قرآن، مؤمن، ايمان، عمل صالح، آثار، بهشت، آرامش
"مؤمن" اسم فاعل از واژۀ ايمان و از مادّۀ امن است "اَمْن" عبارت است از آرامش و رفعِ ترس و نگراني، و ايمان عبارت است از خود يا دیگري را در امنيت و آرامش قرار دادن. پس مؤمن يعني مطمئِنّ، آمَنَ باللهِ؛ يعني براي او اطمينان و آرامش نسبت به خداي متعال حاصل شد.[1]
واژۀ "آمن" اگر با «ل» متعدّي شود به معناي تصديق است و اگر با «ياء» متعدّي شود به معناي اصطلاحي خواهد بود.
«...يُؤْمِنُ بِاللّهِ وَ يُؤْمِنُ لِلْمُؤْمِنِينَ...» (توبه/61)
«...پيامبر به خدا ايمان دارد و مؤمنان را تصديق ميكند...»[2]
در اصطلاح قرآني[3] مؤمن به كسي گفته ميشود كه خدا، فرشتگان، فرستادگان الهي، كتابهاي آسماني و روز قيامت (آخرت) و غيب را پذيرفته باشد قرآن كريم ميفرمايد:
«آمَنَ الرَّسُولُ بِمَا أُنزِلَ إِلَيْهِ مِن رَّبِّهِ وَ الْمُؤْمِنُونَ كُلٌّ آمَنَ بِاللّهِ وَ مَلآئِكَتِهِ وَ كُتُبِهِ و َرُسُلِهِ...» (بقره/285)
«پيامبر، به آنچه از سوي پروردگارش بر او نازل شده، ايمان آورده است (و او، به تمام سخنان خود، كاملاً مؤمن ميباشد.) و همۀ مؤمنان (نيز)، به خدا و فرشتگان او و كتابها و فرستادگانش ايمان آوردهاند...»
همچنين ميفرمايد:
«الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ...» (بقره/3)
«كساني كه به غيب [آنچه از حس پوشيده و پنهان است] ايمان ميآوررند.»
در بسياري از آيات قرآن، ايمان و عمل صالح با هم ذكر شدهاند:
«وَ بَشِّرِ الَّذِين آمَنُواْ وَ عَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ...» (بقره/25)
«به كساني كه ايمان آورده و كارهاي شايسته انجام دادهاند، بشارت ده...»
و در جايي كه هر يك به تنهايي آمده بايد آنرا تقييد كرد و عمل صالح در فرهنگ قرآن، عملي است كه مطابق با يكي از منابع دين باشد، عبارت «الّذين آمنوا» حاكي از حسن فاعلي[4] و «عَمِلوا الصالحاتِ...» بيانگر حُسن فعلي است يعني بشارت به بهشت ويژه كساني است كه افزون بر اعتقاد به مبدأ و معاد و ساير اصول دين داراي عمل صالح نيز باشند.[5] و در حديثي از امام رضا (ع) آمده است:
«إِنَّ الايمَانَ هُو الصديقُ بِالقَلْبِ و الاقرارُ بالسانِ وَ الْعَمَلُ بالاركانِ »
«ايمان، تصديق به قلب و اقرار به زبان و عمل به اعضاء و جوارح است.»
قرآن براي روشنگري هر چه بيشتر ميان مؤمن و كافر راه مقايسه را پيش ميگيرد تا تمام وجدانها در هر سطحي مسأله را درك كنند: [6]
«إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ إِذَا ذُكِرَ اللّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ وَ إِذَا تُلِيَتْ عَلَيْهِمْ آيَاتُهُ زَادَتْهُمْ إِيمَانًا...» (انفال/ 2)
«مؤمنان، تنها كساني هستند كه هرگاه نام خدا برده شود، دلهاشان ترسان ميگردد و هنگامي كه آيات او بر آنها خوانده ميشود، ايمانشان فزونتر ميگردد...»
ولي كافران، كفرشان بيشتر ميشود:
«وَ إِنِّي كُلَّمَا دَعَوْتُهُمْ لِتَغْفِرَ لَهُمْ جَعَلُوا أَصَابِعَهُمْ فِي آذَانِهِمْ وَ اسْتَغْشَوْا ثِيَابَهُمْ وَ أَصَرُّوا وَ اسْتَكْبَرُوا اسْتِكْبَارًا » (نوح/7)
«(نوح گفت: پروردگارا) و من هر زمان آنها را دعوت كردم كه ايمان بياورند و تو آنها را بيامرزي، انگشتان خويش را در گوشهايشان قرار داده و لباسهايشان را بر خود پيچيدند، و در مخالفت اصرار ورزيدند و به شدّت استكبار كردند»
«اللهُ ولِيّ الّذينَ آمنو...» (بقره/257)
«خداوند، ولي و سرپرست كساني است كه ايمان آوردهاند...»
ولي سرپرست كافران، طاغوتها هستند.
«...و الّذين كَفَروُا اَوْلِياءُ الطاغُوت...» (بقره/257)
«...كساني كه كافر شدند اولياي آنها طاغوتها هستند...»
«هُوَ الَّذِي أَنزَلَ السَّكِينَةَ فِي قُلُوبِ الْمُؤْمِنِينَ لِيَزْدَادُوا إِيمَانًا مَّعَ إِيمَانِهِمْ...» (فتح/4)
«او كسي است كه آرامش را بر دلهاي مؤمنان نازل كرد تا ايماني بر ايمانشان بيفزايند...»
ولي بر دلِ كفّار ترس و وحشت ميافكند:
«سَأُلْقِي فِي قُلُوبِ الَّذِينَ كَفَرُواْ الرَّعْبَ...» (انفال/12)
«بزودي در دلهاي كافران ترس و وحشت ميافكنم...»
«وَ أَنَّ الَّذِينَ آمَنُوا اتَّبَعُوا الْحَقَّ مِن رَّبِّهِمْ...» (محمد/3)
«...مؤمنان از حقّي كه از سوي پروردگارشان بود تبعيّت نمودند...»
ولي افراد كافر پيرو باطلاند:
«... الَّذِينَ كَفَرُوا اتَّبَعُوا الْبَاطِلَ...» (محمد/3)
«...كافران از باطل پيروي كردند...»
اينكه مؤمنان در راستاي اقتضاي ايمانشان بايد به چه ويژگيهايی خود را آراسته سازند؟ و از چه زشتيهايي روح و روان خود را پيراسته نمايند قرآن كريم رعايت اموري را به جدّ از آنان ميطلبد تا در سايۀ عمل به آن در زمرۀ مؤمنان واقعي قرار گيرند: [7]
«...وَ أَطِيعُواْ اللّهَ وَ رَسُولَهُ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ » (انفال/1)
«...و خدا و پيامبرش را اطاعت كنيد اگر ايمان داريد.»
«الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاَةَ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنفِقُونَ أُوْلَـئِكَ هُمُ الْمُؤْمِنُونَ حَقًّا...» (انفال/3-4)
«آنها كه نماز را برپا ميدارند و از آنچه به آنها روزي دادهايم، انفاق ميكنند (آري) مؤمنان حقيقي آنها هستند...»
«وَ الَّذِينَ آمَنُواْ وَهَاجَرُواْ وَ جَاهَدُواْ فِي سَبِيلِ اللّهِ...أُولَـئِكَ هُمُ الْمُؤْمِنُونَ حَقًّا ...» (انفال/74)
«وآنها كه ايمان آوردند و هجرت نمودند و در راه خدا جهاد كردند... آنان مؤمنان حقيقياند ...»
«يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ كُونُواْ قَوَّامِينَ بِالْقِسْطِ شُهَدَاء لِلّهِ وَ لَوْ عَلَى أَنفُسِكُمْ أَوِ الْوَالِدَيْنِ وَ الأَقْرَبِينَ...» (نساء/35)
«اي كساني كه ايمان آوردهايد. كاملاً قيام به عدالت كنيد! براي خدا شهادت دهيد، اگر چه (اين گواهي) به زيان خود شما، يا پدر و مادر و نزديكان شما بوده است...»
«...وَ مِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنفِقُونَ أُوْلَـئِكَ هُمُ الْمُؤْمِنُونَ حَقًّا...» (انفال/3و4)
«...(آنهايي) از آنچه به آنها روزي دادهايم، انفاق ميكنند (آري) مؤمنان حقيقي آنها هستند...»
«لَا تَجِدُ قَوْمًا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ يُوَادُّونَ مَنْ حَادَّ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ لَوْ كَانُوا آبَاءهُمْ أَوْ أَبْنَاءهُمْ أَوْ إِخْوَانَهُمْ أَوْ عَشِيرَتَهُمْ...» (مجادله/22)
«هيچ قومي را كه ايمان به خدا و روز رستاخيز دارند نمييابي كه با دشمنان خدا و رسولش دوستي كنند، هر چند پدران يا فرزندان يا برادران يا خويشاوندانشان باشند...»
برپايۀ اين آيه، محبّت پدران و فرزندان و برادران و اقوام، هنگامي كه رو در روي محبّت خدا قرار گيرد ارزش خود را از دست ميدهد چرا كه ميفرمايد:
«...والّذين آمَنوُ اَشَدُّ حُبّاًللهِ...» (بقره/165)
«...آنها كه ايمان دارند، عشقشان به خدا شديدتر است.»
«...وَ عَلَى اللّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ » (آل عمران/122)
«و افراد با ايمان، بايد تنها بر خدا توكّل كنند.»
«يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ اتَّقُواْ اللّهَ وَ ذَرُواْ مَا بَقِيَ مِنَ الرِّبَا إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ » (بقره/278)
«اي كساني كه ايمان آوردهايد! از (مخالفان فرمان) خدا بپرهيزيد و آنچه از (مطالبات) ربا باقي مانده، رها كنيد اگر ايمان داريد!»
«فَأَوْفُواْ الْكَيْلَ وَ الْمِيزَانَ وَ لاَ تَبْخَسُواْ النَّاسَ أَشْيَاءهُمْ وَ لاَ تُفْسِدُواْ فِي الأَرْضِ بَعْدَ إِصْلاَحِهَا ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ» (اعراف/85)
«...حق پيمانه دوزان را ادا كنيد: و از اموال مردم چيزي نكاهيد! و در روي زمين، بعد از آنكه (در پرتو ايمان و دعوت انبياء) اصلاح شده است، فساد نكنيد! اين براي شما بهتر است اگر با ايمان هستيد!»
«إِنَّ الَّذِينَ آمَنُواْ وَ عَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ وَ أَقَامُواْ الصَّلاَةَ وَ آتَوُاْ الزَّكَاةَ لَهُمْ أَجْرُهُمْ عِندَ رَبِّهِمْ وَ لاَ خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لاَ هُمْ يَحْزَنُونَ » (بقره/277)
«كساني كه ايمان آوردند و اعمال صالح انجام دادند و نماز را برپا داشتند و زكات را پرداختند اجرشان نزد پروردگارشان است! و نه ترسي بر آنهاست و نه غمگين ميشوند.»
از عبارت «لاخوف عليهم و لاهم يحزنون» استفاده ميشود كه امنيّت و آرامش واقعي، در سايه ايمان و عمل صالح و پيوند با خدا و بندگان خداست.
«وَ يَسْتَجِيبُ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَ يَزِيدُهُم مِّن فَضْلِهِ وَ الْكَافِرُونَ لَهُمْ عَذَابٌ شَدِيدٌ» (شوري/26)
«و (خداوند) در خواست كساني را كه ايمان آورده و كارهاي نيك انجام دادهاند ميپذيرد و از فضل خود بر آنها ميافزايد امّا براي كافران عذاب شديدي است.»
واژۀ استجابت به معناي اجابت دعا است و از آنجايي كه عبادت خود نوعي دعوت و خواندن خداي متعال است لذا از قبول عبادت آنان تعبير به استجابت كرد به دليل اينكه دنبالش فرمود: «ويزيدُهُم مِنْ فَضْلِه» چون ظاهر اين جمله است كه منظور از زياد كردن فضل از ياد كردن ثواب باشد و همچنين از اينكه در مقابل استجابت مؤمنان فرموده: «و كافران عذابي شديد دارند» اين معني (قبولي اعمال مؤمنان) استفاده ميشود.[8]
«وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَى آمَنُواْ وَ اتَّقَواْ لَفَتَحْنَا عَلَيْهِم بَرَكَاتٍ مِّنَ السَّمَاء وَ الأَرْضِ...» (اعراف/96)
«و اگر اهل شهرها و آباديها، ايمان ميآوردند و تقوا پيشه ميكردند، بركات آسمانها و زمين را بر آنها ميگشوديم...»
«مَنْ عَمِلَ صَالِحًا مِّن ذَكَرٍ أَوْ أُنثَى وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَيَاةً طَيِّبَةً...» (نحل/97)
«هر كس كار شايستهاي انجام دهد، خواه مرد باشد يا زن، در حالي كه مؤمن است، او را به حياتي پاك زنده ميداريم...»
حيات[9] طيّبة، حيات حقيقي و جديدي است كه در عين اينكه از زندگي ديگران جدا نيست ولي غير از آن است و در مرتبۀ والا و برتري از آن قرار دارد صاحب چنين زندگيي، در خود؛ نور، كمال، قوّت، عزّت، لذت و سروري
احساس ميكند كه قابل وصف و اندازگيري نيست كه نظير آيۀ؛
«يَوْمَ تَرَى الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ يَسْعَى نُورُهُم بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَ بِأَيْمَانِهِم...» (حديد/12)
«روزي كه مردان و زنان با ايمان را مينگري كه نورشان پيش رو و در سمت راستشان بسرعت حركت ميكند»
«وَ أَمَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ فَيُوَفِّيهِمْ أُجُورَهُمْ ...» (آل عمران/57)
«امّا آنها كه ايمان آوردند و اعمال صالح انجام دادند، خداوند پاداش آنان را بطور كامل خواهد داد...»
«وَعَدَ اللّهُ الَّذِينَ آمَنُواْ وَ عَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ لَهُم مَّغْفِرَةٌ وَ أَجْرٌ عَظِيمٌ » (مائده/9)
«خداوند به آنها كه ايمان آورده و اعمال صالح انجام دادهاند وعدۀ آمرزش و پاداش بزرگي داده است.»
«...وَ مَنْ عَمِلَ صَالِحًا مِّن ذَكَرٍ أَوْ أُنثَى وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَأُوْلَئِكَ يَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ يُرْزَقُونَ فِيهَا بِغَيْرِ حِسَابٍ » (غافر/40)
«هر كس كار شايستهاي انجام دهد، خواه مرد يا زن در حالي كه مؤمن باشد آنها وارد بهشت ميشوند و در آن، روزي بي حسابي به آنها داده خواهد شد.»
«كَذَلِكَ يَجْعَلُ اللّهُ الرِّجْسَ عَلَى الَّذِينَ لاَ يُؤْمِنُونَ » (انعام/125)
«خداوند، پليدي را بر افرادي كه ايمان نميآورند قرار مي دهد!»
«...إِنَّا جَعَلْنَا الشَّيَاطِينَ أَوْلِيَاء لِلَّذِينَ لاَ يُؤْمِنُونَ » (اعراف/27)
«ما شياطين را اولياي كساني قرار داديم كه ايمان نميآورند»
«و أَنَّ الَّذِينَ لاَ يُؤْمِنُونَ بِالآخِرَةِ أَعْتَدْنَا لَهُمْ عَذَابًا أَلِيمًا » (اسراء/10)
«براي آنان كه به قيامت ايمان نميآوردند عذاب دردناكي آماده ساختهايم.»
«وَ إِنَّ الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ عَنِ الصِّرَاطِ لَنَاكِبُونَ »(مؤمنون/74)
«امّا كساني كه به آخرت ايمان ندارند از صراط مستقيم منحرفند!»
«إِنَّ الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ زَيَّنَّا لَهُمْ أَعْمَالَهُمْ فَهُمْ يَعْمَهُونَ» (نمل/4)
«كساني كه به آخرت ايمان ندارند اعمال (بد)شان را براي آنان زينت ميدهيم بطوري كه سرگردان ميشوند»
«أُوْلَئِكَ الَّذِينَ لَهُمْ سُوءُ الْعَذَابِ وَ هُمْ فِي الْآخِرَةِ هُمُ الْأَخْسَرُونَ» (نمل/5)
«(بيايمانان) آنان كساني هستند كه عذاب بد (و دردناك) براي آنهاست و آنها در آخرت زيانكارترين مردمند!»
تعبّير به"زيانكارترين" اشاره دارد به اينكه نه تنها ثواب نميبرند بلكه بدليل گمراهي و ضلالتشان با عِتاب و سرزنش مواجه هستند.[10]
[1] . مصطوفي، حسن؛ التحقيق في كلمات القرآن الكريم، تهران، بنگاه ترجمه و نشر كتاب 1360 ش، ج 1، ص 150-151.
[2] . ر.ك: همايي، غلامعلي؛ واژه شناسي قرآن مجيد، قم، انتشارات مركز جهاني علوم اسلامي، 1383 چاپ اوّل ص 99.
[3] . راغب اصفهاني، حسين بن محمّد؛ المفردات في غريب القرآن، مادّۀ «أمن».
[4] . جوادي آملي، عبدالله؛ تسنيم، قم، مركز نشر اسراء، 1378، چاپ اوّل، ج 2، ص 472.
[5] . طبري، فضل بن حسن؛ مجمع البيان، تهران، انتشارات ناصر خسرو، 1372 ش، ج 1، ص 122.
[6] . قرائتي، محسن؛ نور، تهران، مركز فرهنگي درسهايي از قرآن، 1383 ش، ج 10، ص 529.
[7] . جهت مطالعه بيشتر ر.ك: اكبر، هاشمي رفسنجاني و همكاران مركز فرهنگ و معارف قرآن؛ فرهنگ قرآن، قم، بوستان كتاب، 1384، چاپ اوّل.
[8] . طباطبائي، سيد محمد حسين؛ الميزان في تفسير القرآن، ترجمه سيد محمد باقر موسوي همداني، تهران، دارالكتب الاسلاميه، 1374 ش، ج 18، ص 72.
[9] . همان، ج 12، ص 491.
[10] . مجمع البيان، ج 7، ص 330.