share 1461 بازدید
چالش های آغازین تاریخ قرآن

دایانا استیجر والد
دکتر اعظم پویازاده* (عضو هيئت علمي دانشگاه آزاد اسلامي رودهن)
معصومه آگاهی* (کارشناسی ارشد علوم قرآن و حدیث)


چکيده

پاره ای از مستشرقان، به ویژه نویسنده مقاله حاضر، بر اساس برخی منابع کهن شیعه چنین پنداشته که شیعه قرآنی را که در دوره عثمان، قرآن معیار قرار گرفت از روی تقیه پذیرفته است و گرنه معتقد است که آیاتی در مورد اهل بیت(ع) در قرآن وجود داشته که از آن حذف شده است. دایانا استیجروالد علاوه بر منابع کهن، منابع متأخر را نیز مورد بررسی قرار داده و رأی متأخران را متفاوت با رأی متقدمان یافته و معتقد است عقیده به تحریف قرآن در میان متأخران وجود ندارد. مقاله حاضر کوشیده است ضمن ارایه ترجمه اي دقیق و وفادار به متن از مقاله اين نويسنده برخي ديدگاه هاي وي را مورد نقد قرار داده و اين نقدها را مستند به منابع شیعه کرده است.

واژه هاي اصلي:

قرآن، جمع قرآن، تحریف، مصحف علی(ع)، قرائات.

مقدمه

برخی از مستشرقان معتقدند که شیعه قایل به تحریف قرآن می باشد كه دایانا استیجروالد در اين باره با نگاهی واقع بینانه تر به منابع شیعی، به یک بررسی تحلیلی ـ تاریخی پرداخته است. وی تاریخ عالمان شیعی را به دو دوره متقدم و متأخر تقسیم کرده و در هر دوره به بررسی آراء عالمان شیعه درباره مصحف کنونی پرداخته است. وی معتقد است شیعه در پذیرفتن مصحف عثمانی تقیه کرده است و از اين رو به سمت تفسیر باطنی آیات رفته است. بیشتر مستشرقان، تفسیر شیعه را یک تفسیر باطنی و رمزی می دانند که مفسران در تلاشند این رمزها را بگشایند و معتقدند در دل این رمزها، اهل بیت(ع) قرار دارند. البته نویسنده تلاش عالمان متأخر شیعه مانند علامه طباطبایی را برای ردّ این نگرش مورد توجه قرار داده است. در این نوشتار ابتدا ترجمه متن اصلی و سپس نقد آن در دو بخش ارایه می شود:

اول: ترجمه مقاله «مجادلات در مورد قرآن»

(” Twelver Shi’i Ta’wil” by Diana Steigerwald)
بررسی مختصری از اختلافات شیعه و سنی درباره تمامیت متن قرآن و گسترش این بحث ها در قرون صدر اسلام نمونه ای جالب از چگونگی تکامل آراء و اندیشه ها در دوران اولیه، از طریق منازعات و نیز تضارب میان مکاتب گوناگون فکری را ارایه می دهد (مدرسی1993). موضوع اصلی این مباحثات این بود که آیا مصحف عثمانی تمام آیات قرآن را که بر محمد(ص) نازل شده بود شامل می شد یا آیات دیگری وجود دارد که در قرآن کنونی از قلم افتاده اند.
در پایان دوره خلافت عثمان[1] (656م/ 35ق) برای برخی از افراد جامعه[2] آشکار شد که اختلافات بسیار زیادی در قرائات قرآن وجود دارد. در سال 634م/ 12ق، بسیاری از حافظان قرآن(قرّاء) جان خود را در نبردی مقابل گروه رقیب در یمامه عربستان (یعقوبی، تاريخ يعقوبي،2/ 15؛ طبری، تاريخ طبري،3/ 296؛ ابن کثیر، تفسير القرآن العظيم،7/ 439) از دست دادند. خلیفه اول ابو بکر، به خاطر ترس از بین رفتن کل قرآن از عمر و زید بن ثابت خواست تا هر آیه و یا بخشی از قرآن را که دو نفر شاهد در مدخل مسجد مدینه به آن شهادت دهند ثبت کنند. تمامی آن چه گرد آمد، بر روی برگه هایی از کاغذ (یعقوبی،تاريخ يعقوبي،2/ 135؛ سیوطی، الاتقان، 1/185 و 207 و 208) نوشته شد، اما هم چنان به عنوان یک مجلد تألیف نشده بود. این اوراق از ابوبکر و عمر به دختر عمر، حفصه و از او به عثمان رسید که وی آن ها را به صورت یک مجلد تألیف نمود. عثمان نسخه های چندی از مصحفش را به بخش های مختلف جهان اسلام فرستاد و سپس دستور داد هر جا مجموعه و یا آیات دیگری از قرآن یافت شود سوزانده شود (بخاری، كتاب الجامع الصحيح، 3/ 393ـ4؛ ترمذی، سنن، 4/8 ـ347؛ بیهقی، دلائل النبوه، 7/ 1ـ150).
بر اساس بسیاری از گزارش های اولیه رسیده، علی(ع) مصحف خود را نوشت (ابن سعد، كتاب الطبقات الكبير، 2/338؛ یعقوبی، تاريخ يعقوبي، 2/135؛ ابن ندیم، كتاب الفهرست، 30؛ سیوطی، الاتقان، 1/204 و 248؛ کلینی، اصول كافي، 8/ 18) و آن را به اصحاب عرضه کرد، اما آن ها نپذیرفتند. در نتیجه آن را به منزل برد (سلیم، 72/108؛ کلینی، اصول كافي، 2/ 633؛ یعقوبی، تاريخ يعقوبي، 2/1960). این گزارش ها هم چنین اشاره دارند که میان مصاحف گوناگون، تفاوت های اساسی وجود داشت.[3] این تنها نسخه کامل قرآن که واجد آیاتی بود که اشاره به جایگاه رفیع علی(ع) و امامان بعدی داشت، در اختیار علی(ع) بود.[4] علی(ع) که علم وسیع او به قرآن زبان زد بود (ابن سعد، الطبقات الكبري، 1/ 204) این نسخه اصلی را حفظ کرده و به جانشینان خود سپرد.[5] گفته می شود که او در مصحف خود به آیات ناسخ و منسوخ اشاره کرده است (سیوطی، الاتقان،1/ 204).
از این رو جامعه شیعه به زودی فهمید که بیان صریح عقایدش بی ثمر است. این امر فقط به رنج این جامعه می انجامید، به این ترتیب آن ها دست به تقیّه (پنهان کاری مذهبی) زدند، چیزی که به شیعه اجازه می دهد در شرایط سخت عقیده اش را انکار کند.[6] با این کار مؤمنان علی رغم این که در برابر مخالفان چهره ای موافق نشان می دادند، وفاداری خود را به تشیع حفظ می کردند. این مسأله در مورد تفاسیر قرآن هم صدق می کند. شیعیان با استفاده از تقیّه از ارایه تفسیر باطنی قرآن به اهل سنت ـ که این تفاسیر را نمی پذیرفتند ـ نیز خودداری می کردند،[7] در نتیجه، تقیّه به معنای حفظ سرّ باطنی قرآن نیز هست.
مصحف عثمانی به هیچ یک از اختلافات بعدی قرائات پایان نداد. از آن جا که علم رسم الخط عربی هنوز بسیار ابتدایی بود، امکان اختلاف هم چنان وجود داشت. در مصحف عثمانی، حرکت گذاری بسیار محدود بود یا اصلاً وجود نداشت و شکل برخی حروف بی صدا نیز شبیه هم بود که اين دو، راه را برای قرائات گوناگون هموار کرد.[8] این قرائات می توانست به تفاسیر و برداشت های متفاوت بیانجامد. به عنوان مثال واژه عربی «علی» هم می توانست به عنوان یک صفت ساده در معنای بلندمرتبه به کار رود و هم برای اشاره به شخص «علی»(ع) و نقش خاص او در مقام جانشین پیامبر(ص) بود[9] بعدها در قرن 10م/4ق، قرائات معدودی گزینش شده و معتبر شناخته شدند.[10]
متأسفانه به نظر می رسد این مسأله که مصاحف گوناگون چه بودند و به چه میزان با یک دیگر تفاوت داشتند امری است که به احتمال قوی هرگز کشف نخواهد شد.[11] این ابهام فضا را برای جنجال محققان مسلمان و نیز غربی ها پیرامون قرآن شیعه به وجود آورد. در ماه مه 1842، گارسین دتاسی[12] در مجله آسیاتیک، متن و ترجمه یک بخش ناشناخته از قرآن، به نام سوره «دو نور» (النورین) را نوشت. دو نور به صورت مجزا به محمد(ص) و علی(ع) اشاره داشت. اکثر محققانی که در مورد این سوره نظر دادند، درباره منشأ آن مطمئن نبودند (الیاش، 1966: 125؛ 1969: 17). به هرحال مفهوم «دو نور» توسط شیعیان که نور امامت را از نور نبوت متمایز می دانستند، تحول یافت.[13]
قدّیس کلرتیسدال[14] در 1912 در هند نسخه ای خطی از قرآن را کشف کرد که ظاهراً سیصد سال قدمت داشت (تیسدال، 228). وی در این نسخه خطی سوره ای ناشناخته پیدا کرد که جزء مصحف عثمانی نبود. وي هم چنین آیاتی چند که منحصر به این نسخه بودند را نيز كشف كرد. سوره «دوستی خداوند» يا سورة الولایه، دارای هفت آیه بود که علی(ع) را به عنوان ولّیِ(دوستِ) خداوند و هم چنین وارث معنوی پیامبر ذکر کرده بود که تیسدال آن را به همراه چند آیه «جدید» در مجله جهان اسلام در 1913 ترجمه کرد. تیسدال نتوانست اصالت هیچ یک از این بخش های اضافی را ثابت کند، هم چنان که وان گرون باوم (1961: 80) نیز که بعدها آن ها را به دقت بررسی کرد، نتوانست [از عهده اين كار برآيد].[15]
مئرم. بار اَشر،[16] چشم انداز کاملی از این موضوع را در مقاله ای که در 1993 با عنوان «اختلاف قرائات و اضافات شیعه امامیه به قرآن»[17] منتشر شد ارایه کرد. پیش تر آرتور جفری بسیاری از اختلاف قرائات را در کتاب خود (مطالبی پیرامون تاریخ قرآن 1937)، فهرست کرده بود. به این ترتیب بار اَشر، تصمیم گرفت تمام آنچه را جفری فهرست نکرده بود مرتب کند و سپس تنها آن اختلافاتی را که به شیعه مربوط بود برگزیند (بار اَشر1993: 80). وی قرائات گوناگون شیعه را از حیث طبیعت این اختلافات و تفاوت آن ها با مصحف عثمانی مورد بررسی قرار داد. بار اَشر این اختلافات را به چهارگونه تقسیم کرد:[18] گونه نخست، تغییرات جزیی در واژه ها با تبدیل یا اضافه کردن حروف یا حرکات بود. این رایج ترین گونه اختلاف است؛ گونه دوم، تبدیل یک واژه به واژه دیگر است، مانند امام به جای امة (جماعت)؛ گونه سوم، بازآرایی نظم کلام است. این گونه از اختلاف، بیش از انواع دیگر مورد پذیرش شیعه واقع شده است. شیعیان در چهار قرن ابتدای اسلام اعتقاد داشتند که عثمان بخش های مهمی از قرآن اصلی را حذف کرده است[19] و به این ترتیب گونه چهارم تغییرات در مورد واژگانی است که عمداً توسط عثمان حذف شده بود، مانند اشاراتی به علی(ع) و امامت (باراَشر 1993: 47). امروزه اکثریت شیعه اثنی عشری معتقد است که مصحف عثمانی، متن قرآن را به تمامی اما با ترتیبی نادرست حفظ کرده است.[20] این مسأله این مطلب را برای آن ها تبیین می کند که چرا روایت قرآن همواره راحت و آسان نیست.
به طور کلی دو نوع تفسیر شیعی وجود دارد: ابتدا در یک رویکرد تجزیه ای [ترتیبی]، (analytic) مفسّر با قرآن به صورت آیه به آیه، موافق با ترتیب چینش سر و کار دارد. مفسّر متن قرآن را با مراجعه به معنای لغوی، احادیث یا آیات دیگر قرآن که ارتباط معنایی با آیه مورد بررسی را دارند تحلیل می کند، در حالی که فضا و سیاق آیه را در نظر می گیرد. تفسیر تجزیه ای [ترتیبی] محبوب ترین رویکردی بود که تا چندین قرن توسط محدثان به کار می رفت. در واقع حدیث زمانی طولانی به عنوان پایه اصلی تفسیر باقی ماند. این روایات پیامبر(ص) یا امامان(ع) غالباً در پاسخ به سؤالاتی بود که مردم عادی می پرسیدند. دوم، رویکرد موضوعی که در پی مطالعه قرآن با انتخاب موضوعی خاص از میان موضوعات خداشناسی، اجتماعی، کیهان شناختی [و...] است. به طور مثال این روش آموزه توحید (یگانگی خداوند)، نبوت، یا خلقت را در قرآن مورد بحث و بررسی قرار می دهد. هردو نوع تفسیر مکمل هم هستند و می توانند ادغام شوند. رویکرد موضوعی در فقه شایع بود در حالی که روش تحلیلی در مطالعات قرآنی معمول بود. برخی از موشکافانه ترین انواع حکمت های باطنی در طول دوران امامت امام محمد باقر(ع) (714 م/ 114ق) و جعفر صادق(ع) (765م/ 148ق) توسعه یافت (ر.ک: نویا، 1968). در همین زمان بود که نظریات باطنی راجع به قرآن، و به دنبال آن ادعاهایی مبنی بر این که قرآن عثمان کامل نیست، آشکار شد. این متن وحیانی به تنهایی قرآن صامت است و در مقابل، ائمه قرآن ناطق اند (ایوب 1988: 184). در همین دوران بود که میان شیعه اثنی عشری و اسماعیلیه[21] جدایی افتاد. با وجود زمینه مشترک میان شیعه اثنی عشری و اسماعیلیه، تفاوت های بسیاری میان آن ها وجود دارد. در ابتدا این تفاوت ها جزئی بود، اما زمانی که دوازدهمین امام در قرن نهم غایب شد، تفاوت ها عمیق تر شد. خداشناسی دوازده امامی به مرور در نبود راهنمایی مستقیم امام تغییر کرده، توجیهاتی برای امر غیبت ارایه نمود.

تفاسیر اولیه

شيعيان اثنی عشریه و اسماعیلیه بر این باورند که جعفر صادق(ع) صراحتاً (نص) پسر بزرگش اسماعیل را به جانشینی خویش منصوب نمود،[22] اما بر اساس عقیده دوازده امامی، اسماعیل قبل از بلوغ درگذشت، بنابر این امام جعفر صادق(ع)، پسر دیگرش یعنی موسی کاظم(ع) را به امامت منصوب کرد.[23] در تشیّع دوازده امامی، زنجیره امامت با غیبت امام دوازدهم که در آخرالزمان ظاهر خواهد شد، متوقف شده است.
دو مکتب اصلی دین شناسی در درون شیعه دوازده امامی وجود دارد: اخباریون و اصولیون. مکتب اصولی تأکید زیادتری بر روی این مطلب دارد که مجتهد (کسی که قضاوت مستقل می کند) آزاد است تا تعقل خود را به کار گیرد. مکتب اخباری قرآن را عمدتاً با تکیه بر احادیث منسوب به ائمه تفسیر می کند، بر این اساس کتاب مقدس از دریچه دیدگاه ها و منویات پیامبر(ص) و امام دیده می شود (لوسن 1993: 210ـ 173).
قرآن در لوحی به خوبی محافظت می شود (لوح محفوظ).[24] لوحی که در روی زمین قدرتی دارد ما فوق آن چه یک کوه سخت می تواند تحمل کند. منبعی است از شفا و برکت برای مردم. بنا برقول علی بن ابراهیم قمی (930م/ 307ق) ـ صاحب یکی از تفاسیر شیعی ـ امام، مظهر نور خدا، در این صفات ابدی با قرآن شریک است، چرا که پیش از خلقت با هم بوده اند. امام به عنوان هدف خلقت دیده می شود [، چرا كه]: [25] خداوند همه مخلوقات را آفرید تا او را عبادت کنند. تنها راه برای عبادت خداوند از طریق امام است. خدا او را منصوب نمود چرا که تنها کسی است که می تواند تفسیر صحیح قرآن را ارایه دهد. او منبع منحصر به فرد هدایت است و می تواند علمی را که لازمه افزایش ایمان است به پیرو خود منتقل نماید (قمی 1386: 1، 18ـ19؛ ایوب 1988: 180).
در پی غیبت امام دوازدهم همه چیز تغییر کرد. جامعه شیعه اثنی عشری دیگر دسترسی مستقیم به راهنمایی امامشان نداشتند[26] و بجز نُوّاب[27] (کارگزاران امام غائب) و علما[28] (محققان دینی)، تنها منبع هدایت آن ها مصحف عثمانی بود[29] (مؤمن 1985: 189). هم چنان که ذکر شد، شیعه دوازده امامی بر این باور است که مصحف معیار تا حدودی ناقص و نامرتب است. نقل است که امام جعفر صادق(ع) فرموده: «اگر قرآن را آن چنان که نازل شد بخوانید، درخواهید یافت که ما در آن نامبرده شده ایم» (عیاشی،1، 13؛ ایوب 1988: 183). ممکن است این سخن به اهل بیت (علی، فاطمه، حسن و حسین(ع)) اشاره کند که در زمان حیات پیامبر در قید حیات بودند، اما از آن جا که امام دوازدهم در پس پرده غیبت قرار گرفت، به نظر می رسد تشیّع با پذیرش ظاهری قرآن عثمانی، تکیه بیشتری روی اصل تقیه کرد. ظاهراً ممکن نیست که شیعه هرگز توانسته باشد قرآن اهل سنت را به طور کامل بپذیرد، چرا که لازمه تشیع، دست کم، اعتقاد به این مطلب است که محمد(ص) به صراحت، علی(ع) را به خلافت پس از خود منصوب کرده است. احادیث اهل سنت و قرآن[30] (مطابقِ تفسیر اهل سنت) شامل چنین اسنادی نیست.[31] بار اَشر، تردید شیعه را که در عقیده خود محکم بودند ولی به سبب ترس دائمی از رنج و عذاب تصمیم به قبول قرآن اهل سنت گرفتند را توضیح می دهد (بار اَشر1993: 46).
امام با وجود اختفاء و عدم تعامل با عالم، در میان جامعه حضور دارد، حضور امام وجود عالم را تضمین می کند (امیر معزی 1994: 35). فقط و فقط اوست که قرآن را به طور کامل می فهمد.
زمانی که امام دوازدهم غایب شد، شیعه تماسش را نه تنها با امام بلکه با قرآن حقیقی از دست داد. آن ها در انتظارند که مهدی(عج) که در آخرالزمان ظهور می كند، قرآن اصلی را بیاورد.
مفسران شیعی در مطالعه قرآن، توضیحات محمد(ص) را تبیین معنای آیه می دانند. آن ها اصحاب را به عنوان راویان معصوم (بدون خطای) گفته های محمد(ص) نمی پذیرند.[32] شیعیان تنها یک زنجیره متصل روایت از پیامبر، از طریق جانشینان معصومش را معتبر می دانند،[33] در نتیجه آن ها خود را محدود به استفاده از احادیثی کردند که از طریق پیامبر و امامان منتقل شده است. این امر منجر به پیدایش زیر گروه های ذیل شده است:
گروه اول شامل کسانی است که این روایات را از پیامبر و ائمه شنیده اند: زراره بن اعین(2/8)؛ محمد بن مسلم بن ریا الطائفی(2/8)؛ معروف بن خربوذ (2/8) و جریر (2/8) که اصحاب امام باقر(ع) و امام جعفر صادق(ع) بودند، اصل آثار تفسیری ایشان به ما نرسیده،[34] اما روایات آن ها توسط گروه بعدی حفظ شده است.
گروه دوم شامل اولین مؤلفان تفاسیر است، مثل: فرات بن ابراهیم کوفی (3/ 9)؛ ابوحمزه ثمالی؛ محمدعیاشی (319/ 932)؛ علی بن ابراهیم قمی (307/ 20ـ919) و محمد نعمانی(360/971) که همگی بین قرون 2 تا 4 هـ . ق می زیستند. آن ها از هرگونه اجتهاد (قضاوت مستقل) خودداری می کردند. در دوران حیات ایشان، ائمه، برای پاسخ گویی به مطالب تفسیری حضور داشتند (طباطبایی، قرآن در اسلام،1ـ50). فرات یک محدث شیعی برجسته در دوران امامت امام محمد جواد(ع) بود. عیاشی محققی از اهل سنت بود که شریعت جعفری را پذیرفت. قمی روایاتی را که پدرش از اصحاب ائمه شنیده بود نقل کرد. نعمانی شاگرد کلینی (329/1ـ940) بود که جامع حدیثی شیعه با عنوان الکافی فی العلم الدین (کافی در دانش دین) را تألیف کرد. اثر تفسیری او در بحارالانوار (اقیانوس های نورها) اثر محمدباقرمجلسی (1111/1699) بازنویسی شده است. این گروه دوم،[35] روایات را منهای اظهارنظر شخصی گردآوری کردند (ایوب1988: 5 ـ 184).

مفسران دوره میانی

گروه سوم شامل متبحران در علوم گوناگون است، مثل: شریف رضی (405/1015) که شرحی درباره زبان قرآن نوشت. برادرش سید مرتضی (436/ 1044)؛ ابوجعفر طوسی (460/ 1067) ـ شاگرد مرتضی ـ که تفسیری با تأکید بر متافیزیک (ماورای ماده) نگاشت. معاصر وي علی فضل طبرسی (548/ 1153) که در مجمع البیان فی تفسیرالقرآن (مجموعه بیان در تفسیر قرآن) خود، حوزه های متفاوتی از زبان، ساختار، قرائات، احادیث، مرگ و آخرت را پوشش می دهد. در تفکر شیعه دوازده امامی در میان این گروه که شروع به انکار ادعای اولیه شیعه در باب نقص قرآن عثمانی کردند، متوجه تغییراتی می شویم. دیگر مفسران مهم این گروه عبارتند از: صدرالدین شیرازی (1050/ 1640) که نویسنده آثار فلسفی است؛ تفسیر عرفانی میبدی گنابادی و عبدالعلی حویزی (1112/1700) که تفسیرش نور الثقلین (نور دو چیز بسیار مهم) مي باشد؛ هاشم بحرانی (1107/1695) که تفسیرالبرهان (دلیل) را نوشت و محسن فیض کاشانی (1091/1680) که تفسیرالصافی (دوست خالص) را تألیف نمود (طباطبایی، قرآن در اسلام، 51؛ ایوب 1988: 185).
[زماني] شیخ مفید (413/ 1022) در اکبرای عراق متولد شد، قدرت در دست آل بویه و دوران شکوفایی مطالعات شیعی در بغداد بود، جایی که شیخ مفید برای تحصیل به آن جا رفت. او در کتاب الارشاد (راهنمایی) توضیح می دهد که خداوند با به کار بردن واژه «ولی» در آيه 55 سوره مائده، به علی(ع) اشاره می کند[36] (مفید1981: 3). بر اساس یک روایت[37] پیامبر(ص) فرمود: «تو (علی) نسبت به من به منزله هارون نسبت به موسی هستی، جز آن که پیامبری پس از من نیست»، لذا شیخ مفید تمام آیات قرآن که عملکرد هارون را توصیف می کند، در مورد علی(ع) به کار می برد (به طور مثال ر.ک: طه/ 36ـ29). علی(ع) و هارون سهمی از نبوت دارند و نقش آن ها یاری پیامبر در ابلاغ پیام و نیابت پیامبر است (مفید 1981: 3). سپس روایات متعددی را نام می برد که فضیلت شاخص علی(ع) را بر همگان در علم دین نشان می دهد.[38]
پیامبر(ص) فرمود: «من شهر علم هستم و علی دروازه آن است، لذا هر کس علم می خواهد باید آن را از علی بیاموزد.» هنگامی که با امیر المؤمنین علی(ع) برای خلافت بیعت کردند او به مسجد رفت در حالی که ردا و عمامه رسول خدا را در بر داشت... سپس گفت: «از من سؤال کنید پیش از آن که مرا از دست بدهید. از من سؤال کنید چرا که من علم پیشینیان و آیندگان را دارم. اگر مسندی (که قاضی بر آن می نشیند) برایم آماده می بود (که بر آن بنشینم)، میان اهل تورات با توراتشان، اهل انجیل با انجیلشان، اهل زبور با زبورشان و برای اهل فرقان (یعنی قرآن) با فرقانشان قضاوت می کردم تا هر یک از این کتب تبیین شده، به آن عمل شود. پروردگارا همانا علی بر اساس فرمان تو حکم کرده است. به خدا سوگند من قرآن و تفسیرش را بهتر از هر کس دیگری که ادعای آن را دارد، می دانم. اگر به سبب آیه ای در کتاب خداوند متعال نبود، می توانستم شما را به آن چه تا روز رستاخیز اتفاق می افتد خبر دهم». سپس گفت: «از من سؤال کنید پیش از آن که مرا از دست بدهید، چرا که قسم به او که دانه را شکافت و جان را آفرید، اگر از من درباره آیه آیه قرآن سؤال می کردید، به شما می گفتم چه زمان نازل شده، سبب نزولش چه بوده و ناسخ و منسوخ، عام و خاص، محکم و متشابه، و مکی و مدنی آن را خبر می دادم. به خدا سوگند تا قیامت هیچ حزبی نیست که به بیراهه می راند مگر این که من رهبرش، آن که آن را پیش می برد و آن که آن را سوق می دهد را می شناسم» (مفید1981: 2ـ21).
مفید چنین خاتمه می دهد که گزارشات مشابه متعددی وجود دارد، اما او تنها چند نمونه را برگزیده است.
علامه حلی (726/ 1325) معروف به ابن مطهّر، عالمي شیعی بود که در دوران سلسله ایلخانی (جانشینان هلاکو) می زیست. او در یکی از کتاب هایش، الباب الحادی عشر، (رساله ای درباره اصول خداشناسی شیعه)، توضیح می دهد که تمام براهینی که ضرورت نبوت را ثابت می کنند، به امامت هم مربوطند. از آن جا که امامت جانشین (خلیفه) نبوت است و در جای آن قرار می گیرد، امام باید معصوم باشد، اگر چنین نبود، امر به معروف الهی و نهی از منکر دیگر واجب نبود و این ممکن نیست. از آن جا که امام حافظ شریعت است، باید معصوم باشد تا شریعت را از زیاده و نقصان حفظ کند. از آن جا که امام نمی تواند غیر عادل باشد، باید معصوم باشد، چرا که خداوند می گوید «عهد من به ظالمان(بدکاران) نمی رسد» (بقره/124) و «ای کسانی که ایمان آورده اید، از خدا اطاعت کنید و از رسول اطاعت کنید و از آن ها که از میان شما صاحب امر هستند» (مائده/ 59). او بیان می کند که «صاحب امر در میان شما» یا معصوم است و یا نیست. به هر حال احتمال دوم باید نادرست باشد، چرا که خداوند نمی تواند دستور اطاعت از کسی را بدهد که امکان اشتباه دارد. بنابراین، گزینه اول صحیح است. به علاوه از آن جا که هیچ کس دیگر ادعای عصمت نکرده است، آیه به علی(ع) و جانشینان او اشاره دارد[39] (حلی، باب الحادي العشر/5 ـ 64و 68 و 76).

مفسران معاصر

روش تفسیر معاصر را می توان در تفکر محمد حسین طباطبایی (1981/1402ـ 1904/1321) و سیدابوالقاسم خویی (1992ـ1899) که البیان فی تفسیر القرآن (بیان در تفسیر قرآن) را نوشت، نشان داد. طباطبایی یکی از بزرگ ترین علمای معاصر در تفسیر قرآن، فلسفه و عرفان اسلامی است. تفکر او تصویر خوبی از رویکردهای کنونی شیعه دوازده امامی به قرآن ارایه می کند. او نویسنده تفسیری با عنوان المیزان فی تفسیر القرآن (میزان در تفسیر قرآن) است که در 27 جلد به زبان عربی نگاشته شده است.[40]
طباطبایی اثر دیگری به زبان فارسی با عنوان قرآن در اسلام دارد که با نام The Quran in Islam به انگلیسی ترجمه شده و مقدمه ای برای مطالعه قرآن بر اساس فهم بدنه اصلی تفکر شیعی است. وی هم چنین در کتاب خویش، اسلام شیعی، رویکرد شیعه را به قرآن مورد بحث قرار می دهد. طباطبایی بیان می کند که قرآن هرگز از شیوه های پیچیده و رمزی برای بیان استفاده نمی کند و همواره هر موضوعی را با زبانی که مناسب آن موضوع است شرح می دهد (طباطبایی، قرآن در اسلام/ 99). به گفته او قرآن کامل و بی نقص است و با کامل ترین واژگان راه رسيدن به هدف را در زندگی به بشر نشان می دهد. قرآن جهان بینی صحیح و عملکرد درست را ارایه می کند (طباطبایی1987: 26). قرآن خصوصیتی ابدی دارد که ثابت می کند اعتبار آن به زمان یا مکان خاصی محدود نیست و از آن جا که مطلق و کامل است برای کامل شدن به هیچ چیز دیگری نیاز ندارد. این رویکرد به قرآن اساساً با موضع اهل سنت تفاوتی ندارد
هم چنین طباطبایی به آیه 7 آل عمران که در ابتدای این بخش نقل شد اشاره می کند. به نظر او آیات محکمات در قرآن، صریح، واضح، بدون ابهام و ایمن از بدفهمی است. آیات متشابه کنایی و مجازی هستند. وظیفه مسلمانان این است که به محکمات ایمان داشته و بر اساس آن عمل کنند و نیز وظیفه دارند که به متشابهات ایمان داشته باشند، اما از عمل بر مبنای آن ها خودداری کنند، زیرا تنها آن ها که مسلمان خالص نیستند از متشابهات پیروی می کنند تا برای فریفتن مردم عادی تفسیری ارایه کنند. شیعیان هم چنین بر این باورند که مؤمن باید علم متشابهات را از خدا، پیامبر و امامان بجوید. آیه ای وجود ندارد که معنای آن کاملاً مبهم باشد، چرا که قرآن خود را به عنوان نور و منبع هدایت برای بشر توصیف می کند.[41] به این ترتیب آیاتی که معنای خود را نرسانند، در قرآن وجود ندارد (طباطبایی، قرآن در اسلام،4ـ33). براساس نظر طباطبایی، همه آیات قرآن می توانند معنای حقیقی خود را به بشر عادی نشان دهند. از اصول گوناگون ائمه چنین بر می آید که همواره راهی برای کشف معنای واقعی آیات کنایی وجود دارد. هر آیه را، حتی آن ها که معنای کنایی دارند، می توان با مراجعه به آیات دیگر توضیح داد، از این رو معنای واقعی آیات مجازی در ارتباط با آیات صریح یافت می شود.[42] روایت شده که علی(ع) گفته است[43] هر بخش از قرآن شاهدی برای بخش دیگر است و آن را آشکار می کند (طباطبایی، قرآن در اسلام، 7ـ 36).

نتیجه

تفاسیر شیعه عمدتاً در موضوعاتی است که مسأله امامت در آن بسیار مهم است. از نظر شیعه، محمد(ص) در غدیر خم به صراحت، علی(ع) را به امر خداوند به جانشینی خود منصوب نمود. پیامبر(ص) دو چیز بسیار گران قدر از خود باقی گذاشت: قرآن و عترتش که برای ماندن در راه مستقیم هردوی آن ها ضروری هستند. از آن جا که محمد(ص) آخرین پیامبر است و حلقه نبوت را ختم می کند، شیعه معتقد است که بشریت هنوز به رهبری معنوی نیازمند است و حلقه امامت باید جانشین حلقه نبوت شود. امامت یک اصل اساسی در اعتقادات شیعه است، چرا که تنها از طریق امام است که علم حقیقی حاصل می شود. امام که تجلی نور خداست، در این صفات جاودان با قرآن شریک است، زیرا که پیش از خلقت با آن بوده است. امام هدف آفرینش را خلاصه می کند و تنها از طریق اوست که عبادت خداوند ممکن می شود. محمد(ص) وحی را دریافت و شریعت را تأسیس نمود در حالی که علی(ع) ـ مخزن علم پیامبر ـ تفسیر باطنی آن را ارایه کرد. اصل مهم تفسیر شیعه بر پایه این حقیقت است که قرآن دارای یک جنبه بیرونی و یک جنبه درونی است که جنبه درونی آن تا هفت بطن دارد. امروزه بیشتر جمعیت شیعه دوازده امامی بر این باورند که نسخه عثمانی همه متن قرآن را در بر دارد، اما ترتیب آن در برخی قسمت ها صحیح نیست. شیعیان در چهار قرن نخست هجری، اعتقاد داشتند که عثمان آیات مهمی از قرآن اصلی را حذف کرده است. در پی غیبت امام دوازدهم، شیعه دوازده امامی دیگر به راهنمایی مستقیم امامشان دسترسی نداشتند و به جز کارگزاران امام غایب و علما، تنها منبع هدایت آن ها قرآن عثمانی بود. به نظر می رسد از زمان غیبت امام دوازدهم، شیعیان با پذیرش ظاهری قرآن عثمانی تا حد چشمگیری بر اصل تقیه اتکا کرده اند.

دوم: بررسي مقاله

این مقاله داراي نقاط ضعف و كاستي هايي است كه به بعضي از آن ها اشاره مي شود:
[1] شواهد تاریخی نشان می دهد که یکی کردن مصاحف در سال 25 هـ . ق انجام شده است (ابن حجر، شهاب الدين، فتح الباري، بشرح صحيح البخاري، 9/ 15؛ سجستانی، عبدالله بن سليمان، المصاحف/ 24).
[2] یکی از این افراد «حذیفه بن الیمان» است که در سفر خود به آذربایجان متوجه اختلافات مردم در قرائت قرآن شد (ابن اثیر، النهايه، 3/ 55).
[3] گزارش ها یی هست که نشان می دهد قرآن در عصر خود پیامبر(ص) به صورت کامل نوشته شد و ترتیب آیات در سوره ها به دستور پیامبر معیّن شد (سیوطی، جلال الدين، الاتقان في علوم القرآن1/ 63ـ60؛ طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البيان في تفسيرالقرآن، 2/ 394؛ معرفت، محمد هادي، التمهيد في علوم القرآن، 1/ 218)، اما از آن جا که به صورت مصحف واحدی در نیامد، ترتیب سوره هاي آن نظم واحدی را نیافت جز در مورد برخی صحابه مثل علی(ع) که به امر پیامبر(ص) آن را به ترتیب نزول مرتب کرد، لذا تفاوت در مصحف های صحابه منحصر به ترتیب چینش سوره ها و بعضی توضیحات لغوی مختصر بود (معرفت، محمد هادي، تاريخ قرآن/ 143).
[4] در این باره میان علمای اسلام اتفاق نظر وجود ندارد، چراکه به عقیده برخی، قرآن از تبیین و مصداق و شأن نزول آن جداست. آن چه علمای اسلام درباره آن متفقند، ترتیب چینش مصحف علی(ع) است که بر اساس ترتیب نزول آیات بوده است (مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، 89، 88؛ سیوطی، جلال الدين، الاتقان في علوم القرآن، 1/ 72ـ71؛ معرفت، محمد هادي، تاريخ قرآن/ 122).
[5] این مصحف را ابن ندیم دیده و گزارش کرده است که در اختیار بنوالحسن ـ فرزندان امام حسن مجتبی(ع) ـ است (ابن ندیم، الفهرست/ 48). بنا بر روایات شیعی، امامان(ع) یکی پس از دیگری آن را به ارث می برند (مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، 89/ 3ـ42).
[6] بر اساس آیات و روایات، تقیّه جایز و در شرایطی واجب است (ر.ک: آل عمران/ 28؛ نحل/ 106)؛ امام صادق(ع) فرمود: تقیه دین من و دین پدران من است، هر کس تقیه ندارد، دین ندارد (مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، 2/ 74)؛ «دینتان را نگه دارید و آن را با تقیه بپوشانید، چرا که هر کس تقیه ندارد، ایمان ندارد. بدانید که شما در میان مردم مانند زنبورعسل در میان پرندگانید. اگر پرندگان بدانند چه چیز در درون زنبور عسل است، هیچ از آن باقی نگذارند و همه اش را بخورند و اگر مردم آنچه را در باطن شماست از محبت ما اهل بیت، بدانند هر آینه شما را با زبانشان خواهند بلعید...» (کلینی، اصول كافي، 2/ 218).
[7] اهل بیت(ع) در دوران حضور خویش، هر یک به فراخور حال مخاطبان ـ «انّا معاشر الانبیاء نکلّم النّاس علی قدر عقولهم» (برقی، احمد بن محمد، المحاسن، 1/ 195؛ مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، 1/ 106) ـ و با در نظر گرفتن شرایط خاص و لزوم تقیه و توریه ـ «حدیثٌ تدریه خیرٌ من الف حدیثٍ ترویه ولایکون رجلٌ منکم فقیهاً حتی یعرف معاریض کلامنا وانَّ کلمهً منّا لتنصرف علی سبعین وجهاً لنا من جمیعها المخرج» (ابن بابویه، صدوق، محمد بن علي، معاني الاخبار، 2) ـ به تبیین قرآن، بیان تأویل و ارایه مصادیق پرداخته اند. پس از ایشان این روایات در جوامع حدیثی (نظیر کتب اربعه شیعه؛ الکافی، من لایحضره الفقیه، التهذیب و الاستبصار) و تفاسیر روایی شیعه (مانند تفاسیر فرات الکوفی، القمی و العیاشی) گردآوری و تدوین و احادیث تقیه ای از غیر آن بازشناسی شده است و هیچ گونه ممانعتی برای استفاده سایر مسلمانان و حتی غیرمسلمانان از این منابع وجود نداشته و ندارد (جهت اطلاعات بیشتر ر.ک: جوامع اولیه و ثانویه روایی: الکافی، من لایحضر، التهذیب، الاستبصار، الوافی، بحارالانوار و وسایل الشیعه).
[8] نخستین کسی که قرآن را اعراب گذاری کرد، ابوالاسود دوئلی (ابن ندیم، الفهرست، 46، فن اول، مقاله دوم) و اولین کسی که نقطه گذاری (اعجام) نمود، نصر بن عاصم بود (معرفت، محمد هادي، آموزش علوم، 1/ 442).
[9] نمونه های تاریخی که اختلاف قرائات را گزارش کرده اند، غالباً نمایانگر استفاده از واژگان مترادف (مثل: صوف به جای عهن) و یا تفاوت هایی در تلفظ لغات (مثل: عتّی به جای حتّی) هستند، نه اختلافاتی که به جهت حرکت و اعراب حروف پدید می آیند (ر.ک: حجتی، سيد محمد باقر، پژوهشي در تاريخ قرآن/ 303).
[10] این کار در قرن چهارم توسط ابن مجاهد صورت گرفت. ملاک او در گزینش «قرائات سبعه» رأی و نظر شخصی است و تواتر این قرائات ثابت نشده است (معرفت، محمد هادي، التمهيد في علوم القرآن، 2/ 231).
[11] به گزارش تاریخ، مصاحف صحابه توسط خلیفه سوم گردآوری و سوزانده شد. با این حال اختلافات چند مصحفی که از مهلکه جان به در بردند، نظیر مصاحف ابن مسعود ـ که تا قرن 6 در دست بوده و زمخشری آن را گزارش کرده است (زمخشری، جارالله ، الكشاف، 2/ 41؛ 4/ 45) ـ و ابیّ بن کعب که تا قرن دوم باقی بوده است (طبری، محمد بن جرير، تاريخ طبري، 5/ 9) ـ در نقل های تاریخی آمده است (ر.ک: معرفت، محمدهادي، آموزش علوم قرآن،1/ 398ـ375).
[12] Garcin de Tassy (1878ـ1794). وی مستشرق فرانسوی بود که ابتدا در موضوع زبان های شرقی مطالعاتی کرد. سپس به «هند شناسی» روی آورد. شهرت اولیه او به سبب آثار عمومی اش در موضوع اسلام و آثاری بود که از عربی ترجمه کرده بود، مانند: Allégorise, récit poétiques بعدها خود را وقف مطالعه زبان هندی نمود و کتاب های متعددی در این حوزه نگاشت، از جمله: La doctrine de l’amour
[13] عقیده عموم دانشمندان شیعه عدم تحریف قرآن به نقیصه است (ر.ک: خویی، 254 و 255)، یعنی آنان معتقدند چیزی از قرآن کاسته نشده است. پس اين ادعاها در مورد سوره نورين و امثال آن، از نظر شيعه مردود و ساختگي است. (ر.ك: معرفت، محمد هادي، صيانة القرآن عن التحريف)
[14] St. Clair Tisdall (1928ـ1859). تیسدال مورخ انگلیسی بود که در کلیسای جامعه مبلغین انگلیسی در اصفهان خدمت می کرد. وی به چند زبان خاورمیانه از جمله عربی تسلط داشت و زمانی طولانی صرف مطالعه منابع اسلامی و قرآنی به زبان های اصلی کرد. هم چنین دستور زبان های فارسی و هندی را نوشت. برخی از مطالعات تیسدال در منابع قرآن، مقالات کلاسیک درباره کتاب مقدس اسلام تألیف ابن ورّاق گردآوری شده است.
[15] اگر چنین آیاتی وجود می داشت، قطعاً علی(ع) در ماجرای سقیفه و سایر اهل بیت(ع) و اصحاب ایشان در مناظرات و احتجاجات خود با مخالفان، به آن ها استناد می جستند، حال آن که چنین گزارشی در تاریخ ثبت نشده است. پس اين موارد ساخته و پرداخته دشمنان اسلام و يا دوستان نادان است.
[16] Meir M. Bar-Asher، پروفسور بار ـ اشر در 1955م در روستای رشیدیه در جنوب شرقی مراکش متولد شد. تحصیلات دانشگاهی خود را در دانشگاه عبری اورشلیم به پایان رساند. وی از رساله دکتری اش با موضوع «تفاسیر اولیه شیعه امامیه» در 1991 دفاع کرد. او در زمینه مطالعات قرآنی و اسلام شیعی صاحب نظر بوده، دارای نوشته ها و مقالات فراوانی در تفسیر قرآن و شیعه امامیه است.
[17] Variant Readings and Additions of the Imami-Shi`i to the Quran.
[18] این تغییرات در اصطلاح علوم قرآن تحریف نامیده می شود. گونه نخست تحریف به زیادت و گونه دوم تحریف تبدیل و گونه سوم تحریف جا به جایی و نوع آخر، تحریف به نقیصه است كه همگي از نظر شيعه و اهل سنت مردود است، چرا كه مخالف قرآن و تواتر آن است.
[19] مصحف عثمانی از همان ابتدا مورد تأیید حضرت علی(ع) قرار گرفت (سیوطی، جلال الدين، الاتقان في علوم القرآن، 1/59) و پس از آنکه حضرت علی(ع) به خلافت رسید مردم را تشویق کرد که به همان مصحف عثمان ملزم باشند و تأکید فرمود که: از امروز هیچ کس نباید به قرآن دست درازی کند (طبری، محمد بن جرير، تاريخ الطبري، 17/ 93؛ طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البيان في علوم القرآن، 9/218). امامان بعد از امام علی(ع) نیز بر همین روش بوده اند، به طور مثال امام صادق(ع) در پاسخ کسی که از نحوه تلاوت قرآن سؤال کرده بود، فرمود: «قرآن را به همان نحوی که آموخته اید بخوانید» (حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشيعه، 4/821). به طور کلی اجماع علمای شیعه بر این عقیده است که آنچه امروز در دست ماست، همان قرآن کامل و تمام است (مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، 2/89 ـ 41، احتجاج امام علی(ع) با طلحه).
[20] روشن است که ترتیب چینش مصحف عثمانی به ترتیب نزول آیات نیست، چرا که سور مدنی عمدتاً در ابتدا و سور مکی در انتهای مصحف قرار گرفته اند. هم چنین در برخی موارد، آیات ناسخ قبل از آیات منسوخ آمده است (بقره/ 234 و 240). هرچند كه در چینش آیات حجم و بزرگی سوره مورد توجه بوده است. البته چينش مصحف عثمان زياني به قرآن نمي زند و موجب تحريف نيست.
[21] اسماعیلیه یا باطنیه فرقه ای از شیعه امامیه است که معتقدان آن محمد بن اسماعیل برادرزاده امام موسی کاظم(ع) را آخرین امام می دانستند. ظهور این فرقه نتیجه اختلاف در امامت اسماعیل بن جعفرِ صادق با برادرش موسی بن جعفر(ع) بوده است. ایشان پس از امام صادق(ع)، امام موسی کاظم(ع) را به امامت نپذیرفتند و این مقام را مختصّ اسماعیل، فرزند دیگر امام صادق(ع)، می دانستند (ر.ک: سبحانی، 8 ،80 ـ 71).
[22] مؤلّف برای این سخن خود منبعی ارایه نداده است تا بتوان بهتر درباره آن داوری کرد، امّا بنابراعتقاد رایج، شیعه اثنی عشری به امامت امام موسی کاظم(ع) ـ امام هفتم ـ معتقد است. چنان که پیش تر گفته شد طبق اعتقاد شیعه اثنی عشری. امامت منصبی الهی است و نصب امام به دستور مستقیم خداوند صورت می گیرد و امامان دوازده گانه در زمان حیات پیامبر در حدیث جابر بن عبدالله انصاری نام برده شده اند (مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، 27/ 119).
[23] این مطلب از عقايد اسماعیلیه است. ایشان معتقدند که پس از رحلت امام صادق(ع) امامت به پسر بزرگتر وی می رسید، اما چون اسماعیل پیش از پدر درگذشته بود، امامت به محمد بن اسماعیل منتقل شد که «سابع تامّ» است و دور هفت با او تمام می شود و پس از او امامت در خاندان او باقی می ماند. آن ها در میان اهل سنت به «باطنیان» مشهورند و «شیعه هفت امامی» نیز نامیده می شوند (ر.ک: سبحانی، 8 ، 8؛80 ـ 71).
[24] ر.ك: آيه 22 سوره بروج مراد از «لوح محفوظ» که در آیات دیگر به «کتاب مکنون» (واقعه/ 78) و «ام الکتاب» (زخرف/ 4) توصیف شده، مقام معنوی قرآن است که مصون از تغییر و تبدیل و مسّ شیاطین است و نه موقعیت مادی آن. تعابیری که برای لوح در روایات آمده گوناگون و به نوعی تمثیل است (طباطبایی، محمد حسين، الميزان، 20/254). در تفاسير آمده است كه لوح محفوظ همان علم الهي است (ر.ك: رضايي اصفهاني، محمد علي، تفسير قرآن مهر، ذيل آيه 22 بروج).
[25] اعتقاد شیعه اثنی عشری این است که پیامبر(ص) و اهل بیتش هدف خلقتند، چرا كه انسان هاي كامل هستند و همه چيز در جهان براي انسان كامل خلق شده است. اگر آن ها نبودند خداوند آسمان و زمین، بهشت و جهنم، آدم و حواء و همه آنچه را خلق کرده است، خلق نمی کرد [«لولاک ماخلقت الافلاک: اگر تو نبودی افلاک را نمی آفریدم» (مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، 15/ 28؛ 54/ 199)]. آن ها حجت خدا بر روی زمین، ترجمان وحی الهی، معدن علم او و ارکان توحیدند [«السّلام علیکم یا اهل بیت النّبوّه وموضع الرّساله ومختلف الملائکه ومهبط الوحی ومعدن الرّحمه وخزّان العلم و...: سلام بر شما ای اهل خاندان پیامبری و موضع رسالت و محل آمد و شد فرشتگان، و جایگاه نزول وحی و مقرّ رحمت و خزانه های علم الهی و...» (جهت مطالعه بیشتر ر.ک: زیارت جامعه کبیره، ابن بابویه، بی تا، 2/ 610). آنها مایه امنیت اهل زمینند [اهل بیتی امان اهل الارض: اهل بیت من مایه امنیت اهل زمینند» (تستری، نور الله، احقاق الحق، 24/ 349)]، و مَثَل آن ها مثل کشتی نوح و باب حطّه است [«انّ الله عزوجل جعل مثل اهل بیتی کسفینه نوح من رکبها نجی ومن رغب عنها غرق ومثل باب حطّه فی بنی اسرائیل من دخلها کان امناً: خداوند عزّوجلّ اهل بیت مرا مانند کشتی نوح قرار داده که هر کس به آن درآمد نجات یافت و هرکه از آن روی گرداند هلاک شد و نیز مانند باب حطّه در میان بنی اسرائیل است که هرکس به آن داخل شد در امان قرار گرفت (مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، 74/73)]. ایشان از خطا و اشتباه مصونند و زمین هرگز از وجودشان خالی نمی ماند (ابن بابویه، محمد بن علي، الاعتقادات/ 4ـ93)؛ «آن ها را امامانی قرار دادیم که مردم را به امر ما هدایت می کنند» (انبیاء/ 73).
[26] پیامبر(ص) فرمود: قسم به کسی که مرا به پیامبری برگزید [شیعه] از او منتفع می شوند و در غیبتش از نور ولایت او روشنی می گیرند، آن چنان که مردم از خورشید پشت ابر بهره می برند (مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، 52/ 3ـ 92).
[27] نایبان چهارگانه امام دوازدهم کسانی بودند که در طول مدت غیبت صغری (329ـ260 هـ .ق) واسطه میان امام و مردم بودند. اسامی ایشان عبارت است از: عثمان بن سعید، محمد بن عثمان، حسین بن روح نوبختی و علی بن محمد سمری (مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، 51/ 360 ـ 344).
[28] در یکی از توقیعات (نامه های) امام مهدی(عج) آمده است: «در حوادث واقعه (پیشامدها) به راویان حدیث ما رجوع کنید، چرا که آن ها حجت من بر شما و من حجت خدا هستم» (ابن بابویه صدوق، محمد بن علي، كمال الدين و تمام النعمه/ 484).
[29] بر اساس حدیث ثقلین، مادام که مردم به کتاب خدا و اهل بیت(ع) تمسک جویند، گمراه نخواهند شد و قرآن و اهل بیت از هم جدا نمی شوند تا در کنار حوض کوثر (نام آبی در بهشت) بر پیامبر وارد شوند.
[30] شیعه بر این عقیده است که همه آن چه پیامبر(ص) به عنوان «وحی» دریافت می کرد، قرآن و «وحی قرآنی» نبود بلکه قسمت عمده آن «وحی بیانی» بود، لذا تمامی آن چه را پیامبر در تبیین آیات قرآن می فرمود، منشأ وحیانی داشت (وما ینطق عن الهوی اِن هو الاّ وحیٌ یوحی: او [پیامبر] از روی هوای نفس سخن نمی گوید، آن نیست مگر وحیی که بر او القا می شود (نجم/3و4)). اختلاف شیعه و اهل سنت در بخش وحی قرآنی نیست، بلکه به نظر می رسد این اختلاف در ناحیه وحی بیانی و توضیحات پیامبر(ص) در تبیین آیات قرآن مي باشد که در قالب روایات پيامبر و اهل بيت بر جای مانده است.
[31] اهل سنت به آیات قرآن تعرضی نکرده اند، لیکن در تفسیر برخی آیات قرآن به خطا رفته اند، در حالی که روایات و شواهد تاریخی که به انتصاب الهی امام علی(ع) به امامت و تأکید پیامبر بر جانشینی بی واسطه او اشاره می کنند، نه تنها در منابع شیعی که در منابع اهل سنت بی شمارند: (طبري، محمد بن حرير، الولایه فی طرق حدیث الغدیر)؛ (ابن عقده، الولایه)؛ (انباري واسطي، عبيدالله، طرق حدیث الغدیر)؛ (ذهبي، شمس الدين، طریق حدیث الولایه) و... (ر.ک: علامه امینی، عبدالحسين احمد، الغدير، 1/ 8 ـ 152).
[32] در دیدگاه اهل سنت که صحابه را عادل می دانند، همه روایات صحابه که از طریق صحیح از آن ها نقل شده در تفسیر و غیر تفسیر، معتبر و قابل اعتماد است و تحقیق و بررسی در عدالت و وثاقت آنان لازم نیست. در دیدگاه شیعه، صحابه مانند سایر مسلمانان ممکن است عادل و موثق باشند و ممکن است فاسق و غیر موثق باشند و نه تنها دلیل معتبری بر عدالت همه آن ها وجود ندارد بلکه آشکار بودن فسق برخی از صحابه روشن ترین گواه بر بطلان نظریه عدالت همه آن هاست. به بیان دیگر، روایات صحابه به دلیل آن که روایت است دارای اقسام سه گانه است که دو قسم آن ـ متواتر یا محفوف به قرائن و آحاد معتبر ـ در تفسیر، معتبر و یک دسته آن ـ آحاد غیر معتبر ـ غیرقابل استناد است و تنها به عنوان تأیید می توان از آن استفاده کرد، اما دیدگاه اجتهادی آن ها اعتبار مطلق ندارد، حتی در فرض احراز عدالت و وثاقت، زیرا احتمال خطا در استنباط آن ها وجود دارد و معاصر بودن آنها با نزول آیات، آنها را از خطا مصون نمی دارد (بابایی، علي اكبر، روش شناسي تفسير قرآن/ 229).
[33] در فرهنگ شیعی، حدیث عبارت است از قول، فعل و تقریر معصوم (صبحی، صالح، 115)، و حجّیت کلام، فعل و تقریر معصوم از برخی آیات قرآن (احزاب/21؛ ممتحنه/4؛ احزاب/33؛ واقعه/80 ـ77) و حدیث متواتر ثقلین (مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، 23/ 66 ـ 105) استفاده می شود.
[34] از میان اصول نامبرده، شانزده اصل تا زمان ما باقی است که علاوه بر وجود نسخه خطی، در سال 1371ش تحت عنوان «الاصول الستة عشر» در تهران به چاپ رسیده است (معارف، مجيد، تاريخ عمومي حديث/ 248).
[35] دسته بندی نویسنده دقیق نیست. به طور مثال در گروه دوم، ابو حمزه ثمالی وجود دارد که خود از اصحاب ائمه و جزء گروه اول است و یا نعمانی که در عصر غیبت کبری می زیسته و حضور ائمّه را درک نکرده است. شاهد بر این مدّعا تاریخ حیات ایشان است. هم چنین کلینی، صاحب اولین جامع حدیثی شیعه ـ الکافی ـ در زمره مفسران قرآن شمرده شده است.
[36] سبب نزول آیه 55 سوره مائده به اتفاق شیعه و اهل سنت، علی بن ابی طالب(ع) است که در حال رکوع انگشتری خویش را به سایل بخشید (ر.ک: ثعالبی، عبدالرحمن بن محمد، الجواهرالحسان في تفسير القرآن، 2/ 396؛ طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البيان،/ 3، 362).
[37] این روایت به «حدیث منزلت» مشهور و در منابع شیعه و اهل سنت نقل شده است (ر.ک: مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، 36/ 331؛ 38/ 336؛40/ 78).
[38] در این زمینه شیخ مفید کتابی با عنوان «تفضیل [برتری دادن] امیرالمؤمنین(ع)» دارد که در آن شواهدی دالّ بر برتری ایشان بر سایر صحابه، همه بشر و تمامی انبیاء جز پیامبر اکرم، از طریق اهل سنت و شیعه ارایه کرده است (مفید، بی تا، 9ـ 8).
[39] اعتقاد امامیه این است که ائمه(ع) از ناپاکی، گناه و خطا مصون و محفوظند. ایشان هرگز خدا را نافرمانی نکنند و تنها آنچه را فرمان داده شوند، انجام دهند (احزاب/ 33؛ ابن بابویه، محمد بن علي، الاعتقادات/ 96).
[40] طباطبایی در تفسیر قرآن از روش تفسیر «قرآن به قرآن» استفاده کرده است، به این صورت که از آیات هم موضوع و هم سیاق، برای پرده برداری از مراد خداوند بهره برده است.
[41] اعراف/ 157؛ مائده/ 15؛ بقره/ 2 و لقمان/ 3.
[42] عبارت قرآنی «ام الکتاب» (امّ يعني اصل و ریشه، محل رجوع) در آیه 7 سوره آل عمران که در توصیف آیات محکم قرآن به کار رفته است نشان می دهد که این آیات اصل و مرجع آیات متشابه هستند.
[43] نهج البلاغه، خطبه 131.

نتيجه

گر چه از سخنان برخی از عالمان معتقد شیعه بر می آید که نام اهل بیت(ع) در برخی آیات وجود داشته است و یا بطن قرآن را حاوی نام آن ها می دانند، اما توضیح متأخران شیعه در این باب نشان از ردّ این دیدگاه دارد. این نشان می دهد که عموم عالمان شیعه به چنین سخنی اعتقاد ندارند. وجود تفسیرهایی که بر اساس عرفی بودن زبان قرآن صورت گرفته است مانند تفسیر المیزان علامه طباطبایی و تفسیر مجمع البیان طبرسی مؤید آن است که تفسیر شیعه لزوماً یک تفسیر رمزی و باطنی نیست. بسیاری از مفسران شیعه به ظهور الفاظ در معنای ظاهری آن ها اعتقاد دارند. هم چنین غالب این مفسران قرآن موجود را تفسیر کرده و معتقد به آیاتی غیر از این آیات نیستند. البته نویسنده این مقاله منکر این مطلب نیست و به دیدگاه علامه طباطبایی نیز برای نمونه پرداخته است.

منابع

الف: منابع اصلي

The Blackwell Companion to the Qur’an, 2006, edited by Andrew Rippin, Wiley-Blackwell

ب: فهرست منابع متن اصلی

1. al-Bayhaqi 1985, Dala’il al-Nubuwwa
2. al-Bukhari 1862, Kitab Jami al-Sahih
3. al-Hilli 1958, Al-Bab al-Hadi Ashar
4. al-Kulayni 1957, Al-Usul min al-Kafi
5. al-Majlesi 1909,Hayat-al-Qulub,Tehran
6. al-Mufid 1981, The Book of Guidance
7. al-Suyuti 1967, Al-Itqan fi Ulum al-Quran
8. al-Tabari 1960, Ta’rikh
9. al-Tirmidhi 1964, Sunan
1.al-Yaqubi 1960, Ta’rikh al-Yaqubi
2.Ayoub 1988,The Speaking Quran and the Silent Quran
3.Bar-Asher 1993, Variant Readings and Additions of the Imami- Shi’i to the Quran
4.Eliash 1966, Ali b. Abi Talib in Ithna-Ashari Shi’I Belief, PHD thesis
5.Eliash 1969, “The Shi’ite Quran” A Reconsideration of Goldziher’s Interpretation
6.Ibn al-Nadim 1971, Kitab al-Fihrist
7.Ibn Kathir 1966, Tafsir al-Qur’an al-Azim
8.Ibn-Sa’d 1904, Kitab al-Tabaqat al-kabir
9.Lawson 1993, Akhbari Shi ;i Approaches to Tafsir
10.Modarressi 1993, Early Debates on the Integrity of the Quran: A Brief Survey
11.Nwyia 1968, Le Tafsir Mystique Attribue a Ja’far al-Sadiq
12.Tabatabai 1975, Shi’ite Islam
13.Tabatabai 1987,The Quran in Islam: Its Impact and Influence on the Life of Muslims
14.Tisdall 1913, Shi’a Additions to the Koran, The Moslem World 3

ج: فهرست منابع تحقیق

1.قرآن
2.نهج البلاغه، ترجمه محمد دشتی، انتشارات ارم، 1385ش، چ سوم.
3.ابن بابویه، محمد بن علی(صدوق)، 1414، الاعتقادات، تحقیق عصام عبدالسید، دار المفید، بی جا.
4.ـــــــــــــــــــــــــــــ ، من لایحضره الفقیه، تصحیح علی اکبر غفاری، منشورات جماعه المدرسین فی حوزه العلمیه، قم، بي تا.
5.ـــــــــــــــــــــــــــــ ، کمال الدین و تمام النعمه، تصحیح علی اکبر غفاری، نشر الاسلامی، قم، 1405.
6.ـــــــــــــــــــــــــــــ ، معانی الاخبار، انتشارات اسلامی، بی جا، 1361.
7.الامینی، عبدالحسین احمد، الغدیر فی الکتاب والسنه والادب، دارالکتاب العربی، بیروت، 1397.
8.بابایی، علی اکبر، روش شناسی تفسیر قرآن، پژوهشکده حوزه و دانشگاه، قم، 1379.
9.البرقی، احمد بن محمد، المحاسن، دار الکتب الاسلامیه، بی جا، بی تا.
10. التستری، نورالله، احقاق الحق، بی نا، بی جا [استفاده از نرم افزار مکتبه اهل البیت]، بی تا.
11. الثعالبی، عبد الرحمن بن محمد، الجواهر الحسان فی تفسیرالقرآن، دار احیاء التراث العربی، بیروت، 1418.
12. حجتی، سید محمد باقر، پژوهشی در تاریخ قرآن، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، قم، 1360.
13. الحر العاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه الی تحصیل مسائل الشریعه، تحقیق عبدالرحیم ربانی، دار احیاء التراث العربی، بیروت، بی تا.
14. الخویی، ابوالقاسم، البیان فی علوم القرآن، دار الزهراء، بیروت، 1395.
15. الزمخشری، جارالله، الکشاف عن حقائق التنزیل و عیون الاقاویل فی وجوه التأویل، مطبعه مصطفی البابی و اولاده، مصر، 1385.
16. سجستانی، عبد الله بن سلیمان(ابن ابی داود)، المصاحف، دارالکتب العلمیه، بیروت، 1405.
17. السیوطی، جلال الدین، الاتقان فی علوم القرآن، المکتبه الثقافیه،بیروت، 1973.
18. الطباطبایی، محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، جامعه مدرسین حوزه علمیه، قم، 1417.
19. الطبرسی، احمد بن علی، الاحتجاج، تعلیق محمد باقرالخرسان، مقدمه محمد بحر العلوم، مطابع النعمان، نجف اشرف، 1386.
20. الطبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، مؤسسه اعلمی، بیروت، 1415.
21. الطبری، محمد بن جریر، تاریخ الطبری، بریل، لیدن، 1879.
22. عسقلانی، شهاب الدین (ابن حجر)، فتح الباری بشرح صحیح البخاری، دارالمعرفه، بیروت، بی تا.
23. العکبری البغدادی، محمد بن نعمان(مفید)، تفضیل امیر المؤمنین(ع)، تحقیق علی مدرسی، بی نا، بی جا، بی تا.
24. العیاشی، محمد بن مسعود، تفسیر العیاشی، تحقیق هاشم رسولی، انتشارت علمیه، تهران، 1380ق.
25. القمی، علی بن ابراهیم، تفسیر القمی، تحقیق طیب موسوی، نشر دار الکتاب، قم، 1367ش.
26. الکلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تصحیح علی اکبر غفاری، دار الکتب الاسلامیه، تهران، 1388.
27. المجلسی، محمد باقر، حق الیقین،انتشارات امام عصر(عج)، بی جا، 1386.
28. المجلسی، محمد باقر، بحار الانوارالجامعه لدرر اخبار الائمه الاطهار، وفاء، بیروت، 1403.
29. معارف، مجید، تاریخ عمومی حدیث، کویر، تهران، 1387.
30. معرفت، محمد هادی، آموزش علوم قرآن، ترجمه التمهید (ابومحمد وکیلی)، سازمان تبلیغات، تهران، 1371.
31. ــــــــــــــــــــ ، التمهید في علوم القرآن، مطبعه مهر، قم، 1398.
32. ــــــــــــــــــــ ، تاریخ قرآن، انتشارات مهر، قم، 1383.
هاشمی خویی، حبیب الله، منهاج البراعه فی شرح نهج البلاغه، تصحیح سید ابراهیم میانجی، بنیاد فرهنگی امام المهدی(عج)، تهران، بی تا.

پی نوشت ها:

* . Puya_tu@yahoo.com
* . Magahi52@gmail.com

مقالات مشابه

فرآیند نتیجه گیری مستشرقان در مسائل تاریخ قرآن

نام نشریهمطالعات قرآن و حدیث

نام نویسندهعباس اشرفی, زهرا بشارتی

ارزیابی روایات تقسیمات چهارگانه قرآن

نام نشریهپژوهش‌های قرآنی

نام نویسندهبتول احمدی, سهیلا پیروزفر, عباس اسماعیلی‌زاده

تأریخ القرآن

نام نشریهالمعارج

نام نویسندهمحمدحسین علی الصغیر

کتابی برای تمام فصول

نام نشریههمشهری آیه

نام نویسندهمحبوبه شعاعی

تعارض و ابهام در مدلول چند روایت تاریخی قرآنی

نام نشریهمنهاج

نام نویسندهمعصومه آگاهی, عبدالهادی فقهی‌زاده

ترجمه تاريخ القرآن

نام نشریهبینات

نام نویسندهاکبر خدادادی

تاریخ قرآن نویسی

نام نشریهعلوم و معارف قرآن کریم

نام نویسندهمحمد سپهری

سیر قرآن

نام نشریهمکتب تشیع

نام نویسندهمهدی حائری تهرانی