وقف در جامعه اسلامى به عنوان يكى از سنتهاى پسنديده همواره مورد توجه و علاقه مسلمانان بوده است و موقوفات به صورت گسترده و در زمينههايى متنوع در جامعه آشكار شده است. از ديرباز وقف قرآن به مساجد، اماكن مقدسه و بقاع متبركه وجهه همت واقفان متدين بوده است. آنان به قصد تقرب به خدا و خدمتبه ساحت قدس امامعليهالسلام و اظهار ارادت به عتبه مقدسه رضويه، نسخههاى خطى نفيس خود را با ايمان و اخلاص تقديم داشتهاند.
در اين مقال، از ميان گنجينه غنى نسخ خطى قرآنهاى وقفى كتابخانه مركزى آستان قدس رضوى مرورى خواهيم داشتبر عناوين و القاب رجال (1) واقف و تاملى در شيوه وقفنامهنويسى آنان، و منتخبى از آن آثار به شرح زير ارائه مىگردد:
هر وقفنامه معمولا بخشهاى زير را در بردارد:
وقفنامهها معمولا با عبارات عربى كه نمايانگر اعتقاد واقفان آنها استبه صورت عبارتى كوتاه و گويا و گاه طولانى آغاز مىشود. شواهد زير از اين قبيل است:
1 - بسمالله خير الاسماء الحمدلله الواقف على الضمائر المطلع على السرائر و الصلوة والسلم على خير خلقه محمد و آله الاخيار و الاطهار و الابرار (ق 241). (2)
2 - بسمالله الرحمنالرحيم الحمدلله الواقف على الضمائر و النيات المطلع على السرائر و الخفيات و الصلوة والسلم على خير خلقه محمد صاحب المعجزات الباهرات و آله المعصومين (ق 230).
3 - هو الحق هذا الجزء من القرآن المجيد الذى هو بشرف خط سيد الاوصيا و حجةالله على اهل الارض و السماء نفس الرسول و زوج البتول و ابى السبطين و امام الثقلين المخصوص باختصاص انما وليكم الله المعزز باعزاز من كنت مولاه فعلى مولاه... وقف على الروضه المنوره المقدسه المطهره الرضيه الرضويه على ساكنها الف صلوة و سلام و تحية (ق6).
علاوه بر عبارت «وقف مؤبد و حبس مخلد» كه در اكثر وقفنامهها بچشم مىخورد، واقفان عبارات ديگرى جهت تبيين و توضيح وقف آوردهاند كه به عنوان نمونه چند شاهد ارائه مىگردد:
1 - وقف مؤبد و حبس مخلد نمود اين قرآن مجيد و فرقان حميد را... خاقان جم خدم و قاآن فرشته حشم آن كه به او فخر كند عز و جاه نام خوشش فتحعلى پادشاه
دام ظله به روضه سلطان الاوليا و برهان الاتقياء ثامن الائمة النجباء و خدام و زائرين اين روضه با احترام كه از تلاوت آن مستفيض گردند. ق 108.
2 - وقت مخلد و حبس مؤبد نمود... قزاقخان اين قرآن و فرقان حميد را بر مزار مرحومه مغفوره ... مهرالنساء صبيه خود كه واقع است در تكيه... آستانه متبركه منوره مطهره مقدسه امام ثامن ضامن مفترض الطاعة واجب العصمة بيرون نبرند در همانجا هر يك از مؤمنين كه خواهند، تلاوت و قراءت نموده ثواب آن به روح مغفوره صلاحيت و فضيلت و تقوى شعار. ق257.
3 - وقف مؤبد و حبس مخلد صحيح شرعى نموده شد حسبة لله و طلبا لمرضاته اين يك جلد كلامالله مجيد بر حرم مطهر حضرت ثامنالائمه اعنى على بن موسىالرضا عليه الآف التحية و الثناء و بر رواق مطهر آن برگزيده انام كه مؤمنين و مؤمنات در آن تلاوت نمايند و بعد از فراغت از تلاوت اين حقير فقير سراپا تقصير واقف را به دعاى خير ياد و شاد نمايند. ق447.
در اكثر وقفنامهها عبارت: لايباع و لايوهب و لايرهن كه هيچ كس حق فروش و بخشش و رهن را ندارد آمده است، همچنين واقفان براى استمرار موقوفات شرط يا شرايطى را در ضمن وقفنامهها آوردهاند كه شواهد زير از اين قبيل است:
1 - از اطراف حرم مبارك بيرون نبرند مگر بجهت تعمير. ق159.
2 - از آن موضع شريف و محل منيف نقل و تحويل ننمايند. ق 230.
3 - مقرر آن كه از حرم محترم و كتابخانه تحويل و نقل نكنند. ق 108.
4 - مشروط آن كه اين قرآن مجيد را از ضريح مبارك بيرون نيارند و در روى صندوق اطهر انور گذارند و در وقت تنظيف ضريح مقدس يكنفر قارى در اين چند ساعت زمان اشتغال به اين امر مبارك است تلاوت كنند و بعد از فراغ يا در همان مكان مقدس يعنى صندوق اقدس بگذارند، فمن بدله بعد ما سمعه. فاثمه على الذين يبدلونه... . ق109.
5 - بدست اطفال بىتميز ندهند و بخارج حرم مطهر نبرند. ق 181.
نكته ديگرى كه در پارهاى از وقفنامهها خودنمايى مىكند نگرانى واقفان از تغيير و تبديل شرايط وقف است. از اينرو نفرين و لعنتخدا و رسول را براى متخلفان خواستهاند.
1 - فروشنده در لعنتخدا و نفرين رسول باشد. ق1047.
2 - بيرون برنده قرآن مزبور از مزار مزبور و فروشنده و خرنده... و ساير تصرفات تصرف كننده وقف به لعنتحق سبحانه و تعالى و نفرين رسول صلواتالله عليهم اجمعين گرفتار و از رحمت الهى بىبهره گردد. ق257.
واقفان قرآن كريم به قصد قربتحضرت حق و ارادت به ساحت قدس علىبن موسىالرضاعليهالسلام قرآنهاى خويش را وقف نمودند و ثواب تلاوت آن را نيز به روح امام همام و يا به روح پدر يا مادر خود واقف اختصاص دادهاند.
1 - در حرم مطهر يا عمارات متبركه به تلاوت آن اشتغال نمايند و ثواب تلاوت و قراءت را هديه به ارواح مطهرات ائمه معصومين صلواتالله عليه اجمعين نمايند و استمداد از ارواح طيبين ايشان جسته روح كثير الفتوح واقف معظماليه و والدين بزرگوار ايشان را به قراءت سوره مباركه حمد و توحيد ياد و شاد نمايند. ق 231.
2 - ثواب آن را مفوض و مرجوع فرمود به روح كثير الفتوح والدين خود... مبرورون مرحوم مهدى لشكرنويس... كه در يوم لاينفع مال و البنون الامن اتىالله - بقلب سليم عايد روزگار ايشان گردد. ق 584.
توليت عهدهدار انجام امور موقوفه است كه از طرف واقف به اين سمت گماشته شده و در هر عصرى واقفان مراقبت از قرآنها را به متوليان جليلالشان آستان قدس رضوى تفويض نمودهاند:
1 - توليت قرآن مزبور به عاليجاه توليت و صدارت پناه سلاله السادات ميرزا محمدعلى و بعد از فوت معظماليه با متوليان عظام اين روضه عرش احترام. ق 108.
2 - توليت آن را مفوض نمودم هر عصرا بعد عصر و قرنا بعد قرن كه جملگى مؤمنين و مؤمنات را ماذون سازد بتلاوت آن در مزار مزبوره. ق257.
3 - توليت وقف مزبور را به جناب واقف معظماليه مفوض نمود به متوليان جليلالشان سركار فيض آثار در هر عصرى از اعصار در حفظ و ضبط آن فراشان آستانه منوره را مامور فرمود كه محبوس نگذارند و به اطفال بىتميز ندهند. ق 231.
در خلال وقفنامهها صفاتى براى واقفان آمده است كه بيانگر خضوع و ارادت به پيشگاه قرآن و عتبه مقدسه امام همام مىباشد:
1 - الواقف هو تراب اعتباها و المفتخر بخدمة بابها اعنى سيد سلاطين زمان ... المظفر شاه عباس الحسينى الموسوى الصفوى. ق6.
2 - وقف مخلد روضه رضيه رضويه ملكوتيه لاهوتيه نمود اين قرآن مجيد و فرقان حميد را كمترين خلقالله محمد معصوم وزير سابق مازندران. ق 230.
3 - ... بعد از فراغت از تلاوت اين حقير فقير سراپا تقصير واقف را به دعاى خير ياد و شاد نمايند. ق447.
بسيارى از متون وقفنامهها پس از ذكر عبارت «لايباع ولايوهب و لايرهن» گاه به تمام يا بخشى از آيه «فمن بدله بعد ما سمعه فانما اثمه على الذين يبدلونه ان الله سميع عليم» (سوره بقره / آيه 181) نيز مزين شده است. شواهد زير بدين قرار است:
1 - لايباع و لايوهب و لايرهن مقرر آن كه در روضه مطهره مزبور تلاوت نموده فمن بدله بعد ما سمعه فانما اثمه على الذين يبدلونه وقفا صحيحا شرعيا من شوايب الشك و الريب و كان ذلك فى يوم الخميس شانزدهم شهر صفر ختم بالخير. .. . ق 230.
2 - فمن بدله بعد ما سمعه فانما اثمه على الذين يبدلونه و صيغه وقف جارى و واقع شد فى شهر جميدى الثانى من شهور سنه1283. ق109.
گاه واقفان در پايان وقفنامه مهرى كه در آن «بسمالله الرحمن الرحيم» و يا حديث: «انا مدينة العلم و على بابها» نقش شده بود مىزدند چند نمونه زير از اين قبيل است:
1 - مهر بيضى شكل كه در آن حديثشريف «انا مدينة العلم و على بابها» حك شده است. ق 182.
2 - مهر بسمالله الرحمن الرحيم كه بر آن عبارت وقف روضه رضويه بطور مورب نوشته شده است. ق 845.
3 - نقش مهرى به هيات تاج با عبارت وقف روضه رضويهعليهالسلام. ق466.
پارهاى از واقفان خوش ذوق نام خود را در ميان بيتشعرى مىآوردند تا از اين راه اعتقاد و ارادت خود را بنمايانند شواهد زير بدينقرار است:
1 - كسى را كه باشد محمد نصير سزد گرد نهد بر ثريا سرير
ق 100
2 - نديد كس به قرآنها نظير اين قرآن. ق 242.
3 - الهى گر شود لطف تو همراه شود گرگين ز مقبولان درگاه
ق 485
4 - آن كه خاك در على ولى است محسن بن محمد داعى است
ق633
هرچند وقفنامههاى قرآن به اقتضاى موضوع و هدف واحد محتواى يكدستى دارند و بسيارى از عبارات و تركيبات عينا تكرار مىشود ولى شيوه نگارش نويسندگان وقفنامهها در زمانهاى مختلف متفاوت و گاه متغاير استبعضى از ابتدا تا انتها عربى، پارهاى با ويژگيهاى لغوى و رسمالخطى پارسى با عبارات كوتاه و دستهاى تركيبى از هر دو شيوه را داراست، چند نمونه زير مبين اين موضوع است:
ابوالقاسم منصوربن محمدبن كثير وزير سلطان محمود غزنوى يكى از قديمترين واقفان قرآن كريم به آستان قدس رضوى است وقفنامه خود را چنين مىنويسد:
سبله ابوالقاسم منصوربن محمدبن كثير على المشهد بطوس فى شهر ربيعالاول سنة ثلاث و تسعين و ثلثمائة ابتغاء لوجه الله و طلبا لمرضاته لايباع و لايوهب و لايورث غفرالله له و لوالديه. ق96.
واقف ديگرى به نام حاج حسن بن سپهسالار بن على مازندرانى وقفنامه قرآن مترجم خود را كه با ويژگيهاى لغوى و رسمالخطى قرن ششم استبر قاعده فارسى قديم و بدين شكل مىنگارد:
اين سى پاره جمله قرآن وقف استبه مشهد سيد رضاعليهالسلام خداى تعالى براى مسلمان مؤمن رحمت كناد چون بيند يا بخواند دعاى خير در كار فرمايند، اين بيچاره ضعيف حاجى حسن بن اسفهسالار بن على مازندرانى دريغ ندارد حسبةلله تعالى را. ق 34.
ديگر وقفنامه سلطان حسين صفوى بر «مصحف بابرى كه به خط اختراعى و دشوار ظهرالدين محمد بابر مؤسس سلسله تيمورى هند نوشته شده است»: (3)
بسمالله الرحمن الرحيم
الحمدلله الواقف على السرائر المطلع على الضماير و الصلوة و السلام على سيدنا محمد اشرف الاوايل و الاواخر و على آله الموقوف على ولائهم غفران الكباير و الصغاير، و بعد غرض از تنميق اين كلمات بصدق نيتحقيق آنست كه كمترين كلب آستان اميرالمؤمنين تراب عتبه ائمه معصومين سلطان حسين صفوى موسوى حسينى وقف مؤبد و حبس مخلد نمود، اين مجلد قرآن مجيد منسوب بيكى از ائمه معصومين صلواتالله عليهم اجمعين را به اين نهج كه كتابدار سركار فيض آثار امام مؤمنان و مقتداى كون و مكان قرة العين سيدالورى ثامن الائمه الهدى ابوالحسن على بن موسى الرضا عليهالصلوة و التحية و الثناء در كتابخانه آن امام معصوم آن را ضبط نموده، هر يك از زوار كرام آن مضجع منور و مرقد مطهر كه به كتابخانه مباركه مزبور وارد شوند و اراده نمايند به زيارت و تقبيل خط مبارك آن حضرت مشرف شوند، و اگر توانند خواند در كتابخانه مباركه تلاوت نمايند و از آنجا بيرون نبرند. وقفا صحيحا شرعيا لازما مؤبدا مخلدا بحيث لايباع و لايوهب و لايورث و لايرهن الى ان يرث الله الارض و من عليها و هو خير الوارثين، تغيير دهنده وقف مزبور به لعنت ابدى و سخط سرمدى گرفتار گردد و كان ذلك فى شهر جميدى الثانيه من شهور سنة تسع عشرة و مائة بعد الالف من الهجرة النبوية على مهاجرها الف صلواة و سلام و تحيه. (4)
وقفنامه زير از نظر شيوه نگارش و سادگى بيان و احتواى موازين وقف و كمى عبارت قابل دقت است:
بسم الله الرحمن الرحيم
هو الواقف على الضمائر و الاسرار وقف مؤبد و حبس مخلد نمود آقاى حسين راديو اين يك جلد كلامالله شريف را به كتابخانه آستان قدس طبق شرايط مقرره ديگر از مصاحف شريفه كتب خطى كتابخانه مباركه صيغه وقف چنين جارى شد. تحرير فى 21 شعبان المعظم1367 مطابق تيرماه1327. ق1949.
استفاده از عناوين و القاب در فرهنگ اسلام سابقه طولانى دارد، چنان كه حضرت ابراهيمعليهالسلام «خليل» و حضرت موسىعليهالسلام «كليم» و حضرت محمدصلى الله عليه وآله «امين» لقب يافتهاند. امامان شيعه نيز هر يك القابى خاص دارند، (5) سلاطين و فرمانروايان، امرا و خانوادهها، هر يك فراخور خويش، با القاب و عناوينى خاص ممتاز مىشدند در اين جا نام گروهى از طبقات واقفان قرآن به ترتيب تاريخ وقف آورده مىشود. (6)
1 - سلطان ابراهيم قطبشاه پادشاه گلكنده دكن «قرآن شماره106 / وقفى 970».
2 - شاه عباس اول (ق49 / وقفى 1005 ه . ق) و (ق6 و17 و27 / وقفى 1008) و (ق 42 و47 / وقفى1009) و (ق186 / وقفى1017) و (ق 11 / تاريخ وقف ندارد ساخت جلد 1295 ه . ق است) و ق 12 / تاريخ وقف هنگام وصالى بريده شده).
3 - نورالدين محمد جهانگير پادشاه تيمورى هند ق137 / احتمالا1037
4 - سلطان عبدالله قطبشاه پادشاه گلكنده دكن ق 291 / وقفى 1051
5 - شاه سليمان صفوى (ق 154 / وقفى 1090)
6 - سلطان حسين صفوى (ق 134 / وقفى 1108) و (ق773 / 1110) و (ق 50 / وقفى1119)
7 - فتحعليشاه قاجار (ق 108 / وقفى1233)
اين نكته ياد كردنى است كه «شاهان صفوى برخلاف سلسلههاى پيشين چندان عناوين افتخارآميز شخصى به خود نمىگرفتند اما به رسم عادت خود بر اطلاق نام كلب آستان علىعليهالسلام اصرار مىورزيدند (7) و با آوردن عباراتى چون كمترين كلب آستان اميرالمؤمنين ارادت خود را به پيشگاه امامان و معصومان اظهار مىداشتند».
پس از اين كه خليفه مستكفى «333-334 ه . ق» به برادران بويه لقب معزالدوله و عمادالدوله و ركنالدوله اعطا نمود (8) بتدريج القاب با پسوند الدوله به فرماندهان و وزراء نيز داده شد.
1 - مشيرالدوله ق 1274 / وقفى1273 2 - طهماسب ميرزا مؤيدالدوله ق109 / وقفى1283 3 - حمزه ميرزا حشمتالدوله امير جنگ ق 125 / وقفى 1288 4 - شمسالدوله ق 352 / وقفى 1284 5 - مؤيدالدوله ابوالفتوح ميرزا فرزند حسامالسلطنه ق1673 / وقفى 1300 6 - ركنالدوله محمدتقى ميرزا والى خراسان و سيستان ق279 / وقفى 1301 7 - معتمدالدوله فرهاد ميرزا فرزند عباس ميرزا ق 1681 / وقفى 1301
اين عنوان از قرن پنجم هجرى رايج گرديد و بيشتر مختص حكمرانان، وزرا و فرماندهان مسلمان بود بر اثر استفاده زياد بتدريج در رديف عناوين ديوانى و معمولى قرار گرفت و سرانجام جزء نامهاى شخصى اشخاص درآمد. (9)
1 - جمالالدين على بن اسماعيل ق56 / وقفى 535 2 - كريمالدين جمال الاسلامى ابوالحسن بن ابىالفضل ق / 584 ق 3 - خواجه مظفرالدين پتكچى استرآبادى ق63 / وقفى 920 4 - بهاءالدين على بن قوامالدين موسوى ق 28 / وقفى 5 - نورالدين قلىكوتوال اصفهانى ق 210 / وقفى 1020 6 - شمسالدين محمود زينالدين خوزانى ق1887 / وقفى1347
عنوان «بيك» به شاهزادگان و نجبا داده مىشد. اين كلمه از قرن پنجم هجرى به بعد در آخر بعضى اعلام مثل طغرلبيك، يوسفبيك به عنوان لقب ذكر مىشده است و در عهد صفويه عنوان تشريفاتى افراد قزلباش بوده و بعد در غالب بلاد ايران و ماوراءالنهر عنوان حكام محلى بود. (10)
1 - ولى بيگ كيسى اردوبادى ق 190 / وقفى 1072 2 - الله وردى بيك ق1769 / وقفى 1111 3 - حاجى محراببيگ دربندى ق 280 / وقفى 4 - محمدبيك بزار ساوهى ق 661 / وقفى 1121 5 - امامقلى بيك يوزباشى ق 990 / وقفى 1135 6 - محمد حسن هروى بن جعفر بيك ق 170 / وقفى 1218
به معنى كدخدا، رئيسخانه، سيد، آقا، حكيم، دانا و... است.
اين واژه لقبگونهاى است كه براى تكريم به ابتداى نام اشخاص اضافه مىشده است.
1 - خواجه ياراحمد بن خواجه سلطان محمد نيشابورى ق 638 / وقفى 921 2 - مير زين ولد خواجه يار محمد جارخسى ق117 / وقفى 1044 3 - غلامعلى خواجهباشى ق159 / وقفى 1291 4 - آغه سهيل خواجه ق 111 / وقفى
به معنى پادشاه، فرمانروا، سلطان، خليفه. اين كلمه كه با الف و لام تعريف يا بدون آن بر روى سكههاى عربى و اسلامى ديده مىشود، اصلا براى خلفا وضع شده است. بخصوص وقتى كه با الفاظ «المؤمنين» يا «المسلمين» اضافه شود، سپس به رؤساى سپاه و حكام و ارباب سياست اطلاق شده. (11)
1 - امير سيد على حسينى ق59 / وقفى 940 2 - امير محمدرضا استرآبادى ق 84 / وقفى 1011 3 - ميرحليم بدخشانى ق1859 / وقفى 1061 4 - ميرسيد على اصفهانى ق1919 / وقفى 1175 5 - امير نور محمدخان تالير فرمانفرماى مملكتسند ق 141 / وقفى1236 6 - ميرحسينى ولد مير اشرف الحسينى ق 968 / وقفى 1241 7 - مير شاه اسدالله بن ميرعلى طباطبايى ق1047 / وقفى1046
رئيس، امير، بزرگ. «لقبگونهاى است كه در آخر اسماء مردان درآيد و پس از سلطه مغول اين لقب در ايران متداول شد و پيش از آنان اين كلمه بدينگونه ديده نمىشود و مترادف آقا، خواجه، مهتر، است...» (12)
1 - ابوتراب ملقب به اعتمادخان فرزند ميرزا غياثالدين محمد رازى ق153 / وقفى ربيعالثانى 1040 ق 2 - قزاقخان ق257 / وقفى1079 ه . ق 3 - على بن نجفقليخان زنگنه ق136 / وقفى 1098 ه . ق 4 - خدايار خان بهادر ثابت جنگ عباسى ق 122 / وقفى 1148 ق 5 - محمدحسين خان بيگلربيگى ايل چمشگزك و خبوشان ق113 / وقفى 1155 ق 6 - رضا قلىخان گرايلى ق 608 / وقفى 1172 ه . ق
اسم مركب مخفف ميرزاده و اميرزاده. بيشتر از القاب شهزادگان بود و در اصل اميرزاد بود كه الف آن از كثرت استعمال حذف شده و بر كسى كه مادرش علويه باشد نيز اطلاق شود. (13) به مردم شريف و پاكنژاد، كاتب و نويسنده و منشى، دفتردار و حسابدار نيز گفتهاند.
1 - ميرزا نظامالملك نظام الملكى ق 255 / وقفى1063 ه . ق 2 - ميرزا نورالله بن ديانتخان ق213 / وقفى 1071 ه . ق 3 - ميرزا ابوالحسن مستوفى ق227 / وقفى 1088 ه . ق 4 - ميرزا محمد معصوم ق 230 / وقفى1119 ه . ق 5 - ميرزا سيد على ق 182 / وقفى 1120 ه . ق 6 - ميرزا حسين بن حاجى قاسم بيات ساكن احمد شاهى (قندهار) ق 204 / وقفى 1224 ه . ق
1 - قاضى رفيعالدين حسينى ق1497 / وقفى1043 ه . ق 2 - قاضى جهان حسنى ق147 / وقفى اوايل قرن 12
1 - ملا محمدتقى سبزوارى ق 175 / وقفى1203 ه . ق 2 - ملا محمد جوانشير ق953 / وقفى 1230 ه . ق 3 - ملا محمد شريف تربتى ق427 / وقفى1287 ه . ق 4 - ملا حسين كاشى ق1133 / وقفى1289 ه . ق 5 - ملا جعفر ق 1811 / وقفى 1295 ه . ق 6 - ملا جواد ق353 / وقفى 1305 ه . ق
1 - شيخ محمد فقيه الاسلام نجفى قندهارى ق 380 / وقفى1317 ه . ق 2 - شيخم سوداگر ق416 و417 و419 / وقفى نامعلوم 3 - شيخ حسين نجفى ق 2068 / وقفى1337 ه . ق 4 - شيخ محمود شهيدى ق 1900 / وقفى هفتم شهريور ماه1323
1 - حاجى كافور صاحب جمع خزانه عامره ق 685 / وقفى 950 ه . ق 2 - حاجى نهال ق 631 / وقفى1047 ه . ق 3 - حاجى محمدكاظم سبزوارى ق 468 / وقفى 1190 ه . ق 4 - حاجى محمدرضا افشار هروى ق647 / وقفى1196 ه . ق
1 - سيد اسماعيل يزدى ابن ميرزا محمدعلى ق217 / وقفى1247 ه . ق 2 - سيد ابوالحسن دستغيب و حسن خليلى ق 1761 / وقفى 1330 ه . ش 3 - سيد عبدالله نسابه ق 1585 / وقفى تيرماه 1341 4 - سيد مرتضى هاشمى ق 1581 / وقفى آذرماه1343 5 - سيد محسن حسينى ق 1761 / وقفى بهمنماه1353 6 - سيد احمد بنىهاشمى ق 2178 / وقفى اردبيهشت1359
1 - كربلايى محمد مؤمن ق 1004 / وقفى1196 ه . ق 2 - كربلايى حسن كرمانى ق 1818 / وقفى1233 ه . ق 3 - كربلايى حسن ازغدى ق 188 / وقفى1239 ه . ق 4 - كربلايى محمد حسن نانوا ق1133 / وقفى1289 ه . ق
1 - مشهدى عليمحمد كسمايى ق 1844 / وقفى1253 ه . ق 2 - مشهدى احمد تبريزى ق646 / وقفى 1254 ه . ق 3 - مشهدى محمد بزار ق 2175 / وقفى 1260 ه . ق 4 - مشهدى صباغ قزوينى ق 1850 / وقفى 1365 ه . ق
1 - آقا صورت ق559 / وقفى 1184 ه . ق 2 - آقا محمد حسن ولد ملا محمدتقى سبزوارى ق 175 / وقفى 1202 ه . ق 3 - آقا رجبعلى ولد آقا اسماعيل ق 458 / وقفى 1210 ه . ق 4 - آقا زينالعابدين ق 1972 / وقفى 1272 ه . ق
1 - اسماعيل سلمانى رازى ق 378 / وقفى 824 ه . ق 2 - محمدعلى شيرازى ق1467 / وقفى 1014 ه . ق 3 - فتحالله همدانى ق176 / وقفى 1048 ه . ق 4 - محمد صفى بن محمدرضا طالقانى ق493 / وقفى1113 ه . ق
1 - سلمان بن على جابرى الانصارى ق 645 تا 672 / وقفى977 ه . ق 2 - ظاهرا نور محمد قريشى ق 300 / وقفى1153 ه . ق 3 - محمد ولى زعفرانلو ق 2122 / وقفى 1214 ه . ق 4 - رضا منزوى ق 1545 / وقفى 1335 ه . ش
1- نام و مشخصات زنان واقف در مقاله «وقفنامههاى قرآن و طبقات زنان واقف»، تقديمى به كنگره كتاب و كتابخانه در تمدن اسلامى آمده است.
2- در سراسر مقاله حرف «ق» نشانه قرآن و شماره همراه آن شماره ثبت كتابخانه مركزى آستان قدس رضوى است.
3- احمد گلچين معانى، «مصحف بابرى»، نامه آستان قدس، شماره بيستم، نوروز 1344، ص60.
4- احمد گلچين معانى، راهنماى گنجينه قرآن، كتابخانه مركزى آستان قدس رضوى، اسفندماه1347، ص181، الى 184.
5- كتاب جنات الخلود، تهران، كتابفروشى ادبيه، خط، طاهر خوشنويس1337، ص 14 الى 41.
6- در اين مقاله از سه كتاب ارزشمند زير مكرر استفاده شده كه شماره قرآنها و تاريخ وقف از اهم آن است و براى جلوگيرى از تطويل كلام از هر طبقه فقط چند شاهد ارائه گرديد.
الف: احمد گلچين معانى، راهنماى گنجينه قرآن، همان.
ب: محمد آصف فكرت، نسخ خطى قرآنهاى مترجم، كتابخانه مركزى آستان قدس رضوى، بهمن1363.
ج: محمد جعفر ياحقى، فرهنگنامه قرآنى، آستان قدس رضوى، بنياد پژوهشهاى اسلامى، ج 1، تيرماه 1372، مقدمه، ص 34-88.
7- غلامرضا زرينچيان، «القاب و عناوين در ايران بعد از اسلام»، مشكوة، شماره43، تابستان1373، ص59.
8- فرهنگ فارسى معين ذيل واژه آل بويه.
9- غلامرضا زرينچيان، همان ماخذ.
10- لغتنامه دهخدا، ذيل واژه «بيك».
11- همان ماخذ، ذيل واژه «امير».
12- همان ماخذ، ذيل واژه «خان».
13- همان ماخذ ذيل واژه «ميرزا».