تلاشی نو در تدوین مبانی، قواعد، منابع و روشهای تفسیر قرآن

پدیدآورعلی رضایی بیرجندی

نشریهمبلغان

شماره نشریه41

تاریخ انتشار1388/02/31

منبع مقاله

share 1215 بازدید
تلاشی نو در تدوین مبانی، قواعد، منابع و روشهای تفسیر قرآن

علی رضایی بیرجندی

بحث در مبانی تفسیر قرآن بود که بخش اول آن; یعنی اعجاز قرآن و ابعاد آن، با اختصار بیان شد و اینک به تبیین بخش دوم آن; یعنی مصونیت قرآن از تحریف می‏پردازیم .

تحریف ناپذیری قرآن

قرآن عزیز یگانه کتاب آسمانی است که دچار تحریف نگشته و جاودانگی اسلام را سندی پر ارج و آخرین سفیر آسمان را معجزه‏ای ابدی است .
این وحینامه الهی با همان الفاظ، آیات و سوره‏ها که روز نخست نازل شد، امروز نیز پابرجاست و ستیزه جویان هر قدر تلاش کردند نتوانستند گردی بر دامان پاک و مطهر آن بنشانند و اوست که همچنان هم‏آورد می‏طلبد و این حقیقت مورد اتفاق همه فرهیختگان است .

واژه تحریف (1)

تحریف در لغت‏به معنای تبدیل، دگرگون ساختن و منحرف نمودن است (2) . این ماده چهار بار در قرآن در همین معنای لغوی به کار رفته است و کسانی را که از روی سوء نیت معارف آسمانی را واژگونه جلوه داده‏اند، مورد نکوهش قرار داده است .

اقسام تحریف

تحریف اقسامی دارد که برخی از آنها قطعا در قرآن کریم واقع شده است و برخی نیز قطعا تحقق پیدا نکرده است . بعضی از اقسام آن هم مورد اختلاف است (3) .

الف) تحریف معنوی:

تحریف معنوی یا معنایی قرآن عبارت است از: برداشت از آیات بدون استناد به مبانی و اصول و قواعد متعارف فهم و استفاده از کلام . به عبارتی دیگر تفسیر به رای به صورتی نامعقول و ناپسند و استخراج معانی آیات مطابق هوی و هوس خویشتن .

ب) تحریف لفظی:

تحریف لفظی عبارت است از: افزایش یا کاهش و یا تبدیل و جایگزینی کلمات به گونه‏ای که معنای مقصود دگرگون شود .
برای تحریف به افزایش می‏توان به آنچه از ابن مسعود نقل کرده‏اند مثال زد . بنابراین نقل، او اعتقاد داشته است که سوره «فاتحه‏» و «معوذتان‏» (دو سوره آخر قرآن) جزو قرآن نیست و در مصحف خاص او هم درج نشده است . و یا گروهی از خوارج برآنند که سوره یوسف جزو قرآن نیست و روا نیست چنین قصه عاشقانه‏ای جزو وحی الهی باشد .
برای تحریف به کاهش نیز می‏توان به آنچه از برخی اخبار برمی‏آید مثال زد . بنابراین اخبار بعضی از سوره‏ها مانند «حفد و خلع‏» و آیه‏ها مانند آیه «رجم‏» یا کلمات مثل «یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک‏» به دنباله‏اش «فی علی; درباره علی‏علیه السلام‏» یا عبارت «ان علیا مولی المؤمنین‏» از قرآن کم شده است .
برای تحریف به معنای تغییر و تبدیل نیز قائلان به آن مثالهایی می‏زنند که همه از مقوله اختلاف قراءات است، مانند: «ملک یوم الدین‏» به جای «مالک یوم الدین‏» یا «فتثبتوا» به جای «فتبینوا» .
از مجموع اقسام تحریف، تحریف معنوی که همان تفسیر به رای است و در غالب مکاتب کلامی و گاه فقهی رخ داده است و در متون دینی به شدت از آن نهی شده است، از محل بحث ما خارج است . البته لازم به ذکر است که تفسیر به رای، خود گاهی به عنوان حربه‏ای علیه فهم درست قرآن و استفاده نو و جدید از آن بکار گرفته شده است که در جایگاه خودش باید مورد دقت قرار گیرد، ولی تحریف معنوی از موضوع بحث فعلی ما خارج است . بحث ما درباره تحریف لفظی است که بعضی آنرا از روی خامی و ناآگاهی و چه بسا با حسن نیت مورد تایید قرار داده‏اند و بزرگترین خطا را مرتکب شده‏اند، زیرا تلاش برای تحریف لفظی قرآن همانند کوشش برای تحریف معنوی آن امری منکر و لایق بدترین سرزنشها است که جز انسانهای مریض و مغرض و دنیاپرستان ستمگر و جاهلان متعصب به سوی آن نمی‏روند . این عمل ایستادگی در برابر اراده تکوینی و تشریعی خداست و ناکامی و بی‏آبرویی و خفت و خواری و سرانجام هلاکت را در پی دارد . و کسانی هم که چنین نسبت‏باطلی را به قرآن دهند خطای فاحشی مرتکب شده‏اند، که از سویی با دلائل عقلی مغایرت دارد و از سوی دیگر با آیات قرآن در تعارض است .
متاسفانه عده‏ای از روی جهل و ناآگاهی، دامن پاک و مطهر قرآن را به این تهمت نسبت داده‏اند و زمینه‏های سوء استفاده دشمنان بدخواه حق و حقیقت را فراهم ساخته‏اند .

دلایل تحریف ناپذیری قرآن

دلایل تحریف ناپذیری قرآن را می‏توان به سه دسته تقسیم کرد:

الف: دلایل عقلی:

این دلایل خود بر دو قسم است:

1 - برهان حکمت:

خالق هستی همه موجودات را برای هدفی حکیمانه آفریده است . هدف از خلقت انسان رسیدن او به کمال نهائی در پرتو آزادی و اختیار است، از سوی دیگر عقل به عنوان حجت‏باطنی الهی برای رسیدن انسان به کمال مطلوب اگر چه لازم است اما کافی نیست، در نتیجه ضرورت بعثت انبیا و آمدن وحی الهی برای رسیدن انسانها به کمال امری روشن است; زیرا اگر دریچه آسمانی به روی انسانها گشوده نشود و وحی نازل نگردد، غرض نهایی خلقت انسان که رسیدن او به کمال غائی است تحقق پیدا نمی‏کند و این برخلاف حکمت و لطف خداوند است .
از این رو پروردگار عالم به اقتضای حکمت‏خود و برای تحقق اهداف آفرینش همواره رسولانی را فرستاده است تا انسانها را به سوی کمال مطلوب هدایت کنند . و سرانجام آخرین پیام‏آور آسمانی را فرستاد و نهائی‏ترین معجزه آسمانی یعنی قرآن را برای دایت‏بشریت نازل کرد . حال اگر قرآن که قانون نجات بخش همه انسانها تا روز قیامت است، دچار موجهای تغییر و تبدیل گردد و از تحریف منحرفان محفوظ نماند، لازمه‏اش محرومیت‏بشر از این هدیه الهی و نرسیدن انسانها به کمال مطلوب است و این برخلاف حکمت پروردگار می‏باشد . بدینسان وقتی پذیرفتیم که اسلام آخرین دین آسمانی است و پس از آن پیامبر و کتابی نخواهد آمد، باید ملتزم به تحریف ناپذیری قرآن شویم; زیرا لازمه قاعده لطف و حکیم بودن خدا این است که قرآن به عنوان آخرین سند آسمانی و کتاب هدایت‏به اراده الهی از آسیبها مصون و محفوظ بماند و همان دلیل ضرورت نبوت، مقتضی حفظ این سند الهی از تحریف می‏باشد .

2 - اعجاز قرآن:

قرآن از آغازین روزهای نزولش، منکران و معاندان را به تحدی و آوردن نظیری برای خود دعوت نموده و بااعلام اینکه کتابی ، هدایتگر (5) ، مصون از اختلاف (6) و مانندی برای آن متصور نیست (7) ، همگان را به مبارزه طلبیده است و به شیوه‏ای استوار معاندان را به آوردن همانند قرآن، سپس ده سوره و بالاخره اگر نتوانستند لااقل یک سوره همانند سوره کوثر که یک سطر بیشتر نیست‏یعنی معادل یک هفت هزارم دعوت کرده است .
گفت اگر آسان نماید این به تو
این چنین آسان یکی سوره بگو
و امروز و در همیشه تاریخ این دعوت ثابت و پابرجا است . و این بهترین استدلال عقلی است .
از این رو روشن می‏شود آنچه اکنون در دست مسلمانان است تماما وحی الهی است و چیزی از سخن انسان همراه آن نمی‏باشد، زیرا اگر تمامی یا بخشی از سوره‏های قرآن کلام غیر خدا باشد، می‏بایست مانندپذیر باشد و امکان داشته باشد که همانند آن را ابداع نمایند، در حالی که این امکان وجود ندارد .
پس آنچه در متن قرآن است، همه سخن خداست و چیزی از کلام بشری بر آن افزوده نشده است .

ب: شواهد تاریخی:

قرآن قانون اساسی مسلمین، برنامه حکومت، دستورالعمل زندگی و کتاب مقدس آسمانی است . قرآن کتابی است که مسلمانان صدر اسلام همواره در نمازها، در مسجد، در خانه، در میدانهای جنگ نظامی و فرهنگی از آن استفاده می‏کردند، حتی از تواریخ اسلامی استفاده می‏شود که تعلیم قرآن را کابین زنان قرار می‏دادند و اصولا تنها کتابی که در همه مکانها و زمانها مطرح بود قرآن بود .
کتابی به صورت مجموعه حاضر و با همین شکل فعلی در عصر خود پیامبرصلی الله علیه وآله جمع‏آوری شده بود و مسلمانان با تمام وجود به تعلیم و حفظ آن اهمیت می‏دادند و اصولا شخصیت افراد به مقدار ارتباط آنان با قرآن شناخته می‏شد .
حافظان و قاریان قرآن بقدری زیاد بودند که بعد از پیامبرصلی الله علیه وآله در یکی از جنگها، چهارصد نفر از قاریان قرآن به . در حادثه «بئر معونه‏» در زمان پیامبرصلی الله علیه وآله حدود 70 نفر از قاریان قرآن به شهادت رسیدند (9) . مسئله حفظ و قرائت قرآن به عنوان یک عبادت بزرگ همیشه در میان مسلمانان مطرح بوده است، حتی بعد از صنعت چاپ این سنت ادامه پیدا کرد و هم اکنون در جهان اسلام میلیونها نفر حافظ کل قرآن کریم وجود دارند . آیا با چنین وضعی هیچگونه احتمال تحریف در مورد قرآن امکان‏پذیر است؟ !
علاوه بر این، مسئله نویسندگان وحی در زمان پیامبرصلی الله علیه وآله - که تعداد زیادی را تشکیل می‏دادند - یکی از مسلمات تاریخ اسلام است . یکی از مورخان می‏نویسد: «کان للنبی کتابا یکتبون الوحی وهم ثلاثة واربعون اشهرهم الخلفاء الاربعة وکان الزمهم للنبی زید بن ثابت وعلی ابن ابی طالب علیه السلام; (10)
پیامبرصلی الله علیه وآله نویسندگانی داشت که وحی را می‏نوشتند و آنان چهل و سه نفر بودند که از همه مشهورتر خلفای چهارگانه بودند ولی بیشتر از همه زید ابن ثابت و امیرمؤمنان علی ابن ابیطالب‏علیه السلام ملازم پیامبرصلی الله علیه وآله بودند . »
کتابی که این همه حافظ و قاری و نویسنده دارد، چگونه ممکن است دست تحریف کنندگان به سوی آن دراز شود؟
شاهد دیگر بر عدم تحریف قرآن کریم، استدلال اهل بیت‏علیهم السلام برای اثبات حقانیتشان به همین قرآن موجود است، نظیر استدلال به آیات ولایت، ذی القربی و . . . و هیچگاه بحث تحریف قرآن از زبان آنان شنیده نشده است، به یقین اگر قرآن تحریف می‏شد، امام علی‏علیه السلام در دوران خلافتشان آن را بر طرف می‏نمود . آن حضرت که نسبت‏به ریزترین احکام اسلامی هایت‏سخت‏گیری را داشت و برای پیاده کردن آنها تلاش می‏کرد، همین قرآن موجود و معروف بین مسلمین را تایید و امضا نمود .
از اینجا معلوم می‏شود که مراد از مصحف علی‏علیه السلام هم که در روایات زیادی به آن اشاره شده، این است که حضرت مصحفی داشته که جامع تمامی احکام در تبیین و توضیح و تاویل و تفسیر آیات بوده است (11) ، نه اینکه آیات و کلماتی بیش از قرآن موجود داشته باشد .

ج) ادله نقلی:

1 - قرآن

قرآن کریم مبدء وحی را الهی می‏داند و به بیمار دلانی که قرآن را بر آمدی از اندیشه بشری می‏شمارند پاسخ می‏دهد و سپس خبری شگرف از ماندگاری این کتاب آسمانی در همیشه تاریخ زندگی انسان می‏دهد و آن را وعده قطعی و غیرقابل تخلف الهی می‏داند . «انا نحن نزلنا الذکر وانا له لحافظون‏» ; (12) «ما قرآن را نازل کردیم و ما آن را حفظ می‏کنیم .»
مصطفی را وعده داد الطاف حق
گر بمیری تو نمیرد این نسق
من کلام و معجزت را حافظم
بیش و کم کن را ز قرآن دافعم
بدون شک با توجه به اطلاق آیه، این وعده الهی نسبت‏به حفظ قرآن و آسیب ناپذیری آن، همه متن قرآن را در همه زمانها شامل می‏شود و اختصاص به آیات خاص یا زمان خاص ندارد . و این در تحریف ناپذیری قرآن به قدرت لایزال الهی صراحت دارد .
دانشمند بزرگ، کاشف الغطاءرحمه الله می‏نویسد: «لا ریب انه (ای القران) محفوظ من النقصان بحفظ الملک الدیان کما دل علیه صریح القرآن واجماع العلماء فی کل زمان ولا عبرة بنادر; (13) شک نیست که قرآن از هر گونه کمبود [و تحریف] در پرتو حفظ خداوند محفوظ مانده است، همانگونه که صریح قرآن و اجماع علماء در هر عصر و زمان به این امر گواهی می‏دهد و مخالفت افراد نادر اصلا قابل اعتنا نیست .»
در آیه دیگر، قرآن خود را کتاب عزیز و نفوذناپذیر معرفی می‏نماید که هیچ کس را توان دست اندازی به ساحت آن از هیچ طریقی میسر نیست، زیرا این کتاب کلام خالقی حکیم و حمید است .
«ان الذین کفروا بالذکر لما جائهم و انه لکتاب عزیر لا یاتیه الباطل من بین یدیه ولا من خلفه تنزیل من حکیم حمید» ; (14) «کسانی که به این ذکر [قرآن] هنگامی که به سراغشان آمد کافر شدند [نیز بر ما مخفی نخواهند ماند] ! و این کتابی است قطعا شکست‏ناپذیر که هیچ گونه باطلی، نه از پیش رو و نه از پشت‏سر، به سراغ آن نمی‏آید; چرا که از سوی خداوند حکیم و شایسته ستایش نازل شده است .»
این آیه نیز به روشنی دلالت می‏کند که هیچگونه باطل، از هیچ نظر و از هیچ طریق به سراغ قرآن نمی‏آید; نه آیه و حتی کلمه‏ای از آن کم شده و نه چیزی بر آن افزوده می‏شود و دست تحریف کنندگان از دامان بلندش کوتاه بوده و هست .
لازم به تذکر است که استدلال به آیات قرآن برای مصون بودن ساحت قرآن از تحریف به هیچ عنوان مستلزم دور باطل نیست، زیرا ما در ابتدا سراغ عقل که «ام الحجج‏» است می‏رویم و با ادله عقلی اثبات می‏کنیم که این قرآن کتاب خداست و از سوی دیگر با ادله عقلی اثبات می‏کنیم که تحریف به زیاده در قرآن کریم راه ندارد، پس همه متن موجود کلام الهی است و متن موجود اعلام می‏کند که عزیز و نفوذناپذیر است و باطل از هیچ راهی نمی‏تواند در آن نفوذ کند و کسی را یارای کاستن از آن نیست .
بدینسان ادله عقلی دلیل بر آن است که قرآن تحریف نشده است، زیرا اگر تحریف می‏شد دیگران می‏توانستند نظیر آن را بیاورند، در حالی که هم اکنون کسی را توان آوردن سوره‏ای مثل قرآن نیست و این متن بی‏نظیر معجزه آسمانی است و خود نیز صونیت‏خویش را از تحریف اعلام می‏دارد .
علاوه بر این، هر ادعایی تنها با ارائه دلیل ثابت می‏شود و ادعای تحریف بدون ارائه دلیل نمی‏تواند متن مقدس قرآن را از ندیت‏بیندازد .

2 - روایات

سخنان پیامبرصلی الله علیه وآله و ائمه معصومین‏علیهم السلام بهترین دلیل بر تحریف ناپذیری قرآن است، زیرا آنان از همان آغاز همگان را به تلاوت و فهم و عمل به همین قرآن موجود دعوت می‏کردند و آن را حتی معیار سنجش و رد یا قبول روایات دانسته‏اند (15) .
پیامبر اکرم‏صلی الله علیه وآله با دعوت به تمسک به کتاب خدا به عنوان ثقل اکبر و اعلام اینکه تمسک به آن نجات از گمراهی و رسیدن به هدایت را برای همیشه در پی دارد، بهترین سند را بر مصونیت قرآن از تحریف از خود به یادگار گذاشته است (16) ; سندی که با طرق معتبر و متعدد از پیامبرصلی الله علیه وآله نقل شده است . زیرا پذیرش تحریف مستلزم از اعتبار و حجیت انداختن کتاب خدا و سقوط آن از حجیت است .
ائمه معصومین‏علیهم السلام نیز با شیوه‏های مختلف - اعم از تصریح، تلویح و تقریر - متن موجود قرآن را همان قرآن منزل الهی دانسته‏اند و به استفاده از آن و عمل به آن تاکید نموده‏اند . امام علی‏علیه السلام بعد از توصیفهای فراوان نسبت‏به قرآن می‏فرماید: «وکتاب الله بین اظهرکم ناطق لا یعیی لسانه وبیت لا تهدم ارکانه وعز لا تهزم اعوانه; (17) کتاب خدا در میان شما است، سخنگوئی است که هرگز زبانش به کندی نمی‏گراید و خانه‏ای است که هیچگاه ستونهایش فرو نمی‏ریزد و مایه عزت است آنچنان که یارانش هرگز مغلوب نمی‏شوند .»
در خطبه 176 می‏فرماید: «واعلموا ان هذا القران هو الناصح الذی لا یغش والهادی الذی لا یضل; بدانید که این قرآن نصیحت کننده‏ای است که هرگز [در نصیحت‏خود] خیانت نمی‏کند و هدایت کننده‏ای است که هیچگاه گمراه نمی‏سازد .»
نظیر این تعبیرات در کلمات امام علی‏علیه السلام و سایر ائمه معصومین‏علیهم السلام فراوان است . اگر قرآن تحریف شده بود هرگز پیشوایان معصوم ما را اینگونه آنهم با اسم اشاره «هذا» به قرآن موجود بین مسلمین دعوت نمی‏کردند .

زمینه‏های قول به تحریف

حوادث صدر اسلام که بعد از رحلت پیامبر گرامی اسلام‏صلی الله علیه وآله اتفاق افتاد و بی‏توجهی به محتوای پیام الهی و حاکمیت ظاهر نگری و قدرنشناسی نسبت‏به ساحت والای اهل بیت پیامبر زمینه و بستر مناسبی برای گرایش به قول به تحریف قرآن فراهم آورد . از سوی دیگر عدم تعمق و دقت در بیانات ائمه معصومین‏علیهم السلام هم به این گرایش دامن زد . بدینجهت می‏بینیم در نخستین و مهم‏ترین کتاب از کتب اربعه حدیث معتبر و رسمی شیعه یعنی «کافی‏» احادیثی نقل شده که این معنی از آن برداشت می‏شود . نظیر این اخبار در تفسیر عیاشی، بصائر الدرجات، غیبت نعمانی آمده است و تمامی آنها را علامه مجلسی در بحارالانوار گرد آورده است .
پس از آن با اوج‏گیری نهضت اخباری‏گری بسیاری از بزرگان; چون حر عاملی، فیض کاشانی و علامه مجلسی کلمات و تعابیری دو پهلو در این باب دارند یا به دو گونه در اثبات و نفی تحریف سخن گفته‏اند .
در اوائل قرن دوازدهم این اندیشه اوج گرفت و به انگیزه خدمت‏به اهل بیت‏علیهم السلام و طعن بر اغیار ناخواسته ضربه بزرگی بر پیکر تشیع راستین وارد شد . قافله سالار این جریان، سید نعمت الله جزایری (1112 ه . ق) بود که برای نخستین بار افسانه تحریف را علم کرد . وی در کتاب «الانوار النعمانیه‏» بر اساس اخباری ساختگی به زعم خود دست اغیار را از دست اندازی به کتاب خدا رو کرد و ایجاد تحریف در قرآن را افشا نمود (18) .
سپس محدث نوری به پیروی از مرحوم جزایری کتابی تحت عنوان «فصل الخطاب فی تحریف کتاب رب الارباب‏» نوشت . او این کتاب را در پاسخ یکی از دانشمندان هندی که از او پرسیده بود: چرا نام ائمه‏علیهم السلام در قرآن نیست؟ نگاشته و خود بر این گمان بوده که مخالفین، فضائل اهل بیت‏علیهم السلام و آنچه در قدح دشمنان اهل بیت‏علیهم السلام بود را از قرآن انداخته‏اند .
مرحوم نوری صاحب آخرین مجموعه معتبر حدیث‏شیعه یعنی مستدرک الوسائل - که کتاب او مقبولیت عام هم یافته است - محدث بود و محقق به معنای واقعی کلمه نبود . وی در فصلهای دوازده‏گانه کتاب خود، 12 دلیل بر تحریف قرآن ذکر کرد که تنها دو دلیل از طریق شیعه و بقیه از احادیث اهل سنت است و خود آنان کمترین اعتباری برای آن احادیث قائل نیستند .
اکثر روایات یا سند نداشته و یا سندشان فاقد اعتبار است و از کتابهای افرادی نظیر احمد ابن محمد سیاری و علی ابن احمد کوفی نقل شده، که کذاب و وضاع و فاسد المذهب بوده‏اند (19) . روایات دارای سند نیز اکثرا مربوط به اختلاف قرائات است و برخی تفسیر یا توضیح یا شان نزول و یا تاویل آیه و تعیین مصداق می‏باشند و مراد از تحریف در دسته دیگر که واژه تحریف در آنها بکار برده شده است، تحریف معنوی است . علاوه بر این چون معیار صحت و عدم صحت روایات خود قرآن است، از صحت این گونه روایات، عدم صحت‏خودشان لازم می‏آید .
این حاصل تلاش جمعی از اخباریان شیعه است که به قصد خدمت‏به ساحت اهل بیت پیامبرصلی الله علیه وآله به ساحت قرآن و اهل بیت‏علیهم السلام لطمه زده‏اند، اگر چه برخی از آنان بعدا اظهار ندامت کرده‏اند .
اما محققان شیعه (20) از عصر ائمه‏علیهم السلام تا کنون ضمن توجه کامل به جایگاه با عظمت ثقل اصغر و مقام والای ولائی آنان، متن قرآن را متواتر می‏دانند که هیچ گونه تحریف لفظی در آن صورت نگرفته است و دلایل عقلی و نقلی و خود متن قرآن و روایات قطعی السند و دلالت را شاهد بر این مدعا می‏دانند و اثبات کرده‏اند که در همین قرآن موجود مقامات معنوی، علمی و سیاسی اهل بیت پیامبرصلی الله علیه وآله به روشنی و بنحو مستوفا تبیین شده است و هیچ گونه نیازی به تشکیک در این سند قطعی الهی نیست .
نمونه این محققان، شیخ صدوق (381 ه . ق) در «الاعتقادات‏» باب 33، شیخ مفید (413 ه . ق) در «اوایل المقالات‏» ص‏93، سید مرتضی علم الهدی (436 ه . ق) در «المسائل الطرابلسیات‏» ، شیخ طوسی که معروف به شیخ الطائفه است در اول تفسیر معروفش «تبیان‏» ، مرحوم امین الاسلام (548 ه . ق) در مقدمه «مجمع البیان‏» ، سید ابن طاووس (664 ه . ق) در «سعد السعود» ، علامه حلی (726 ه . ق) در «اجوبة المسائل المهناویة‏» و . . . و تا عصر حاضر، امام خمینی‏رحمه الله و آیت الله خوئی‏رحمه الله و . . . می‏باشند که قول به تحریف قرآن را از خرافات می‏شمارند . (21)
اگر چه برخی از اهل سنت مانند ابن اثیر در «کامل‏» و فخر رازی در «تفسیر کبیر» و . . . سعی کرده‏اند قول به تحریف را به شیعه نسبت دهند، اما اخبار نسخ تلاوت که دلالت دارد بخش زیادی از قرآن، تلاوت کردن و خواندش نسخ شده است و دقیقا همان قول به تحریف قرآن و کم شدن آن است (22) ، بیشتر از طرق اهل حدیث و حشویه از عامه نقل شده و برای اینکه متهم به اعتقاد به و آیات رغبة (24) ، جهاد (25) ، فراش (26) ، حنیفیه (27) ، و رضاعة (28) .
این روایات از نظر سند و دلالت مردود است و با اخبار عدم تحریف معارض می‏باشد .
یا در تفسیر قرطبی آمده است که شما می‏توانید بجای «سمیعا علیما» ، «عزیزا حکیما» بگوئی در صورتی که این بهتان بزرگی ست‏به ساحت قرآن، زیرا اگر قرار باشد قرآن اینگونه قابل تغییر باشد، دیگر حجیت و اعتباری ندارد و به گفته آیت الله خوئی‏رحمه الله باید بشود بجای «یس والقرآن الحکیم‏» بخوانیم «یس والذکر العظیم انک لمن الانبیاء علی طریق سوی انزال الحمید الکریم لتخوف قوما ما خوف اسلافهم فهم ساهون‏» ، در حالی که قرآن می‏فرماید: «قل ما یکون لی ان ابد له من تلقاء نفسی ان اتبع الا ما یوحی الی‏» (29) ; «بگو: من حق ندارم که از پیش خود آن را تغییر دهم; فقط از چیزی که بر من وحی می‏شود، پیروی می‏کنم .»
وقتی پیامبرصلی الله علیه وآله نمی‏تواند از پیش خودش چیزی را تغییر دهد، چگونه می‏توان قائل شد که برای دیگران تغییر قرآن جایز است؟ ! پس قرآن به یک کیفیت نازل شده (30) و چون نظم امور و شئون مسلمانان و سرنوشت ابدی آنان و دنیا و آخرتشان در آن ثبت‏بوده است، نهایت‏حفاظت و نگهداری را از آن به عمل آورده‏اند و خداوند نیز صیانت آن را از هر گونه آسیب تضمین نموده است .
«وتمت کلمة ربک صدقا وعدلا لا مبدل لکلماته وهو السمیع العلیم‏» ; (31) «و کلام پروردگار تو با صدق و عدل به حد تمام رسید; هیچ کس نمی‏تواند کلمات او را دگرگون سازد، و او شنونده داناست .»
ادامه دارد . . .

پی‏نوشت‏ها:

1. Alteration abervation
2) مفردات راغب .
3) البیان، آیة الله خوئی، ص‏197 .
4) طارق/14 .
5) نحل/89 .
6) نساء/82 .
7) اسراء/88 .
8) البیان فی تفسیر القرآن، ص‏260 .
9) سفینة البحار، ج‏1، ص‏57 .
10) تاریخ القرآن، ابوعبد الله زنجانی، ص‏24 .
11) البیان، ص‏223 .
12) حجر/9 .
13) تفسیر آلاء الرحمن، ص‏35 .
14) فصلت/41 - 42 .
15) الوسائل، ج‏3، کتاب القضا، ص‏380 .
16) البیان، ص‏211 .
17) نهج البلاغه، خطبه 133 .
18) الانوار النعمانیه، ج‏1، صص‏97 - 98 .
19) البیان، ص‏226 .
20) همان، ص‏201 .
21) ترجمه انگلیسی قرآن، میر احمد علی، ص 61; البیان، ص 259 .
22) البیان، ص‏205 .
23) الاتقان، ج‏2، ص‏86 .
24) الدر المنثور، ج‏1، ص‏106; صحیح بخاری، ج‏8، ص‏26 .
25) همان .
26) صیانة القرآن من التحریف، ص‏128 .
27) همان .
28) مسند احمد، ج‏2، ص‏50 .
29) یونس/15 .
30) البیان، ص 181 .
31) انعام/115 .

مقالات مشابه

نقد و بررسي روايتي در تحديد قرآن به سه بخش

نام نشریهحسنا

نام نویسندهمحدثه ایمانی

نقد كتاب مقدس: خاستگاه تاريخي ـ معرفتي و تأثير آن بر مطالعات قرآني

نام نشریهمعرفت ادیان

نام نویسندهجعفر نکونام, نفیسه امیری دوماری

تعارض اختلاف قرائات و عدم تحریف قرآن

نام نشریهمطالعات قرآنی

نام نویسندهسیدمرتضی پور ایوانی