غم و شادي در آينه آيات

پدیدآورزهرا میری بیدختی

تاریخ انتشار1388/02/12

منبع مقاله

share 1791 بازدید
غم و شادي در آينه آيات

زهرا میری بیدختی

برای روشنتر و واضح شدن هر موضوعی بهتر است ابتدا با معانی واژگان آن موضوع آشنا شد و با علم به معنی آنها به دنبال بهتر فهمیدن آن بود.
محور همه انفعالات این گونه است که وقتی انسان، مطلوبی دارد هنگامی که مطلوبش تحقق پیدا کرد حالتی به نام شادی، خشنودی و امثال این تغییرات، برای انسان پدید می آید و اگر از دستش رفت حالتی به نام حزن و اندوه و غم به وجود می آید. بنابراین، انفعالات نفسانی به یکی از ابعاد وجود انسان اختصاص ندارد، بلکه هر یک از خواسته های روحی انسان این گونه است که به هنگام تحقق آن، حالت شادی و به هنگام عدم تحقق آن حالت غم روی می دهد.
انسان به زندگی علاقمند است. این یکی از ابعاد وجود انسان است که از یک نظر می شود عمیق ترین بعد یا ژرفناک ترین لایروبی انسان در نظر گرفته شود؛ اگر انسانی احساس کند که حیاتش به خطر افتاده است، حالتی به نام سرور و شادی برایش پدید می آید.
درباره قدرت هم همین طور است اگر کسی احساس کند که قدرتش در حال زوال است و عاجز و ناتوان خواهد شد، احساس خوف به او دست می دهد و اگر کسی که عاجز بوده قدرتش برگردد یا کسی که فلج بوده شفا پیدا کند احساس سرور به او دست می دهد. چنان که اگر سلامتی اش به خطر افتد می ترسد و هنگامی که مریض شود محزون می گردد. هم چنین انسانی که به مال علاقه دارد اگر مالش به خطر افتد حالت خوف به او دست می دهد و اگر از دستش برود محزون می شود، اما اگر ناگهان مالی به او برسد شاد می شود. در مورد فرزند هم به همین منوال است، اگر به فرزند کسی مصیبتی برسد پدر محزون می شود، اما اگر فرزند مشرف به مرگی نجات پیدا کند، پدر شاد می شود.
حاصل آنکه هر مطلوبی تحقق پیدا کند، موجب سرور و شادی می شود و هر کدام از دستش برود موجب غم و اندوه می گردد از این جهت این بعد وسیع ترین ابعاد است و بر همه ابعاد وجود انسان احاطه دارد.
یک حالت فرعی و فراگیری نسبت به همه شؤون زندگی دارد. این دو نوع ویژگی از ویژگی های این بعد انسان است: یکی این که سطحی تر از همه و دوم این که وسیع تر و فراگیرتر از همه است.1
و در تعریف دو واژه دیگر که بیشتر این واژگان در قرآن کریم بکار رفته اند و در واقع غم و شادی از مصادیق و معانی آنها هستند گفته اند:
فرح: شاد، شادان، سبک شده از فرط شادی. و حزن: اندوه، مقابل فرح.2
و بالاخره تعاریفی دیگر که حتماً در مورد شادی و غم شده است و بسیار متعدد و گسترده که در این مجمل نمی گنجد. البته ذکر چند جمله از دانشمندان دیگر در مورد شادی و خنده البته نه در تعریف آن خالی از لطف نیست:
«» شادی خمیر مایه هستی و آفرینش است (محمد جواد حجتی کرمانی)
«» دینداری تأمین کننده شادی حقیقی و پایدار است (غلامعلی حداد عادل)
«» اگر می خواهید از کسی چیزی بگیرید اول او را بخندانید (محسن قرائتی)
و همچنین چند ضرب المثل که در مورد شادی و خنده گفته شده است از قبیل:
«» خنده بر هر درد بی درمان دواست (ایرانی)
«» انسان خنده رو موفق تر است (ژاپنی)
«» خنده خون سالم تولید می کند (ایتالیایی)
و خلاصه اینکه در ماهیت شادی باید چنین گفت که: مؤمن شادترین انسان است.
ماهیت شادی یعنی عنصر رضایت شادمانی یعنی رضایت پایدار از روند زندگی. در دین اسلام، انسان به اعمالی دعوت می شود که هم رضایت خدا از او خواسته شده و هم رضایت بندگان خوب خدا و هم ضمیر پاک خود انسان.
در قرآن کریم مصادیق و تعاریفی برای حزن و فرح بیان شده که در ادامه بحث به آن می پردازیم.

غم و شادی در آیات

1- شادی مثبت و منفی

با بررسی برخی از آیات قرآن به این نتیجه رسیدیم که فرح و حزن و به بیانی دیگر غم و شادی یک قسم نیست و این طور نیست که هر شادی یا غمی مطلوب باشد، بلکه اسلام شادیهای ساختگی و بی روح وضعی را مردود می شمارد و شادیهای واقعی و مثبت را تبلیغ می کند.
شادیهای زودگذری که حاصل غفلت، گناه و غرور بوده و یا نتیجه تحقیر و استهزاء دیگران است، لهو و لعب بوده و شدیداً نکوهش شده است. اسلام به شادیهای اصیل و پایدار دعوت می نماید؛ پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می فرمایند: هر کس به گناهی مرتکب شود و در آن حال خندان باشد در حال گریان داخل جهنم خواهد شد.3
شادیهایی که حاصل غرور، تکبر، گردنکشی و یا تمسخر باشد از نظر قرآن مردود است و این گونه شادیها از لحاظ روانشناسی نیز شادی محسوب نمی شوند. به چند نمونه در قرآن توجه کنید:
فرحین بما ءاتاهم الله من فضله و یستبشرون بالذین لم یلحقوا بهم من خلفهم الا خوف علیهم و لا هم یحزنون 4
آنها به فضل و رحمتی که خداوند شامل حال آنها کرده شادمانند و بشارت دهند به آن مؤمنان که هنوز به آنها نپیوسته اند و بعداً در پی آنها به سرای آخرت خواهند شتافت که از مردن هیچ نترسند و از فوت متاع دنیا هیچ غم مخورند.
در این آیه اشاره کرده فضل و رحمت خداوند است و فرحین به معنای فرح می دانند.
کلمه بشارت و بشری هر خیری که تو را خوشحال کند، به معنای این است که در طلب آن باشی که با رسیدن خیری خوشحال کنند.
در این جا شادی و ملاک آن (شهادت در راه خدا)، رسیدن به فضل خدا و به دلیل آن فضل خوشحالی می کنند.
بر آنچه خداوند از فضل و عنایت خویش از شرف و شهادت و رستگاری و کامیابی بهشت و زندگانی ابدی و قرب به خدای تعالی و تنعم از مواهب ربوبی و تمتع از نعم بهشتی به آنها عطا فرموده است مسررو و فرحناک می باشند و با آن کسانی که به آنها ملحق نشده و پس از آنها مانده و شهید نشده نگشته و به درجات ایشان نائل نگشته اند مژده می دهند به اینکه نه آنها ترسی از وقوع مکروه و بیمی از احوال آخرت و نه اندوهی از فوت محبوب و نه غصه ای از ترک لذات و نعمتهای دنیوی است که گذاشته و گذشته اند.5
و آیه ای دیگر که اشاره به شادی منفی دارد:
... اذ قال له قومه لاتفرح ان الله لایحب الفرحین 6
هنگامی که قومش (قارون) به او گفتند آنقدر مغرور و شادمان مباش که خدا هرگز مردم پر غرور و نشاط را دوست ندارد.
کلمه فرح به معنای بطر تفسیر شده، لکن بطر لازمه فرح و شادی و خوشحالی از ثروت دنیا است البته فرح مفرط و خوشحالی از اندازه بیرون چون خوشحالی مفرط آخرت را از یاد می برد و قهراً بطر و طغیان به بار می آورد و به همین جهت در آیه مبارکه «ولاتفرحوا بما آتاکم والله یحب کل مختال فخور»7 این آیه اختیال و فخر را یکی از لوازم فرح شمرده و فرموده به آنچه خدا به شما داده خوشحالی مکنید که خدا اشخاص مختال و فخور را دوست ندارد برای همین در این آیه به آن اشاره شده است.
شادی ممنوع این است که این همه غرور و شادی با غرور و غفلت و تکبر نداشته باشد خداوند شادی کنندگان مغرور را دوست نمی دارد.8 خداوند شادمانان به مال و نازندگان به مال را دوست ندارد.
با توجه به این دو آیه می فهمیم که قرآن با شادی و اصل شادمانی مخالف نیست، بلکه با شادی جهت دار و هدف دار کاملاً موافق است و به آن توصیه نیز شده است و این شادی کاذب که در واقع نمی توان به آن شادی گفت مخالف است و در آیه ای دیگر:
فرح المخلفون بمقعدهم خلف رسول الله و کرهوا ان یجاهدوا بأموالهم و انفسهم فی سبیل الله...»9
آنهایی که خوشحالند که از حکم تجهد در رکاب رسول خدا تحلف ورزیدند و مجاهده به مال و جانشان در راه خدا بر آنان سخت ناگوار بود... .
در اینجا اینها با تخلف کردن در جنگ تبوک و مخالفت با خدا و رسول او خوشحال و شادمانند که مسلماً این شادی یک شادی بیهوده و عبث و نادرست است و از این شادی نفی شده ایم، فرح و سرور مقابل غم و اندوه است و این دو حالت نفسانی و وجدانی است که یکی لذت بخش و دیگری ناراحت کننده است و در اینجا اینکه در مخالفت امر خدا خوشحال شده اند و آنها با تو مخالفت نداشتند منافقین که تو بعد از رفتنت آنها را جا گذاشتی خوشحال شدند و با تو بیرون نیامدند و تو را مخالفت کردند و از اینکه جهاد کنند کراهت داشتند .

2- غم مثبت و منفی

همانگونه که در قرآن شادی تقسیم شده بود، غم نیز به دو جنبه مثبت و منفی تقسیم شده است و آیات گوناگونی به این نکته اشاره داد از قبیل:
... و اعینهم تفیض من الدمع حزنا الا یجدوا ما ینفقون 10
در حالی که ازشدت حزن، اشک از چشمانشان جاریست که چرا نمی توانند مخارج سفر خود را فراهم سازند. بر آنها هم حرج و گناهی بر ترک جهاد نیست.
این نشان می دهد که این گروه از یاران پیامبر به قدری شیفته و دلباخته و عاشق جهاد بودند که نه تنها از معاف شدن خوشحال نشدند بلکه همچون کسی که بهترین عزیزانش را از دست داده بود در غم این محرومیت اشک می ریختند.
به این غم و اندوه باارزش و اشک ریختن از سر اخلاص غم مثبت گفته می شود که ارزش آن بسیار است همان طور که در آیه دیدید و همچنین در آیه زیر:
و قالوا الحمد لله الذی اذهب عنا الحزن ان ربنا لغفور شکور11
و به سپاس آن نعمتهای بسیاری حساب لب (زبان) به ستایش گشوده و گويند حمد خدا را كه حزن و اندوه ما ببرد همانا خداي ما بسيار بخشنده و سپاسگذار است
و در تفسير اين آيه اينكه حزن و اندوه ما از ما زائل نمود و ما را به نعمت ورود در بهشت مسرور فرمود و حزن و اندوه في الجمله لازمه ايمان در دنيا و در عالم برزخ است. همان طور كه در دنيا ودرعالم برزخ است همانطورکه دردنیا حالت رجاء و خوف بر آنان رخ مي دهد در عالم برزخ هم براي آنان حزن و اندوه رخ مي دهد.12 بعضي از مفسرين هم گفته اند مراد از حزن كه خدا را به خاطر اينكه ايشان را با بردن به بهشت از آن حزن نجات داده حمد گفته اند آن شدائد و مصائب و اندوهي است كه اهل بهشت در دنيا داشته اند. بعضي ديگر گفته اند مراد از ان اندوهي كه منشأ آن ترس از گناهان است.
و در تفسير نمونه گفته شده كه حزن بر وزن (عدم) و حزن (بر وزن فرد) چنانكه در بسياري از كتب لغت و تفسير آمده هر دو به يك معني است، و در اصل به معني ناهمواري زمين است، از آنجا كه غم و اندوه روح انسان را ناهموار و خشن مي سازد، اين تعبير در اين معني بكار رفته است.
نظر به آيات ماهيت غم را براي انسان مشخص مي كند و اينكه غم پسنديده چه غمي است.

3- معيار تشخيص مثبت و منفي بودن فرح و حزن

در اين جا اين سؤال مطرح مي شود كه معيار خوبي و بدي (مثبت و منفي) چيست؟ معياري كه در همه موارد مي توان بر آن تكيه كرد، اين است كه اگر يك عمل اختياري موجب اين شود كه انسان از كمال برتري محروم گردد، يعني تزاحمي پيدا شود كه اگر يكي از آنها را ارضا كند و به دنبالش برود از ديگري محروم شود، پس اگر يكي كه مطلوبتر و بهتر بود موجب اين مي شود كه اولي نامطلوب باشد، يعني ارزش منفي دارد، و برعكس اگر عملي موجب شود كه انسان به خواسته هاي بيشتر و بهتر و كامل تري برسد ، مطلوب و ارزش مثبت خواهد داشت. در اين جا نيز مطلب همين گونه است كه چه خوف، چه حزن،و چه سرور، چه رجاء، چه يأس، و ساير مفاهيمي اگر در مواردي باشد كه انسان را از كمالات ديگر باز دارد آن حالت طبعاً نامطلوب خواهد بود و به اندازه اي كه اختياري باشد از نظر اخلاقي ارزشش منفي خواهد بود.
مثال اينكه اگر توجه به مال و فرزند و ساير مطلوب هاي دنيا موجب غفلت شود، نادرست است، و نامطلوب و اگر خدا فرزند صالحي به انسان داده باشد كه اصلاً از ديدن او به ياد خدا مي افتد از انس گرفتن با او لذت مي برد و بيشتر خدا را شكر مي كند، خود داشتن آن فرزند و نگاه كردن به او عبادت مي شود. اموال هم همين طور است. مال را دوست مي دارد، بايد ديد مطلوبيت مال براي او از چه نظر است؟ اگر كسي يك كاميون يا يك كشتي از اموال شخصي خود را مي خواهد در راه اسلام صرف كند اگر اين اموال در معرض تلف قرار گيرد، ترسش نه از اين جهت است كه مالي از او سلب مي شود و ثروتش از دستش مي رود، بلكه از اين مي ترسد كه اين مال به جبهه نرسد، و كار جهاد اسلامي لنگ بماند، اين ترس بسياري ترس مطلوبي است، اما ادامه آن چقدر خوب است؟ جواب اين است به اندازه اي كه تلاش اورا براي نجات آن مال زياد كند، اما اگر ترس فقط از اين باشد كه اموالي از دست انسان مي رود و ديكر تمتعات دنيوي اش كم مي شود و بساط عيش و نوشش به هم مي خورد، چنين ترسي در لحظه اي كه ابتدا به طور غير اختياري حاصل مي شد از حوزه اخلاق خارج است و اما ادامه اش از نظر بينش اسلامي مطلوب نيست، چرا؟ براي اين كه اولاً لذايذ دنيوي و اموالي كه وسيله تحقق آنهاست جنبه مقدمی دارد و وسیله آزمایش است. هدف انسان در دنیا این است که آزمایش شود؛ گاهی به داشتن مال و گاهی به نداشتن مال، همین طور که انسان با مال آزمایش می شود که این را در چه راهی صرف می کند، با نداشتن آن هم آزمایش می شود که آیا صبر می کند یا نه؟ البته این نامطلوبیت هم درجاتی دارد: اگر طوری شود که انسان را وادار به کارهای خلاف شرع کند، حرام خواهد بود؛ مثلاً وقتی که می ترسد اموالش به خطر افتد برای جبرانش دست به اموال دیگران بزند و تنها به وسایل مشروع اکتفا نکند گناه خواهد بود و باید سعی کند ترس و نگرانی را از خودش دور کند. فکر کند متاع دنیا ارزشی ندارد و وسیله آزمایشی بیش نیست و بود و نبودش در سرنوشت انسان چندان تأثیری ندارد. و برعکس هرجا خوف و حزن منشأ افعال مطلوبی باشد یا خوف و حزن نسبت به اموری باشد که خود آنها ارزشمند هستند. ارزش مثبتی خواهد داشت.
اگر کسی پدر و مادری داشت که خدمت کردن و احسان ایشان موجب سعادت دنیا و آخرت می باشد در حالی که مشرف به مرگ هستند، نگران می شود و بعد از وفات ایشان اندوهگین می گردد، از آن رو که دیگر نمی تواند به ایشان خدمت بکند و به ثواب احسان به والدین نائل گردد؛ البته چنین خوف و حزنی مطلوب است اما چه اندازه آن مطلوب است؟ به همان اندازه ای که انسان را به کارهای خیر بیشتر وادار کند؛ مثلاً بعد از مرگشان صدقاتی بدهد برای آنها دعایی، نمازی، قرآنی بخواند و هدیه ای کند برای ایشان این همان حزن است که موجب این کارها می شود و اگر آن حزن نبود، آنان را فراموش می کرد. پس این حزن مطلوب است، چون منشأ خیراتی می شود. هم منشأ کمالاتی برای فرزند می شود و هم برای دیگران ولی اگر فقط به سر و روی خود بزند که ای وای پدرم مرد! از این به سر زدن نه چیزی بدست می آید و نه مرده زنده می شود و نه اثر خیری بر آن مترتب می گردد.
پس اگر ادامه این حالات در جهت خیر باشد و به خاطر از دست رفتن یک خیر معنوی و اخروی باشد مطلوب است و تشدید آن هم تا آنجا که منشأ آثار نیک باشد، مطلوب است، و الا باید انسان خود را منصرف کند و طوری نباشد که حزن قلبش را فرا بگیرد و او را از کارهای دیگر باز دارد؛ بلکه آن اندازه مطلوب است که کمالی را ایجاد کند، کمالی که اگر حزن نبود، بدست نمی آمد.13

پی نوشتها: ‍

1- آیت الله محمد تقی مصباح یزدی، مقاله، اینترنت.
2- سید مصطفی حسینی دشتی، معارف و معاریف، ج8.
3- ر.ک: محمد ولیزاده، زندگی شادمانه،
4- سوره آل عمران، آیه 17.
5- شاهزاده علیرضا میرزا خسروانی، تهران، چاپ اسلامیه، ج2، ص 110.
6- سوره قصص، آیه 76.
7- سوره حدید آیه 23.
8- محمد حسین طباطبایی، تفسیر المیزان، ترجمه موسوی همدانی، کانون انتشارات مهدی.
9- سوره توبه، آیه 81.
10- سوره توبه، آیه 92.
11- سوره فاطر ، آيه 34.
12- سيد محمد حسيني همداني، تفسير انوار درخشان، تهران، كتابفروشي لطفي، ج13، ص 320.سطر13
13- ر.ک: آیت الله محمد تقی مصباح یزدی، مقاله شادی و غم در قرآن، اینترنت، برداشت از معانی آیات الهی.

مقالات مشابه

نقد و بررسي ديدگاه مفسران در توصيف انسان به هلوع در آية 19 سوره معارج

نام نشریهقرآن شناخت

نام نویسندهمحمد نقیب‌زاده, امیررضا اشرفی, محمدحسین شیرافکن

واكنش هاي انسان در برابر نقمت ها در قرآن

نام نشریهمشکوة

نام نویسندهزینب روستایی, زهرا انصاری

امکان فقری؛ جامع ترین معنا در آیه 15 از سوره فاطر

نام نشریهمعارف قرآنی

نام نویسندهمحمدجواد طالبی چاری

بررسی و تبیین مفهوم «انسان متعالی» از منظر قرآن کریم

نام نشریهمعارف قرآنی

نام نویسندهرضا علی نوروزی, هاجر کوهی اصفهانی

الگوی انگیزش انسان در سازمان از دیدگاه قرآن کریم

نام نشریهمدیریت اسلامی

نام نویسندهمجتبی اسکندری, سیامک احمدنیا آلاشتی, ابوالفضل محمدی, محمد بازرگانی