شيوه‏هاى تبليغى پيامبر(ص)

پدیدآورمرتضی وافی

نشریهپیام حوزه

شماره نشریه23

تاریخ انتشار1388/01/26

منبع مقاله

کلمات کلیدیمكي و مدني

share 3234 بازدید
شيوه‏هاى تبليغى پيامبر(ص)

مرتضى وافى
پيش گفتار

هر مكتبى پيامى براى جامعه دارد و مردم را به پذيرش آن فرامى‏خواند و در اين جهت از روش‏هاى ويژه‏اى بهره مى‏جويد كه بااهداف اصلى آن مكتب وابسته است. تمامى پيامبران از حضرت‏آدم(ع) تا منجى بشريت‏حضرت خاتم(ص) از جانب خداوند مبعوث شدندتا انسان را از ظلمت و جهل به نور علم و هدايت و از تنگناى‏طبيعت‏به وادى بى‏انتهاى معنويت و از ظلم و شقاوت به عدل وكرامت و از پرستش بت‏ها به عبادت خدا و از اطاعت اغيار و اشراربه استجابت اوليا و رسولان رهنمون شوند. پيام الهى پيامبران رابا توجه به شرايط اجتماعى و فرهنگى جوامع بر سه محور توحيد،نبوت و معاد پايه‏گذارى شده است. وجه تمايز اين دعوت‏ها دركيفيت‏بيان آن محورها و تبيين مسايل فرعى مطابق فهم و شعورمردم است. گرچه روش تبليغى هر يك از پيامبران داراى ارزش ويژه‏خود مى‏باشد.
اما در اين نوشتار تنها به شيوه‏هاى تبليغى پيامبر خاتم(ص)خواهيم پرداخت.

عرب پيش از اسلام

در آغاز به طور اختصار وضع جهان عرب و وقايع تاريخى و اجتماعى‏عرب جاهليت را از نظر مى‏گذرانيم.
جملات كوتاه و گهربار اميرالمؤمنين(ع) تا حدودى روشنگر اخلاق وروحيات جامعه عرب پيش از اسلام و شاهد زنده‏اى بر انحطاط فكرى وفساد اخلاقى آنان است. (1) ايشان مى‏فرمايند:
خداوند، محمد(ص) را بيم دهنده جهانيان و امين وحى و كتاب خودمبعوث كرد و شما گروه عرب در بدترين آيين و پست‏ترين جاها به‏سر مى‏برديد. در ميان سنگلاخ‏ها و مارها اقامت داشتيد، آب‏هاى‏لجن‏آلود مى‏آشاميديد و غذاهاى خشن (مانند آرد هسته خرما وسوسمار) مى‏خورديد و خون يكديگر را مى‏ريختيد. و از خويشاوندان‏دورى مى‏كرديد.
بت‏ها در ميان شما برپا بود و از گناهان اجتناب نمى‏كرديد. (2)
قرآن نيز اين موضوع را گوشزد و مى‏فرمايد:
(و كنتم على شفا حفره من النار فانقذكم منها). (3)
جريان «اسعدبن زراره‏» نيز مى‏تواند روشن‏گر بسيارى از نقاطزندگى مردم حجاز باشد. (4)
رسول گرامى(ص) در پاسخ به پرسش او دوآيه زير را تلاوت فرمودند. دقت در معناى اين آيات به خوبى وضع‏آن دوران را روشن مى‏سازد.
(قل تعالوا اتل ما حرم ربكم عليكم الا تشركوا به شيئا وبالوالدين احسانا ولا تقتلوا اولادكم من املاق نحن نرزقكم واياهم ولا تقربوا الفواحش ما ظهر منها و ما بطن ولا تقتلواالنفس التى حرم الله الا بالحق ذلكم وصاكم به لعلكم تعقلون ولاتقربوا مال اليتيم الا بالتى هى احسن حتى يبلغ اشده و اوفواالكيل والميزان بالقسط لا نكلف نفسا الا وسعها و اذا قلتم‏فاعدلوا و لو كان ذا قربى و بعهد الله اوفوا ذلكم وصاكم به‏لعلكم تتقون. (5)
مضمون‏هاى اين دو آيه گواه بر اين است كه تمامى اين خصلت‏هاى‏ناروا دامن‏گير توده عرب بود و براى همين جهت رسول خدا(ص) نخست‏اين دو آيه را تلاوت كرد تا اهداف رسالتش معلوم شود. (6)
تفكر اعراب در باره خداوند و معاد بسيار خرافى و افسانه پرستى‏بسيار رايج‏بود. زن ضعيف بود و تحقير و مظلوم واقع مى‏شد.
آنان قبايلى پراكنده و ملتى خموش و راكد بودند. (7) نه از علم ومذهب در بين آنان نشانى بود (8) و نه از سواد بهره‏اى برده‏بودند. (9)
در چنين جامعه‏اى پيامبر گرامى‏اسلام(ص) مبعوث گشت. او عرب را ازتاريكى‏ها به سوى نور هدايت كرد. و از آنان امتى پديد آورد كه‏از گمنامى به سوى شهرت و از سستى به سوى بيدارى و از پستى به‏سوى فراز رفتند. و هنوز يك قرن نگذشته بود كه يك پاى در هند ويك پاى ديگر در اندلس نهادند. (10)

عوامل موفقيت تبليغى پيامبر(ص)

قبل از بررسى روش‏هاى تبليغ، به شناسايى عواملى كه موجب توفيق‏پيامبر گرامى اسلام(ص) شد، مى‏پردازيم: اولين ركن مهم در تبليغ‏پيامبر(ص) ويژگى‏هاى برتر پيام ايشان بود.

معارف برتر

اگر محتواى پيام رسول خدا(ص) داراى اين ويژگى‏ها نبود، حتى درصورت وجود زمينه مساعد، تبليغ يك تلاش كور و بى‏حاصل بود.
اين ويژگى‏ها عبارتند از:

اول: قابليت اثبات و استدلال

پيامبر(ص) پيام خويش را با منطق و استدلال بيان مى‏فرمود. معارف‏دينى زمينه پذيرش عقلى داشت و ابهام‏ها و تاريكى‏ها را از اذهان‏مى‏زدود.

دوم: هم‏سويى با احساسات عالى

اقناع احساسات متعالى از سوى اسلام موجب شد تا افراد به سهولت‏در راه هدف‏هاى مكتب فداكارى كنند و جان‏هايشان را ضامن اجراى‏احكام مكتب قرار دهند.

سوم:هماهنگى با نيازهاى بشر

هماهنگى معارف دينى با نيازهاى فطرى و طبيعى بشر باعث‏شد تانه تنها وحى آسمانى را عقل‏ها بپذيرند، بلكه در عمق روح بشر هم‏رسوخ كند هم چنان كه قرآن مى‏فرمايد: (و يخرون للاذقان يبكون ويزيدهم خشوعا). (11)

شناخت دقيق و همه جانبه مخاطبين

از اصول مهم تربيتى واقع‏بينى است. در هر تبليغ كارآمد در آغازبايد ويژگى‏هاى مخاطب را به خوبى شناخت. آن گاه با رفع موانع وبه كارگيرى عوامل مؤثر و مراقبت مستمر زمينه پيشرفت معارف‏دينى را فراهم آورد.
پيامبر گرامى(ص) در ميان عرب رشد و نمو كرده، با اوضاع جامعه‏آشنا و از معيارها و امور مورد توجه آن‏ها باخبر بود.
همين امر باعث‏شد تا پيامبر(ص) بتواند زمينه مناسب بيان مطالب‏خود را مهيا كنند.
در اين جا به پاره‏اى از روش‏هايى كه پيامبر(ص) به كار بست تابتواند در مخاطب زمينه مساعدى به وجود آورد، اشاره مى‏شود.
مهمترين آن‏ها عبارتند از:

اول: شناخت ظرفيت مخاطبين و آمادگى مخاطبين

بايد دانست كه همه مخاطبين از آن‏چنان ظرفيتى برخوردار نيستندكه در وهله نخست‏به دعوت، پاسخ مثبت دهند. پيامبر نيز با توجه‏به همين نكته اقدام به تبليغ فرمود. اذيت و آزارهاى فراوان رابه جان خريد و از دعوت به اسلام دست‏بر نداشت. (12) همچنين افراداز ظرفيت‏ها و استعدادهاى متفاوتى بهره‏مندند. لذا پيامبرگرامى(ص) با عنايت كامل به ميزان پذيرش و استعداد هر فرد،دعوت خود را ابلاغ مى‏فرمودند. تبليغى كه از انعطاف برخوردارنباشد، ناكارآمد و خستگى آور است. پيامبر گرامى در اين باره‏مى‏فرمايند:
«امرنا معاشر الانبياء ان نكلم الناس بقدر عقولهم‏». (13)

دوم: ارتباط سازنده با همه اقشار و جاذبه قوى

حضرت رسول(ص) با اقشار و همه گروه‏هاى سنى ارتباط داشت.
دعوت پيامبر(ص) پير و جوان، زن و مرد، فقير و غنى، باسواد وبى‏سواد، را شامل مى‏شد.
قرآن در اين باره مى‏فرمايد:
(رحمه للعالمين); (14)
(هدى للناس) (15) ;
(كافه للناس); (16)
(للعالمين نذيرا). (17)

سوم: استفاده از روش‏هاى مناسب

روش هدايت پيامبر(ص) براى همه گروه‏ها و طبقات يكسان نبوده وهر گروه يا فردى را به شيوه‏اى خاص دعوت مى‏فرمود. گاه فردى بايك جرقه هدايت مى‏شد و گاه موج و تلاطمى شديد براى دعوت، ضرورت‏داشت. براى دعوت اهل كتاب، بر مشتركات تاكيد و كافران را به‏تفكر و تامل و خردورزى دعوت مى‏فرمود.
چهارم: توجه به نيازهاى بشرى، زمينه مناسب ابلاغ
هر فرد آن هنگام تعادل و توازن خويش را باز مى‏يابد كه نيازهاى‏جسمى و روحى او تامين شده باشد.
قرآن مى‏فرمايد:
(فليعبدوا رب هذا البيت الذى اطعمهم من جوع و امنهم من‏خوف). (18)
اين آيه شاهد بر اين مطلب است كه خداوند با عنايت‏به‏رفع دو نياز طبيعى بشر امر به پرستش مى‏كند در متون اسلامى نيزاين نكته مورد توجه قرار گرفته است. اميرالمؤمنين(ع)مى‏فرمايد:
«ان للقلوب شهوه و اقبالا و ادبارا فاتوها من قبل شهوتها واقبالها فان القلب اذا اكره عمى‏». (19)
قلب آدمى داراى (دو حالت) در ميل و رغبت و اكراه و تنفر است.
از در ميل و رغبت آن وارد شويد چرا كه روح و روان آدمى وقتى‏چيزى را ناخوش دارد نابينا مى‏شود.

ويژگى‏هاى مبلغ

ويژگى‏هاى فردى پيامبر(ص) از مهم‏ترين عوامل توفيق حضرت به شمارمى‏آيد. هيچ تبليغى بالاتر از شايستگى مبلغ و عمل به گفتار خودنيست.
امام صادق(ع) در روايتى شرايطى را كه براى پيشبرد هر كارى واز جمله تبليغ دين است را چنين بر مى‏شمارد.
«فاذا اجتمعت النيه والقدره و التوفيق و الاصابه و هنالك تمت‏السعاده‏». (20)
هنگامى كه نيت و قدرت و توفيق و صائب بودن در عملى جمع شدندسعادت و وصول به هدف حاصل شده است. اگر چه اين ويژگى‏ها تمام وكمال در پيامبر(ص) بوده است، براى آشنايى كامل شرح بيشترى رامى‏آوريم.

آگاهى و تبليغ عالمانه

پيامبر(ص) براى تبليغ اسلام وحى الهى را مى‏شناخت و به تمام‏زواياى آن آگاهى داشت. بدون تكيه بر اين و آن، سخنانش رامى‏گفت و هيچ‏گاه از ظن و گمان‏هاى پوچ پيروى نمى‏كرد. قرآن نيزمى‏فرمايد:
(ولا تقف ما ليس لك به علم...). (21)
و قرآن گواه صدق و درستى گفتار را برهان و دليل مى‏داند ومى‏فرمايد: (قل هاتوا برهانكم ان كنتم صادقين). (22)
اميرالمؤمنين على(ع) در اين باره مى‏فرمايد:
«عليكم بالدرايات لا بالروايات‏». (23)
آيت و بينش و دقت را فرا روى خود قرار دهيد نه نقل قول‏هاى‏بررسى نشده را.

باور و ايمان مبلغ

آن‏چه در تمام مراحل تبليغ مدد كار حضرت بود، باور قلبى او به‏هدفش بود. بالاترين عامل توفيق تبليغى پيامبر(ص) استقامت وپشتكار او است كه از ايمان و باور او به هدف مقدسش نشات‏گرفته است.

عمل به گفتار

پيامبر(ص) همواره، بيش از همه به دستورات دينى كه آن را ابلاغ‏مى‏فرمود، عمل مى‏كرد. با اين روش هم اطمينان و اعتماد مخاطب راجلب مى‏كرد و هم ثابت مى‏نمود كه عمل به دستورات دينى كار مشكلى‏نيست.
علاوه بر اين اگر سخن از فردى عامل باشد بر قلب و جان اثرمى‏گذارد. هم‏چنان كه فرموده‏اند:
«ان الكلام اذا خرج من القلب دخل فى القلب و اذا خرج من‏اللسان لم يتجاوز الاذان‏».

مدارا و ملايمت در ابلاغ

يكى از عواملى كه پيامبر را موفق كرد خلق نيكو و رفتار پر ازعطوفت آن حضرت بود. ايشان پيام را با نرمى و مدارا تبليغ‏مى‏كرد، لذا جاذبه و كشش بيشترى در ميان مخاطبان داشت. قرآن دراين باره مى‏فرمايد:
(فبما رحمه من الله لنت لهم ولو كنت فظا غليظ القلب لانفضوامن حولك...). (24)
در جايى كه اساس و مبانى دين ثابت است، نرمش‏مى‏تواند در موفقيت تبليغ مؤثر باشد. به همين جهت وقتى‏پيامبر(ص)، امير مومنان(ع) و معاذ را براى تبليغ به يمن‏روانه مى‏سازد مى‏فرمايد:
«انطلقا فبشرا ولا تنفرا و يسرا ولا تعسرا» (25)
مردم را مژده و بشارت دهيد و آن‏ها را از خود مرانيد، بر آن‏هاسهل و آسان بگيريد نه سخت و دشوار.
و حضرت صادق(ع) نيز مى‏فرمايد:
«فرغبوا الناس فى دينكم‏» (26)
«مردم را در دين و عقايد خود «ترغيب و تشويق‏» نماييد».

خيرخواهى براى مردم

قرآن شريف در وصف پيامبر(ص) مى‏فرمايد:
(لقد جائكم رسول من انفسكم عزيز عليه ما عنتم حريص عليكم‏بالمؤمنين روف رحيم). (27)

تواضع

خداوند در اولين دستور براى آشكار كردن دعوت به پيامبر(ص)مى‏فرمايد:
(و انذر عشيرتك الاقربين و اخفض جناحك لمن اتبعك من‏المؤمنين). (28)
«نخست‏خويشاوندان نزديك را انذار كن، آن‏گاه پر و بال رحمت رابر تمام پيروان با ايمانت‏به تواضع بگستران‏». اين فروتنى وعدم ابراز انانيت و منيت از روش‏هاى مهم تبليغى پيامبر محسوب‏مى‏شود.

ابلاغ مرحله‏اى و گام به گام

اگر پيامبر(ص) تمام مطالب را يك باره با مخاطبين خود در ميان‏مى‏گذاشت هرگز نمى‏توانست انتظار نتيجه‏اى داشته باشد. ايشان‏همواره مى‏فرمودند كه نمى‏توان در وهله نخست تكاليف بزرگ را بردوش مخاطبين نهاد. حتى دستورات شرعى هم به تدريج ابلاغ شده‏چنان كه فرمودند:
«يا على ان هذا الدين متين فاوعل فيه برفق و... ان المنبت لاظهرا ابقى ولا ارضا قطع‏».
«اى على، اين دين، دين متينى است پس در آن به آرامى وارد شو،و بدان، كسى كه افراط و زياده‏روى كند نه راهى را مى‏پيمايد نه‏پشتى براى خود باقى مى‏گذارد».

پشتكار و اراده

پيامبر(ص) پس از آن كه پيام توحيد خويش را به گوش مردم رساندهيچ‏گونه سازشى در اين مسير را روا ندانست.
استقامت و تداوم آموزش و نظارت مستمر باعث موفقيت پيامبر(ص)شد. او در تمام لحظات زندگانى لحظه‏اى از تاكيد بر رسالت‏خويش‏غافل نشد.

صبر و سعه صدر

آن چه باعث‏شد تا پيام نبى اكرم(ص) نفوذ بيشترى داشته باشدسعه صدر ايشان بود. پيامبر(ص) بسيارى از راه‏ها را با نيروى‏صبر پيمود و در راه تبليغ از حربه صبر و استقامت‏بهره برد.
خداى متعال در قرآن مى‏فرمايد:
(لتبلون فى اموالكم و انفسكم و لتسمعن من الذين اوتواالكتاب‏من قبلكم و من الذين اشركوا اذى كثيرا و ان تصبروا و تتقوافان ذلك من عزم الا مور). (29)
يقينا شما با مال و جان آزمايش خواهيد شد. و از كسانى كه پيش‏از شما كتاب آسمانى بر آن‏ها نازل شد و از مشركان زخم زبان‏خواهيد شنيد، و اگر صبر و تقوا پيشه كنيد، يقينا چنين چيزى‏سبب قوت اراده در كارها است.
در تمام مواردى كه قرآن دعوت به صبر فرموده است، در باره دين‏بوده است.

ويژگى‏هاى سلبى پيامبر(ص)

دورى از تكلف:

پيامبر(ص) در راه رساندن وحى الهى از هر گونه تكلفى به دوربود. همين امر باعث مى‏شد تا فهم مطالب بر مردم آسان گشته، باآغوش باز پذيراى مسايل دين باشند، ايشان در اين باره‏مى‏فرمودند:
«نحن معاشر الانبياء و الاولياء براء من التكلف‏». (30)
«ما گروه پيامبران از تكلف به دور هستيم‏».

پرهيز از تعصبات قومى و فاميلى

يكى از ويژگى‏هاى پيامبر(ص) در تبليغ دين، اين بود كه در قيدگرايش‏هاى خويشى و گروهى و قومى اسير نگشت. همين آزادگى ازوابستگى‏ها باعث‏شد تا نبى اكرم(ص) بتواند حقيقت را آن‏طور كه‏شايسته است‏به گوش مخاطبان برساند. (31)

پرهيز از شتابزدگى

از اصول مهمى كه پيامبر(ص) در دوران بيست و سه ساله تبليغش‏رعايت مى‏فرمود، اين بود كه هرگز كارى را بدون طرح و ارزيابى‏دقيق انجام نمى‏داد. بلكه با دقت و ژرف‏انديشى، موقعيت وامكانات را سنجيده آنگاه به آن كار اقدام مى‏نمود. صلح حديبيه‏يكى از اين موارد بود كه نتايج‏بسيار پرارزشى را به دنبال‏داشت.
عوامل بيرونى توفيق تبليغى پيامبر(ص)
پيامبر(ص) با شناخت روحيات مخاطبين خود شيوه‏هاى گوناگونى براى‏تبليغ داشت كه آن را ارائه مى‏داد. بعضى از اين شيوه‏ها عبارتنداز:

حكمت

برخى افراد داراى روحيه‏اى منطقى هستند و مسايل را جز از راه‏برهان و استدلال و فكر نمى‏پذيرند اينان را نمى‏توان با انگيزش ويا مهار احساسات به راه آورد. پيامبر(ص) نيز چنين شيوه‏اى رادر بعضى موارد به كار مى‏بست. قرآن نيز روش دعوت پيامبر(ص) رااين چنين معرفى مى‏فرمايد:
(هوالذى بعث فى الا ميين رسولا منهم يتلوا عليهم اياته و يزكيهم‏و يعلمهم الكتاب والحكمه و ان كانوا من قبل لفى ضلال مبين). (32)

موعظه

يكى از راه‏هاى دعوت و جلب قلوب، استفاده از موعظه است.
پيامبر(ص) براى جذب افرادى كه داراى احساسات و عواطفى جوشان‏بودند و همچنين بيدارى عمومى از موعظه بهره مى‏بردند.
اميرالمؤمنين على(ع) در تعريف موعظه مى‏فرمايند:
«المواعظ صقال النفوس و جلاء القلوب‏». (33)
«ثمره الوعظ الانتباه‏». (34)
مواعظ پيامبر(ص) عمدتا در باره تقوا، زهد، دنيا، طول امل،هواى نفس، عبرت از گذشته، اهوال مرگ و قيامت و... بوده است.

تفاوت موعظه و حكمت

حكمت تعليم و موعظه تذكار است. حكمت‏براى آگاهى و موعظه براى‏بيدارى است. حكمت مبارزه با جهل و موعظه مبارزه با غفلت است.
سر و كار حكمت‏با عقل و فكر است و سر و كار موعظه با دل وعاطفه است. حكمت‏ياد مى‏دهد و موعظه يادآورى مى‏كند. حكمت‏برموجودى ذهن مى‏افزايد و موعظه ذهن را براى بهره‏بردارى ازموجودى خود آماده مى‏كند، حكمت چراغ و موعظه باز كردن چشم است،حكمت‏براى انديشيدن است و موعظه براى به خود آمدن.
حكمت زبان عقل است و موعظه پيام روح. (35)

استفاده از ابزار اقناعى در تبليغ

سخت‏ترين مرحله در دوران تبليغ پيامبر(ص) تغيير و تصرف درعقيده عرب‏ها و مشركان بود. زيرا آنان افرادى غالبا متعصب وبعضا عنود بودند. امام صادق(ع) نيز با توجه به همين نكته‏مى‏فرمايد: «ازاله الجبال اهون من ازاله القلب عن موضعه‏». (36)
حركت دادن كوه‏ها از برطرف كردن باورهاى قلبى افراد آسان‏تراست. پيامبر(ص) براى كسب موفقيت در امر تبليغ مواردى چند رارعايت مى‏فرمود:

احترام به آزادى

از آن‏جا كه نمى‏توان باور و عقيده را با زور و اكراه منتقل‏كرد، بايد تبليغ در جوى آرام و آزاد باشد و مخالف، فرصت اظهارعقيده را داشته باشد. پيامبر(ص) نيز اين نكته را رعايت‏مى‏فرمود. قرآن هم در اين باره مى‏فرمايد:
(لست عليهم بمصيطر). (37)
(لا اكراه فى الدين قد تبين الرشد من الغى). (38)

احترام به شخصيت

پيامبر(ص) حتى اگر ناچار به مجادله بود اما هميشه از مشاجره وكوچك شمردن مخاطب احتراز مى‏فرمود. هرگز در اولين برخورد باورافراد را تمسخر نمى‏كرد. اميرمومنان(ع) نيز مى‏فرمايد:
«الافراط فى الملامه يشب ميزان اللجاج‏». (39)
افراط و زياده‏روى در سرزنش موجب شعله‏ور شدن آتش عناد مى‏شود.
قرآن كريم نيز در باره اين نكته روانى و اخلاقى مى‏فرمايد:
(و قل لهم فى انفسهم قولا بليغا). (40)
بعضى از تفاسير آيه را اين‏گونه معنا مى‏كنند: (41)
«در خلوت و تنهايى با آنان گفتارى رسا و مؤثر بگو».

تفاهم و تكيه بر مشتركات

پيامبر(ص) در سراسر دوران تبليغ خويش بحث را از جايى كه موردپذيرش طرف مقابل بود آغاز مى‏كرد. اين شيوه سازنده به ويژه درمواجه با اهل كتاب به كار گرفته مى‏شد.

بهره‏گيرى از خطابه

يكى از ابزارى كه پيامبر(ص) در تبليغ معارف دينى و بيدارى‏مردم از آن بهره‏بردارى مى‏كرد، خطابه است.
شهيد بزرگوار آيه‏الله مطهرى(ره) در باره خطابه و موعظه چنين‏گفته‏اند: «سر و كار خطابه نيز با احساسات است اما خطابه براى تهييج وبى‏تاب كردن احساسات است و موعظه براى رام كردن و تحت‏سلطه‏درآوردن. خطابه آن‏جا به كار مى‏آيد كه احساسات خمود و راكد است و موعظه‏آن‏جا ضرورت پيدا مى‏كند كه شهوات و احساسات خودسرانه عمل‏مى‏كند، خطابه احساسات غيرت و حميت و سلحشورى و عصبيت و شرافت‏و كرامت و خدمت را به جوش مى‏آورد و پشت‏سر خود جنبش و حركت‏ايجاد مى‏كند. اما موعظه جوشش‏ها و هيجان‏هاى بى‏جا را خاموش‏مى‏كند. خطابه زمام كار را از دست‏حساب‏گرى‏هاى عقل خارج مى‏كند وبه دست توفان احساسات مى‏سپرد. اما موعظه توفان‏ها را فرومى‏نشاند و زمينه را براى حساب‏گرى و دورانديشى فراهم مى‏كند. خطابه به بيرون مى‏كشد و موعظه به درون مى‏برد...». (42)

روش‏ها و وسايل تبليغى

هم‏چنان كه اشاره شد، پيامبر(ص) همواره با عنايت‏به توانايى وظرفيت افراد و گام به گام معارف را ابلاغ مى‏فرمود و خود اولين‏عامل به اين معارف بود. ايشان براى استقرار و رسوخ معارف درجان پيروان، تعاليم خود را بارها تكرار مى‏فرمود.
حضرت بيانى فصيح و بليغ داشتند و معارف دينى را «ابلاغ مبين‏»مى‏كرد و با پرهيز از پرگويى كلام، نيازهاى مخاطب را در نظرمى‏گرفت و در هر موقعيت و فرصت مناسبى، مطالبى را كه همواره‏تازه و جذاب بود، بيان مى‏فرمودند. داستان‏هاى واقعى قرآن كه‏علاوه بر جذابيت، فوق‏العاده درس‏آموز و عبرت برانگيز است، نيزيكى از وسايل تبليغى بود كه معارف را غير مستقيم به مخاطب‏مى‏رساند.
پيامبر(ص) به عنوان بزرگ مبلغ اسلام، همواره ارتباط فردى خودرا با مخاطبين حفظ مى‏فرمود و در كنار آن به ارتباط جمعى كه دربرپايى شعاير دينى از قبيل نماز جمعه و جماعت و مراسم حج و... نمود مى‏يافت، اهتمام فراوان مى‏داد.

پى‏نوشت‏ها:

1- براى آگاهى بيشتر، رجوع كنيد به مروج الذهب، مقدمه ابن‏خلدون، اسلام و جاهليت و تاريخ تمدن اسلام و عرب .
2- نهج‏البلاغه، خطبه‏26.
3- آل‏عمران (3):103.
4- مراجعه شود به فروغ ابديت .
5- انعام(6):153 و 151.
6- اعلام الورى 35-40، و نيز «بحارالانوار» ج‏19، ص 8-11.
7- توماس كار لايل.
8- مورخ نامى غرب (مسيورنان).
9- فتوح البلدان ابوالحسن بلاذرى صص‏457 و459.
10- نقشه‏هاى استعمار در راه مبارزه با اسلام ص 38.
11- اسرا (17):107.
12- فروغ ابديت، ص‏277.
13- الحياه، ج 1، ص‏146، رجال كشى، ص 488.
14- انبيا (21):107. 15بقره(2): 185.
16- سبا(34): 28.
17- فرقان (25): 1.
18- قريش(106):3-4; و آيات ديگر نيز از قبيل مائده(5): 88;نور (24):55 .
19- الحياه، ج 1.
20- ميزان الحكمه، ج 10، ص 595.
21- اسرا (17):36.
22- بقره(2): 111; نمل (27): 64.
23- الحياه، ج 1، ص 35 - بحار، ج 2، ص 160.
24- آل‏عمران (3):159.
25- در ذيل آيه احزاب، 45.
26- وسائل الشيعه ج 11، ص 430.
27- توبه(9): 128.
28- شعرا (26): 214-215.
29- آل عمران(3):186.
30- بحار، ج‏73، ص 394.
31- براى اطلاع بيشتر به ده گفتار از شهيد مطهرى مراجعه كنيد.
32- جمعه (62):3.
33- ميزان الحكمه، ج 10، ص‏539.
34- ميزان الحكمه، ج 10، ص‏539.
35- سيرى در نهج‏البلاغه، شهيد مطهرى، ص 194-193.
36- تحف العقول، ص‏263.
37- غاشيه (88): 22.
38- بقره (2):256.
39- تحف العقول، ص 84.
40- نساء (4):63.
41- تفسير روح‏المعانى در ذيل آيه.
42- سيرى در نهج‏البلاغه، ص 195-194.

مقالات مشابه

معناشناسی اتهام جنون به پیامبر(ص) با تکیه بر پاسخ‌های قرآن به این اتهام

نام نشریهپژوهش‌های زبان‌شناختی قرآن

نام نویسندهنصرت نیل‌ساز, ولی‌الله حسومی, خلیل پروینی, هادی زینی ملک اباد

استناد به رفتار نبوی در تفاسیر اجتهادی معاصر امامیه

نام نشریهتفسیر اهل بیت (ع)

نام نویسندهمهدی مردانی, کاظم قاضی زاد

جایگاه آیات القرآن در سورة قیامت

نام نشریهمطالعات ترجمه قرآن و حدیث

نام نویسندهفاکر میبدی, مهدیه شریفی‌نسب اناری

نقد و بررسی آرای مستشرقان دربارة ‌امّی بودن پیامبر اکرم(ص)

نام نشریهمعارف قرآنی

نام نویسندهاصغر طهماسبی بلداجی, ابراهیم ابراهیمی

بررسی روایات حالات پیامبر (ص) در هنگام نزول قرآن

نام نشریهثقلین

نام نویسندهمحمد جعفری, مرتضی اوحدی

اشاعه نوآوری از دیدگاه قرآن کریم؛ رویکردی نو در بررسی تبلیغ دین

نام نشریهدین و ارتباطات

نام نویسندهسیدحسین شرف‌الدین, اسماعیل صابرکیوج