز قرار مي گرفت، به خصوص كه واژهي معادل در آيهي شريفه ندارد.
2. استفاده از واژههاي عربي: الفاظ «تسبيح» و «توبه»عربي بوده و معادل فارسي آن دو ذكر نشده است.
3. عدم توجه به قواعد نحوي: الف: باي «بحمد» استعانت معنا شده در حالي كه معناي مصاحبت مي دهد.ب: به حال بودن حمد در ترجمه توجهي نشده است.
4. نارسايي در معنا: الف: مترجم محترم در ترجمهي «كان» از واژهي «باشد»استفاده كرده است. در حالي كه «كان» در اين قبيل موارد معناي هست ميدهد. ب:عبارت «توبه پذير» انعكاس دهندهي تمام معناي واژه «توابا» نيست. ج:فعلهاي «آمد» و «ديدي»بر زمان گذشته دلالت مي كنند و حالآن كه سوره خبر از آينده مي دهد.
چون پيروزي و نصرت خدا فرا رسد . و مردم را ببيني كه گروه گروه به دين خدا در آيند آيه. به ستايش پروردگارت تسبيح گوي و از او طلب آمرزش كن زيرا او توبه پذير است.
1. غفلت از مراد آيه: در آيهي شريفه، فتح مكه به عنوان امّ فتوحات اسلامي مراد است كه مترجم محترم به آن اشاره نكرده است.
2. عدم استفاده از پرانتز(): واژهي «فرا» چون معادلي در آيهي شريفه ندارد مي بايست داخل پرانتز قرار مي گرفت.
3. استفاده از واژه هاي عربي: مانند: «نصرت، تسبيح، طلب، توبه».
4. عدم توجه به قواعد نحوي: الف: باي «بحمد» استعانت معنا شده است نه مصاحبت. ب: حال بودن «حمد»در ترجمه منعكس نشده. ج: در آيهي شريفه فتح برنصر عطف شده است ولي در ترجمه برعكس عمل كرده است.
5. نارسايي در معنا: الف: بهتر بود مترجم محترم به جاي «طلب آمرزش كن» از «آمرزش بخواه» استفاده ميكرد. ب: توبه پذير ترجمهي ايده الي از «توابا» نيست.
هنگامي كه نصرت و ياري الهي و فتح(مكه) آمد.…و ديدي كه مردمان گروه گروه در دين خدا در آيند.… پس بستايش پروردگارت تسبيح گوي و از او آمرزش بخواه كه او توبه پذير است.
1. استفاده از واژههاي عربي: واژههايي چون «نصرت»، «فتح»، «تسبيح» و «توبه» عربي بوده و ترجمه نشده اند.
2. كاربرد همزمان واژهي عربي و فارسي: با وجود لفظ «ياري»ديگر نيازي به استفاده از واژه «نصرت»نبود.
3. عدم توجه به قواعد نحوي: الف:«اذا»ظرف زمان آينده است ولي مترجم محترم آن را فجائيه معنا كرده است. ب: باي«بحمد»معناي مصاحبت ميدهد ولي در ترجمه استعانت معنا شده است. ج: حال بودن «بحمد»از نظر مترجم به دور مانده است.
4. نارسايي در معنا: الف: فعل هاي «آمد» و «ديدي»تداعي كنندهي زمان گذشتهاند در حالي كه در سوره خبر از آينده مي دهد. ب: عبارت «توبه پذير»در ترجمهي «توّابا» درست نيست ضمن اين كه مبالغه بودن آن رعايت نشده است.
آن گاه كه نصرت الهي و پيروزي فراز آيد. و مردم را بيني كه گروه گروه به دين الهي درآيند. پس سپاسگزارانه پروردگارت را نيايش كن و از او آمرزش بخواه كه او بس توبه پذير است.
1. استفاده از واژههاي عربي: واژههايي چون «نصرت» و «توبه» عربي بوده ومعنا نشده است.
2. غفلت از مرادآيه: مراد از نصر و فتح جنس آن دو نيست بلكه آيه در صدد خبردهي از فتح مكه است، كه هيچ اشارهاي به آن نشده است.
3. عدم توجه به قواعد نحوي: «اذا» براي ظرف زمان آينده است ولي مترجم محترم آن را فجائيه معنا كرده است.
4. عدم استفاده از پرانتز(): با عنايت به اين كه واژهي «فراز»معادلي در آيهي شريفه ندارد مي بايست داخل پرانتز قرار ميگرفت.
5. نارسايي در معنا: عبارت «توبه پذير» ترجمهي مناسب از واژهي «توابا» نيست.
آنگه كه ياري خدا و فتح (مكه معظمه) بيايد. و مردم را ببيني كه گروه گروه در دين خدا درآيند. پس خداي را منزه ساز تنزيهي كه مقرون به ستايش پروردگارت باشد (تا هم تسبيح گوي و هم ثنا گوي باشي. يا بگو سبحان اللّه و بحمده).
1. عدم توجه به قواعد نحوي: الف: «اذا» بيانگر ظرف زمان آينده است ولي مترجم محترم آن را فجائيه معنا كرده است. ب:باي «بحمد»براي مصاحبت آمده ولي استعانت معنا شده است. ج:«بحمد» حال است ولي كمترين توجهي از سوي مترجم به آن نشده است.
2. استفاده از واژههاي عربي: واژههايي چون «فتح»، «معظمه»، «مقرون»، «تسبيح»عربي هستند و معنا نشده اند.
3. درج مطالب اضافي: لفظ«معظمه» وعبارات «تا هم تسبيحگوي و هم ثناگوي باشي يا بگو سبحان اللّه وبحمده»كاملاًاضافي بوده و آوردن آنها در ترجمه ضرورتي ندارد.
4. عدم استفاده از پرانتز(): واژههاي «تنزيهي كه مقرون»و «باشد» مي بايست داخل پرانتز قرار ميگرفت.
5. نارسايي درمعنا: جملهي «إنّه كان توابا»،به طور كلي معنا نشده است ضمن آن كه عبارات ترجمه شده در آيهي 3 از نوعي آشفتگي معنايي برخوردارند.
چون آيد ياري كردن خدا و فتح مكه.و بيني مردمان را كه در ميآيند در دين خدا فوج فوج. پس تسبيح كن به حمد پروردگار خود و طلب آمرزش كن از او به درستي كه اوست قبول كنندهي توبه.
1. استفاده از واژههاي عربي: مترجم محترم،واژههايي چون «فتح»،«فوج فوج»، «تسبيح» و«حمد» را معنا نكرده است.
2. عدم استفاده از پرانتز(): واژهي مكه جهت بيان مراد آيه است و بايد داخل پرانتز قرار گيرد.
3. عدم توجه به قواعد نحوي: الف: باي «بحمده»معناي مصاحبت مي دهد ولي مترجم آن را استعانت معنا كرده است. ب: حال بودن «حمد»در ترجمه رعايت نشده است.
4. نارسايي در معنا: الف: مترجم محترم در ترجمهي «ربّك» ميبايست از واژهي «پروردگارت» استفاده ميكرد ولي آن را «پروردگار خود» معنا كرده است. ب: بهتر بود به جاي «طلب آمرزش كن» از عبارت «آمرزش بخواه» استفاده ميكرد. ج:«قبول كنندهي توبه» ترجمهي «قابل التوب» است نه «توابا».
چون ياري خدا و پيروزي فرا رسيد. وببيني كه مردم دسته دسته در دين خدا در آيند. پس به ستايش پروردگارت نيايشگر باش واز او آمرزش خواه كه وي همواره توبه پذيراست.
1. غفلت از مراد آيه: مراد آيه فتح مكه است ولي در ترجمه اشاره اي به آن نشده است.
2. عدم توجه به قواعد نحوي: الف: باي «بحمد»استعانت معنا شده است ب:حال بودن «حمد» موردتوجه قرار نگرفته است.
3. عدم استفاده از پرانتز(): از آنجايي كه واژهي «فرا»، معادلي در آيهي شريفه ندارد، بايد داخل پرانتز قرار ميگرفت.
4. نارسايي در معنا: الف: «نيايشگر» ترجمهي ايده الي براي «فسبّح» نيست (نيايش كن). ب: «توبه پذير» ترجمهي مطلوبي از «توابا» نيست.
چون ياري خدا و پيروزي برسد. و آدميان را ببيني كه دسته دسته به دين خدا درآيند. بايد كه به سپاس پروردگارت او را به پاكي ياد كني و از او آمرزش بخواهي زيرا او توبه پذير است.
1. غفلت از مراد آيه: فتح مكه به عنوان بزرگترين پيروزي مورد توجه آيه بوده كه انعكاس آن در ترجمه ضروري مي نمود.
2. عدم توجه به قواعد نحوي: الف: باي «بحمد» استعانت معنا شده است. ب:حال بودن «حمد» در ترجمه منعكس نشده است.
3. عدم استفاده از پرانتز(): واژههاي «بايد كه» و «او را»مي بايست داخل پرانتز قرار ميگرفت.
4. نارسايي در معنا: ايشان نيز مثل بسياري ازمترجمان ترجمهي مطلوبي از «توابا» ارائه نكرده اند.
(اي محمد(ص)) چون نصرت و ياري خدا و فتح و پيروزي بيايد (خدا تو را برمشركين قريش و دشمنانت ياري نمايد و مكهي معظمه را فتح نموده و برآن و اهلش غالب و چيره گردي). و مردم (اهل مكه، طائف، يمن و ساير قبايل عرب) را ببيني فوج فوج و گروه گروه در دين و آيين خدا در آيند(مسلمان شوند پس از آن كه يكي يكي يا دو تا دو تا مسلمان مي شدند). پس پروردگارت را (از آن چه شايسته نيست) به پاكي ياد كن در حالي كه (نعمت هايش را ) سپاسگزار باشي و (براي ترك اولي و به جا نياوردن آن چه را كه سزاوار بوده يا براي گناه امت خود) از او استغفار نموده و آمرزش بخواه كه محققاً پروردگارت توبه و بازگشت از گناه را قبول كننده و پذيرنده ميباشد…
1. درج مطالب اضافي: مانند:اي محمد(ص) خدا تو را بر مشركين قريش و دشمنانت ياري نمايد و مكّهي معظمه را فتح نمودي و بر آن و اهلش غالب و چيرهگردي، اهل مكه، طائف،يمن و ساير قبايل عرب، مسلمان شوند پس از آن كه يكي يكي يا دوتا دوتا مسلمان مي شدند، از آنچه شايسته نيست، نعمتهايش را، براي ترك اولي و به جا نياوردن آن چه را كه سزاوار بوده يا براي گناه امت خود، و… از گناه را قبول كننده.
اين مطالب در واقع چكيدهاي از تفسير سورهي مباركه مي باشد كه مي بايست جداي از ترجمه ذكر ميشد.
2. ذكر هم زمان واژههاي عربي وفارسي: مثل:«نصرت و ياري،فتح و پيروزي، فوج فوج و گروه گروه، دين و آيين،استغفار و آمرزش بخواه،توبه وبازگشت».
3. عدم استفاده از پرانتز(): واژههايي مانند به پاكي،در حالي كه،و پروردگارت و مرجع ضمير بايد داخل پرانتز قرار مي گرفت.
4. نارسايي در معنا: الف:«كان» در اين قبيل موارد معناي هست مي دهد نه «ميباشد». ب:قبول كننده معناي تواب نيست و همين طور است پذيرنده.
اينك ترجمه را با حذف اشكالات مي آوريم:
چون ياري خدا و فتح (مكه) بيايد. ومردم را ببيني گروه گروه در دين خدا در آيند. پس پرورگارت را (به پاكي) ياد كن (در حالي كه) سپاسگزار باشي و از او آمرزش بخواه كه محققاً (پروردگارت) بازگشت پذيرنده ميباشد.
اين ترجمه همان عبارت هايي است كه مترجم استفاده كرده و همان معنا را افاده ميكند با الفاظي كمتر و معنايي روان.
5. ملال آور بودن ترجمه: آوردن مطالب تفسيري ضمن كاهش ارزش ترجمه و سلاست و رواني آن، ملالآور نيز خواهد بود.
چون هنگام فتح و فيروزي با ياري خدا فرا رسد (مراد فتح مكه است). و در آن روز مردم را بنگري كه فوج فوج به دين خدا داخل مي شوند. در آن وقت خداي خود را حمد و ستايش كن و (از لوث شرك) پاك و منزهدان و از او مغفرت و آمرزش طلب كه او خداي بسيار توبه پذير است.
1. استفادهي همزمان از واژههاي عربي و فارسي: مثل «فتح و فيروزي»، «حمد و ستايش»، «پاك و منزه»، «مغفرت و آمرزش».
2. عدم استفاده از پرانتز(): واژههاي «فرا» و مرجع ضمير «خداي»مي بايست داخل پرانتز قرار ميگرفت.
3. درج مطالب اضافي: الف: ذكر هم زمان «چون و هنگام» ضمير و مرجع آن «او و خداي». ب:مترجم محترم مي توانست با به كار بردن واژهيمكه به جاي «مراد فتح مكه است»همان معنا را افاده كند. ج:عبارتهاي «در آن روز»،«در آن وقت»،«از لوث شرك» كاملاً اضافي است.
4. استفاده از واژههاي عربي: مثل «فتح ، فوج فوج،حمد،منزه،مغفرت،طلب، توبه».
5. نارسايي در معنا:الف:باي «بحمد» معنا نشده است. ب:مترجم محترم ضمن آن كه به حال بودن «حمد» توجهي نكرده، آن را فعل معنا كرده است. ج:«خدا خود» انعكاس دهندهي معناي «ربّك» نيست (پروردگارت). د: عبارت «توبه پذير» ترجمهي مناسب از «توابا» نيست. م: در آيهي شريفه «نصر» قبل از «فتح»قرار گرفته است و «فتح» عطف بر آن شده است، ولي در ترجمه برعكس عمل شده است.
(يا پيامبر) هنگامي كه ياري خدا و پيروزي حق فرا رسيد. و ديدي كه مردم فوج فوج به دين خدا داخل مي شوند.آن گاه (بشكرانه آن) به درگاه پروردگارت سپاسگزار و از او طلب آمرزش كن كه او بسيار توبه پذير است.
1. غفلت از مراد آيه: آنچه در آيهي شريفه مورد توجه قرارگرفته فتح مكه است ولي مترجم اشارهاي به آن نكرده است.
2. درج مطالب اضافي: مثل«حق»،«آن گاه(بشكرانهي آن) به درگاه»،«ياپيامبر».
3. استفاده از واژههاي عربي: مانند «فوج فوج،طلب،توبه».
4. عدم توجه به قواعد نحوي: الف: «اذا» فجائيه معنا شده است. ب:باي «بحمد»معنا نشده است. ج: حال بودن «حمد» در ترجمه منعكس نشده است.
5. نارسايي در معنا: الف:«فرا رسيد»ترجمهي «جاء» نيست. ب: با توجه به اين كه سوره خبر از آينده مي دهد «ديدي»در ترجمهي «رأيت» مناسب به نظر نميرسد. ج:«فسبّح» معنا نشده است.د:«بحمد» فعل معنا شده است.هـ:«توبهپذير» ترجمهي ايدهآلي براي «توابا» نيست.
وقتي كهبيايد نصرت خدا و به ظهور آيد فتح. و ببيني كه مردمان داخل ميشوند. در دين خدا فوج فوج. پس به پاكي ياد كن همراه ستايش پروردگار خود و آمرزش طلب كن از وي هر آئينه خدا هست به رحمت رجوع كننده.
1.عدم توجه به قواعد نحوي:«اذا» براي بيان ظرف زمان آينده به كار رفته ولي مترجم محترم آن را فجائيه معنا كرده است.
2. استفاده از واژههاي عربي:مانند «نصرت»،«فتح»، «فوج فوج»،«طلب».
3. درج مطالب اضافي: مانند «به ظهور آيد»چون فتح به نصرعطف شده و فعل آن بر سر اين هم مي آيد.
4. عدم استفاده از پرانتز(): واژهي«به پاكي»و مرجع ضمير «خدا» مي بايست داخل پرانتز قرار مي گرفت و هم چنين است «برحمت».
5. نارسايي در معنا:«پرورگارخود» ترجمهي مناسبي براي «ربّك» نيست (پروردگارت).
هنگامي كه ياري خدا و پيروزي فرا رسد. و ببيني مردم گروهگروه وارد دين خدا ميشوند. پرورگارت را تسبيح و حمد كن و از او آمرزش بخواه كه او بسيار توبه پذير است.
1. غفلت از مراد آيه: فتح مكه به عنوان بزرگترين پيروزي دنياي اسلام مورد توجه آيهي شريفهقرارگرفتهولي در ترجمه اشاره اي به آن نشده است.
2. خلط بين مفاهيم: مرحوم طبرسي ذيل آيهي شريفهي وإن منكم إلاّ واردها…(مريم، 19/71) مي نويسد: «إنّ ورودها هو الوصول إليها و الإشراف عليها لاالدخول فيها و هو قول ابن مسعود و الحسن و قتاده و اختاره أبومسلم…»4 [ورود به معناي وصول و اشراف است نه دخول. وي اين قول را به ابن مسعود،حسن، قتاده و ابومسلم نسبت داده اند]، بنابراين ترجمهي «يدخلون»به «وارد مي شوند»درست نيست.
3. استفاده از واژههاي عربي: واژههايي چون «تسبيح،حمد و توبه» عربي بوده و معنا نشده اند.
4. نارسايي در معنا: الف: حرف «في»و «فاء»در «فسبّح» معنا نشده اند. ب: توبه پذير در ترجمهي «توابا» نارساست.
5. عدم توجه به قواعد نحوي:الف: باي «بحمد» معنا نشده است. ب:حال بودن «حمد»در ترجمه منعكس نشده است. ج:«إذا»فجائيه معنا شده است، در حالي كه براي ظرف زمان آينده است.
گاهي كه آيد ياري خدا و پيروزي. و ببيني مردم را در آيند بدين خدا گروهگروه. پس تسبيح گوي به سپاس پروردگار خويش و آمرزش خواهش كه او است همانا آمرزگار.
1. غفلت از مراد آيه: مرادآيه فتح مكه است نه جنس نصر و فتح.
2. استفاده از واژههاي عربي: واژهي «تسبيح» عربي بوده و معنا نشده است.
3. عدم توجه به قواعد نحوي: الف:«اذا»، براي ظرف زمان است ولي فجائيه معنا شده است. ب: باي «بحمد» استعانت معنا شده در حالي كه معناي مصاحبت ميدهد. ج:«بحمد» حال است كه توجهي به آن نشده است.
4. نارسايي در معنا: الف: «آمرزش خواهش» ضمن نامأنوس بودن، ترجمهي مطلوبي از «استغفره» نيست و مرجع ضمير نيز ذكر نشده است. ب:«آمرزگار» ترجمهي غفّار است نه «توابا».
آن گاه كه ياري خدا و پيروزي ـ فتح مكه ـ فرا رسد. و مردمان را ببيني كه گروهگروه در دين خدا در آيند [بدان كه رفتن تو به جهان پاينده نزديك است] پس خداي را همراه با سپاس وستايش اوبه پاكي ياد كن ـ حمد وتسبيح گوي ـ و از او آمرزش خواه كه اوتوبه پذير است.
1. درج مطالب اضافي: مانند «فتح،بدان كه رفتن تو به جهان پاينده نزديك است، سپاس، حمد و تسبيح گوي».
2. عدم توجه به قواعد نحوي:«اذا»بيانگر ظرف زمان آينده است ولي فجائيه معنا شده است.
3. نارسايي در معنا: الف:«خداي»ترجمهي«ربّك» نيست (پروردگارت). ب:«توبه پذير»ترجمهي ايدهآلي از «توابا» نيست.
4. ذكر همزمان واژههاي عربي و فارسي:مانند «پيروزي وفتح،سپاس و ستايش او، به پاكي يادكن و حمد و تسبيح گوي».
چون آمد ياري خدا و فتح مكه. و ديدي مردم را كه در آيند در دين خدا گروه گروه. پس تسبيح كن به ستايش پروردگارت و آمرزش خواه از او بهدرستي كه او باشد توبه پذير.
1. عدم استفاده از پرانتز (): چون واژهي مكه جهت تكميل معنا و بيان مراد آيه آمده، مي بايست داخل پرانتز قرار ميگرفت.
2. استفاده از واژههاي عربي: واژههاي «تسبيح و توبه و فتح» معنا نشدهاند.
3. عدم توجه به قواعد نحوي: الف: باي «بحمد»استعانت معنا شده است. ب:حال بودن،«بحمد» در ترجمه منعكس نشده است. ج:چون سورهي مباركه، خبر از آينده ميدهد پس «آمد و ديدي» در ترجمهي «جاء و رأيت» مناسب نيست. د: «كان» در اين قبيل موارد معناي هست مي دهد نه «باشد». م: توبهپذير منعكس كنندهي معناي «توابا» نيست.
چون بيامد ياري خدا و فتح مكه. و ديدي مردم را كه داخل شوند در دين فوج فوج. پس تسبيح كن به حمد پروردگار خود طلب آمرزش كن از او البته خدا قبول كنندهي توبه است.
1.استفاده از واژههاي عربي: مانند:«فتح،فوج فوج،تسبيح،حمد،طلب،توبه».
2.عدم استفاده از پرانتز(): واژهي «مكه» و مرجع ضمير «خدا» مي بايست داخل پرانتز قرار ميگرفت.
3.عدم توجه به قواعد نحوي :الف: باي «بحمد»استعانت معنا شده است. ب:حال بودن «حمد»در ترجمه منعكس نشده است.
4.نارسايي در معنا: الف: «بيامد و ديدي» تداعي كنندهي زمان گذشتهاند در حالي كه سوره خبر از آينده ميدهد. ب: بهتر بود مترجم محترم به جاي طلب آمرزش كن، از جملهي آمرزش خواه استفاده ميكرد. ج: «پروردگار خود» ترجمهي مناسبي از «ربّك» نيست. د: قبول كنندهي توبه معناي «قابل التوب» است نه «توابا».
به نام خداي گسترده مهر مهرورز
چون ياري خدا و گشادن(مكه) آيد.
و بيني مردم را كه گروه گروه در آيين خداي داخل مي شوند.
پس سپاسگزارانه پروردگارت را بستاي و از او آمرزش خواه كه البته او بسيار رجوع كننده است.
نا گفته نماند كه ترجمهي پيشنهادي، ترجمهي جديدي نيست بلكه از ترجمههاي موجود استفاده شده است.
1. سيد محمّد حسين طباطبائي، الميزان،20/435.
2. همان/436.
3. همان،4/244.
4. شيخ طبرسي، مجمع البيان في تفسير القرآن،6/441.