پژوهشي در نظام جايگزيني اسماء الهي در فواصل آيات

پدیدآورمرتضی رزم‌آرا

تاریخ انتشار1388/09/16

منبع مقاله

share 908 بازدید
پژوهشي در نظام جايگزيني اسماء الهي در فواصل آيات

مرتضي رزم‏آرا
اشاره: تحقيق در علوم قرآن تاكنون عموماً از چشم‏انداز درون‏ديني و برون‏ديني دنبال شده است. هريك از اين دو نگاه متفاوت به تحقيق در قرآن دشواري‏ها و جذابيت‏هاي خاص خود را دارد. شمار مخاطبان هريك نيز بستگي به نيازهاي جوامع و محيط‏هايي دارد كه در بستر آن چنين تحقيقاتي دنبال مي‏شود. دو پايان‏نامه‏اي كه برگزيديم گوياي مطالب فوق‏اند. ظاهراً قرار است اين دو رساله به‏صورت كتاب در اختيار همگان قرار گيرد.
هدف صفحه پايان‏نامه‏ها اين است كه با معرفي، و گاه نقد و بررسي پايان‏نامه‏هاي دانشجويي بتواند وضع پايان‏نامه‏نويسي در علوم قرآني را منعكس كند.
در كتاب‏هاي علوم قرآني به ويژگي‏هاي فواصل آيه‏ها اشاراتي شده است و نيز كتاب‏هاي مستقلي به بحث از اسماي الهي در قرآن پرداخته‏اند. اما به‏نظر نويسنده رساله، متأسفانه كتاب مستقلي كه هريك از مباحث مطرح‏شده در پژوهش را آن‏طور كه بايد و شايد مورد بررسي قرار دهد و به پرسش‏هاي اساسي به گستردگي پاسخ دهد، موجود نيست. به‏همين دليل مدعي است كه اين پايان‏نامه در واقع اولين اثر مستقل در اين راستاست. پايان‏نامه حاضر توسط افسانه اعتمادي در مقطع كارشناسي‏ارشد دانشگاه تربيت مدرس در سال 1375 دفاع شد. به اين‏كه هيئت داوران چه نمره‏اي را براي اين رساله منظور كرده‏اند، اشاره‏اي نشده است.
هدف نويسنده از نوشتن اين پايان‏نامه، نه ارائه تعريفي از اسماءالله است و نه پرداختن به بحث "فاصله"، بلكه منظور وي تركيبي از اين دو است و اين امر درواقع القاكننده اين نظر است كه موءلف درصدد نزديك‏شدن به "نحوه بيان اسماءالله " در قرآن است - يعني نام‏هاي خدا در قرآن چگونه آورده شده‏اند - تا بتواند به انديشه‏اي تقريباً روشن و قوام‏يافته درباره چگونگي جايگزيني اسماءالله در آيه‏ها دست يازد. به عقيده او اين تحقيق را مي‏توان معرفي يكي از زيباترين جنبه‏هاي اعجاز بياني و نيز معرفي يكي از نشانه‏هاي بلاغت قرآن كريم دانست كه بحثي جديد را به مباحث اسلوب بياني و زيبايي هنري قرآن مي‏افزايد. از اين‏رو بايد ديد كه جهات مختلف و متفاوتي كه در رابطه با واژگان اسماءالله با ديگر بخش‏هاي قرآن هست، كدام است. براي اين منظور، يك پرسش اصلي طرح مي‏نمايد و آن‏گاه با تكيه بر روش تحقيق موردنظر، پرسش‏هايي را در قالب بيان مسئله طرح و شرح مي‏نمايد. آن پرسش اصلي اين است كه چگونه مي‏توان رابطه بين نحوه جايگزيني اسماءالله در فواصل آيه‏ها را با مضامين آن آيات بررسي كرد؟
موءلف ابتدا آيه‏هايي را كه پاياني‏هاي مشتمل بر اسماي الهي دارند. جمع‏آوري كرده و استنباط مفسّران و محققان را در ارتباط با آن طرح و شرح مي‏كند. آن‏گاه بخش‏هاي مناسب را در كنار هم جمع‏بندي كرده و ثمرات گوناگون و نتايج متعددي كه از اين بررسي حاصل شده را به‏صورت يك اصل محكمه‏پسند - دست‏كم از نظر اعتقادي نزد مسلمانان - ارائه نموده است. فرضيه‏هاي موءلف عبارت‏اند از: 1 - فواصل آيه‏هاي مشتمل بر اسماءالله با مضامين آيه‏ها ارتباط تامّ دارد. 2 - عدم‏توجه به ارتباط مذكور باعث اختلال در فهم آيه‏ها شده است. 3 - وجه تقدم و تأخر اسماي الهي در فواصل آيه‏ها صرفاً رعايت فاصله نبوده و داراي حكمت و سبب جداگانه است.
نويسنده، تحقيق خود را در شش‏فصل فراهم آورده است تا از رهگذر طراحي چنين ساختاري به هدف خود دست يازد. فصل اول تحت‏عنوان "كليات" عمدتاً به طرح و شرح عنوان پايان‏نامه، مشخصاً به بررسي اسماءالله و فواصل آيه‏ها مي‏پردازد. در فصل دوم با تكيه بر بررسي آماري به مطالعه اسماي‏الهي در فواصل آيه‏ها پرداخته است.
به دنبال آن در فصل سوم اين كه اسماي الهي در چه سياق و اسلوب بياني آمده است، تناسب آنها با موضوع سياق بررسي‏شده و از رهگذر آن، ويژگي‏هاي بارز ساختار بياني اسماءالله تعيين گرديده است. آن‏گاه در ادامه همين فصل، بحثي پيرامون تقدم و تأخر در صفات زوج عنوان‏شده و سيمايي از صفات زوج خدا نشان داده شده است. هم‏چنين در بيان اسماي الهي، اصلي كه همان تناسب با مخاطب و موضوع سخن است، مورد بحث قرار گرفته است.
در فصل چهارم به جنبه‏هاي ارتباط اسماي الهي با مضامين آيه‏ها پرداخته شده، و فصل پنجم درواقع حول محور ادب پيامبران در بيان اسماءالله دور مي‏زند يعني اسماي الهي را در زبان پيامبران دنبال كرده است. جان كلام نويسنده در اين فصل اين است كه اسماي الهي زمينه‏ساز تخلق به اخلاق اسلامي است و رسيدن به كمال عبوديت، تنها از طريق ذكر اسماي حسناي خداوند است كه بايد راه و رسم آن را در گفتار و كردار پيامبران جست.
فصل ششم تحت‏عنوان "خاتمه" در واقع به نتيجه‏گيري مطالب پايان‏نامه اختصاص يافته است. افزون بر آن، فهرست منابع و چكيده انگليسي را اجزاي همين فصل تلقي كرده است. گفتني است كه تكيه موءلف صرفاً بر منابع فارسي و عربي بوده است.
طبق يافته‏هاي موءلف، اسماي الهي در قرآن غالباً در جمله‏هاي اسميه به‏عنوان خبر براي اسم جلاله "الله" آمده‏اند و اين تركيب‏ها را به‏صورت عبارت‏هايي ضرب‏المثل‏گونه درآورده است. اين پديده بياني در برخي از سوره‏هاي قرآني با ديگر سوره‏ها متفاوت است؛ سوره‏هاي نساء، احزاب، فتح و فرقان از آن جمله‏اند.
در ذكر اسماء و صفات الي كه به‏صورت زوجي در فرجام آيه‏هاي قرآن آمده‏اند، اين نكته نيز قابل‏توجه است كه علاوه‏بر تناسب و انسجام هريك از اين اسما با ديگر بخش‏هاي كلام‏الله مجيد، بين هر دو اسم يا صفت متوالي نيز رابطه‏اي وجود دارد كه همان رابطه تقدم و تأخر آن دو را نسبت به يكديگر موجب گرديده است. با تتبع و تدبّر در چگونگي ترتيب و تركيب اسماي حسناي الهي در پايان آيه‏ها مي‏توان دريافت كه ذكر يك اسم به تنهايي نمي‏توانسته است جايگزين تركيب‏هاي مذكور بوده باشد. به‏نظر موءلف، اسماي الهي با مخاطبان مكي و مدني و نيز موضوع‏هايي كه اين اسماء در ارتباط با آنها ذكر شده‏اند، بسيار متفاوت‏اند به‏طوري‏كه مي‏توان گفت نسبت اسماي الهي در پايان آيه‏هاي مدني بيش از آيه‏هاي مكي است.

عناصر منفي فرهنگ جاهلي از ديدگاه قرآن

عنوان گوياي رساله بر اين مطلب اشاره دارد كه عناصري از فرهنگ جاهلي در قرآن ناپسند تلقي شده لذا به عقيده موءلف آن‏طور كه در مقدمه پايان‏نامه آمده است، بايد اين عناصر را شناخت تا از گزند آن در امان ماند يعني «اجازه ندهيم آموزه‏هاي ديني‏مان فرهنگ‏آلود شوند» (ص 21). به‏نظر مي‏رسد كه اين هدف و دغدغه موءلف، ريشه در قرآن‏شناسي او و برداشتي كه از مقوله فرهنگ و جاهليت عنوان مي‏كند، دارد. قرآن نزد وي مجموعه‏اي وحياني براي تصحيح انديشه انساني و هدايت بشر است. از سوي ديگر، قرآن را ناظر بر واقعيت‏ها و درگير با آنها مي‏داند از اين‏رو، شناخت فرهنگ عصر جاهلي را از مهم‏ترين عوامل شناخت آموزه‏هاي قرآن و شيوه تربيتي و تبليغي اين كتاب آسماني قلمداد كرده است.
فرهنگ - به عقيده نويسنده رساله - امر سيّالي است كه مدام بايد در حال پالايش باشد زيرا فرهنگ‏ها دايماً وامدار عناصري از ديگر فرهنگ‏ها بوده‏اند. هر فرهنگي داراي عناصري است كه برخي از آنها در برخورد با فرهنگ‏هاي ديگر بايد كنار گذاشته شود و بعضي از آن‏ها تثبيت گردد. پس آنچه از رسوماتي كه در بين يك ملت جاري است هويت فرهنگي آنها را تشكيل نمي‏دهد (ص 16). از نظر وي، دادوستدي آگاهانه و عزت‏مندانه كه از سر تحقيق و بصيرت و اعتقاد و انتقاد امري را برمي‏گزينند يا وامي‏نهند اصالت فرهنگي خوانده شده است (ص 16-17). با تكيه بر چنين مباني فكري عنوان مي‏كند كه اعراب جاهلي در پذيرش فرهنگ اسلامي كار پسنديده‏اي كرده‏اند؛ و از سوي ديگر معتقد است كه پيامبر اكرم(ص) هرگز نداي تخريب فرهنگ آنان را سر نداد بلكه آنان را به ساختن فرهنگي نو دعوت كرد.
جاهليت به‏نظر موءلف، برهه‏اي از تاريخ نيست كه طي‏شده باشد و قابل‏بازگشت نباشد بلكه جوهر و حقيقت مشخص و معيني است كه به‏نسبت محيط و شرايط، يعني زمان و مكان مختلف، صورت‏ها و شكل‏هاي مختلف به خود مي‏گيرد. بنابراين، جاهليت شبه‏جزيره عربستان مصداق و مظهري از جاهليتي است كه قرآن آن را تخطئه كرده و در هر دوره‏اي امكان احياي آن وجود دارد (ص 15).
جان كلام موءلف در اين پايان‏نامه اين است كه دخل و تصرف قرآن در فرهنگ جاهليان چگونه بوده است: آيا قرآن كل عناصر فرهنگ بت‏پرستان را درهم كوبيده و فرهنگ جديدي را پايه‏ريزي كرده يا اين كه واقعاً برخي از عناصر را باطل و برخي را تأييد و تثبيت نموده است؟ براي اين منظور، تحقيق خود را در چهارفصل فراهم آورده است.
فصل اول به مواجهه قرآن با ادبيات جاهلي مي‏پردازد و عنوان مي‏شود كه قرآن در مواجهه خود به مبارزه‏طلبي و تحدّي روي آورده است. موءلف با تكيه بر جاذبه قرآن - چه نزد عرب چه غيرعرب - بر مبارزه‏طلبي قرآن تأكيد دارد.
فصل دوم حول محور باورهاي ديني جاهليان دور مي‏زند. به عقيده موءلف، اعراب جاهلي به خدا اعتقاد داشتند و او را به‏عنوان خالق آسمان‏ها و زمين و هرآنچه در آن است قبول داشتند.
فصل سوم (137-145ص) پيرامون اخلاق اعراب جاهلي دور مي‏زند. به‏نظر موءلف، آنان مانند ديگران داراي صفات خوب و بد بودند يعني علاوه‏بر اين‏كه به رذايل اخلاقي آلوده بودند به فضايلي نيز مانند شجاعت، وفاداري و غيرت متخلق بوده‏اند. اما صفت زشتي كه بيش‏ازهمه در ابعاد زندگي فردي و اجتماعي آنان نمود مي‏يافت تكبّر و نخوت بود. به‏همين دليل، بخش اعظم فصل سوم به طرح و شرح اين اوصاف مي‏پردازد.
فصل پاياني به خانواده در عصر جاهليت مي‏پردازد تا از رهگذر آن به طرح و شرح خانواده از ديدگاه قرآن بپردازد و ميزان تأثيرپذيري از فرهنگ اسلامي را عمدتاً در مسئله ازدواج و طلاق نشان دهد.
نيمتاج قاسمي اين پايان‏نامه را در مقطع كارشناسي‏ارشد دانشگاه تهران دفاع نموده است. اين‏كه هيئت داوران چه نمره‏اي را در جلسه دفاعيه منظور كرده‏اند و اين كه رساله حاضر در چه تاريخي دفاع شده است در جايي قيد نشده است.
روش تحقيق ظاهراً كتابخانه‏اي بوده و منابع موءلف در اين تحقيق صرفاً منابع فارسي و عربي بوده است.

مقالات مشابه

ارتباط اسماء الهی با محتوای آیات در سوره آل‌عمران

نام نشریهمطالعات تفسیری

نام نویسندهسیدعبدالرسول حسینی‌زاده, سیدابراهیم مرتضوی

ارتباط معنايي اسماي حسناي خداوند در فواصل آيات با محتواي آن ها

نام نشریهمشکوة

نام نویسندهسیدعبدالرسول حسینی‌زاده

جایگاه رحمت الهی در تفاسیر فریقین

نام نشریهپژوهش‌های تفسیر تطبیقی

نام نویسندهابراهیم ابراهیمی

بررسی و نقد دیدگاه صاحبان تفسیر المنار درباره‌ی قاعده‌ی بلاکیف

نام نشریهاندیشه دینی

نام نویسندهنهله غروی نائینی, نصرت نیل‌ساز, عبدالله میراحمدی

مفهوم‌شناسی تربیتی هم‌نشینی برخی از اسمای الهی در قرآن

نام نشریهمطالعات قرآنی و فرهنگ اسلامی

نام نویسندهمحسن قاسم‌پور, مهدی مطیع, پیمان کمالوند

معناداری یا بی‌معنایی گزاره‌های قرآن

نام نشریهحسنا

نام نویسندهمینا شمخی

بررسی صفات خبری موهم داشتن اعضاء و جوارح برای خداوند با نظر به تفاسیر شیعه و اهل سنّت

نام نشریهحسنا

نام نویسندهمهرداد صفرزاده, سمیرا حیاتی, عبدالحسین شورچه