share 3054 بازدید

اِرهاص: زمينه‌سازى براى وقوع بعثت انبيا(عليهم السلام)

ارهاص در لغت به‌معناى «اثبات» و «اصرار» از ريشه «ر‌ـ‌هـ‌ـ‌ص» (تأسيس بنيان، ساختن رگه‌زيرين بنا)[1] و «رِهص» (شالوده، چينه و بنيان) آمده است.[2] براى ارهاص معانى ديگرى نيز گفته‌شده است.[3]
در اصطلاح متكلّمان، حوادث خارق‌العاده[4] يا شگفتى[5] است كه در آستانه ميلاد انبيا و يا بعد از آن و پيش از بعثت ايشان به وقوع مى‌پيوندد[6] و از نبوت آن‌ها در آينده حكايت دارد تا مردم با مشاهده آن امور، آماده شنيدن دعوت انبيا(عليهم السلام)شوند.[7] آن‌چه مقدمه آماده‌سازى پيامبران براى نبوّت باشد مانند تذكرات غيبى به ايشان نيز، ارهاص دانسته شده است[8] تناسب بين معناى لغوى و اصطلاحى آن، اين است كه با ارهاص، شالوده نبوّت پى‌ريزى مى‌شود.[9] ارهاص همچون معجزه و كرامت از باب لطف است;[10] و زمينه انجام اطاعت و دورى از گناه را فراهم مى‌سازد.[11] تفاوت ارهاص با معجزه در اين است كه ارهاص، پيش از زمان دعوت و بدون تحدّى (مبارزه‌طلبى) است.[12] گرچه متكلّمان گاهى از باب مجاز و‌علاقه مشابهت يا تغليب، به ارهاص معجزه نيز‌گفته‌اند.[13]
بعضى از متكلّمان معتزلى ارهاص را نپذيرفته‌اند. چنان‌كه كرامت را نيز انكار نموده‌اند[14] آنان ارهاصات واقع شده در هر عصرى را به پيامبر موجود در آن عصر نسبت داده و از معجزات وى مى‌دانند[15] و اين در‌حالى است كه برخى از ارهاصات در زمانى تحقق يافته كه پيامبرى وجود نداشته است.[16] برخى، آماده‌سازى اذهان براى وقوع ولايت اوليا را نيز ارهاص دانسته‌اند بنابر اين سخن گفتن فاطمه زهرا(عليها السلام)را در رَحم مادر[17] و خواندن سوره مؤمنون به‌وسيله على(عليه السلام)لحظاتى پس از ولادت[18] و سخن گفتن ديگر امامان بلافاصله پس از ولادت و كرامات آنان در خردسالى را ارهاص به‌شمار آورده[19] و تفاوت آن با كرامت را در پيش از موعد بودن ارهاص دانسته‌اند.[20]
در تاريخ، ارهاصات بسيارى براى پيامبران به خصوص نبىّ‌اكرم(صلى الله عليه وآله) نقل شده است.[21] در قرآن گرچه به ارهاص تصريح نشده است ولى آياتى از قرآن به وقايعى اشاره دارد كه از ارهاصات پيامبران دانسته شده و يا مى‌توان آنها را از مصاديق ارهاص دانست.

ارهاصات يوسف(عليه السلام)

1. دور ساختن از گناه:

با اين‌كه تمام شرايط و امكانات تحقق گناه براى حضرت يوسف*(عليه السلام)فراهم بود،[22] وى خدا را در خلوت‌ها شاهد و ناظر ديده، بندگى او را برگزيد و خود را آماده پذيرش هرگونه سختى نمود: «...قالَ مَعاذَ اللّهِ اِنَّهُ رَبّى اَحسَنَ مَثواىَ اِنَّهُ لايُفلِحُ الظّــلِمون» (يوسف/12، 23) و با كمك برهان الهى از ارتكاب گناه خوددارى كرد: «...لَولا اَن رَءا بُرهـنَ رَبِّهِ... لِنَصرِفَ عَنهُ السّوءَ والفَحشاءَ‌...». (يوسف/12،24)

2. شفاى چشمان يعقوب با پيراهن:

يوسف(عليه السلام) به برادرانش گفت: پيراهنم را ببريد بر صورت پدرم بيندازيد تا بينا شود: «اِذهَبوا بِقَميصى هـذا فَاَلقوهُ عَلى وجهِ اَبى يَأتِ بَصيرًا‌...». (يوسف/12، 93) با توجه به اين‌كه غالباً خواب‌هاى صادق پيامبران را كه از نبوت ايشان گزارش مى‌دهد ارهاص مى‌خوانند[23] ممكن است خوابى كه يوسف(عليه السلام)براى پدر خود نقل مى‌كند كه يازده ستاره، خورشيد و ماه براى وى سجده مى‌كنند: «اِنّى رَاَيتُ اَحَدَ عَشَرَ كَوكَبـًا والشَّمسَ والقَمَرَ رَاَيتُهُم لى سـجِدين» (يوسف/12،4) را از ارهاصات وى به‌شمار آورد. نجات از چاه و پرورش در خانه عزيز* مصر، (يوسف/12،100) و علم تعبير خواب (يوسف/12،21) نيز از‌جمله مواردى است كه شايد بتوان آنها را از ديگر ارهاصات حضرت يوسف(عليه السلام)دانست. گفتنى است تمام اين حوادث را در‌صورتى مى‌توان از ارهاصات حضرت يوسف(عليه السلام)دانست كه پيش از نبوت آن حضرت باشد.

ارهاصات موسى(عليه السلام)

1. وحى (الهام) به مادر موسى(عليه السلام):

خداوند به مادر موسى* وحى كرد كه او را شير ده و در دريا بينداز و ترس و اندوه به دل راه مده كه ما او را به‌تو باز‌مى‌گردانيم: «و‌اَوحَينا اِلى اُمِّ موسى اَن اَرضِعيهِ فَاِذا خِفتِ عَلَيهِ فَاَلقيهِ فِى‌اليَمِّ و‌لاتَخافى و لاتَحزَنى اِنّا رادّوهُ اِلَيكِ‌...». (قصص/28، 7)

2. نجات موسى(عليه السلام)از دريا:

هنگامى كه كارگزاران فرعون، موسى را از آب گرفته، به نزد وى آوردند، چون چشم همسر فرعون به موسى افتاد، به فرعون گفت: او چشم روشنى براى من و تو است. او را نكشيد; شايد برايمان سودمند باشد يا او را به فرزندى بگيريم: «و‌قالَتِ امرَاَتُ فِرعَونَ قُرَّتُ عَين لى و لَكَ لاتَقتُلوهُ عَسى اَن يَنفَعَنا اَو نَتَّخِذَهُ وَلَدًا‌...». ‌(قصص/28، 9)

3. بازگشت موسى به دامان مادر:

خداوند مى‌فرمايد: موسى را به مادرش بازگردانديم تا چشمش بدو روشن شود و غم نخورد و بداند كه وعده خداوند درست است: «فَرَدَدنـهُ اِلى اُمِّهِ كَى تَقَرَّ عَينُها و لاتَحزَنَ و لِتَعلَمَ اَنَّ وَعدَ اللّهِ حَقٌّ‌...». (قصص/28،‌13)

ارهاصات عيسى(عليه السلام)

1. باردار شدن مريم(عليها السلام) بدون شوهر[24]:

وقتى فرشتگان بشارت فرزند را به مريم، دادند مريم* گفت: پروردگارا! چگونه فرزنددار شوم; در‌حالى‌كه بشرى با من تماس نداشته است؟ گفت: چنين است. خداوند هر چه بخواهد مى‌آفريند: «قالَت رَبِّ اَنّى يَكونُ لى وَلَدٌ و لَم‌يَمسَسنى بَشَرٌ قالَ كَذلِكِ اللّهُ يَخلُقُ ما‌يَشاءُ‌...». (آل‌عمران/3، 47)

2. بارور شدن نخل خشك[25]:

پس از وضع حمل مريمِ طاهره و نياز وى به غذاى مناسب در آن حال، خداوند به وى فرمود: اين تنه نخل را به‌طرف خود تكان ده، رطب تازه‌اى بر تو فرو‌مى‌ريزد: «و‌هُزّى اِلَيكِ بِجِذعِ النَّخلَةِ تُسـقِط عَلَيكِ رُطَبـًا جَنيـّا». (مريم/19، 25)

3. جارى شدن جوى آب از كنار مريم(عليها السلام)[26]:

هنگامى كه مريم(عليها السلام) به آب نياز داشت جوى آبى از كنار آن حضرت جارى شد: «...‌قَد جَعَلَ رَبُّكِ تَحتَكِ سَريـّا». (مريم/19، 24)

4. سخن گفتن عيسى(عليه السلام) در گهواره[27]:

عيسى* به كسانى‌كه مريم(عليها السلام) را متّهم ساخته بودند. فرمود: من بنده خدا هستم. خداوند مرا پيامبرى صاحب كتاب قرار داده است:
 «قالوا كَيفَ نُكَلِّمُ مَن كانَ فِى المَهدِ صَبيـّا * قالَ اِنّى عَبدُ اللّهِ ءاتـنِىَ الكِتـبَ و جَعَلَنى نَبيـّا». (مريم/19، 29‌ـ‌30) شايان ذكر است كه عيسى(عليه السلام) با جمله «و‌جَعَلَنى نَبيـّا» از پيامبرى خويش در آينده خبر داده و به‌دليل حتمى بودن وقوع آن از فعل ماضى استفاده شده است.[28]بنابر اين سخن گفتن وى در گهواره از معجزات آن حضرت به حساب نيامده بلكه از ارهاصات وى به‌شمار مى‌آيد.
گروهى از معتزله كه كرامات اوليا را انكار كرده‌اند نزول مائده آسمانى بر مريم (آل‌عمران/3،37) و سخن گفتن فرشتگان با وى (آل‌عمران/3،42‌ـ‌45) را نيز از ارهاصات حضرت عيسى دانسته‌اند.[29]

ارهاصات پيامبراكرم(صلى الله عليه وآله)

1. نابودى اصحاب فيل:

در سال چهلم پيش از بعثت، هم زمان با ميلاد پيامبر(صلى الله عليه وآله)[30]، اصحاب* فيل كه قصد حمله به خانه كعبه را داشتند، شكست خوردند: «اَلَم تَرَ كَيفَ فَعَلَ رَبُّكَ بِاَصحـبِ الفيل». (فيل/105،1) داستان اصحاب فيل قضيه‌اى است كه در آن نمى‌توان شبهه كرد و در آن هنگامى كه اين قصه در قرآن آمد برخى از كسانى‌كه آن واقعه را ديده بودند هنوز از دنيا نرفته و آن را به‌خاطر داشتند.[31]

2. شرح صدر:[32]

گرچه برخى شرح* صدر در آيه: «اَلَم نَشرَح لَكَ صَدرَك». (انشراح/94،1) را امرى جسمانى و مادى (شكافتن سينه حضرت) گرفته‌اند[33] ولى برخى از محققان آن را ناظر به سعه وجودى رسول خدا به نور الهى دانسته‌اند كه به واسطه آن گنجايش همه معارف الهى را يافته و در برابر آنها احساس ضيق و تنگى نكرده است و درباره قصه‌اى كه موهم مادى بودن شرح صدر است (و‌بعضى از تفاسير آن را ذيل اين آيه آورده‌اند) گفته‌اند داستان مذكور از قبيل تمثل است و اعتقاد به مادى بودن آن اساساً باطل است.[34] چنان‌چه بتوان وقايعى را كه در ارتباط با تحقق نبوّت، در عالم تكوين به وقوع مى‌پيوندد، ارهاص ناميد، منع و رجم شياطين از 3 آسمان با تولد عيسى(عليه السلام) و از همه آسمان‌ها با تولد پيامبر‌اكرم(صلى الله عليه وآله)كه در روايتى از امام صادق(عليه السلام)در ضمن تفسير «و‌حَفِظنـها مِن كُلِّ شَيطـن رَجيم» (حجر/15، 17) وارد شده است[35] از ارهاصات آنها خواهد بود.
افزون بر موارد قرآنى، در تاريخ نيز نمونه‌هاى فراوانى از ارهاصات براى پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله)گزارش شده است كه برخى از آن‌ها عبارت‌ند از: آشكار بودن نور پيامبر(صلى الله عليه وآله) در پيشانى پدرانش[36] و‌فرو‌ريختن 14 كنگره از ايوان كسرا; خاموش‌شدن آتش‌كده فارس[37] و خشك‌شدن درياچه ساوه هنگام‌تولد حضرت،[38] سايه‌انداختن ابر بر سر حضرت[39] و سلام‌كردن سنگ‌ها به آن‌بزرگوار[40] و‌...‌. گفتنى است سخن گفتن حضرت‌زهرا(عليها السلام)در رحم مادر[41] و نيز خواندن سوره مؤمنون به‌وسيله على(عليه السلام)لحظاتى پس از ولادت[42] افزون بر اين‌كه مى‌تواند ارهاص براى ولايت خودشان باشد از ارهاصات پيامبر اكرم نيز محسوب مى‌شود.
در ميان متكلّمان معتزلى آنها كه ارهاص را نپذيرفته‌اند، برخى از موارد قرآنى پيشين را بدين‌شكل پاسخ داده‌اند: داستان اصحاب فيل، معجزه خالدبن‌سنان است كه او را در آن زمان پيامبر مى‌دانستند.[43] نزول مائده* بر مريم و سخن‌گفتن فرشتگان با وى و باردار شدن ايشان بدون همسر[44] و باروَر شدن نخل خشك و جارى‌شدن جوى آب، از معجزات حضرت زكريا(عليه السلام)است.[45] سخن گفتن عيسى(عليه السلام) در گهواره به‌دليل كلام وى در قرآن «و‌جَعَلَنى نَبيـّا» (مريم/19، 30) معجزه و در زمان نبوّت آن حضرت بوده است.[46]

منابع

بحارالانوار; البداية و النهايه; البرهان فى تفسير القرآن; التبيان فى تفسير القرآن; تفسير روح‌البيان; تفسير العياشى; التفسير الكبير; تلخيص المحصل; جامع‌البيان عن تأويل آى القرآن; شرح المقاصد; شرح المواقف الايجى; الصحاح تاج‌اللغة و صحاح العربيه; الصحيح من سيرة‌النبى الاعظم(صلى الله عليه وآله); الفرقان فى تفسير القرآن; كشف المراد شرح تجريد الاعتقاد; كشف‌المراد فى شرح تجريد الاعتقاد; لسان‌العرب; لغت‌نامه; مجمع‌البيان فى تفسير القرآن; مناقب آل ابى‌طالب; منتهى الامال; منشور جاويد (تفسير موضوعى); موسوعة كشاف اصطلاحات الفنون و العلوم; مهر تابان; الميزان فى تفسير القرآن.
الله‌مراد انصارى‌جيرفتى و بخش فلسفه و كلام



[1]. لسان‌العرب، ج‌5، ص‌343، «رهص».
[2]. الصحاح، ج‌3، ص‌1042، «رهص».
[3]. لغت‌نامه، ج‌2، ص‌1637، «ارهاص».
[4]. كشاف اصطلاحات الفنون، ج‌1، ص‌141، «ارهاص».
[5]. كشف المراد، شعرانى، ص‌491.
[6]. روح البيان، ج‌10، ص‌510.
[7]. همان; تلخيص المحصل، ص‌350.
[8]. منشور جاويد، ج‌12، ص‌358.
[9]. تلخيص المحصل، ص‌350.
[10]. كشف المراد، شعرانى، ص‌49.
[11]. كشف المراد، شعرانى، ص‌492; كشف المراد، حسن‌زاده، ص‌444.
[12]. شرح المقاصد، ج‌5، ص‌12.
[13]. شرح المقاصد، ج‌5، ص‌12‌ـ‌13.
[14]. كشف المراد، شعرانى، ص‌491.
[15]. شرح المواقف الايجى، ج‌8، ص‌226.
[16]. شرح المواقف الايجى، ج‌8، ص‌226.
[17]. منتهى‌الآمال، ج‌1، ص‌215.
[18]. مناقب، ج‌2، ص‌198.
[19]. مهر تابان، ص‌225.
[20]. مهر تابان، ص‌225.
[21]. كشف‌المراد، حسن‌زاده، ص‌353; البداية و النهايه، ج‌1، ص‌213; شرح المقاصد، ج‌5، ص‌12.
[22]. الميزان، ج‌11، ص‌120‌ـ‌125.
[23]. منشور جاويد، ج‌12، ص‌358.
[24]. بحار الانوار، ج‌14، ص‌224; الفرقان، ج‌16، ص‌29.
[25]. التفسير الكبير، ج‌13، ص‌528; الفرقان، ج‌16، ص‌296.
[26]. التفسير الكبير، ج‌21، ص‌528; الفرقان، ج‌16، ص‌296‌ـ‌297.
[27]. مجمع‌البيان، ج‌2، ص‌295; بحار الانوار، ج‌14، ص‌222.
[28]. شرح المواقف، ج‌8، ص‌226.
[29]. كشف المراد، حسن‌زاده، ص‌476.
[30]. التبيان، ج‌10، ص‌410; مجمع‌البيان، ج‌10، ص‌825; التفسيرالكبير، ج‌11، ص‌293; شرح تجريد، ص‌491.
[31]. كشف المراد، شعرانى، ص‌490.
[32]. التفسيرالكبير، ج32، ص2;شرح‌المواقف الايجى، ج‌8، ص‌225.
[33]. التفسيرالكبير، ج‌32، ص‌206; شرح المواقف الايجى، ج‌8، ص‌225.
[34]. الميزان، ج‌20، ص‌341، 317‌ـ‌318.
[35]. البرهان، ج‌3، ص‌334; مناقب، ج‌1، ص‌56.
[36]. شرح‌المقاصد، ج5، ص13; الصحيح من سيره، ج‌2، ص‌67.
[37]. كشف‌المراد، حسن‌زاده، ص‌353; البداية و‌النهايه، ج‌2، ص‌213.
[38]. كشف‌المراد، حسن‌زاده، ص‌353; البداية و‌النهايه، ج‌2، ص‌213.
[39]. كشف المراد، حسن‌زاده، ص‌353; شرح المواقف، ج‌8، ص‌225; روح‌البيان، ج‌10، ص‌510.
[40]. شرح المواقف الايجى، ج‌8، ص‌225.
[41]. منتهى الآمال، ج‌1، ص‌215.
[42]. مناقب، ج‌2، ص‌198.
[43]. التبيان، ج10، ص410; مجمع‌البيان، ج10، ص447.
[44]. التفسير الكبير، ج‌8، ص‌217; بحار الانوار، ج‌14، ص‌224.
[45]. التفسيرالكبير، ج‌21، ص‌528.
[46]. بحارالانوار، ج‌14. ص‌222.

مقالات مشابه

مقاومت پیامبران در برابر القائات شیطانی

نام نشریهکلام اسلامی

نام نویسندهعلی ربانی گلپایگانی

خصائص پيامبران در قرآن و ياسين

نام نشریهبینات

نام نویسندهمینا شمخی, مریم شریفی

انبيا

نام نویسندهمحمدجعفر اصغری

المفاظله بین الانبیاء

نام نشریهالازهر

نام نویسندهمصطفی الطیر

فضيلت عقلانى

نام نشریهمكتب اسلام

نام نویسندهاحمد بهشتی

قداست مقام انبیا از دیدگاه قرآن

نام نویسندهمحمدهادی معرفت

زبان، آگاهى پيامبر(ص) و امامان(ع) (1)

نام نشریهعلوم حدیث

نام نویسندهحسن عرفان