share 1015 بازدید
وصيّت

زهرا كرماني - محدثه بهمدي

كلمات كليدي :

قرآن، وصيت، توصيه، ارث، شاهد
وصیِت از ریشهی "وَصِیَ" است که در لغت به معنای گیاهان بههم وصل شده و بافته شده آمده و "أرض واصیة" یعنی زمینی که سراسر پوشیده از گیاه بههم متصل.[1] "وصیت" در اصطلاح علم اخلاق با پند و موعظه سفارش کردن بر دیگری، جهت فرمان بردن و عمل نمودن است؛[2] و در اصطلاح فقه این است كه انسان، تملیك و واگذاری عین مال یا منفعت آن را بعد از وفات خودش به شخص دیگر یا عموم مردم سفارش کند؛ بهطوریکه تصرف در اموال وی بعد از مرگش برای دیگران مباح باشد.[3]
"وصیت" عبارت است از برنامههای عهد و إیصال(رساندن)، و آن همان چیزی است  که به آن وصیت میشود؛ و "وصىّ" کسی است که متّصف به تعهّد و إیصال باشد؛ این معنى بر "موصى(وصیت کننده)" که تعهد میکند، نیز صدق کرده، و همچنین بر "موصى الیه" نیز صدق میکند، که قبول إجراء تعهد نموده و تحقّق رساندن وصیت به دست ایشان است.[4]

وصیت در قرآن

واژهی "وصیت" در قرآن كریم در دو معنا به کار رفته: اخلاقی که به معنی موعظه و نصیحت باشد، و فقهی که سفارش فردی به وصی خودش، برای رسیدگی به اموال و كارهای باقی ماندهی بعد از مرگ او، مطرح شده است.[5]

الف. سفارش و موعظه

1. خداوند، برترین موعظه كننده

پروردگار متعال در قرآن كریم برای تكامل روحی و معنوی انسان، او را به انجام اموری سفارش نموده که قدم گذاشتن در راه حق اهم آن است:
«وَ أَنَّ هذا صِراطی‏ مُسْتَقیماً فَاتَّبِعُوهُ وَ لاتَتَّبِعُوا السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِكُمْ عَنْ سَبیلِهِ ذلِكُمْ وَصَّاكُمْ بِهِ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ»[6]
«این راه مستقیم من است، از آن پیروى كنید! و از راه‏هاى پراكنده (و انحرافى) پیروى نكنید، كه شما را از طریق حق، دور مى‏سازد! این چیزى است كه خداوند شما را به آن سفارش مى‏كند، شاید پرهیزگارى پیشه كنید!»
آگاهی و معرفت انسان، حتی اگر اهل تفكر باشد، در برابر جهان هستی ناقص و كوتاه است که اگر به خود واگذاشته شود، قادر به تشخیص حق از باطل نیست و هر لحظه با قدم گذاشتن در راه نادرست، به وادی هلاکت و تباهی سقوط میکند؛ اما تنها چیزی كه میتواند نجات دهندهی انسان از این خطر عظیم شود، قدم گذاشتن در راه حق و پیروی از فرامین و دستورات الهی است كه خدای متعال بشریت را به آن توصیه کرده است.[7]
همچنین نیكی به والدین از دستورات مؤكد خدای تبارک به انسانهاست:
«وَ وَصَّینَا الْانسَانَ بِوَالِدَیهِ حُسْنًا وَ إِن جَاهَدَاكَ لِتُشْرِكَ بىِ مَا لَیسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ فَلَاتُطِعْهُمَا...‏»[8]
«ما به انسان توصیه كردیم كه به پدر و مادرش نیكى كند، و اگر آن دو (مشرك باشند و) تلاش كنند كه براى من همتایى قائل شوى كه به آن علم ندارى، از آنها پیروى مكن!..‏.»
یكی از سفارشات و دستورات اكید خداوند به انسان، احترام به پدر و مادر و اطاعت از دستورات آنهاست. وجوب این مسئله به حدی است كه در قرآن مجید لفظ والدین به صورت عام و مطلق بیان شده و احترام به پدر و مادر غیر مسلمان را نیز شامل میشود. تنها استثنایی كه وجود دارد، دستور والدین به شرك و گناه است که فرزندان از اطاعت از این نوع اوامر نهی شدهاند.[9]
عدم تصرف در مال یتیم، دقت در حلال و حرام و صبر در برابر مشكلاتی که در راه خدا به سراغ انسان میآید، نیز از جمله توصیههای خداوند در قرآن مجید است.[10]

2. توصیه در سیرهی پیامبران

پیامبران الهی از جمله حضرت ابراهیم و حضرت یعقوب –علیهماالسلام- رمز موفقیت و سعادت انسان را در تسلیم در برابر حق خلاصه کرده و به فرزندان خود سفارش نمودهاند. قرآن با بیان این وصیت به انسانها متذكر میشود، همانگونه كه در این دنیا مسئول و نگران معیشت فرزندان خود هستند، از زندگی معنوی آنها نیز نباید غافل باشند.[11]
«وَ وَصَّى بِها إِبْراهیمُ بَنیهِ وَ یعْقُوبُ یابَنِیَّ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفى‏ لَكُمُ الدِّینَ فَلاتَمُوتُنَّ إِلاَّ وَ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ»[12]
«و ابراهیم و یعقوب (در واپسین لحظات عمر،) فرزندان خود را به این آیین، وصیت كردند (و هر كدام به فرزندان خویش گفتند:) فرزندان من! خداوند این آیین پاك را براى شما برگزیده است و شما، جز به آیین اسلام [تسلیم در برابر فرمان خدا] از دنیا نروید.»
ضمیر "بِها" در آیه به "مِلَّة" برمیگردد كه در آیهی قبل ذکر شد؛ به این معنا که حضرات ابراهیم و یعقوب فرزندان خویش را به ملت و دین حنیف توصیه نمودند. و اینکه قرآن واژهی "وصیت" را به کار برده، چون انسان هنگامى وصیت میكند كه آثار موت را احساس نماید، پس راجع به امور مهم توصیه كند، نه امور غیر مهم؛ لذا میگویند: وصیت كرد، و نمیگویند: امر كرد.
دوم اینکه وصیت را به فرزندان حضرت ابراهیم اختصاص داد، چون از هر جهت با دیگران امتیاز داشتند و از طرفى مردم پس از رحلت آن حضرت توجه و علاقهی خاصى که داشتند، به این سو بود؛ لذا این توصیه به فرزندان، جهت تأكید ویژه است.[13]

ب. وصیت از نگاه فقهی

چنانکه در معناشناختی بیان شد، "وصیت" در اصطلاح فقهی اینست كه انسان بعد از وفات خود، شخص دیگری را مالك مال خود یا منفعت آن نموده و یا دیگری را برای انجام اموری و تصرف چیزی مأمور نماید.[14]
از جمله امور مربوط به وصیت از نگاه فقهی در قرآن مجید به قرار ذیل است:

1. انجام وصیت

خداوند در قرآن کریم به عنوان امر مستحب و مؤكد به پرهیزكاران امر میكند كه قبل از اینكه مرگ آنها فرا برسد و اموال آنان به عنوان ارث، میان وارثان تقسیم شود، بهطور عادلانه و به دلخواه خود، برای نزدیكان خود وصیت كنند:[15]
«كُتِبَ عَلَیكُمْ إِذا حَضَرَ أَحَدَكُمُ الْمَوْتُ إِنْ تَرَكَ خَیراً الْوَصِیةُ لِلْوالِدَینِ وَالأقْرَبِینَ بِالْمَعْرُوفِ حَقّاً عَلَی المُتّقینَ»[16]
«بر شما نوشته شده: هنگامى كه یكى از شما را مرگ فرا رسد، اگر چیز خوبى [مالى‏] از خود به جاى گذارده، براى پدر و مادر و نزدیكان، بطور شایسته وصیت كند! این حقّى است بر پرهیزكاران!»
تعبیر "كُتِبَ عَلَیكُمْ" برای امر وجوبی است؛ اما ذیل آیه مقید به متقین شده و دال بر وجوب را از بین برده که اگر دلالت بر وجوب داشت، مناسب بود با تعبیر "حقا على المؤمنین" قید بزند؛ بنابراین ‏وصیت كردن در قوانین اسلامى هر چند عمل مستحبى است، اما چون مستحبّ مؤكد است از آن با جملهی "كُتِبَ عَلَیكُمْ" تعبیر شده، و ذیل آیه (حَقًّا عَلَى الْمُتَّقِینَ) آن را تفسیر نموده است.[17]
ذكر والدین و فرزندان در اینجا نیز به منظور تذكر و عدم اجحاف در حق آنان است.[18]
همچنین در آیهای دیگر با تأكید در رعایت حقوق همسر بعد از وفات شوهر، بیان گردیده است:
«وَ الَّذِینَ یتَوَفَّوْنَ مِنكُمْ وَ یذَرُونَ أَزْوَاجًا وَصِیةً لّأَِزْوَاجِهِم مَّتَاعًا إِلىَ الْحَوْلِ غَیرَْ إِخْرَاجٍ فَإِنْ خَرَجْنَ فَلَاجُنَاحَ عَلَیكُمْ فىِ مَا فَعَلْنَ فىِ أَنفُسِهِنَّ مِن مَّعْرُوفٍ...»‏[19]
«و كسانى كه از شما در آستانهی مرگ قرار مى‏گیرند و همسرانى از خود به‏جا مى‏گذارند، باید براى همسران خود وصیت كنند كه تا یك سال، آنها را (با پرداختن هزینهی زندگى) بهره‏مند سازند، به شرط اینكه آنها (از خانه شوهر) بیرون نروند (و اقدام به ازدواج مجدد نكنند)؛ و اگر بیرون روند، (حقى در هزینه ندارند ولى) گناهى بر شما نیست، نسبت به آنچه دربارهی خود، بهطور شایسته انجام مى‏دهند...»
آیهی شریفه به شوهران گوشزد میكند كه اگر همسرانتان، بعد از مرگ شما، تمایلی به ماندن در خانههایتان داشته باشند، مستحب است مقداری از مالتان را هنگام مردن برای آنها وصیت كنید که تا وقتی كه بخواهند در آنجا بمانند، وارثان هیچگونه حقی بر تجاوز به حقوق و سهمالارث آنها و نیز بیرون كردن آنان از خانهی شوهرش را ندارند.[20]

2. توجه به وصیت

پروردگار متعال در قرآن مجید، برای هریك از وراث سهمالارثی تعیین نموده و در همان آیات ارث بعد از بیان سهم اولاد، والدین و... توجه به وصیت میت را قبل از انجام  وصیت تأكید نموده است:
«یوصیكُمُ اللَّهُ فی‏ أَوْلادِكُمْ لِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَیینِ... مِنْ بَعْدِ وَصِیةٍ یوصی‏ بِها أَوْ دَینٍ...»[21]
«خداوند در بارهی فرزندانتان به شما سفارش مى‏كند كه سهم (میراث) پسر، به اندازهی سهم دو دختر باشد... (همه اینها،) بعد از انجام وصیتى است كه او كرده، و بعد از اداى دین است...»
عمل به وصیت آنقدر مهم است كه قبل از پرداخت سهم وارثان، اگر میت وصیت و دیونی داشته باشد، ابتدا باید وصیت وی اجرا شده و دِینش پرداخت شود؛ سپس باقیماندهی اموال میان وراث تقسیم گردد.[22]
البته در آیات بعد که سهم همسران را مشخص نموده، وصیت میت با قید "غیرمُضارّ"  محدود کرده است:
«وَ لَكُمْ نِصْفُ ما تَرَكَ أَزْواجُكُمْ إِنْ لَمْیكُنْ لَهُنَّ وَلَدٌ... مِنْ بَعْدِ وَصِیةٍ یوصى‏ بِها أَوْ دَینٍ غَیرَ مُضَارٍّ وَصِیةً مِنَاللَّهِ...»[23]
«و براى شما، نصف میراث زنانتان است، اگر آنها فرزندى نداشته باشند... پس از انجام وصیتى كه شده، و اداى دین، بشرط آنكه (از طریق وصیت و اقرار به دین،) به آنها ضرر نزند. این سفارش خداست...»
با توجه به تصریح آیه، عمل به وصیت مشروط به این است كه به وارثان ضرری وارد نشود؛ بنابراین اگر میت به قصد ضرر زدن به وارثان ،بیش از یك سوم اموال خود را به كس دیگر یا جای دیگری وصیت كرده باشد، رسیدگی به آن قبل از تقسیم ارث واجب نیست؛ و همچنین اگر آنچه را كه وصیت كرده جزو واجبات و دیونی كه بر عهده او بوده، نباشد، عمل به آنها نیز واجب نیست.[24]

3. حضور شاهد در ثبت وصیت

دستور قرآن به مؤمنان اینست كه آنان جهت صحت عمل به وصیت آنها و عدم كاستی در انجام وصیت، باید در هنگام وصیت كردن، دو نفر عادل كه عدالتشان برای او ثابت شده، به عنوان شاهد و ناظر در نزد خود حاضر كند:
«یأَیهَُّا الَّذِینَ ءَامَنُواْ شهََادَةُ بَینِكُمْ إِذَا حَضَرَ أَحَدَكُمُ الْمَوْتُ حِینَ الْوَصِیةِ اثْنَانِ ذَوَاعَدْلٍ مِّنكُمْ أَوْ ءَاخَرَانِ مِنْ غَیرِْكُمْ إِنْ أَنتُمْ ضَرَبْتُمْ فىِالْأَرْضِ...»[25]
«اى كسانى كه ایمان آورده‏اید! هنگامى كه مرگ یكى از شما فرا رسد، در موقع وصیت باید از میان شما، دو نفر عادل را به شهادت بطلبد یا اگر مسافرت كردید، و مصیبت مرگ شما فرا رسید، (و در آن جا مسلمانى نیافتید،) دو نفر از غیر خودتان را به گواهى بطلبید...»
اهمیت این مسئله به قدری زیاد است كه حتی اگر دسترسی به انسان مسلمان برای او مقدور نبود، میتواند از دو نفر كافر ذمی عادل استفاده كند؛ در این صورت اگر وارثان از صداقت شاهدان و عمل كنندگان به وصیت، مطمئن نبوده و در صحت وصیت شك داشته باشند، به آن دو شاهد مراجعه كرده و با قسم دادن آنها در حضور دیگران، حقیقت برایشان آشكار میشود.[26]

4. تغییر دادن وصیت

وصیت، از جمله سفارشات مؤكد خداوندی است که تغییر دادن آن توسط دیگران، گناهی بزرگ و نابخشودنی است:
«فَمَن بَدَّلَهُ بَعْدَ مَا سمَِعَهُ فَإِنَّمَا إِثْمُهُ عَلىَ الَّذِینَ یبَدِّلُونَهُ...»[27]
«پس كسانى كه بعد از شنیدنش آن را تغییر دهند، گناه آن، تنها بر كسانى است كه آن (وصیت) را تغییر مى‏دهند...»
ویژگی وصیت این است كه مطابق با عقل و شرع بوده و انسان عاقل آن را بپذیرد؛ لذا وصیتی كه مطابق با این شرائط باشد، احترام به آن واجب است و كسی كه كوچكترین تغییری در آن به وجود آورد، برای او گناه محسوب میشود.[28]

5. اصلاح وصیت

از آنجا كه در دین مبین اسلام انجام دادن گناه، حرام و دارای عقوبت است، تغییر دادن وصیتی كه در آن امر به گناه شده، كاری خداپسندانه است:
«فَمَنْ خَافَ مِن مُّوصٍ جَنَفًا أَوْ إِثْمًا فَأَصْلَحَ بَینهَُمْ فَلَاإِثْمَ عَلَیهِ...»[29]
«و كسى كه از انحرافِ وصیت كننده (و تمایل یك جانبه او به بعض ورثه)، یا از گناه او (كه مبادا وصیت به كار خلافى كند،) بترسد، و میان آنها را اصلاح دهد، گناهى بر او نیست (و مشمولِ حكم تبدیلِ وصیت نمى‏باشد.)...»
اگر اجرا کنندهی وصیت تشخیص بدهد كه میت، وصیت به گناه كرده، جائز است با تغییر آن، از عمل به گناه جلوگیری كند. همچنین اگر میت در وصیت خود، عدالت را میان وارثان رعایت نكرده باشد و به برخی از وراث ضرر وارد شود، در این صورت اجرا كنندهی وصیت، میتواند با تغییر در مفاد آن، میان وراث صلح و آشتی برقرار نماید.[30]

پی نوشت ها:

[1]. ابن منظور، محمد بن مکرم؛ لسان العرب، بیروت، دار صادر، 1414ق، چاپ سوم، ج15، ص395.
[2]. راغب اصفهانى، حسین بن محمد؛ المفردات فی غریب القرآن‏، دمشق بیروت، ‏دارالعلم الدارالشامیة، 1412ق، چاپ اول، ص873.
[3]. طریحى، فخرالدین‏؛ مجمع البحرین، تهران، كتابفروشى مرتضوى، ‏1375ش‏، چاپ سوم، ج1، ص440.
[4]. مصطفوى، حسن؛ ‏التحقیق فی كلمات القرآن الكریم‏، تهران، ‏بنگاه ترجمه و نشر كتاب، ‏1360ش، ج‏13، ص128.
[5]. طیب، سید عبدالحسین؛ ‏اطیب البیان فی تفسیر القرآن،‏ تهران، اسلام، 1378ش، ‏چاپ دوم، ج‏2، ص319.
[6]. أنعام/153.
[7]. مصطفوى، حسن‏؛ تفسیر روشن، تهران‏، مركز نشر كتاب، ‏1380ش، چاپ اول‏، ج‏8، ص240.
[8]. عنكبوت/8.
[9]. طوسى، محمد بن حسن؛ التبیان فى تفسیر القرآن، بیروت، ‏دار احیاءالتراث العربى، بیتا، ج‏8، ص189 و بانوى اصفهانى، سیده نصرت امین؛ ‏مخزن العرفان در تفسیر قرآن‏، تهران، نهضت زنان مسلمان، ‏1361ش، ج‏10، ص16.
[10]. انعام/144، 151 و 152، عصر/3 و مریم/31.
[11]. مكارم شیرازى، ناصر و همکاران؛ تفسیر نمونه، تهران‏، دارالكتب الإسلامیة، 1374ش‏، چاپ اول، ج‏1، ص462.
[12]. بقرة/132.
[13]. تفسیر آسان، ج‏1، ص292 و 293.
[14]. دادمرزی، سیدمهدی؛ فقه استدلالی (ترجمۀ تحریرالروضة فی شرح اللمعة)، قم، مؤسسۀ فرهنگی طه، چاپ چهارم، 1380ش، ص428.
[15]. مقدس اردبیلى، احمد بن محمد؛ زبدة البیان فى أحكام القرآن، تهران‏، كتابفروشى مرتضوى، چاپ اول، بیتا، ص468.
[16]. بقره/180.
[17]. طباطبایى(علامه)، سیدمحمدحسین؛ المیزان فى تفسیرالقرآن‏، قم‏، جامعه‏ى مدرسین حوزۀ علمیۀ قم‏، 1417ق، چاپ پنجم، ج1، ص439 و تفسیر نمونه، ج1، ص615.
[18]. أطیب البیان فی تفسیر القرآن، ج‏2، ص320.
[19]. بقره/240.
[20]. راوندى قطبالدین، سعید؛ فقه القرآن فى شرح آیات الأحكام‏، قم‏، كتابخانۀ آیة الله مرعشى نجفى، ‏چاپ دوم، 1405ق، ج‏2، ص171.
[21]. نساء/11.
[22]. حسینى جرجانى، سیدامیر ابوالفتوح‏؛ آیات الأحكام(جرجانى)، تهران، نوید، 1404ق، چاپ اول، ج‏2، ص202.
[23]. نساء/12.
[24]. طبرسى، فضل بن حسن؛ ‏تفسیر جوامع الجامع، ‏تهران، دانشگاه تهران و مدیریت حوزۀ علمیۀ قم‏، چاپ اول، ‏1377ش، ج‏1، ص242.
[25]. مائده/106-108.
[26]. مقدس اردبیلى، احمد بن محمد؛ زبدة البیان فى أحكام القرآن، تهران‏، كتابفروشى مرتضوى، چاپ اول، بیتا، ص474 و تفسیر جوامع الجامع، ج‏1، ص358.
[27]. بقره/181.
[28]. تفسیر نمونه، ج‏1، ص616.
[29]. بقره/182.
[30]. فاضل مقداد جمالالدین، مقداد بن عبدالله؛ ‏كنزالعرفان فى فقه القرآن، تهران، مجمع جهانى تقریب مذاهب اسلامى، ‏چاپ اول، 1419ق، ج‏2، ص92.

مقالات مشابه

وجوب وصيت از ديدگاه ساختارهاي قرآني

نام نشریهقرآن شناخت

نام نویسندهحسین صابری, مهدی سلیمی, محمدحسن حائری

آیات الشهادة علی الوصیة فی السفر...فیمن نزلت؟

نام نشریهرسالة القرآن

نام نویسندهالسیدجعفر مرتضی العاملی