share 4216 بازدید

تزيين : آراستن و زيبا جلوه دادن امور در نظر انسان

تزيين از ريشه «ز ـ ى ـ ن»، در مقابل شين[1] و به معناى آراستن و زيبا جلوه دادن[2] است و براى بهره‌مندى از اشيا صورت مى‌گيرد[3] و انگيزه آن در
دائرة المعارف قرآن كريم، جلد 7، صفحه 505
انسان حب نفس و خوش آمدن از چيزى است.[4]
مفهوم تزيين در قرآن‌كريم با تعابيرى گوناگون بيان شده و ريشه‌هاى اصلى اين تعابير، زين، حَلْى، جمال و زُخْرُف است. مشتقات و صيغه‌هاى به كار رفته از اين ريشه‌ها در قرآن نيز به 70 مورد مى‌رسد.[5]
حلى در حقيقت زينت ظاهرى و عرضى است كه چيزى بدان آراسته مى‌شود[6] و هم در آيات مربوط به دنيا (نحل/16،14) و هم در آيات مربوط به آخرت (كهف/18،31) به كار رفته است.
زخرف از تعابيرى است كه در قالب منفى يا به معناى زيبايى ناپايدار در قرآن به كار رفته است. (انعام/6، 112)
مفهوم غرور در تعبيرى همانند «و‌غَرَّتهُمُ الحَيوةُ الدُّنيا»(اعراف/7،51) نيز به آراسته شدن ناشايست و از روى باطل باز مى‌گردد.[7]
اسناد تسويل به نفس و شيطان نيز در قرآن‌كريم بيانگر آراستن از نوع منفى است كه در آياتى همچون 18‌يوسف‌/12 و 25 محمّد/47 ديده مى‌شود. مفهوم تبرّج نيز در ارتباط با اظهار زينتهاى زنان در برابر نامحرمان به اين موضوع ارتباط دارد. ( =>تبرّج)
آراستن اشيا گاه سبب بهره‌گيرى انسان از دنيا براى رسيدن به آخرت و كسب رضايت الهى است و گاه قلبها را گمراه كرده، آنها را از ذكر خداوند دور مى‌كند[8]، بر اين اساس عامل تزيين در پاره‌اى از آيات قرآنى، خداوند متعالى (نمل /27،4) و در پاره‌اى ديگر، شيطان معرفى شده است. (انفال/8، 48؛ حجر /15، 39) شيطان پس از آفرينش انسان از امر الهى تمرد، و سوگند ياد كرد كه او و تمامى فرزندانش را از راه آراستن زشتيها در نظر آنها اغوا كند. (ص/38، 71 ـ 83؛ حجر /15، 28 ـ 40) در بهشت نيز با گفته‌هاى خود، خوردن از شجره را در نظر آدم و همسر وى آراست.[9]
در پاره‌اى از آيات، افعال مربوط به تزيين بدون ذكر فاعل آمده‌اند (بقره/2، 212؛ آل‌عمران/3،14) كه برخى خداوند متعالى را تزيين كننده دانسته‌اند، زيرا او شهوت و متعلقات آن را آفريده و از لذتى كه در نيل به آن متعلقات پديد مى‌آيد باخبر بوده و نيل به آن لذتها را نيز روا‌دانسته است[10]؛ اما به گفته طبرسى[11] و طباطبايى[12] تزيين‌كننده، شيطان* است و اين عقيده با شيوه بيان[13] و نيز حكمت الهى تناسب بيشترى‌دارد[14]، به هر حال خداوند با اسناد زيباييهاى جهان به خود بر حكمت و عنايت
دائرة المعارف قرآن كريم، جلد 7، صفحه 506
خود استدلال كرده است[15] و تزيينهاى شيطان را نيز مى‌توان از اين باب كه خداوند تنها آفريدگار و مبدأ آفرينش در جهان است به او اسناد‌داد.[16]
رسول‌اكرم(صلى الله عليه وآله) نيز دنيا را سبز و زيبا ناميدند كه خداوند انسانها را وارث آن قرار داده تا ببيند چگونه عمل‌مى‌كنند.[17]
جداى از زينتهاى طبيعى و تكوينى دربرخى آيات نيز از تزيين و آراستن روحى (حجرات/49،/49،7؛ اعراف/7، 26)[18] و بدنى (اعراف/7،31)[19] ياد شده و گاه از برخى آرايشها و ابراز زينتها (نور/24، 31) نهى شده است.
در متون مقدس اديان پيشين نيز به موضوع تزيين پرداخته شده است. مطالعه تاريخ بنى‌اسرائيل اين قوم را داراى تعلقى شديد به زيور بستن نشان مى‌دهد.[20] قرآن نيز اين واقعيت را تأييد مى‌كند. (زخرف/43، 51 ـ 53؛ اعراف/7، 148؛ قصص / 28، 79 ـ 80؛ طه /20، 59) در ميان اين قوم سنگ‌ها و فلزهاى قيمتى داراى كاربردهاى متعدّد دينى بودند. آراستن بتها[21]، لباس كاهنان با سنگهاى تزيينى و قيمتى گوناگون[22] و نيز آويختن زنگوله‌هاى طلايى بر لباس كاهنان[23] و موارد ديگر[24] از اين دست است. در ديگر آيينهاى پيشين نيز اشكال مختلفى از توجه به زينت‌هاى مذهبى را مى‌توان ديد[25]؛ براى نمونه در آيين زرتشت، نام برخى ماهها و فرشتگان مرتبط با زيباييهاى زمين است[26]؛ و از شادى و آراستگى و تزيين در برخى آيينهاى شاد سخن رفته است.[27] از سلمان فارسى نقل شده است كه گفت: ما در زمان ساسانيان بر اين باور بوديم كه خداوند ياقوت را در نوروز براى زيور مردمان بيافريد و زبرجد را در مهرگان، و اين دو روز را بر ديگر روزهاى سال برترى داد، چنان‌كه ياقوت و زبرجد را بر ديگر گوهرها.[28]

نگاه كلى قرآن به تزيين:

در ديدگاه قرآن حب زينت به خودى خود مذموم نيست، بلكه از بزرگ‌ترين اسباب آشكارسازى استعداد انسان در شناخت سنن و آيات الهى است. تركيب قرآنى «اخراج‌زينت» در آيه 32 اعراف/7 به معناى آفرينش مواد اوليه تشكيل دهنده زينتها و نيز آموزش راههاى ساخت آنها از طريق قرار دادن علاقه و نيز استعداد ابداع در وجود
دائرة المعارف قرآن كريم، جلد 7، صفحه 507
انسانهاست.[29] خداوند در آيه 14 آل‌عمران/3 از 7 امرى كه مى‌تواند مورد علاقه و ميل انسان باشد، نام برده است. اين 7 امر در برگيرنده لذتهاى جسمانى و روحى و عاطفى و اقتصادى هستند.[30] خداوند در آيه‌32‌اعراف/7 اين پندار را كه تحريم زينتها و روزيهاى پاك و حلال نشانه زهد و پارسايى باشد، باطل مى‌كند[31]: «قُل‌مَن حَرَّمَ زينَةَ اللّهِ الَّتى اَخرَجَ لِعِبادِهِ والطَّيِّبـتِ مِنَ الرِّزق».اضافه زينت به اللّه در آيه مزبور براى نيكو شمردن آن و منت نهادن خداوند بر بندگان[32] است و نشان مى‌دهد كه زينتهاى الهى بايد در راه عبادت به كار روند. ادامه آيه نيز تصريح مى‌كند كه در اصل، اهل ايمان سزاوار بهره‌بردارى از اين زينتها هستند.[33] غرايزى كه خداوند در انسانها قرار داده ـ از جمله حب زينت ـ نهايتى ندارند[34] و خود بزرگ‌ترين سبب پيشرفت و تنوع‌آفرينى بشر در امور زراعت، صنعت و ديگر اسباب آبادانى هستند.[35] خداوند متعالى انسانها را در هيئتى نيكو[36] آفريد؛ زيباييهايى در طبيعت قرار داد و آنها را براى بشر تبيين؛ و او را به آنها نيازمند كرد[37]؛ و امور خير را نيز از طريق تشريع براى انسان آراست.
از سويى ديگر قرآن‌كريم از آراستگى زندگى دنيوى در نظر افراد بى‌ايمان سخن مى‌گويد: «زُيِّنَ لِلَّذينَ كَفَروا الحَيوةُ الدُّنيا»(بقره/2، 212) و از شيفته شدن مؤمنان به ظاهر آراسته زندگى آنان پرهيز مى‌دهد: «و لا تَمُدَّنَّ عَينَيكَ اِلى ما مَتَّعنا بِهِ اَزوجـًا مِنهُم زَهرَةَ الحَيوةِ الدُّنيا...».(طه/20،131)[38] اينان كسانى هستند كه همتشان به بهره‌بردارى از لذتهاى دنيا و گردآورى مال و كسب جاه مصروف گرديد.[39] دنيا براى اين گروه جز همين زينت ظاهرى نيست و چنين تزيينى، شيطانى و مذموم است.[40] اين واقعيت در آياتى تبيين شده است. (حديد/57، 20؛ كهف/18،45؛ يونس/10،24) تشبيههاى موجود در اين دسته از آيات فريبندگى دنيا را نشان داده‌اند[41]؛ شادمانى به مظاهر دنيوى در آنها تقبيح[42] و وخامت اين دلبستگيها[43] و حال دنيامداران تبيين شده است.[44]
سخن فرعون هنگام مواجهه با موسى نمونه‌اى از غرور ناشى از فريفتگى به زينت دنياست: «و‌نادى فِرعَونُ فى قَومِهِ قالَ يـقَومِ
دائرة المعارف قرآن كريم، جلد 7، صفحه 508
اَلَيسَ لى مُلكُ مِصرَ و هـذِهِ الاَنهـرُ تَجرى مِن تَحتى اَفَلا تُبصِرون * اَم اَنا خَيرٌ مِن هـذا الَّذى هُوَ مَهينٌ و لا يَكادُ يُبين * فَلَولا اُلقِىَ عَلَيهِ اَسوِرَةٌ مِن ذَهَب».(زخرف/43، 51‌ـ‌53) در چنين محيطى قارون رشد يافت و تجمل‌پرستى او موجب سركشى و هلاك وى شد. (قصص/28، 81) خداوند همچنين به توبيخ كسانى پرداخت كه زر و زيور قارون چشم آنان را پر كرده، از مشاهده حقايق غافل ساخت: «فَخَرَجَ عَلى قَومِهِ فى زينَتِهِ قالَ الَّذينَ يُريدونَ الحَيوةَ الدُّنيا يــلَيتَ لَنا مِثلَ ما اُوتِىَ قـرونُ اِنَّهُ لَذو حَظّ عَظيم * و قالَ الَّذينَ اُوتُوا العِلمَ ويلَكُم ثَوابُ اللّهِ خَيرٌ لِمَن ءامَنَ و عَمِلَ صــلِحـًا و لا يُلَقّـها اِلاّ الصّـبِرون».(قصص/28،79 ـ 80) در نهايت در همين محيط كه چشم و دل مردم، فريفته زينت دنيوى بود، سامرى با زيورهاى بنى‌اسرائيل گوساله‌اى طلايى ساخت[45] و آن را در نظر آنان به جاى خداوند يگانه نشاند: «واتَّخَذَ قَومُ موسى مِن بَعدِهِ مِن حُلِيِّهِم عِجلاً جَسَدًا لَهُ خوار».(اعراف/7،148) [46] موسى نيز چون در دربار فرعون به سن جوانى رسيد و با عادات فرعونيان آشنا بود، در پى دعوت فرعون جهت تعيين موعدى براى هماوردى، «يوم الزينه»را تعيين كرد كه روز عيد فرعونيان بود و‌همگان در آن ضمن دست كشيدن از كار، خود را زينت كرده، گرد هم مى‌آمدند. (طه/20،/20، 59)[47] تزيين به قصد تفاخر و فريفتگى در برابر آن نيز موجب غضب خداوند است و خداوند هنگام نقل داستان قارون اين نوع تزيين و فرجام آن را نشان مى‌دهد. (قصص/28، 79)

زينتهاى طبيعى:

طبق گزارش قرآنى، آفرينش هر يك از اشيا در قالبى زيبا و نيكو، صورت پذيرفته است: «اَلَّذى اَحسَنَ كُلَّ شَىء خَلَقَه»(سجده/32،7) و زمين با زينتهاى الهى آراسته شده است (كهف/18،7)[48]، همان گونه كه آسمان نيز آراسته معرفى مى‌شود: «و لَقَد جَعَلنا فِى السَّماءِ بُروجـًا و زَيَّنّـها لِلنّـظِرين»(حجر/15،16)؛ «اِنّا زَيَّنَّا السَّماءَ الدُّنيا بِزينَة اَلكَواكِب»(صافّات/37،6) و در سوره نحل از جمال و زينت چارپايان براى انسان سخن آمده است: «والاَنعـمَ خَلَقَها ... * و لَكُم فيها جَمال‌... * والخَيلَ والبِغالَ والحَميرَ لِتَركَبوها و زينَةً و يَخلُقُ ما لا تَعلَمون».(نحل/16، 5 ـ 8) هريك از شتر، گاو، گوسفند، اسب و قاطر به تناسب در راه‌رفتن فردى و گروهى، توليد پشم و كرك و مو و شير و گوشت و چربى يا در راه رفتن و تاختن و شيهه كشيدن و برآوردن يال و تركيب بدن[49]، پستانهاى پر از شير و كوهانهاى برآمده[50]، توان باربرى و جنگى در شتر و توليد پوشاك و
دائرة المعارف قرآن كريم، جلد 7، صفحه 509
خوراك و نوشيدنى و كثرت توليد مثل[51] و نيز وجاهتى كه از داشتن آنها نصيب انسان مى‌گردد[52] و موارد ديگر داراى زيباييهاى متعددى هستند.[53]قرآن‌كريم به زيباييهاى چارپايان با بيانهاى ديگر نيز اشاره كرده است. (ص/38، 30 ـ 32) خداوند در اين دنيا اشياى زيبا را جهت امتحان انسانها قرار داده و آنان را از فريب‌ظواهر دنيوى برحذر داشته است[54]، زيرا تنها در اين حالت است كه تكليف براى انسان معنا مى‌يابد. اين مطلب، بيانگر سخن رسول اكرم(صلى الله عليه وآله)است كه فرمود: بهشت به ناخوشاينديها و جهنم به خوشاينديها پيچيده شده است. [55]

زينتهاى انسانى:

خداوند، فطرت انسانها را به خوبيها و زيباييها متمايل ساخته و ايمان را‌محبوب دل آنان قرار داده است: «ولـكِنَّ اللّهَ حَبَّبَ‌اِلَيكُمُ الايمـنَ و زَيَّنَهُ فى قُلوبِكُم»(حجرات/49،7)[56]؛ همچنين تزيينى كه در آيه 26 اعراف/7 از آن سخن رفته محدود به زينتهاى مادى نيست و شامل زينتهاى معنوى همانند صفات انسانى و ملكات اخلاقى نيز مى‌شود. قرآن‌كريم دنيا و زيباييهاى آن را مقدمه‌اى براى دستيابى به زيبايى باقى و حقيقى مى‌داند.[57] تزيينى كه هدف آن بهره‌مندى از دنيا براى نيل به‌آخرت و رضايت الهى باشد ممدوح[58] و عبارت از زيبايى واقعى‌اى است كه انسان بصير از آن بهره‌مى‌برد، بى‌آنكه سبب آلودگى او گردد؛ اما آنچه انسان را در برخى جهات بيارايد و در برخى جهات بيالايد، از يك جهت زينت و از جهتى ديگر زشتى است.[59]
اهل ايمان به برگرفتن زينتهاى خود هنگام نماز سفارش شده‌اند: «يـبَنى ءادَمَ خُذوا زينَتَكُم عِندَ كُلِّ مَسجِد».(اعراف/7،31) در برخى روايات، مراد از زينت، لباس[60] دانسته شده كه كمترين آن، پوشش براى عورت است.[61] لباسى كه زشتيهاى آدمى را بپوشاند و وى را زينت دهد، از نعمتهاى خدا به شمار مى‌رود[62]: «يـبَنى ءادَمَ قَد اَنزَلنا عَلَيكُم لِباسـًا يُورى سَوءتِكُم و ريشـًا».(اعراف /7، 26) لفظ «ريشاً» كه بر لباس عطف شده، به معناى تجمل و پوششهاى آراينده و زيبا و مباح دانسته شده كه فراتر از ميزان حداقلى مورد اشاره در آيه‌اند.[63]
گذشته از اطلاقى كه در امر آيه 31 اعراف/7 وجود دارد[64] و هرگونه خير و نعمتى را
دائرة المعارف قرآن كريم، جلد 7، صفحه 510
دربر‌مى‌گيرد،[65] در‌پاره‌اى از روايات نيز برخى موارد آراستن ظاهرى[66] همانند شانه كردن موها هنگام نماز،[67] غسل و پوشيدن لباس سفيد[68] و نيز آراستن بدن و جامه براى نمازهاى جمعه و عيدين[69] از مصاديق زينت معرفى شده‌اند. در آيه بعد نيز از تحريم زينتها منع شده است: «قُل مَن حَرَّمَ زينَةَ اللّه...». در حديثى عثمان‌بن مظعون با رسول‌الله(صلى الله عليه وآله) از قصد خود مبنى بر رهبانيت و ترك دنيا‌و مواردى‌ديگر همچون عدم بهره‌مندى از همسر‌خود و بوى خوش و خوردن گوشت، سخن گفت و رسول‌اكرم(صلى الله عليه وآله) وى را از افراط و تفريط برحذر داشتند.[70] در عصر جاهلى، قبايل مختلف عرب[71]، زينت‌لباس را به قصد قربت و تعبّد بر خود حرام كرده[72]، مردان در روز و زنان در شب به صورت عريان گرد كعبه طواف كرده، مى‌گفتند: ما در لباسى طواف نمى‌كنيم كه در آن گناه كرده‌ايم.[73] برخى از آنان نيز به قصد زدن فال نيك مى‌گفتند كه اميدواريم همان‌گونه كه از لباس خود خارج مى‌شويم از گناهان خود نيز به درآييم[74]، بنابراين تمامى زينتها در اسلام جز آنچه مستثنا و حرام شمرده‌شده، مباح به شمار مى‌روند.[75]
تزيين در زندگى زن* نقشى متمايز دارد. زن از كودكى با زيورآلات سر و كار دارد (نك:‌زخرف/43، 18)[76] كه امرى پسنديده و براى تقويت نهاد خانواده مفيد است. قرآن‌كريم زينت‌آرايى زن را هنگامى نهى كرده كه براى نامحرم آشكار باشد: «و لا يُبدينَ زينَتَهُنَّ‌...».(نور/24،31)[77] برخى از اين آيه، استفاده كرده‌اند كه زن، مأذون به بلند كردن صداى خود نيز براى نامحرم نيست، زيرا فتنه‌انگيزى صداى زن از فتنه زينت آرايى او بيشتر است.[78] به هر روى زينت مورد استعمال زنان، از نظر قرآن‌كريم به دو دسته اصلى تقسيم مى‌شود: آنچه اظهار آن براى نامحرم ناروا و آنچه اظهار آن رواست[79] كه در بيان مصاديق آن نيز فقها آرايى دارند.[80] (=> تبرّج)

منابع

احكام القرآن، ابن العربى (م.‌543‌ق.)، به كوشش البجاوى، بيروت، دار احياء التراث العربى؛ احكام القرآن، الجصاص (م.‌370‌ق.)، به كوشش صدقى محمد، مكة،
دائرة المعارف قرآن كريم، جلد 7، صفحه 511
المكتبة التجاريه؛ اوستا، گزارش و پژوهش جليل دوستخواه، تهران، مرواريد، 1377‌ش؛ التبيان فى اعراب القرآن، عبدالله الحسين العكبرى (م.‌616‌ق.)، به كوشش البجاوى، احياء الكتب العربيه؛ التحقيق، المصطفوى، تهران، وزارت ارشاد، 1374ش؛ تفسير جوامع الجامع، الطبرسى (م.‌548‌ق.)، بيروت، دارالاضواء، 1405‌ق؛ تفسير راهنما، هاشمى رفسنجانى و ديگران، قم، دفتر تبليغات، 1373‌ش؛ تفسير روح البيان، بروسوى (م.‌1137‌ق.)، بيروت، دارالفكر؛ تفسير الصافى، الفيض كاشانى (م.‌1091‌ق.)، بيروت، اعلمى، 1402‌ق؛ تفسير العياشى، العياشى (م.‌320‌ق.)، به كوشش رسولى محلاّتى، تهران، المكتبة العلمية الاسلاميه؛ التفسير الكبير، الفخر الرازى (م.‌606‌ق.)، قم، دفتر تبليغات، 1413‌ق؛ تفسير المنار، رشيد رضا (م.‌1354‌ق.)، قاهرة، دارالمنار، 1373‌ق؛ تفسير نمونه، مكارم شيرازى و ديگران، تهران، دارالكتب الاسلامية، 1375‌ش؛ تهذيب اللغه، الازهرى (م.‌370‌ق.)، به كوشش بردوئى، الدار المصريه؛ جامع‌البيان، الطبرى (م.‌310‌ق.)، به كوشش صدقى جميل، بيروت، دارالفكر، 1415‌ق؛ الجواهر، طنطاوى بن جوهرى (م.‌1358‌ق.)، به كوشش احمد سعدعلى، بيروت، دارالفكر 1355‌ق؛ دين و اسطوره در آمريكاى وسطا، مهران كندرى، تهران، مطالعات و تحقيقات فرهنگى، 1372‌ش؛ روح المعانى، الآلوسى (م.‌1270‌ق.)، به كوشش محمد حسين، بيروت، دارالفكر، 1417‌ق؛ فقه القرآن، الراوندى (م.‌573‌ق.)، به كوشش حسينى، قم، كتابخانه نجفى، 1405‌ق؛ قاموس كتاب مقدس، مستر هاكس، تهران، اساطير، 1377ش؛ لغت نامه، دهخدا (م.‌1334‌ش.) و ديگران، تهران، مؤسسه لغت‌نامه و دانشگاه تهران، 1373‌ش؛ المعجم المفهرس، محمد فؤاد، قاهرة، دارالكتب المصرية، 1364‌ق؛ معجم مقاييس اللغه، ابن فارس (م.‌395‌ق.)، به كوشش عبدالسلام محمد، قم، دفتر تبليغات، 1404‌ق؛ موسوعة اخلاق القرآن، احمد الشرباصى، بيروت، دارالرائد العربى، 1407‌ق؛ الميزان، الطباطبايى (م.‌1402‌ق.)، بيروت، اعلمى، 1393‌ق؛ نثر طوبى، الشعرانى (م.‌1393‌ق.)، تهران، دارالكتب الاسلامية، 1398‌ق؛ الهداية شرح بداية المبتدى، على بن ابى بكر الرشدانى (م.‌593‌ق.)، به كوشش طلال يوسف، بيروت، احياءالتراث العربى، 1415ق.
ابوالفضل خوش منش



[1]. تهذيب‌اللغه، ج13، ص255؛ مقاييس‌اللغه، ج‌3، ص‌41؛ التحقيق، ج‌4، ص‌328، «زين».
[2]. لغت نامه، ج‌4، ص‌5873.
[3]. موسوعة اخلاق القرآن، ج‌5، ص‌66.
[4]. التحقيق، ج‌4، ص‌331، «زين».
[5]. ر. ك: المعجم المفهرس، «زين».
[6]. التحقيق، ج‌2، 275، «حلى».
[7]. التبيان، ج‌4، ص‌417.
[8]. الميزان، ج‌3، ص‌97.
[9]. جامع البيان، ج‌1، ص‌340.
[10]. التفسير الكبير، ج‌7، ص‌208.
[11]. مجمع‌البيان، ج‌2، ص‌541.
[12]. الميزان، ج‌3، ص‌97 ـ 98.
[13]. همان، ص‌97 ـ 98.
[14]. همان، ص‌96.
[15]. نثر طوبى، ج‌1، ص‌ص‌339، «زين».
[16]. ر. ك: التفسيرالكبير، ج‌7، ص‌207 ـ 208؛ الميزان، ج‌3، ص‌97.
[17]. جامع‌البيان، ج‌15، ص‌244.
[18]. نك: فقه القرآن، ج‌1، ص‌95.
[19]. نك: تفسير عياشى، ج‌2، ص‌12.
[20]. قاموس كتاب مقدس، ص‌454.
[21]. همان، ص‌886.
[22]. همان، ص‌441.
[23]. همان، ص‌451.
[24]. همان، ص‌441.
[25]. دين و اسطوره، ص‌292.
[26]. اوستا، ج‌2، ص‌907.
[27]. همان، ص‌1059.
[28]. همان، ص‌1060.
[29]. تفسير المنار، ج‌8، ص‌388.
[30]. التفسير الكبير، ج‌7، ص‌210.
[31]. نمونه، ج‌6، ص‌149.
[32]. تفسير المنار، ج‌8، ص‌388.
[33]. همان، ص‌390.
[34]. همان، ص‌388.
[35]. همان، ص‌388 ـ 389.
[36]. موسوعة اخلاق القرآن، ج‌5، ص‌71.
[37]. الميزان، ج‌8، ص‌81.
[38]. جوامع الجامع، ج‌2، ص‌509.
[39]. تفسير المنار، ج‌2، ص‌212.
[40]. الميزان، ج‌3، ص‌97.
[41]. مجمع‌البيان، ج‌5، ص‌155.
[42]. التفسير الكبير، ج‌21، ص‌130.
[43]. همان، ج‌7، ص‌209.
[44]. راهنما، ج‌7، ص‌420.
[45]. التبيان، ج‌1، ص‌237.
[46]. التبيان، ج‌1، ص‌237.
[47]. جامع البيان، ج‌16، ص‌221 ـ 222.
[48]. التفسير الكبير، ج‌21، ص‌81.
[49]. احكام القرآن، ابن العربى، ج‌3، ص‌1142.
[50]. مجمع‌البيان، ج‌6، ص‌539.
[51]. احكام القرآن، ابن العربى، ج‌3، ص‌1142.
[52]. روح المعانى، ج‌8، ص‌146.
[53]. احكام القرآن، ابن العربى، ج‌3، ص‌1142.
[54]. مجمع‌البيان، ج‌2، ص‌541.
[55]. مجمع‌البيان، ج‌2، ص‌541.
[56]. الميزان، ج‌18، ص‌313؛ نمونه، ج‌22، ص‌159.
[57]. الجواهر، ج‌1، ص‌64.
[58]. الميزان، ج‌3، ص‌97.
[59]. موسوعة اخلاق القرآن، ج‌5، ص‌66.
[60]. تفسير عياشى، ج‌2، ص‌12.
[61]. فقه القرآن، ج‌1، ص‌95.
[62]. راهنما، ج‌5، ص‌500.
[63]. فقه القرآن، ج‌1، ص‌95.
[64]. الميزان، ج‌8، ص‌79.
[65]. تفسير نمونه، ج‌6، ص‌148.
[66]. تفسير عياشى، ج‌2، ص‌13.
[67]. همان، ص‌12.
[68]. الصافى، ج‌2، ص‌189.
[69]. مجمع‌البيان، ج‌3، ص‌63.
[70]. التفسير الكبير، ج‌14، ص‌63.
[71]. روح البيان، ج‌3، ص‌153.
[72]. تفسير المنار، ج‌8، ص‌387.
[73]. جامع البيان، ج‌8، ص‌210.
[74]. التفسير الكبير، ج‌14، ص‌60.
[75]. همان، ص‌63.
[76]. براى آگاهى بيشتر نك: الميزان، ج‌18، ص‌90.
[77]. الكشاف، ج‌3، ص‌230.
[78]. احكام القرآن، جصاص، ج‌3، ص‌465.
[79]. الكشاف، ج3، ص‌230؛ التفسير الكبير، ج‌23، ص‌205.
[80]. ر. ك: مجمع البيان، ج‌7، ص‌217؛ الهدايه، ج‌3 ـ 4، ص‌368.

مقالات مشابه

نقد و بررسي ديدگاه مفسران در توصيف انسان به هلوع در آية 19 سوره معارج

نام نشریهقرآن شناخت

نام نویسندهمحمد نقیب‌زاده, امیررضا اشرفی, محمدحسین شیرافکن

واكنش هاي انسان در برابر نقمت ها در قرآن

نام نشریهمشکوة

نام نویسندهزینب روستایی, زهرا انصاری

امکان فقری؛ جامع ترین معنا در آیه 15 از سوره فاطر

نام نشریهمعارف قرآنی

نام نویسندهمحمدجواد طالبی چاری

بررسی و تبیین مفهوم «انسان متعالی» از منظر قرآن کریم

نام نشریهمعارف قرآنی

نام نویسندهرضا علی نوروزی, هاجر کوهی اصفهانی

الگوی انگیزش انسان در سازمان از دیدگاه قرآن کریم

نام نشریهمدیریت اسلامی

نام نویسندهمجتبی اسکندری, سیامک احمدنیا آلاشتی, ابوالفضل محمدی, محمد بازرگانی