دانش تفسير، در آغاز، بخشى از علم حديث به شمار میرفت تا اين كه در نخستين گام تكامل خويش از اين علم جدا شد و به صورت علمى مستقل درآمد.
بر پايه آن، در كنار ديگر مجموعههاى روایى، تفسيرهاى روایى (چون تفسير على بن ابراهيم قمى و تفسير عياشى و تفسير فرات كوفى) ظهور كرد، چنانكه تفسيرهایى منسوب به ائمه(ع) و يارانشان، مانند تفسير صاحب عسكر - امام هادى(ع) ـ و تفسير منسوب به امام حسن عسكرى(ع) نيز وجود داشت.
اين شاخه از علوم اسلامى، در روند رشد خود و در گامى ديگر، پا به عرصه اجتهاد گذاشت و در نتيجه، تفسيرهایى به شيوه اجتهادى و عقلى به صحنه آمد و روايات تفسيرى تا حد زيادى به كناری نهاده شدند و در حاشيه روايات فقهى قرار گرفتند؛ چرا كه با روى كار آمدن شيوه اجتهادى، ديگر به روايات به ديد منبع منحصر به فرد نگريسته نمىشد، بلكه روايت، در نهايت به عنوان يكى از منابع تفسير قلمداد مىشد.
يكه تازى شيوه عقلى و اجتهادى همچنان و البته با اندك فراز و فرودى ادامه داشت، تا اين كه در سده يازدهم، اوضاع دگرگون و شيوه اجتهاد در تفسير دچار كندى شد، بدان حد كه در طول اين قرن، تفسيرى جامع و كامل به سبك اجتهادى تدوين نيافت، مگر تفسير چند سوره و آيه يا تعليقه و حاشيهاى بر تفاسير گذشته.
براى نمونه مىتوان به حاشيه «حسين بن رفيع آملى» بر تفسير «بيضاوى» و حاشيه «عبد على بن ناصر هويزى» بر همين تفسير و حاشيه «ابراهيم همدانى» بر تفسير كشاف و نيز تفسير سورههاى فاتحه و توحيد «سيد فخرالدين مشهدى» و تفسير سوره نور (نورالأنظار) و سوره يوسف (أحسن القصص) «سيدعلىمحمد نقوى لكنهویى» و تفسير سوره اخلاص «محمدباقر داماد» اشاره كرد. در اين ميان، بيشترين تفسير به شيوه غيرروایى به قلم ملاصدراى شيرازى (صدرالمتألهين) نگارش يافت كه تفسير سورههاى سجده، فاتحه، يس، حديد، جمعه، طارق، اعلى، زلزال و چند آيه از سوره بقره و آيههاى نور، كرسى و جبال است. اما از آن سو، چندين تفسير به شيوه روایى كه طرز تفكر پيروز آن دوران بود، پا به عرصه وجود گذاشت.
راز اين رويكرد، آن بود كه در دهه نخست اين سده، «محمدامين استرآبادى» (درگذشته 1036 هـ.ق) با فكرى تازه نسبت به حديث به ميدان دانش وارد شد و با وجود آنكه خود، در آغاز كار، در جرگه اهل اجتهاد قرار داشت، ولى رفته رفته با اجتهاد و مجتهدان، مخالفت آغاز كرد و در پى آن، اخباریگرى نو را پايهگذارى كرد و با نگارش كتاب «الفوايدالمدنيه» در رد بر اجتهاد و تقليد، به همراه گروهى از پيروان خود (به نام اخبارى) درمقابل اهل اجتهاد قرارگرفت.
بهدنبال پيدايش اين طرز تفكر و رويارویى آن با اجتهاد، گرايش بيشترى به اخبار پيدا شد و در نتيجه، محدثان بزرگى به تدوين مجموعههاى روایى پرداختند كه در كنار جوامع روایى اول (كافى، من لايحضره الفقيه، تهذيب و استبصار)، بهعنوان جوامع روایى دوم شناخته شدند.
«سيدمحمد جزايرى»، از مشايخ علامه مجلسى، كتاب «جوامع الكلم» (شامل روايات، اصول دين، فقه، اخلاق و تفسير) را تدوين كرد. «ملا محسن فيض كاشانى» (درگذشته 1091 هـ.ق)، كتاب «وافى» را تأليف كرد. فقيه كاظمى (درگذشته 1100هـ.ق)، كتاب «جامع الأحاديث» را نگاشت.
«شيخ حر عاملى»، «وسائل الشيعة» را نوشت. علامه مجلسى، كتاب 110 جلدى «بحارالانوار» را به رشته تحرير درآورد و بالاخره، «ملا عبدالله بحرانى»، از شاگردان وى، به تهيه كتاب «عوالم» (كه به همان بزرگى بحار است) اقدام كرد. در پرتو اين روى آورى به اخبار و احاديث، گرايش به تدوين تفسير روایى نيز آهنگ تندترى به خود گرفت و تفسيرهاى روایى چندى به خامه محدثان، به جهان تفسير و روايت عرضه شد كه به برخى از آنها اشاره مىشود:
- تفسير «نورالثقلين»، نوشته محدث مفسر، «عبد على بن ناصر هويزى» (درگذشته 1112 هـ.ق) است. علامه طباطبایى در مقدمهاى كه بر اين تفسير دارد، مىنويسد: يكى از مهمترين آثار در زمينه تفسير روایى كه دست تحقيق آن را ترسيم كرده است، كتاب ارزشمند «نورالثقلين» است. مؤلف در اين كتاب، روايات تفسيرى را كه پيش از آن پراكنده بود، جمعآورى كرده است.
- تفسير«الصافى»، نوشته محدث متتبع، مفسر پرتلاش، فيلسوف صاحبنظر و فقيه توانا، «محمد بن شاه مرتضى قمى»، معروف به ملامحسن و ملقب به فيض كاشانى (درگذشته 1091 هـ.ق) است.
تفسير الصافى به سبكى آميخته از نقل و عقل (روايت و بيان) نوشته شده است و وجه امتياز آن بر تفسير «البرهان» و «نورالثقلين»، اين است كه به تفسير همه آيات پرداخته و علاوه بر نقل روايات، بهنظر برخى از مفسران نيز اشاره دارد.
- تفسير «الاصفى»، يكى ديگر از آثار تفسيرى فيض كاشانى و برگزيدهاى از تفسير صافى است و تفسير «المصفى» كه اين كتاب نيز از آثار تفسيرى فيض كاشانى است و فشردهاى است از تفسير اصفى.
- تفسير «الهادى و مصباحالنادى»، نوشته محدث بزرگ، «سيدهاشم بحرانى» (درگذشته 1107 يا 1109 هـ.ق). خود مؤلف درباره تفسيرش مىنويسد: در اين كتاب، فقط به روايتهایى كه بزرگان و مشايخ مورد اعتماد نقل كردهاند، پرداختهام و اگر در آيهاى به روايت دسترسی پيدا نشد، به تفسير «على بن ابراهيم قمى» اكتفا كردهام.
519 بازدید
دو شيوه تفسيري
مهرداد جلالي