مکّه از قدیم الایّام شهر مرکزی جزیرة العرب و به دو علت بین شهرهای دنیا ممتاز و متمایز بود:یکی وجود خانه خدا و دیگر مرکز تجمّع سالیانه تاجران کشورهای حبشه، هند، سند و شام.
هنگام حج، بتپرست، صابئی، یهودی و نصارا برای انجام مراسم مذهبی و معاملان تجاری در این محل جمع میشدند و تجدید روابط با اقوام و افراد مختلف جهان و تبلیغ عقاید مذهبی و دینی، بازگویی داستانهای محلی و اجتماعی و تبادل نظر و آشنایی به مشاهدات و تحقیقات به عمل میآمد، نظام تاریخی و اجتماعی قدیمی مکه هرطور که بود، زمانی با قدرتهای طاغوتی و استعماری روبه رو شد که ابرهه برای نشان دادن اقتدار حکومت یمن، به مکّه حمله کرد و در آن زمان بیشتر از مکه، خطر تباه شدن خانه خدا وجود داشت.درست در آن بحران سیاسی و استعماری، نور حق روشن شد و از خانواده محترم و متعالی ابراهیم(ع) بتشکن، حضرت محمد صلی اللّه علیه و آله و سلم به عنوان رحمة للعالمین نمایان شد.و طولی نکشید که قبله دل و جان تمام مردم جهان شد.
حضرت ابو طالب گفت: و ابیض یستسقی الغمام بفیضه ثمال الیتامی عصمة للارامل
پس از گذشت چهل سال از حمله ابرهه، تمام مکه از کردار بیمثال (*)مجله توحید از انتشارات سازمان تبلیغات اسلامی محمد امین و صادق(صلی اللّه علیه و آله و سلم)به هیجان درآمد.بین مردمان امّی، در آبادیهای شعرای خیالباف قبایل همیشه در جنگ بزودی این خبر شهرت یافت که پسر عبد اللّه و پسرزاده ابو طالب مدعی است که کلام خدا بر او نازل میشود و او دعوت به نوشتن و خواندن و هدایت به ایمان آوردن به خدای نادیده میکند و مانع پرستیدن ربّ النّوع به صورت بتهای زن و مرد و طاغوت و بتهای خیالی به جای خدا میشود.
از وقتی که نزول وحی در مکّه اتفاق افتاد، درس عقیدتی توحید، اخلاق، امر به معروفت و نهی از منکر شروع شد.درباره موضوعهای ثواب و عقاب، حشر و نشر و معاد صحبت در میان آمد.در مرحله اول، این پیام به گوش مردم شهر مکه و آنگاه به گوش اهالی دیگر شهرها رسید و سرانجام به نقاط دیگر راه یافت.
هنگام حج سالیانه، تاجران، سیاستمداران کشورهای مختلف، مبلّغان ترویج افکار و عقاید گوناگون جهان نیز از این دعوت الهی باخبر شدند.بعضی با اظهار تعجب به بازگویی آن پرداختند، برخی از راه تمسخر و طعن، این قصه را برای دیگران نقل کردند.تعدادی از مردم هم این داستان را از زبان دلسوزان و گرویدگان شنیدند و نیز اتفاق افتاد که بعضی از خوشبختان تلاوفت آیات قرآن و تفسیر و معانی آنها را از زبان مبارک حضرت رسول صلی الّله علیه و آله و سلم شنیدند.لذا از آغاز نزول، تفسیر مطالب آیات مختلف قرآن مجید نیز به زبانها و لهجههای گوناگون شروع شده بود و در نتیجه مترجمان مهم به وجود آمدند که بعدها اسامیشان زبانزد خاص و عام شد.مانند سلمان فارسی، بلال حبشی و صهیب رومی که زبانهای آنان غیر عربی بوده است و به زبانهای خودشان مطالب آیات قرآنی را برای دیگران تشریح و تفسیر میکردند.پس وجود آیات قرآن به زبانهای دیگر یعنی(عربی) مسلّم است، چون یهود و نصارا و غیره زبانهای عبرانی، سریانی و یا حبشی میدانستند.
هنوز از نرول وحی پنج سال کامل نگذشته بود که حضرت رسول صلی الّله علیه و آله و سلم گروهی را که بالغ بر یکصد نفر زن و مرد بود، به حبشه فرستادند.نجاشی پادشاه حبشه بنا به شکایت نمایندگان قریش، حضرت جعفر بن ابی طالب رضوان اللّه علیه، نماینده مهاجرین و پسر عم حضرت رسول اللّه صلی الّله علیه و آله و سلم را، به دربار خود احضار کرد و هنگامی که درباریان همه حاضر بودند، علمای نصارا و نمایندگان مشرکین بودند، پادشاه از او پرسید که:عقیده جدیدی را که ابراز میکنید چیست؟او در پاسخ، آیههایی را از سوره مریم تلاوت کرد.پادشاه حبشه گفت که: به عقیده ما نیز حضرت عیسی و حضرت مریم(ع)همینطور هستند که حضرت محمد(ص)میفرمایند.
بدیهی است که در دربار نجاشی، افراد عربیزبان کمتر و حبشیزبان بیشتر بودند و زبان پادشاه نیز عربی نبود بنابراین قاری این آیات، برای تفسیر و تشریح مفهوم باید که زبان محلی را به کاربرده باشد.نتیجه آنکه تفسیر قرآن مجید، از زمان نزول قرآن بایستی به دو مقصود آغاز شده باشد:یکی تزکیه نفس یعنی خودسازی، که این کار را شخص حضرت رسول صلی الّله علیه و آله و سلم بنا به دلیل آیه:«یزکیّهم و یعلّمهم الکتاب و الحکمة» * انجام دادند.
دیگر برای افهام و تفهیم مطالب و معانی جهت افراد غیر عرب زبان و مردمان غیر عرب.برای انجم این کار عامل معتبر خود مسلمانان و عامل غیر معتبر کفار بودند.بر مسلمانان واجب بود که رسالت و پیغام خدا و احکام رسول اللّه صلی الّله علیه و آله و سلم را به دیگران برسانند.آن حضرت روحی له الفداء، شخصا افرادی را به یمن و مناطق متعلق به عربستان اعزام فرمودند و نیز پسر عموی خویش(حضرت جعفر بن ابی طالب)را به حبشه فرستادند که وی در آنجا مدتی وظیفه تدریس قرآن (*)62/2 را به عهده داشت.پس ثابت میشود که تفسیر، سنّتی از جانب پیغمبر میباشد.
گمان میرود که زبان حبشه امهری و زبان مناطق همسایهاش آفریقایی و بربری بوده است.در قرن اول یا دوم ترجمهای از قرآن مجید به زبان بربری و سپس به زبان فارسی انجام گرفت. 1
آنهایی که با تاریخ قدیم عرب آشنایند، میدانند که ساکنان سند و هند بلکه مردمان ساحل بحر عرب و هند از مدتی پیش از اسلام با هم مراوده داشتند، سفرهای تجارتی انجام میدادند و روابط نزدیک و گوناگون بین عربها و هندیهای ساکن بنادر دیبل و سورت و کهمبایت وجود داشت.
در صدر اسلام، یعنی آغاز توسعه و گسترش دین مبین اسلام، تعالیم اسلامی توسط همین تاجران به شبه قاره هند رسیده بود.در عهد خلافت اولیه، وقتی تاجر مسلمان، نماینده سیاسی دولت، مبلغ یا سردار لشکر به قصد ارو، کابل، مولتان و دیبل الرور رسیدند، آنان قرآن را تلاوت کردند و به سؤالکنندگان و علاقهمندان معانی آن را هم بیان کردند و در آن زمان هدف آنان به جای جنگوجدل فقط ایجاد دوستی و پیامرسانی بود.
اسناد تاریخی نشان میدهد که مسلمانان سند مورد احترام میگرفتند، و عزت و مقامی داشتند و مسلمانان در بعضی از مناطق سند اکثریت جمعیت را تشکیل میدادند و حکومتی محلی داشتند و مرکز حکومت آنان شهری نوآباد به نام «منصوره»بود و در قرن سوم هجری حکومت آن منطقه در دست یک خاندان عرب بود.
در سال 270 ه ق/883 میلادی، حکمرانی به نام عبد اللّه بن عمر بن عبد العزیز 2 ، تفسیری از قرآن را بنا به تقاضای پادشاه همسایه و هندو مذهب به نام (1)-ر ک.مجله فرانک اسلام، اوت 1968.( MALSI CNARF )
(2)-مجله کالج اوریانتال، لاهور، مئی 1955 میلادی راجه مهروک بن رائک(رایق والی«الرا»)آماده کرد و طبق روایتی در سفرنامهای به زبان عربی به نام«عجایب الهند» 3 تألیف بزرگ بن شهریار، این تفسیر توسط یک عالم عراقی الاصل نوشته شده که در سند بزرگ شده بود و تفسیر را به زبان«هندیه» نوشت که شاید منظور از هندیه زبان«سانسکریت»باشد.زبان سانسکریت زبان علمی آن زمان بود و شاید هم به زبان سندی نوشته شده است.و زبان سندی زبان رسمی بوده است.
بههرحال بنا به گفته بزرگ بن شهریار، این تفسیر اولین تفسیر در شبه قاره میباشد که جزو تاریخ تفسیرنویسی قرار گرفت.این تفسیر به زبان ساده نوشته شده و هدف فقط ابلاغ مفاهیم[قرآن]بوده است.
قبل از فتح هند توسط سلطان محمود غزنوی و کمی بعد از آن، تفسیر[دیگری] در هند سراغ نداریم.فقط اینقدر معلوم است که سید محمد اسماعیل بخاری، یکی از علمای بزرگ تفسیر، در لاهور قرآن تدریس میکرد و در سال 348 ه ق/1056 میلادی وفات یافت 4 .اساس تفسیرهای اوّلیه فقط ترجمه لغوی و بحث سنّتی بوده ولی شیخ ابو جعفر طوسی(متوفی به سال 460 ه ق)، جار اللّه زمخشری(متوفی به سال 538 ه ق)و فخر الدین رازی(متوفی به سال 606 ه ق)پیشگامان تفاسیر مفصل به روش استدلالی، فلسفی و مطابق عقاید بودند.چون، مسلمانان شبه قاره هند، دوران ابتدائی را گذراندند و تجربیات سیاسی و حکومتی مقتدر به دست آوردند، با پیشرفت دانش فرهنگی، رشد فکری هم به وجود آمد، در نتیجه مدرسههایی برای تدریس و تفسیر و مباحث گوناگون دایر شدند.
علاّمه نور اللّه شوشتری، شهید شهید ثالث(متوفی به سال 1019 ه ق)، علاوه بر (3)-چاپ لیدن، هالند، 1883 ایی 1886 میلادی
(4)-تذکره علماء هند، طبع لکهنؤ ص 179؛حدایق الحنفیه ص 194 نوشتن حاشیه بر بیضاوی، تفسیرها و مباحثی درباره موضوعهای مختلف نوشت و از اینجا بود که روش جدید تفسیر درباره مسائل مختلف به وجود آمد.
ولی اللّه محدث دهلوی(متوفی به سال 1176 ه ق)از مصنفین ناموری میباشد که تفسیر را از دور تقلید خارج کرد و برای وفق دادن با مسائل جدید سیاسی و اجتماعی قدم برداشت و در کتابهای خود به نام«الفوز الکبیر فی اصول التفسیر»و«حجة اللّه البالغه»به بحثهای جدید پرداخته است.
پیش از قرن سیزدهم هجری که انگلیسیها، هندوستان را زیر سلطه خود درآورند، فارسی و عربی زبانهای علمی مسلمانان هند بود و تمام علوم و نوشتههای علمی ایشان به همین دو زبان خلاصه میشد.تفاسیری که به زبانهای عربی و فارسی نوشته میشدند، طرف مخاطب خود مسلمانان بودند و جای تعجب است که در تفاسیر آن عهد، گرایش به فلسفه و عقیده و تاریخ و همچنین اثر سیاست و فرهنگ هندوان دیده نمیشود.
خلاصه کلام اینکه، هدف تفسیر در شبه قاره هند، از قرن سوم تا یازدهم هجری بر محور ذیل بوده است:
1-افهام و تفهیم قرآن مجید به زبان ساده برای مسلمانان و دیگران.
2-حل اختلاف مذهبی از نظر عقیده و فقه و تائید آنها براساس موازین مذهبی.
3-بحث و گفتگو درباره صرف، نحو، قراءت، ربط آیات و سور.
4-بحث نسبة ادبی و فلسفی کلام، آراء و مباحث مفسرین، مجادلات شیعه و سنّی.
5-تفسیر عرفانی و صوفیانه.
6-بحث و تبادل نظر برای انتخاب یک زبان عربی و یا فارسی برای تفسیر.
با ورود انگلیسیها به هندوستان، دو امر نمایان گشت:آغاز تبلیغ دین مسیحیت و نوشتن کتابها و انتشار آنها که شامل ترجمه قرآن مجید و پاسخ به اعتراضات مسلمانان علیه آنان بود.در نتیجه مسلمانان نیز برای مقابله و دفاع از اسلام به کاری مشابه دست زدند.
در اینجا باید این موضوع را روشن کنم که من ترجمه متن عربی به زبان دیگر را تفسیر تلقی میکنم چون بدین وسیله معانی الفاظ قرآن روشن و مطالب برای غیر عرب زبان قابل فهم میشود.علاوه بر این مترجمان، نظریات خودشان را نیز در حاشیه و یا بین سطور ترجمه در پرانتز جای میدهند.مثل مفسران قدیمی.
تاکنون ترجمه قرآن به زبانهای هندی، سانسکریت، سندی و یا پنجابی را جایز نمیدانستند بلکه یک امر خلاف شرع تلقی میشد ولی وقتی انگلیسیها ترجمه قرآن را به رسم الخط لاتین و به زبان هندوستانی به چاپ رسانیدند، مسلمانان نیز مجبور شدند که همین کار را بکنند.بنابراین اول برای خودشان و سپس در جواب دیگران، ترجمه، تفسیر و مقدمات تفسیر را به زبان اردو آغاز کردند.البته در این کار، بیش از همه، شهرت نصیب سرسید احمد خان، بانی دانشگاه اسلامی علی گره شد.او تحت تأثیر افکار و فرهنگ انگلیسیها قرار گرفت و گفت که بجای اینکه ما برای مقابله با غرب(اروپا)برخیزیم، بهتر است راه مسالمت را اختیار کنیم.طبیعی بود چون انگلیسیها فاتح بودند، پس صلح با آنان براساس دادوستد متقابل ممکن نبود. بنابراین در تفسیرهای آنان نیز شکست فوری دیده میشد، و اقدامات لازم برای هماهنگ کردن تفسیر قرآن با کتاب مقدس(انجیل)شروع شد.
سرسید احمد خان نخست«مکاتبات الخلان» 5 و«تحریر فی اصول التفسیر» 6 (5)-چاپ مقبول احمد عثمانی، 1915 میلادی
(6)-چاپ اردو، اگره، 1892 میلادی را نوشت و سپس بهطور مستقیم تفسیر و مباحث آیات را به زبان اردو شروع کرد که باعث ایجاد سروصدا و هیجان در سراسر کشور شد.البته انگلیسیها از این کار استقبال کردند ولی مسلمانان اظهار نارضایتی.
در همین زمان سید جمال الدین اسد آبادی وارد هندوستان شد و مسلمانان را از تمایل به افکار سید احمد خان از طریق سخنرانیها و نوشتههای خویش بر حذر داشت.
تفسیر سرسید احمد خان باعث بیداری فکری علماء شد و شیعه و سنّی، هردو در جواب آن، کار تفسیری را شروع کردند و ما آن را دور نهضت در فن تفسیر میگوییم.این کار دو هدف و جنبه داشت:یکی مسالمت و وفق با شرایط زمان و دیگر بیداری و استقلال مسلمانان توسط قرآن.رهبران گروه مسالمت، چراغ علمی و سرسید احمد خان و در مخالفت آنان عبد الحق حقانی و سید علی محمد، تاج العلماء در فن تفسیر پیشقدم بودند.
در همان زمان، در کشورهای عرب افکار و عقاید محمد عبده، رشید رضا و شیخ جواد بلاغی، به علت برخورد مستقیم با افکار و عقاید جدید، بجای حالت دفاعی، حالت تهاجمی و انتزاعی را پیدا کرده بود لذا مسلمانان در دوران جدید بیداری قدم نهاده بودند.وقتی علمای مصر و عراق توانایی و قدرت واقعی اسلام را آشکار کردند و مسلمانان آماده پیکار شدند، مسلمانان شبه قاره هند هم از خواب غفلت بیدارر شدند. جوانان و افراد تحصیلکرده اروپا نیز برای نبردآزمایی آمادگی خودشان را اعلام کردند.اشعار شاعر مشرقزمین علامه اقبال مردم را به تدقیق و تأمل در قرآن دعوت کرد:
تو همی دانی که آئین تو چیست؟
زیر گردون سر تمکین تو چیست؟
آن کتاب زنده قرآن حکیم
حکمت او لا یزال است و قدیم
نوع انسان را پیام آخرین
حامل او رحمةٌ لِلعالمین
از جهانبانی نوازد ساز او
مسند جم گشت پا انداز او
گر تو خواهی مسلمان زیستن
نیست ممکن جز به قرآن زیستن
و جای دیگر میگوید:
رمز قرآن از حسین(ع)آموختم
زاتش او شعلهها اندوختم
پس عقیده اساس قرار دادن قرآن به وجود آمد و بعد از مدتی پاکستان تأسیس شد.قبل از ایجاد پاکستان، گرایش تفسیرنویسی در شبه قاره هند مانند پیش بهطور واضح به شرح ذیل ظاهر شد.از قرن دوازدهم تا قرن چهاردهم زمان استعمار و اختناق بوده و در این عهد اول:
1-فشار افکار استعمارگرانه و آغاز واکنش آن.
2-اقدام اتحاد ملی و تدبیر برای مقابله با دشمن.
3-شیوه نگارش تفسیر، سبک گفتار و روش فکر تغییر کرد، سیاست مسالمتآمیز و دفاعی به وجود آمد.
4-وقتی بحث درباره نظام حکومت اسلامی و سایر مسائل پیش آمد، بحثها در زمینههای مختلف مانند نظام سیاست اسلامی قرآن، نظام حکومت قرآن، نظام عدل قرآن و نظام اقتصادی قرآن وسعت پیدا کرد و مفسرین لازم دانستند ه این موضوعها و مسألهها را روشن سازند و به مطالعه دقیق قرآن برای پیدا کردن پاسخ پرسشهای جدید بر مسلمانان لازم شد همت گمارند زیرا برای مسلمانان تنها قرآن مجید کتاب راهنمای اساسی میباشد.
سپس با تأسیس پاکستان، وسعت فکری و نظری نوی به وجود آمد و مطالعه قرآن از دو دیدگاه متقابل آغاز شد:یکی راه سرسید احمد خان و دیگر سید جمال الدین اسدآبادی، از نیم قرن پیش تفسیر به همین روش ادامه دارد.تشویق و دعوت اهل علم که توسط علامه شیخ عبد العلی هروی تهرانی و علامه اقبال و سپس از طریق دیگران به عمل آمد، وسعت و عمق بیشتر پیدا کرد و در حال حاضر تفسیر قرآن در پاکستان با سرعت تمام پیش میرود.
آفتاب قرن پانزدهم هجری با موفقیت انقلاب اسلامی ایران بر افق مسلمانان درخشید.این انقلاب، مطلقا براساس نظریه اسلامی از مدرس و مکتبهای قیام کرد که از سالها پیش طرفداران این مکتب بوده و مرگ را لبیک گفته بودند و نظریه دیگر زندگی را قبول نکرده بودند.کسانی که عهد وفا با اصول فکری قرآن و رسول(ص)و آل رسول(ع)بسته بودند با دیگران بیعت نکردند و دست مسالمتآمیز آنان را نیز نفشردند.این انقلاب با گذراندن دوران موفقیتآمیز پنج ساله * و اقدامهای عملی و تجربی خود بر دنیا ثابت کرد که اسلام زنده و پاینده، دین نظام زندگی، سیاست، ریاست و اساس آن قرآن است.
به من اجازه فرمایید بیفزایم که انقلاب اسلامی در اصل یک تفسیر عملی قرآن مجید میباشد که تأثیر حیرتآور آن بر تمام جهان بهطور عموم و بر تمام دنیای اسلام به خصوص و پاکستان نیز که دارای این نظریات میباشد، نمایان شده است.
نگارنده کارهای تفسیری قرآن در شبه قاره هند و پاکستان را در مقالهای در دانشنامه اسلام دانشگاه پنجاب(لاهور)بررسی کرده است.این کتاب به نام«دایرة المعارف اسلامی اردو»به چاپ رسیده است.علاقهمندان میتوانند برای اطلاع بیشتر به آن رجوع فرمایند.اما در این مقاله، منظور تنها ذکر این نکته است که در شبه قاره کارهای ترجمه و تفسیر به زبانهای اردو، فارسی، عربی و انگلیسی به اندازه کافی انجام گرفته است لذا لازم است که علماء و صاحبنظران به اهمیت این کارها در شبه قاره هند توجه کنند.
(*)این مقاله سه سال پیش نوشته شده است.
چون زبان فارسی، زبان خصوص اهل علم و گروه کثیری از مردم شبه قاره هند و پاکستان بوده است لذا در مرحله اول تفسیر و ترجمه هم به همین زبان شروع شد.البته بررسی دقیق اینکه از زمان آغاز تا قرن داوازدهم چهقدر ترجمهها و تفسیرها به زبان فارسی نوشته شده است و چه کسانی به این مهم پرداختهاند یک سؤال بسیار مشکل و دشوار است.
یکی از علمای معتقد و با اخلاص هندوستانی الاصل به نام شهاب الدین دولتآبادی که قاضی شهر جونپور هم بود، تفسیری را به نام«بصر مواج»نوشت که به چاپ هم رسیده است.این تفسیر دارای مباحث گوناگون در زمینههای نحو، عقیده و فقه حنفی است.
دیگر ترجمه فارسی قرآن از مخدوم نوح سندی(1113 ه ق)است که اخیرا در سند به چاپ رسیده است.
تفسیر مفصل و مهم دیگری به نام«نعمت عظیمی»از نور الدین نعمت اللّه ولی شافعی است که نسخه آن در کتابخانه حائری لاهور موجود است.در مقالهای که برای دایرة المعاف 7 اسلامی اردو نوشتهام، براساس استوری و علی نقی، این تفسیر را، چون تا آن زمان شخصا ندیده بودم، به نعمت خان عالی نسبت دادهام که درست نیست.
ترجمه دیگری از قرآن از شاه ولی اللّه(متوفی به سال 1176 ه ق)به نام«فتح الرحمن، ترجمة القرآن»است که چندین مرتبه به چاپ رسیده است.تفسیر فارسی دیگری از پسر ایشان که چاپ هم شده است، به جا مانده است.تفسیر مفصل دیگری از سید ابو القاسم حائری(متوفی به سال 1324 ه ق)و پسر ایشان سید علی حائری(متوفی به سال 1360 ه ق)میباشد و تا آنجا که خبر دارم در بیست جلد (7)-مقاله تفسیر، دایرة المعارف اسلامی اردو چاپ لاهور.
به چاپ رسیده است و نسخه خطی جلد بیست و هفتم یعنی تا آیه دهم سوره قمر را شخصا دیدهام.این تفسیر بین تفاسیر فارسی پاکستان حایز اهمیت است.عنوان این تفسیر«لوامع التنزیل»است.
اگر تفسیرهایی را که به زبان عربی نوشته شده است، بررسی کنیم، به تفاسیر ذیل برمیخوریم:
تفسیر مهایمی-یعنی تبصیر الرحمن و تیسیر المنان ببعض ما یشیر الی اعجاز القرآن-از مخدوم علی مهایم، اهل بمبئی(متوفی به سال 835 ه ق).این تفسیر نمایانگر افکار ابن عربی در فلسفه و عرفان و شافعی در فقه میباشد 8 .
تفسیر مفصل دیگری براساس عرفان و فلسفه عنوان«منبع عیون المعالی»را دارد و از شیخ مبارک بن شیخ خضر ناگوری(متوفی به سال 1001 ه ق)است.این تفسیر نایاب میباشد.البته با نسخه کامل آن یک سال قبل به لطف مولانا آغا مهدی آشنائی پیدا کردم که در کتابخانه ممتاز العلماء در لکهنو نگهداری میشود.
تفسیر بزرگ و مهم دیگر به نام«التفسیر المظهری»از قاضی ثناء اللّه یانی پتی حنفی(متوفی به سال 1225 ه ق)است که در دهلی چاپ شده است.
تفسیری از نواب صدیق حسن خان به نام«فتح البیان فی مقاصد القرآن»هم هست که دفعه اول در بوپال در سال 1291 ه ق و بار دیگر در بولاق در سال 1307 ه ق به چاپ رسیده است.
تفسیر مختصر دیگری از همین نویسنده به نام«نیل المرام فی احکام القرآن»
نیز وجود دارد که در مصر و هند به طبع رسیده است.
دیگر«تفسیر القرآن بکلام الرحمن»از ثناء اللّه امر تسری است که چاپ هم شده است.
(8)-طبع مصر
تفسیرهای متعدد دیگری درباره احکام و فضایل اهل بیت(ع)هم نوشته شده است.از جمله تفسیری ادبی از مفتی محمد عباسی در زمینه فضایل به نام«روایح القرآن»میباشد که در سال 1277 ه ق در لکهنو به چاپ رسید و به چاپ دیگری از آن نیاز میرود.
دیگر«سواطع الایام»از فیض بن شیخ مبارک، تفسیر قرآن به زبان عربی و حروف غیر منقوط که تحفهای نادر و ادبی میباشد و در سال 1002 ه ق نوشته شده و در سال 1306 ه ق در لکهنو به چاپ رسید.
علاوه بر این تقریبا یکصد کتاب در زمینههای مختلف مانند مشکلات آیات، علوم قرآن، توحید و نبوت و امامت فی القرآن به زبان عربی موجود است که نشاندهنده گرایش و اهمیت تفسیرنویسی در شبه قاره هند و پاکستان میباشد.
البته، در شبه قاره، مهمترین کارها در زمینه تفسیر و ترجمه به زبان انگلیسی انجام گرفته است.انگلیسی زبانان هندوستان معتقد بودند که انگلیسیها در اقدام و اجرای امور مذهبی معذور هستند.این وظیفه ماست که تفسیر قرآن را به زبان انگلیسی بنویسیم تا آنان نظریات ما را درک کنند.بدینسان تفسیرنویسی آغاز شد.
عماد الملک سید حسین بلگرامی و میرزا ابو الفضل(به طرز رادویل آرنولد) قرآن را به ترتیب نزول تهیه و ترجمه کردند و این کار آنان در تمام کشور اغتشاش به بار آورد.ترجمه دوم ایشان هم به ترتیب نزول بود.سپس شیخ پادشاه حسین با مقدمهای طولانی تفسیری براساس اهل بیت ترجمه کرد.
همینطور رایگان کار تفسیرنویسی را ادامه دادند که از میان آنها، تفسیرهای ذیل مورد پسند و قبول عموم قرار گرفت:
1-تفسیر عبد اللّه یوسف علی، چاپ لاهور.
2-تفسیر میرزا مهدی پویا و امیر احمد علی، طبع کراچی 1964 میلادی.
3-ترجمهای از م.ج شاکر.این ترجمه اولینبار در کراچی بدون متن قرآن و سپس چندین بار با متن عربی در ایران و پاکستان به چاپ رسیده است.
اگرچه تفسیر و ترجمه منثور و منظوم به زبانهای هندی، پنجابی، پشتو.گجراتی و سندی موجود است ولی کار مهمتر از اینها به زبان اردو انجام شده است. تفسیرنویسی به زبان فارسی و عربی تقلیدی بوده ولی تفسیرهای اردو معمولا بر اساس غرض و غایت به خصوص نوشته شده است:
هدف نخستین آن تشویق و ترویج تعالیم قرآن بین خود مسلمانان بود.
هدف دوم عبارت بود از پاسخ به مخالفان قرآن برای رفع شبههها که بعدا به صورت نظریهها و افکار و مکتبهای مختلف درآمد.
هدف سوم ترجمه تحت اللفظی و روان و پرمعنی و تبلیغ دینی در سطوح متوسط و عالی بود.
آخرین و چهارمین هدف تشریح تمام نکات زندگی سیاسی، اجتماعی و نظامی براساس قرآن مجید بود.
همانطور که پیش از این یاد شد نوپردازی مخصوص در تفسیر اردو یعنی نفی حدیث و قبول سخن دیگران از سرسید احمد خان شروع شد که با کمی تغییر به صورت یک مکتب درآمد.
مکتب دیگر مربوط به علمای دین است و دارای روش و سبک جداگانهای میباشد.ما اینجا نمیخواهیم فهرست کامل تفسیرهای سنتی و جدلی، عرفانی و فلسفی، در مورد آزادی و دیگر موضوعها را ارائه دهیم بلکه میخواهیم که با اشاره کردن به اسلوب و گرایش تفسیر زیر، این مقاله را به اتمام برسانیم:
1-معمولا سبک و زبان مفسران برای بیان مطالب ساده میباشد و اینچنین تفسیرهایی مقبول و مشهور واقع شدهاند.
2-در تفاسیر طولانی عموما بحثها، رد اعتراضات و بیان عقیدهها میباشد ولی شیوه نگارش روان است.
بین مفسرین این گروه نامهای عبد القادر دهلوی، نذیر احمد، تاج العلماء علی محمد، محمد قلی خان کانپوری، مقبول احمد، حافظ فرمان علی، امداد حسین کاظمی، عبد الحق حقانی، عمار علی سونی پتی، مولانا احمد رضا خان بریلوی، اشرف علی تهانوی، میرزا امداد علی مترجم قرآن و خلاصة المنهج، مولانا محمود حسن، شبیر احمد عثمانی، مولانا ابو الکلام آزاد، مولانا راحت حسین گوپالپوری، مصنف تفسیر انوار القرآن و مولانا ابو العلا مودودی سر فهرست هستند.
بههرحال کارهای تفسیرنویسی ادامه دارد و سبک آن در حال تحویل است. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران بجای سلسله تفسیر استدلال، تفسیر تجربیات شروع شده است و تفسیرنویسی اردو به زودی به مرحله تکامل نهائی خود خواهد رسید.
کمال الدّین طلب العلم و العمل به
کمال دینداری، طلب دانش و عمل به آن است.
امیر المؤمنین(ع)-تحف العقول
شیوه های تفسیر قرآن کریم در هند و پاکستان
پدیدآورسیدمرتضی حسین صدرالافاضلمحمد هاشم
نشریهمشکوة
شماره نشریه11
تاریخ انتشار1389/02/19
1269 بازدید
شیوه های تفسیر قرآن کریم در هند و پاکستان
سید مرتضی حسین صدرالافاضل - محمد هاشم