عقل در تفسير

پدیدآورمحمدکاظم خنیفر‌زاده

تاریخ انتشار1388/12/13

منبع مقاله

share 334 بازدید
عقل در تفسير

محمد كاظم خنيفر زاده

در قرن چهارم هجري مفسراني پا به عرصه تفسير گذاشتند كه به شيوه‌اي نو مفاهيم را از آيات وحي استنباط مي‌كردند و مكتبي جديد در تفسير به وجود آوردند كه مكتب عقل در تفسير نام گرفت.
عقايد اين گروه تاكنون فراز و نشيب‌هاي بسيار به خود ديده است. مرحوم علامه‌ طباطبايي در دوران معاصر به اين روش تفسيري نامبردار است. اين مقاله ذيل سه عنوان، درنگي است در برخي آراي آنان.
1 -معجزه : برخي از باورمندان به روش عقلي در تفسير قرآن، اعتقاد داشتند، معجزه خلاف عقل است و جز قرآن كريم، براي پيامبر(ص) معجزه ديگري را قبول ندارند و كوشيدند با تكذيب، تضعيف، تشكيك و رد روايت‌هايي كه بر معجزات پيامبر(ص) سند بودند، حرف خود را بقبولانند.
در جواب اين‌كه گفته‌اند معجزه خرق عقل است بايد گفت كه معجزه خرق عقل نيست بلكه خرق عادت است و خرق عادت دليل بر خرق عقل نيست. به بياني ديگر خرق عقل مستوجب خرق عادت است اما خرق عادت لزوما خرق عقل نيست مثلا اگر ماه به دو نيم شد، اين خرق عادت است نه خرق عقل و هر كه بگويد اين با عقل سازگاري ندارد، عادت‌هاي روزمره زندگي خود و آنچه را به آن خو گرفته است به عقل مقدس نسبت داده است و در معني معجزه نيز گفته‌اند: امر خارق‌العاده‌اي است خارج از علل و اسباب شناخته شده كه خداوند تعالي آن را به عنوان شاهد بر صدق ادعاي مدعي نبوت، بر دست او جاري كرده است. پيامبران براي اثبات نبوت خود معجزاتي از جانب خداوند مي‌آورند تا براي همگان حجت تمام شود، نه فقط براي عده‌اي خاص كه اعجاز قرآن را مي‌فهمند.درباره تفسير آيه« و اقتربت الساعه و انشق القمر» و معجزه شق‌القمر پيامبر كه كفار از او خواسته بودند، روايت‌هاي صحيح بسياري است.
نجاري، مسلم و ترمذي به نقل از عبدالله بن مسعود گفته‌اند« ان القمر الشق في زمن رسول‌الله»(1) -ماه در زمان رسول‌الله دو نيم شد- و اين روايت را در تفسير اين آيه گفته‌اند. با وجود نص صريح قرآن و روايات متواتر و صحيح در مورد آن، پيروان مكتب عقل در قرآن، اين معجزه را به چالش كشيده‌اند.«محمدرشيدرضا» شاگرد «شيخ محمد عبده» كه هر دو از پيروان اين مكتب اند در تواتر حديث شك كرده است و سپس از لحاظ عقلي و منطقي نيز بدان ترديد كرده است.(2)
زيرا به گفته او در كليه اين روايت‌‌ها تضادهايي وجود دارد مثلا در روايتي اين حادثه بالاي كوه و در روايتي ديگر پايين كوه ذكر شده است . در يكي از «مني» و در ديگري از مكه صحبت شده است و بعضي يك بار و در بعضي ديگر دو بار چنين حادثه‌اي را ثبت كرده‌اند و با استناد به تضاد روايت‌ها گفته كه اگر چنين روايتي درست مي‌بود، در آن اين قدر تضاد وجود نداشت.
در جواب او بايد گفت كه اين تضادها در جزييات معجزه است ولي در اين‌كه پيامبر چنين معجزه‌اي را داشته است، تضادي وجود ندارد؛ زيرا المراغي در تفسيرش، ابن كثير دمشقي نيز در تفسير خود، قاضي عياض در كتاب «الشفاء بتعريف حقوق المصطفي»، محمدبن علي بن محمد شوكاني در تفسير فتح‌القدير و همچنين تمام مفسران شيعه، در تفسير اين آيه روايات بسياري را ذكر كرده‌اند و علما و ائمه فرق گوناگون بر صحت اين معجزه توسط پيامبر به اجماع رسيده‌اند.
شيخ طوسي در ذيل آيه مزبور نوشته:«اقترب» مبالغه قرب است زيرا باب افتعال گاه براي مبالغه مي‌آيد همان‌طور كه «اقتدر» مبالغه در قدرت است. سپس از قول طبري نقل كرده است كه تقدير آيه چنين است:«اقترب الساعه التي تكون فيها القيامه. و جعل‌الله من علامات دنوها انشقاق القمر المذكور معها؛ يعني ساعتي كه قيامت در آن است نزديك شد و خداوند دو نيم شدن ماه را كه از علامات آن است به نشانه نزديكي آن قرار داد».(3)

البته شيخ طوسي گفته آنان كه منكر انشقاق قمر شده‌اند، مثل حسن بصري و بلخي، به ظاهر آيه قرآن توجه نكرده‌اند و گفته‌اند انشقاق قمر در آينده رخ خواهد داد؛ زيرا فعل «انشق» را كه ماضي است، مجازا بر آينده (استقبال) حمل كرده‌اند.
2 -چند همسري : پيروان مكتب عقل در تفسير در مورد مسئله تعدد زوجات نظراتي دارند.
در بحث آيه «و ان خفتم الا تقسطو في اليتامي فانكحو ما طاب لكم من‌النساء مثني و ثلاث و رباع فان خفتم الا تعدلو فواحده ... » (نساء- 3)
بعضي از آنان گفته‌اند تا هنگامي كه همسر اول در قيد حيات است براي مرد جايز نيست كه زن دوم بگيرد؛ زيرا جواز بر تعدد زوجات رعايت عدالت بين آنان است و اين امر ميسر نيست. خود قرآن نيز در آيه «ولن تستطيعو ان تعدلو ابين النساء ولو حرصتم...»(نساء 129) فرموده است كه اگر هم بخواهيد بين آنها عدالت برقرار كنيد و بر عدالت حصر و اصرار ورزيد، باز هم نخواهيد توانست عدالت واقعي را بين آنان برقرار كنيد.
شيخ محمد عبده كه از پيشروان اين مكتب است نيز چنين نظري دارد و در تفسير اين آيه بحث مفصل در مورد اجتماع و جامعه و بنيان خانواده – البته ظاهرا عقلي- مي‌كند و مي‌گويد وجود دو زن در يك خانه نه تنها مفيد نيست بلكه موجب ترويج كينه و دشمني بين آنها سپس بين كودكان آنها و پس از آن بين جامعه مي‌شود و از كليه اين بحث‌ها نتيجه مي‌گيرد كه تعدد زوجات در صورت ترس از ناتواني در اجراي عدالت حرام قطعي است.
اما در بحث تعدد زوجات و تفسير اين دو آيه مذكور نكته‌اي است كه گويا آن مفسران بدان توجه نكرده‌اند و آن شان نزول آيات و همچنين آيات قبل از آن كه در مجموع حول يك بحث هستند، است.
در عهد جاهليت مردان اغلب در جنگ‌ها و يا وحشي‌گري‌ها كشته مي‌شدند و با‌لطبع فرزندان آنان نيز يتيم مي شدند . ‌در آن زمان يتيم در جامعه بسيار بود و معمولا زورگويان اموال و دختران يتيم را به زور مي‌گرفتند و چه بسا در برخورد با آنان عدالت را نيز فراموش مي‌كردند.خداوند براي مقابله با اين روش ناپسند آيه زير را نازل كردند: «ان الذين يأكلون اموال اليتامي ظلما انما ياكلون في بطونهم نارا و سيصلون سعيرا» (نساء/10)با نزول اين آيه، مسلمانان براي اجتناب از مال يتيمان و براي اين‌كه حقوق آنها از ميان نرود غذاي آنها را جدا كردند و كسي به خوراك آنها دست نمي‌زد و يا آنها را از خود مي‌راندند كه مبادا به اموالشان دست بزنند.
در نتيجه مشكل بزرگي به وجود آمد. مسئله را نزد پيامبر مطرح كردند و اين آيه نازل شد«...يسالونك عن اليتامي قل اصلاح لهم خير و ان تخالطوهم باخوانكم...»(بقره/220) يعني اي پيامبر از تو در مورد يتيمان مي‌پرسند بگو به اصلاح حال و مصلحت آنان بكوشيد و اين بهتر از آن است كه آنان را بدون سرپرست بگذاريد و اگر با آنان آميزش كنيد رواست زيرا كه هم كيش شمايند. اين آيه موجب شد حرج مسلمانان از بين برود.
اما آيه «و ان خفتم الا تقسطو في‌اليتامي...»(نساء/3) پس از آيه «و آتو اليتامي اموالهم و لا تتبدلو الخبيث بالطيب و لا تاكلو اموالهم الا اموالكم انه كان حسوبا كبيرا» (نساء/2) نازل شد و منظور از عدالت در آن، عدالت بين يتيمان است و به گفته علامه طباطبايي آيه «و ان خفتم الا تقسطو في‌اليتامي فانكحوا ماطاب لكم من النساء...» در حقيقت چنين است: «ان لم تطب لكم اليتامي للخوف من عدم‌القسط فلا تنكحو هن و انكحوا نساء غيرهن» يعني اگر ترسيديد زنان يتيم را بگيريد و بين آنها عدالت برقرار نكنيد، زناني غير از آنها بگيريد.
3-بر صليب رفتن عيسي(ع):پيروان مكتب عقل در تفسير معتقدند كه حضرت عيسي بن مريم- عليه‌السلام- به دار آويخته شده است، همان‌طور كه انجيل نيز گفته است. آنها آيه واضح و روشن«... و ما قتلوه و ما صلبوه و لكن شبه لهم... و ما قتلوه يقينا بل رفع الله اليه و كان الله عزيزا حكيما» (نساء /157 و 158) را با آيه «اذ قال يا عيسي اني متوفيك و رافعك الي و مطهرك من‌الذين كفروا...» (آل عمران/55) مقايسه كرده‌اند و از كلمه متوفيك و رافعك در آيه دوم مرگ را استنباط كرده‌اند و «رفع» در آيه اول را نيز به آن مفهوم حمل كرده‌اند و دليل آن را معناي مرگ براي وفات، در بسياري از آيات و همچنين عرف دانسته‌اند.
اما بايد گفت كه در قرآن كلمه وفات به معناي ديگري هم ذكر شده است مثلا «هوالذي يتوفاكم بالليل و يعلم ما جرحتم بالنهار» (انعام/60) و علاوه بر اين، به هر حال خداوند در آيه اول صريحا گفته است كه آنها حضرت عيسي (ع) را نكشتند و نه به صليب كشيدند.
مي‌توان گفت كه اگر هم در آيه دوم اندكي ابهام باشد، ولي آيه اول واضح و روشن است.علامه طباطبايي در بحث از آيه «... و رافعك الي و مطهرك من الذين كفروا...» گفته است: از اين‌كه كلمه «رافع» را با «الي» آورده، معلوم مي‌شود كه مراد رفع معنوي است و نه صوري و ظاهري؛ زيرا براي خدا مكاني درسنخ امكنه جسماني نمي‌توان متصور شد تا رفع جسماني، نسبت به آن صحيح باشد.
در واقع به نظر علامه مراد از رفع ، رفع درجه و قرب به پروردگار خواهد بود. و در ذيل آيه «ما قتلوه يقينا» نيز نوشته است: به طور يقين او را نكشته‌اند و آيه «بل رفع الله اليه» وقوع قتل و يا دار زدن ادعايي را نفي مي‌كند. در حقيقت عيسي از قتل و دار سالم مانده است.در آيه بعد از آن (نساء/159) كه فرموده«وان من اهل الكتاب الاليومنن به قبل موتي...» نيز مشخص مي‌شود كه او تا قبل از اين‌كه اهل كتاب به او ايمان بياورند نخواهد مرد.(الاليومنن).

پي‌نوشت‌ها:

1 -منهج ‌المدرسه العقليه، ابن عبدالرحمن رومي، ج 2، ص 580.
2 -همان، ص 581.
3 -تفسير التبيان، طوسي، ج 9، ص 440.

مقالات مشابه

اعتبارسنجی عقل تأویل‌گرا در روایات تفسیری مجاهد بن جبر

نام نشریهحدیث پژوهی

نام نویسندهفتح‌الله نجارزادگان, جعفر نجف‌پور

روش شناسي تفسير عقلي در سيره تفسيري امام رضا(ع)

نام نشریهمشكوة

نام نویسندهمجتبی نوروزی, محسن نامجو

جایگاه عقل در تفسیر المیزان

نام نشریهنقد و نظر

نام نویسندهسعید روستا آزاد

بررسي مباني، روش ها و برداشت هاي تفسيري احمد مصطفي المراغي

نام نشریهمطالعات تفسيري

نام نویسندهمحمدعلی تجری, روح‌الله موحدی‌نیا

نقش تعقل فلسفی در تعمیق فهم قرآن کریم

نام نشریهآیین حکمت

نام نویسندهمحمدمهدی گرجیان, روح‌الله آدینه