رقابت جناح هاي رقيب در انتخابات از ديدگاه قرآن

پدیدآورمحمد رحمتی

تاریخ انتشار1388/12/13

منبع مقاله

share 1220 بازدید
رقابت جناح هاي رقيب در انتخابات از ديدگاه قرآن

محمد رحمتي

اخلاق انتخاباتي به عنوان يكي از مسائل مهم، هماره ازسوي رهبران ديني و سياسي مورد تاكيد و اهتمام قرارگرفته است؛ زيرا شرايط انتخاباتي، بستر مناسبي براي اتهامات، افترا، شايعه پراكني مطالبات غيرواقعي و امور ضداخلاقي و ضدهنجاري ديگر است. حتي اگر رقيبان، اصول اخلاقي را مراعات نمايند، هواداران و پيروان آنها، بعضا هنجارشكني مي كنند.
اين در حالي است كه اصول عقلاني و مباني حقوقي و ارزش هاي اخلاقي با خاستگاههاي عقلاني و عقلايي و شرعي بر مراعات آن به ويژه درحوزه عمل سياسي تاكيد بيشتري مي كند تا از فروپاشي اخلاقي و امنيت روحي و رواني جامعه جلوگيري شود، زيرا مردم همواره به رهبران و مراكز قدرت مي نگرند و رفتار و اخلاق اجتماعي را از ايشان مي آموزند. از اين رو گفته شده «الناس علي دين ملوكهم مردمان بر دين رهبران سياسي خودشان هستند.»
آموزه هاي قرآني همانطور كه ازسوي پيامبر(ص) به اشكال مختلف مورد تاكيد قرارگرفته، براي اتمام و اكمال اخلاق است. به اين معنا كه اسلام و قرآن افزون بر اصول و مباني خردمندانه مي كوشد تا موارد و مصاديق ديگري را تبيين نمايد كه انسانيت و شرافت انساني را حفظ و تعالي بخشد. براين اساس اخلاق انتخاباتي به عنوان يك مسئله محوري دركنار اصول ديگر مورد تاكيد و توجه قرارگرفته است.
نويسنده دراين مطلب كوتاه بر آن است تا به نقش انتخابات در اكمال و يا افساد اخلاق اجتماعي بپردازد و تاثيرات آن را در صحنه اجتماعي براساس آموزه هاي قرآني بازخواني كند. با هم اين مطلب را از نظر مي گذرانيم.
¤¤¤

اخلاق، ترازوي رفتار

اگر بخواهيم رفتار كسي را ارزيابي كرده و به او نمره مثبت و منفي و يا قبولي و ردي بدهيم مي بايست به اصول اخلاقي به عنوان معيار و ملاك داوري توجه كنيم. هرچند كه واژه خلق و خوي به معناي سرشت (لسان العرب و العين) است و اخلاق را به خصلت هايي اطلاق مي كنند كه با ديده بصيرت درك مي شود (مفردات الفاظ قرآن كريم، راغب اصفهاني ذيل واژه) ولي بي گمان مراد از اخلاق، ترازويي است كه بدان رفتار، اعمال و حتي انديشه ها و پندارهاي خوب و بد انسان سنجيده مي شود. (دايره المعارف تطبيقي علوم اجتماعي، ج1، ص44)
بنابراين وقتي از اخلاق كسي سخن مي گوييم ملاك ها و معيارهايي را در نظر داريم كه براساس آن شخص را مي سنجيم و او را بر ترازوي حقيقت مي نشانيم و سبك و سنگين مي كنيم. اين ملاك ها و معيارها با خاستگاه هايي چون عقل و عقلا و شرع به ما كمك مي كند تا رفتارهاي شخص را بسنجيم و ارزيابي كنيم. بنابراين مجموعه اي از ملاك ها و معيارها به دست مي آيد كه از آن به فضايل اخلاقي و يا رذايل اخلاقي ياد مي شود.
به عنوان نمونه عقل مستقل انساني، به تنهايي و به دور از هر عامل دروني و بيروني ديگر، حكم مي كند كه عدالت، امري پسنديده و رفتاري شايسته است و ظلم و بي عدالتي امري مذموم، ناپسند و زشت و پليد مي باشد. همچنين عقل حكم مي كند كه دروغگويي، رذيلت و پستي و پليدي است و انسان مي بايست آن را ترك كند و صداقت و راستگويي، امري زيبا و پسنديده است كه بايد همواره مراعات شود حتي اگر به زيان شخص باشد. البته لازم نيست كه انسان، هر حقيقتي را بگويد ولي اجازه ندارد كه دروغ بگويد. احكام عقل مستقل را همه انسان ها در همه جاي جهان مي پذيرند، زيرا اين احكام همانند احكام رياضيات و منطق است كه هيچ عقلي نمي تواند آن را رد كند.
دراين ميان برخي فضايل و رذايل را سيره خردمندان در هرجامعه به سبب شرايط و مقتضيات زماني و مكاني تبيين مي كند. اين دسته از فضايل يا رذايل ممكن است در زماني و منطقه اي تشديد و يا تضعيف شود و يا حتي از فضيلت و ارزش فرو افتد و يا به عنوان فضيلت و رذيلت انتخاب شود و مورد تاكيد قرار گيرد. بسياري از آداب و رسوم كه در جوامع بشري به عنوان اداب اجتماعي و عرف جامعه مراعات مي شود و از اين دسته از اصول اخلاقي است كه مراعات آن از سوي عقلا و خردمندان مورد تاكيد قرارمي گيرد. دراين بخش حتي براي هر دوره سني و يا مقطع علمي و يا طبقه اجتماعي، اخلاق خاصي مطرح مي شود كه از آن به اخلاق اختصاصي و آداب هر موضوع و يا طبقه ياد مي شود. از جمله مي توان به آداب مهماني، آداب و اخلاق روحانيت، اخلاق سياسي و مانند آن اشاره كرد. اين دسته اخلاقيات كه از آن به عرفيات و يا آداب و رسوم خاص و يا اختصاصي ياد مي كنند، نوعي اخلاق كاربردي است كه بسيار ازسوي جوامع تاكيد مي شود و هرگونه مخالفت با آن گاه موجب طرد اجتماعي مي شود. به عنوان نمونه در برخي از زمان ها پوشيدن لباس رزم و كارزار براي روحانيت دور از شأن شمرده مي شده است و يا درس تفسير گفتن خلاف مرجعيت دانسته مي شد. اما در زماني ديگر چون در دوره ما هنگام جنگ تحميلي به عنوان يك ارزش تلقي مي شد و يا اكنون تفسير گفتن مراجع هم چون ديروز قباحت نداشته بلكه به عنوان يك ارزش تلقي مي شود.
دسته سوم از فضايل و رذايل، داراي خاستگاه شرعي است. اين دسته اموري هستند كه عقل و عقلا به آن نرسيده اند و مي توان گفت كه مصداقي از اكمال و اتمام اخلاقي است كه در روايت نبوي آمده است. البته به نظر مي رسد در شريعت هرسه دسته مورد تاكيد است و به شكل امضايي نه تاسيسي مسائل اخلاقي تبيين شده است. با اين همه، شماري محدود از اصول اخلاق خاص را مي توان به عنوان اصول شرعي اخلاقي شناسايي و معرفي كرد. همه اين مجموعه از آن رو از سوي شريعت تاكيد مي شود كه انسان به كمك اين معيارها و اصول مي تواند به تعالي معنوي و كمال تقربي دست يابد و متأله شود و رنگ و صبغه الهي به خود گيرد و در مقام خلافت الهي بنشيند.

روش هاي ضداخلاقي در انتخابات

با نگاهي به مقوله انتخابات در دوره هاي مختلف مي توان دريافت كه برخي از كساني كه وارد اين عرصه مي شوند به ويژه هواداران و پيروان آنان هيچ گونه دركي از مفاهيم سياسي اسلام نداشته و ندارند. آن چه آنان به نام اسلام و اخلاق عمل مي كنند چيزي جز فساد در زمين و فساد مردم و فروپاشي امنيت اخلاقي جامعه نيست.
اين درحالي است كه اسلام و قرآن به عنوان اين كه مأموريت اصلي خود را اتمام و اكمال اخلاق مي داند و از هرگونه عمل ضداخلاقي به ويژه در حوزه امور اجتماعي و سياسي برحذر مي دارد و به عنوان گناه و گاه جرم براي آن مجازات دنيوي و اخروي قرار داده است.
با نگاهي به برخي روش هايي كه جناح هاي رقيب سياسي و يا نامزدها انتخاب مي كنند مي توان دريافت كه شخص تا چه اندازه از مفاهيم اسلامي دور و يا نزديك است و تا چه اندازه دنبال مسئوليت است و يا آن كه دنبال منصبي براي نان و نام و نشان مي باشد.

انتخابات و اتهامات

از آن جايي كه منصب در اسلام، مسئوليت و تكليف است، تنها كساني مي توانند در اين مقام و مسئوليت قرارگيرند كه از همه نظر خود را شايسته بدانند، زيرا پذيرش مسئوليت ها به عنوان واجب كفايي مطرح مي شود و تا زماني كه ديگراني تواناتر و شايسته تر هستند، شخص نمي بايست خود را در منصب مسئوليت قرار دهد.
ازسوي ديگر، در تفكر و بينش اسلامي، خداوند از دانشمندان و افراد شايسته جامعه تعهد گرفته است تا مسئوليت ها را بپذيرند و آن را در حد توان به درستي انجام دهند.
براين اساس كساني كه وارد صحنه انتخابات مي شوند تا مسئوليتي را ازسوي مردم بپذيرند مي بايست به اين نتيجه برسند كه از شايستگي و توانايي لازم برخوردار مي باشند و استطاعت عمل اصلاحي و خوب را دارند.
دراين صورت نيازي نيست كه به تخريب و اتهام ديگري بپردازند، زيرا هرگونه اتهام ديگري، هم امري ضداخلاقي و هم جرم قانوني و هم گناه شرعي است كه پيامدهاي بدي براي افراد در دنيا و آخرت خواهد داشت.
كساني كه به تهمت و اتهام رو مي آورند درحقيقت نشان مي دهند كه شايستگي ورود به اين صحنه را ندارند و اصولا رفتارهاي ايشان خود بهترين گواه و داور براي بي شايستگي آنهاست.
به نظر مي رسد كه بسياري از اتهامات كه ازسوي برخي از نامزدهاي انتخاباتي مطرح مي شود، اتهاماتي با خاستگاه حسادت است. به اين معنا كه برخي از افراد به سبب آن كه ديگري نام آورتر و محبوب تر از وي شده عصباني است؛ زيرا او بر اين باور است كه سابقه وي در اسلام و ايمان و يا حركت هاي انقلابي موجب مي شود تا او به عنوان سابقون مطرح و محبوب باشد و منتخب مردم شود. اين درحالي است كه حفظ سوابق براي بهره برداري هاي دنيايي نيست. از اين رو اميرمومنان(ع) درهنگام تقسيم بيت المال، ضمن حفظ و پاسداشت سوابق افراد آن را ملاكي براي تقسيمات مالي قرار نمي داد و سوابق را عامل تقرب بيشتر به سوي خداوند مي دانست نه ابزاري براي سوءاستفاده در امور مالي و يا دنيوي.
قرآن تبيين مي كند كه وجود امكانات مادي دردست برخي ها (توبه آيه47) و يا محبوبيت در نزد ديگران مهم (اصطلاح روان شناسي اجتماعي) چنان كه درباره يوسف گزارش مي كند، عامل مهم حسادت انگيزي دربرخي مي باشد. و لذا محبوبيت اجتماعي كساني ديگر را برنمي تابند و خود را سزاوار دوستي و محبت مردم مي شمارند و نسبت به كساني كه كوچكتر وكم سابقه تر هستند حسادت مي ورزند و محبت مردم نسبت به آنها را برنمي تابند.
حرص و طمع در امور مادي و دنيوي از ديگر علل و عوامل اتهام زني و حسادت افراد است كه در برخي از آيات بدان اشاره شده است.
كساني نيز به سبب آن كه احساس كمبود شخصيت مي كنند و نسبت به ديگري كم مي آورند مي كوشند تا با بزرگ نمايي و شخصيت سازي دروغين، كمبودهاي خودشان را جبران كنند اين گونه است كه به ابزار اتهام و كوچك نمايي ديگران اقدام مي كنند. قرآن، ريشه و خاستگاه اين گونه اعمال و رفتارهاي ضداخلاقي را در زنگار قلب و حب دنيا و مهر خوردن دل ها مي داند (غافر آيه53)
خداوند در اين آيه اين افراد را به عنوان جبار معرفي مي كند؛ زيرا جبار كسي است كه مي كوشد تا نقص خود را با ادعاهاي بي اساس و دروغين جبران كند (مفردات الفاظ قرآن كريم، راغب اصفهاني، ذيل واژه جبر)
خداوند علل بسياري از رفتارهاي ضداخلاقي از جمله اتهام زدن به ديگران را در هواهاي نفساني و روحيه استكباري (ص آيه62 و يوسف آيه35 و آيات ديگر) غفلت از خداوند و ترك راه رشد و كمال (اعراف آيه146 و كهف آيه82)، نژادپرستي (اعراف آيه11و 21 و اسراء آيه16و آيات ديگر) عجب و غرور و خودپسندي نسبت به خود (قصص آيه67 و 87) مي داند و از انسان مي خواهد كه با ياد خداوند، خود را از اين بيماري هاي خطرناك برهاند.

شايعه پراكني

يكي از شيوه هاي ضداخلاقي كه از سوي برخي به شدت مورد استفاده قرار مي گيرد شايعه سازي و شايعه پراكني است. شايعه، خبري است كه در ميان مردم پخش شده و مردم به عنوان يك خبر با آن برخورد مي كنند و احتمال صدق در آن مي دهند، ولي درستي و نادرستي آن معلوم نشده است.
شايعات به سبب آن كه در بسياري از موارد به حريم خصوصي وارد مي شوند و اطلاعاتي را از اين حوزه در اختيار ديگران مي دهند مورد توجه قرار مي گيرد و به سرعت گسترش مي يابد.
قرآن، شايعه سازي و شايعه پراكني را عامل بسياري از نابهنجاري هاي اجتماعي ازجمله سلب آرامش مردم و ايجاد اضطراب در جامعه برمي شمارد.(نساء آيه38)
در آيه 144 سوره آل عمران، شايعه سازي وشايعه پراكني را عامل شكست جامعه در برابر دشمن و نفوذ او به حريم امنيت آن مي داند. بسياري از شايعات سياسي و اجتماعي به هدف تضعيف روحيات عمومي مردم و قرار دادن امت و جامعه در موضع انفعال، توليد و ترويج مي شود.
هتك حرمت و حريم مردم و يا افراد از ديگر كاربردهاي شايعه سازي است كه از سوي شايعه سازان وشايعه پراكنان مورد توجه و اهتمام است. (نور آيه91)
بنابراين مي توان گفت كه شايعه سازي و شايعه پراكني با اهداف و انگيزه هاي مختلف انجام مي گيرد ولي نتيجه همه آن ها چيزي جز فروپاشي اخلاقي جامعه و از ميان بردن امنيت روحي و رواني شخص و يا جامعه نيست.
اگر نگاهي گذرا به اخبار و اطلاعاتي شود كه در سايت ها و روزنامه ها و ديگر رسانه هاي گروهي و همگاني منتشر مي شود به آساني مي توان دريافت كه دشمن با بهره گيري از گرايش هاي افراد به اشخاص و يا طيف و جناح خاص و يا ساده لوحي مردم مي كوشد تا حريم هاي اخلاقي جامعه را بشكند و اموري را كه در حريم خصوصي افراد قرار دارد در سطح جامعه مطرح سازد و اين گونه هنجارهاي اجتماعي جامعه را از ميان بردارد.
از اهداف ديگري كه دشمن در هنگام انتخابات با شايعه سازي و شايعه پراكني دنبال مي كند فروپاشي و شكستن امنيت روحي و رواني جامعه است. بسياري از اخباري كه در بيرون مرزها توليد و ترويج مي شود به هدف از ميان بردن امنيت اجتماعي و سياسي و مشروعيت سياسي و مقبوليت دولت اسلامي است. در اين ميان برخي از نامزدهاي انتخاباتي و هواداران آنها خواسته و ناخواسته در مسيري قرار مي گيرند كه دشمنان مي خواهند و اين گونه است كه خود آن را باور كرده و به ترويج و تبليغ آن به شكل طرح مسأله مي پردازند.
اين درحالي است كه قرآن از مؤمنان مي خواهد از شايعه سازي و شايعه پراكني اجتناب ورزند و اگر خبري را شنيده اند پيش از آن كه پخش كنند و منتشر سازند با رهبران جامعه در ميان گذارند (نساء آيه38) به ويژه آن كه اين اخبار حريم خصوصي افراد (نور آيات 11 و 61 و 71) و يا امنيت سياسي و اجتماعي و نظامي جامعه (نساء آيه38) را بشكند و آن را تهديد كند.

مطالبات غير واقعي

خداوند در آيات قرآني يكي از مأموريت ها و مسئوليت هاي پيامبران(ع) و پيامبر گرامي(ص) را تبيين حقوق مردم و ايجاد انگيزه و روحيه براي مطالبه اين حقوق بيان مي كند. از اين رو افزايش مطالبات مردمي به ويژه عدالت خواهي از مهم ترين مأموريت ها و وظايف پيامبران و به تبع آنان دولت اسلامي معرفي شده است تا اين گونه خود مردم براي دست يابي به حقوق خود و قسط و عدالت قيام كنند و در صحنه اجتماع حاضر شوند.
به سخن ديگر تبيين حقوق و ايجاد فضاي مطالبه حقوق و مشاركت بخشي و سهم خواهي از قدرت به عنوان يكي مهم ترين وظايف رهبران اجتماعي مطرح مي باشد. از اين رو اگر نامزدهاي انتخابي به تبيين حقوق شهروندي و ايجاد مطالبات بپردازند كاري بسيار درست انجام مي دهند ولي در اين ميان نبايد فراموش كرد كه بيان مطالبات حقيقي امري است و ايجادمطالبات غيرواقعي سخني ديگر است.
برخي از نامزدها ميان بيان مطالبات حقيقي و غيرواقعي خلط مي كنند. به اين معنا كه افزايش سطح توقع مردم با بيان مطالباتي كه درحد استطاعت و توان دولت و يا كشور نيست در حقيقت، تخريب امنيت نظام سياسي و اجتماعي است.
هريك از نامزدها مي بايست حقوق مردم را به آنان يادآور شوند و مطالباتي را كه قرآن و دين و عقل به عنوان حقوق مردم مطرح مي كند براي آنان بازگو نمايند ولي مي بايست گوشزد كنند كه تحقق برخي از اين حقوق در شرايط كنوني شدني نيست.
بنابراين تحريك مردم و افزايش سطح توقع و انتظار آنان نسبت به كل دولت و نظام مي تواند بسيار خطرناك باشد؛ زيرا اگر شخص به قدرت رسيد خود به عنوان دروغگو شناخته مي شود و متهم رديف اول معرفي مي گردد؛ زيرا نمي تواند در عمل به وعده هاي انتخاباتي و سطح توقع و انتظار ايجادشده پاسخ مثبت بدهد و اگر ديگري انتخاب شود نظام و دولت متهم به شكست و يا ناتواني مي گردد و مشروعيت سياسي و مقبوليت نظام تهديد مي شود.
دشمنان اسلام و قرآن و دولت اسلامي همواره با تبيين مطالبات حقيقي و معرفي آن به شكل مطالبات واقعي مي كوشند تا دولت را در بحران عدم مشروعيت و مقبوليت قرار دهند. بنابراين لازم است كه نامزدهاي انتخاباتي به وعده هايي كه مي دهند توجه بيش تري داشته باشند و زمينه براي تهديد امنيت كشور را فراهم نياورند.

تنازع و اختلافات در سطح رهبران

برخي از روش هايي كه نامزدها و جناح هاي رقيب در پيش مي گيرند روش هايي است كه موجبات تنازع واختلاف را در سطوح رهبري جامعه پديد مي آورد. به اين معنا كه راهي را انتخاب مي كنند كه سرانجام آن ايجاد درگيري و تنش و كدورت دايمي ميان رهبران عالي نظام مي شود.
از آن جايي كه كساني كه نامزد انتخاباتي مي شوند كساني هستند كه در سطوح عالي مديريت نظام مشاركت فعال داشته اند بيان برخي از مطالب و مسايل مي تواند موجبات كدورت و كينه شود و اختلافات و تنازعات دايمي را سبب شود.
در طول سي سال گذشته با مواردي از اين دست مواجه بوده و هستيم كه نامزدهاي رقيب حتي پس از پايان انتخابات و پيروزي يكي با در پيش گرفتن روش هاي تخريبي و سنگ اندازي، اجازه فعاليت به پيروز ميدان نداد تا در مقام مسئوليت نه منصب، به آباداني كشور و اهداف و وظايف محول شده بپردازد. ريشه اين امر را مي بايست در دوره انتخابات جست؛ زيرا در اين دوره افراد راهي را انتخاب مي كنند كه با راه ديگري متفاوت و مختلف است ولي به اين بسنده نكرده و به تخريب شخصيت و شخص مي پردازند و اتهاماتي را مطرح مي سازند كه كينه و كدورت ها را ايجاد مي كند و دامن مي زند. در اين ميان تنها مردم هستند كه از اختلافات افراد در سطوح رهبري كشور ضرر مي كنند و جامعه از رشد و شكوفايي باز مي ماند.
خداوند در آيه 62 سوره انفال يادآور مي شود كه اختلافات مي تواند موجب از ميان رفتن ابهت و شوكت امت شود و در آيه 176 سوره بقره توضيح مي دهد كه نهايت اين گونه اختلافات چيزي جز انحراف از حق و حقيقت و خداوند نيست.
جامعه اي كه رهبران آن با هم تنازع و اختلاف دارند نمي تواند رنگ آسايش و آرامش را به خود ببيند و در نهايت، خواري و خفت در دنيا را بايد تجربه كند (بقره آيات 38و 58) از اين رو، شكست در حوزه هاي مختلف (آل عمران آيه152) و سستي و ضعف در برابر دشمنان (آل عمران آيه152) و گمراهي را به دنبال دارد.

مقالات مشابه

مبانی اخلاق سیاسی در اسلام

نام نشریهقبسات

نام نویسندهغلامرضا بهروزلک

ملاك‌هاي انتخاب درست از ديدگاه قرآن كريم

نام نویسندهحسین ابراهیم‌نژاد

اخلاق انتخاباتي از ديدگاه قرآن

نام نویسندهحسن کریمی

ملاكهاي انتخاب اصلح

نام نویسندهسعید رضوانی

اخلاق تبليغاتي در انتخابات اخلاقي

نام نویسندهاحسان کریمی

اخلاق در قرآن

نام نشریهصباح

نام نویسندهمحمدرضا هفت تنانیان