ترجمه ای جدید از قرآن مجید(1)

پدیدآورگروه مترجمان دار القرآن الکریم

نشریهمجله کیهان اندیشه

شماره نشریه38

تاریخ انتشار1390/01/15

منبع مقاله

share 792 بازدید
ترجمه ای جدید از قرآن مجید(1)

گروه مترجمان دار القرآن الکریم

از آنجا که قرآن مجید به زبان عربى نزول یافته و فراگیرى معانى آن براى عموم مردم ممکن نیست، نخستین گام لازم در ارائه مفاهیم بلند قرآن به غیر عرب زبانان، ترجمه صحیح و روان آن به زبان مورد نیاز خوانندگان است.ترجمه‏اى که وقتى خواننده آن را مى‏خواند، همانگونه که عرب‏زبان به معانى آیات پى مى‏برد، او نhgیز در همان سطح یا لااقل در سطحى نزدیک به آَّ به مفاهیم آیات پى ببرد.
خوشبختانه در ترجمه قرآن به زبانهاى گوناگون، از دیر زمان تلاشهاغیى صورت گرفته است.در زبان فارسى نیز قرآن بارها به این زبان ترجمه شده است که زحمات مترجمان در این زمینه قابل تقدیر است، زیرا بازگرداندن آیات قرآن با آن مفاهیم عمیق در قالب زبان دیگر، کارى بسیار مشکل و طاقت‏فرساست که جز آگاهان از قرآن، کسى توانایى انجام این کار را ندارد.
اما آنچه قابل ذکر است اینکه:مترجمان، هر کدام در کیفیت ترجمه خود روش خاصى را انتخاب نموده‏اند.برخى جمود بر الفاظ داشته و تا آنجا خود را در این چارچوب مقید کرده‏اند که درک ترجمه آنان براى خوانندگان فارسى زبان بسیار مشکل است.برخى دیگر، در نقطه مقابل، آنچنان خود را در ترجمه صاحب اختیار دانسته‏اند که بکلى از واژه‏ها و تعبیرات قرآنى دور افتاده و ترجمه‏اى آزاد را انتخاب کرده‏اند.برخى نیز در حد وسط قرار گرفته و تا حدودى از دقت نظر در واژه‏ها و ترکیب جمله‏بندى آیات، برخوردار هستند.
علاوه بر آنچه گفتیم، این ترجمه‏ها، متأسفانه هیچکدام خالى از اشتباه نیست.شاید این اشتباهات معلول انجام گرفتن ترجمه به صورت فردى باشد.طبیعى است که قرآن با آن همه عظمت لفظى و معنوى، وقتى در اختیار مترجمى قرار مى‏گیرد، مترجم باید تمام فکر و اندیشه خود را در مفردات، جملات و ترکیبات آیات بکار گیرد.
قرآن یک کتاب ساده نیست که مترجم بتواند به آسانى مفاهیم آن را درک کند، بسیارى از آیات آن متشابه است و در بسیارى از موارد، احتمالات فراوانى در ترجمه و تفسیر آیات نقل شده است.
بسا در آیه‏اى خداوند از فعل مخاطب به فعل غایب، یا از فعل متکلم به فعل غایب عدول نموده، یا جمله معترضه‏اى میان مبتدا و خبر بکار رفته، یا خبر مبتدا و یا جزاى شرط حذف شده است، که این مسائل و صدها مانند آن احیانا مورد غفلت قرار گرفته و مترجم، آیه را بگونه‏اى که مقصود ذات بارى تعالى نبوده است ارائه مى‏دهد.
از سوى دیگر، وقتى به ترجمه‏هاى قرآن به زبانهاى بیگانه مى‏نگریم، اشکالات آنها را در ترجمه به مراتب بیشتر مى‏بینیم، زیرا ادیبان فارسى‏زبان که با علوم و اصطلاحات قرآن آشنایى دارند، بخاطر نزدیکى دو زبان عربى و فارسى، بهتر مفاهیم عالیه قرآن را درک مى‏کنند، و قاعدتا اشتباهات آنان تا اندازه‏اى محدود است، اما درک نکات ظریف قرآن براى دانشمندان غیر ایرانى به مراتب مشکلتر، و معظلات ترجمه براى آنان بیشتر خواهد بود.
به عنوان مثال:آنان مقصود از«أو ما ملکت أیمانهم»را چنین ترجمه کرده‏اند:
«یا آنچه که دستهاى راستشان مالک است»و البته از این گونه اشتباهات در ترجمه‏هاى زبان خارجى زیاد به چشم مى‏خورد.
با توجه به ترجمه‏هاى بیشمار قرآن مجید به زبان فارسى اصیل و متن کهن آنها از قبیل:
1-ترجمه تفسیر طبرى-تهیه شده در زمان منصور بن نوح سامانى بسال 350-465 هجرى.
2-تفسیر نسفى-از امام ابو حفص نجم الدین عمر بن محمد نسفى 462-518.
3-تفسیر ابو الفتوح رازى-از علماى قرن ششم.
4-کشف الاسرار و عدة الابرار، معروف به تفسیر خواجه عبد اللّه انصارى.
5-تفسیر قرآن مجید، نسخه محفوظ در کتابخانه دانشگاه کمبریج، به تصحیح دکتر جلال متینى(در دو جلد).
6-ترجمه قرآن نسخه مروخ 556 هجرى به کوشش دکتر محمد جعفر یاحقى.
7-تفسیرى بر عشرى از قرآن مجید، نسخه محفوظ در کتابخانه موزه بریتانیا، به تصحیح‏ دکتر جلال متینى.(در یک جلد)
8-تفسیر بصائر یمینى-از معین الدین محمد بن محمود نیشابورى، بازمانده از قرن ششم هجرى.
9-تفسیر شنقشى-به اهتمام و تصحیح دکتر محمد جعفر یاحقى.
10-تفسیر ابو بکر عتیق سور آبادى-از انتشارات بنیاد فرهنگ ایران.
11-تفسیر منهج الصادقین-از ملا فتح اللّه کاشانى.
12-ترجمه قرآن موزه پارس-از مترجمى ناشناس به کوشش دکتر على رواقى.
و مراجعات مکرر به اینگونه تفاسیر، هیئت علمى دار القرآن الکریم، احتیاج جامعه کنونى را به یک ترجمه روان صحیح بیشتر احساس مى‏نماید، زیرا ترجمه‏هاى کهن، امروز بهیچوجه قابل استفاده نیست، براى مثال:در تفسیر نسفى در ترجمه آیه 36 سوره آل عمران:«فلما و ضعتها قالت ربى انى وضعتها انثى...»چنین آمده است:(چون بار بنهاد و دختر زاد، گفت:اى پروردگار من، اینک زاده آمد، ماده آمد...)
و یا در ترجمه قرآن نسخه مورخ 556 هجرى به کوشش دکتر محمد جعفر یا حقى ذیل آیه 15 سوره حج:«من کان یظن ان لن ینصره اللّه فلیمدد بسبب من السماء فلیقطع...»چنین مى‏خوانیم:
(هر که او چنان پندارد که نکند نصرت محمد را خداى تعالى اندرین جهان و اندر آن جهان و بگو تا ببندد رسنى بر آسمان پس ببرد و بنگرد که بخواهد بردن مکر وى آنچه بخشم آورد).
و نیز با توجه به ترجمه‏هاى زیرنویس قرآن که تنها براى درک معانى مفردات قرآن سودمند است و نمى‏توان آن را به عنوان ترجمه‏هایى که مفهم معنى و مقصود آیات باشد تلقى کرد، ضرورت اقتضا مى‏کند که به ترجمه‏هاى متأخرین مانند:
ترجمه فیض الاسلام، محمد کاظم معزى، حسین عمادزاده، عباس مصباح‏زاده، زین العابدین رهنما، داریوش شاهین، دکتر اسد اللّه مصطفوى، محمد باقر بهبودى، مهدى الهى قشمه‏اى، حکمت آل آقا، ابو القاسم پاینده، عبد المحمد آیتى، جلال الدین فارسى و محمد خواجوى و امثال اینها مراجعه کنیم.لیکن از آنجا که تمامى مترجمین با یک مشکل روبرو هستند و آن«بازگرداندن کلام خالق به کلام مخلوق است»طبیعى است که در کار ترجمه نارسائیها و اشکالاتى پیش مى‏آید، که دور ماندن از چنین اشکالاتى مرهون دقت و تعمق هر چه بیشتر در الفاظ و معانى آیات قرآن کریم است.در غیر این صورت، اشتباهاتى در ترجمه رخ خواهد داد که متأسفانه اکثر ترجمه‏ها-اگر نگوییم تمام آنها-کم و بیش گرفتار این اشتباهات شده‏اند.
بر این اساس، هیئت علمى«دار القرآن الکریم» بر آن شد تا ترجمه‏اى سالم و شامل همه نکات موجود در آیات قرآن، تهیه کند، و آن را به متخصصان زبانهاى غربى عرضه بدارد، تا آنان بدون تکلف و مراجعه به صدها تفسیر، کتاب لغت، آیات الاحکام و کتابهاى ادبى و بلاغى، و حیران ماندن در انتخاب نقل قول صحیح و درک معنى واقعى، متن متقن و صحیح موجود را به زبان مرود نیاز خود ترجمه کنند، علاوه بر اینکه فارسى زبانان نیز با این ترجمه، از ترجمه‏اى والا و جامع برخوردار مى‏گردند.
اکنون ضرورى است بطور گذرا به برخى از اشتباهات ترجمه‏هاى معروف ذیلا از آنها نام برده شده، پرداخته و سپس اصول ترجمه جدید را به ضمیمه ترجمه برخى از آیات قرآن، ارائه دهیم و قضاوت را بر عهده خوانندگان محترم بگذاریم.
البته هدف از بیان اشکالات برخى از مترجمان بزرگوار تنها دفاع از حریم مقدس این کتاب آسمانى است، نه اسائه ادب به ساحت پاک بزرگانى که سالیان دراز عمر خود را در این راه صرف کرده و به ترجمه کلام حق پرداخته و معضلات و مشکلات را تا سر حد توان روشن ساخته‏اند.
لازم به ذکر است که در این مقاله تنها متعرض برهى از اشتباهات مزبور شده، و در بخش دوم که به خواست خدا در شماره بعد منتشر مى‏شود، به اصول و مبانى ترجمه و ارائه نمونه‏هایى از ترجمه آیات مى‏پردازیم.

برخى از اشتباهات در ترجمه‏هاى معروف *

ترجمه‏هایى که به بعضى از اشتباهات آنها پرداخته شده عبارتنداز:
1-ترجمه زیر آیات در تفسیر نمونه
2-ترجمه مهدى الهى قمشه‏اى
3-ترجمه حکمت آل آقا
4-ترجمه ابو القاسم پاینده
5-ترجمه عبد المحمد آیتى-انتشارات سروش
6-ترجمه جلال الدین فارسى-نشر انجام کتاب
7-ترجمه محمد خواجوى-انتشارات مولى
ناگفته نماند که برخى از این اشتباهات مشترک است، و برخى دیگر تنها در یک ترجمه رخ داده است که آن را با ذکر نام مشخص ساخته‏ایم:
1-سوره بقره/آیه 17«مثلهم کمثل الذى استوقد نارا فلما اضاءت ما حوله ذهب اللّه بنورهم...».
تفسیر نمونه:(آنها(منافقان)همانند کسى هستند که آتشى افروخته(تا در بیابان تاریک راه خود را پیدا کند)ولى هنگامى که آتش اطراف خود را روشن ساخت...)
ترجمه آیتى:(مثلشان مثل آن کسانى است که آتشى افروختند، چون پیرامونش را روشن ساخت...)
اشکال:در این دو ترجمه، ضمیر«ما حوله»به «نار»برگردانده شده در صورتیکه باید به«الذى» برگردد، بدلیل آنکه«نار»مونث مجازى و فعل آن که«اضاءت»است مؤنث مى‏باشد، ولى ضمیر «ما حوله»مذکر است.
ترجمه صحیح چنین است:(چون آتش اطراف او (یا پیرامونشان)را روشن ساخت...).
(*)هدف از بیان اشتباهات مترجمان این است که علت و انگیزه اشتباهات از لحاظ علمى و ادبى بررسى شود تا در چاپهاى بعدى اصلاح گردد و نظایر آن در ترجمه‏هاى جدید تکرار نشود.لازم به یادآورى است که ترجمه آیات در تفسیر نمونه، اخیرا توسط همین گروه بررسى و اشتباهات آن رفع گردیده و مورد تجدید آیة اللّه مکارم شیرازى قرار گرفته و به زودى قرآنى همراه با این ترجمه، توسط«دفتر مطالعات تاریخ و معارف اسلامى»چاپ و منتشر خواهد شد.
2-سوره بقره/آیه 106«ما ننسخ من آیة او ننسها نأت بخیر منها او مثلها...»
تفسیر نمونه:(هیچ حکمى را نسخه نمى‏کنیم و یا نسخ آن را به تأخیر نمى‏اندازیم مگر اینکه بهتر از آن یا همانند آن را جانشین آن مى‏سازیم).
ترجمه آیتى:(هیچ آیه‏اى را منسوخ یا ترک نمى‏کنیم مگر آنکه بهتر از آن یا همانند آن را مى‏آوریم).
ترجمه پاینده:(هیچ آیه‏اى را نسخ یا محو نکنیم مگر بهتر از آن یا مانند آن بیاریم).
ترجمه خواجوى:(هیچ آیه‏اى را تبدیل و یا ترک نکنیم مگر آنکه بهتر از آن و یا همانند آن را بیاوریم).
اشکال:«ما»به صورت نافیه ترجمه شده در صورتى که شرطیه است به دلیل مجزوم شدن شرط و جزاى آن که«ننسخ»و«نأت»باشد.
ترجمه صحیح چنین است:(هر آیه‏اى را نسخ کنیم یا آن را به دست فراموشى بسپاریم بهتر از آن یا همانند آن را مى‏آوریم).
3-سوره بقره/آیه 185«...یرید الله بکم الیسر و لا یرید بکم العسر و لتکملوا العدة...».
ترجمه آیتى:(خدا براى شما خواستار آسایش است نه سختى و باید که آن شمار را کامل سازید).
ترجمه پاینده:(خدا براى شما سهولت مى‏خواهد و مشقت نمى‏خواهد.شمار روزه را کامل کنید).
ترجمه جلال الدین فارسى:(خدا براى شما آسانى مى‏خواهد و براى شما دشوارى نمى‏خواهد، و باید که شماره(روزها)را کامل کنید).
اشکال:لام در«ولتکملوا»براى غایت و نتیجه است و این فعل بوسیله واو عطف، به غایت محذوفى عطف گردیده، در صورتى که در ترجمه‏هاى مزبور آن را به صورت لام امر ترجمه کرده‏اند.اگر لام امر مى‏بود مى‏بایست با آمدن واو بر سر آن، لام ساکن گردد.
ترجمه صحیح با در نظر گرفتن غایت محذوف چنین است:(خدا براى شما آسانى مى‏خواهد و سختى نمى‏خواهد[و این تکلیف افطار و قضا را مقرر کرده تا کار را بر شما آسان گیرد]و شما نیز آن تعداد را کامل کنید).
4-سوره آل عمران/آیه 37«فتقبلها ربها بقبول حسن و انبتها نباتا حسنا و کفلها زکریا...»
ترجمه جلال الدین فارسى:(پس پروردگارش آن دختر را به نیکى پذیرفت و او را به نیکى پرورش داد و سرپرستى او را به زکریا به عهده گرفت...).
اشکال:«کفل»دو مفعولى است و فاعل آن «رب»است.در صورتى که در این ترجمه:فاعل «کفل»را«زکریا»قرار داده و فعل را یک مفعولى ترجمه کرده است.
ترجمه صحیح چنین است:پس پروردگارش آن دختر را به نیکى پذیرفت و او را به نیکى پرورش داد و زکریا را به سرپرستى وى گماشت)
5-سوره آل عمران/آیه 164«و ان کانوا من قبل لفى ضلال مبین».
تفسیر نمونه:(اگر چه پیش از آن در گمراهى آشکار بودند).
ترجمه الهى قمشه‏اى:(هر چند از آن پیش گمراهى آنان آشکار بود).
ترجمه آیتى:(هر چند از آن پیش در گمراهى‏ آشکارى بودند).
ترجمه خواجوى:(و اگر چه پیش از آن در گمراهى آشکارى بودند).
ترجمه آل آقا:(اگر چه پیش از آن در گمراهى آشکارى بودند).
ترجمه پاینده:(و گر چه از پیش در ضلالى آشکار بوده‏اند).
ترجمه جلال الدین فارسى:(و گر چه پیش از آن البته در گمراهى آشکارى بودند).
اشکال:«ان»در این آیه و نظایر آن که در قرآن مکرر آمده، مخففه از مثقله است و براى تأکید مى‏باشد، به دلیل آمدن لام در خبرش، در صورتى که مترجمان نامبرده آن را به صورت شرطیه و وصلیه ترجمه کرده‏اند.
ترجمه صحیح چنین است:یقینا آنان پیش از این در گمراهى آشکارى بودند).
6-سوره آل عمران/آیه 170«فرحین بما آتاهم الله من فضله و یستبشرون بالذین لم یلحقوا بهم من خلفهم ألا خوف علیهم و لا هم یحزنون».
ترجمه آیتى:(از فضیلتى که خدا نصیبشان کرده است شادمانند، و به آنها که در پى‏شان هستند و هنوز به آنها نپیوسته‏اند بشارت مى‏دهند که بیمى بر آنها نیست و اندوهگین نشوند).
ترجمه آل آقا:(از آنچه خدا از فضل خویش به ایشان داده است خشنود و شادند و به کسانى که به ایشان نپیوسته‏اند و در پى ایشانند مژده مى‏دهند که هیچگونه بیمى برایشان نیست و اندوه و غمى ندارند).
ترجمه الهى قمشه‏اى:(آنان به فضل و رحمتى که خداوند نصیب آنها گردانیده شادمانند، بشارت و مژده دهند به آن مومنان که هنوز به آنها نپیوسته‏اند و بعدا در پى آنها به سراى آخرت خواهند شتافت که از مردن هیچ نترسند و از فوت متاع دنیا هیچ غم مخورند).
اشکال:«یستبشرون بالذین...»را به«بشارت دادن و مژده دادن»ترجمه کرده‏اند، در صورتى که«استبشار»در لغت به معنى«شادمان شدن» است.
ترجمه صحیح چنین است:(به آنچه خدا از فضل خود به آنان داده است شادمانند، و براى کسانى که از پى ایشان، به آنان نپیوسته‏اند شادى مى‏کنند که نه ترسى دارند و نه غمگین مى‏شوند).
7-سوره نساء/آیه 33«و لکن جعلنا موالى مما ترک الوالدان و الا قربون...»در آیه فاعل «ترک»است و در حقیقت پدر و مادر و خویشان در آیه، ارث گذارنده معرفى شده‏اند نه ارث برنده.
در این ترجمه پدر و مادر و خویشان به عنوان مثالهایى براى ارث برندگان تلقى شده است(دقت شود).
ترجمه صحیح چنین است:(ما براى همه در آنچه تپدر و مادر و نزدیکان بجاى گذاشته‏اند، و ارثانى قرار داده‏ایم).
8-سوره مائده/آیه 5«...اذا آتیتموهن اجورهن محصنین غیر مسافحین و لا متخذى اخدان..».
ترجمه الهى قمشه‏اى:(در صورتیکه شما اجرت‏ و مهر آنان را بدهید و آنها هم زناکار نباشند و رفیق و دوست نگیرند).
اشکال:صیغه‏هاى جمع:«محصنین»، «غیر مسافحین»، «متخذى اخدان»همه در ارتباط با مردانى است که در آیه مورد خطاب قرار گرفته‏اند، در صورتیکه در ترجمه مزبور، صفات زنان قرار داده شده و به مذکر بودن جمع‏ها توجه نشده است.
ترجمه صحیح چنین است:«در صورتى که مهرشان را به آنان بدهید، و خود پاکدامن باشید و از زنا خوددارى کنید و[از زنان‏]دوستان پنهانى نگیرید).
9-سوره اعراف/آیه 156«و اکتب لنافى هذه الدنیا حسنه و فى الاخرة انا هدنا الیک...».
ترجمه جلال الدین فارسى:(و براى ما در این دنیا پاداش نیکو رقم زن و در آخرت نیز.زیرا که ما راه به تو یافته‏ایم.)
اشکال:«هدنا»در آیه، فعل متکلم مع الغیر از «هاد، یهود»به معنى بازگشتن است.در صورتى که مترجم آن را از«هدى، یهدى»به معنى راه یافتن و هدایت شدن گرفته است.
ترجمه صحیح چنین است:(زیرا که ما بسوى تو بازگشته‏ایم).
10-سوره انفال/آیه 48«و اذ زین لهم الشیطان اعمالهم و قال لا غالب لکم الیوم من الناس و انى جارلکم، فلما تراءت الفئتان نکص على عقبیه..»
تفسیر نمونه:(و هنگامى که شیطان اعمال آنها را در نظرشان جلوه داد و گفت:هیچکس از مردم بر شما پیروز نمى‏گردد و من همسایه شمایم، اما هنگامى که دو گروه را دید به عقب بازگشت).
اشکال:در این ترجمه:فاعل«تراءت»شیطان قرار داده شده، و«فئتان»به صورت مفعول فعل ترجمه گردیده، در صورتیکه فاعل«تراءت»، «فئتان»است و فاعل«نکص»شیطان مى‏باشد.
ترجمه صحیح چنین است:«پس هنگامى که آن دو گروه با یکدیگر روبرو شدند شیطان به عقب بازگشت).
11-سوره هود/آیه 81«..فاسربا هلک بقطع من اللیل.»
ترجمه الهى قمشه‏اى:(تو با اهل بیت خود شبانه از این دیار بیرون شو).
ترجمه خواجوى:«آخر شب با خانواده خود راه سپر شو).
اشکال:«اسر با هلک»به صورت فعل لازم ترجمه شده در صورتى که معنى متعدى دارد و «اهل»مفعول آن است مانند:«سبحان الذى اسرى بعبده».
ترجمه صحیح چنین است:(تو پاسى از شب، خاندان خود را حرکت ده).
12-سوره هود/آیه 81«و لا یلتفت منکم احد».
ترجمه آیتى:(و هیچیک از شما روى بر نمى‏گرداند)
اشکال:«لا یلتفت»صیغه نهى است نه نفى، در صورتى که در این ترجمه به صورت نفى ترجمه شده است.
ترجمه صحیح چنین است:(و هیچیک از شما نباید روى برگرداند).
13-سوره هود/آیه 35«ام یقولون افتراه...»
ترجمه آیتى:(یا مى‏گویند که من به خدا دروغ بسته‏ام...)
اشکال:«افتراه»را که فعل مذکر غایب است به صورت فعل متکلم ترجمه نموده است.
ترجمه صحیح چنین است:(یا مى‏گویند:آن را به خدا دروغ بسته است).
14-سوره هود/آیه 42«و هى تجرى بهم فى موج کالجبال..»
ترجمه الهى قمشه‏اى:(و آن کشتى به دریا به امواجى مانند کوه در گردش بود)
اشکال:«تجرى»بوسیله حرف«با»متعدى شده، در حالى که مترجم آن را به صورت فعل لازم ترجمه کرده و مفعول را نادیده گرفته است.
ترجمه صحیح چنین است:(بگو:اگر خدا مى‏خواست من آن را بر شما تلاوت نمى‏کردم و [خدا]شما را از آن آگاه نمى‏ساخت).
16-سوره حج/آیه 18«و من یهن الله فما له من مکرم».
ترجمه پاینده:(هر که خدا را خوار کند، هیچکس او را گرامى ندارد).
اشکال:« اللّه»که در آیه شریفه فاعل فعل «یهن»است به صورت مفعول ترجمه شده است.
ترجمه صحیح چنین است:(و هر که را خدا خوار کند هیچکس او را گرامى نخواهد داشت).
17-سوره فاطر/آیه 6«ان الشیطان لکم عدو فاتخذوه عدوا انما یدعوا حزبه لیکونوا من اصحاب السعیر».
ترجمه پاینده:(حقا که شیطان دشمن شماست، شما نیز او را دشمن گیرید که دسته شیطان فقط دعوت مى‏کنند که اهل آتش سوطنده باشید).
اشکال:در این آیه فاعل«یدعوا»شیطان است و«حزبه»مفعول آن مى‏باشد، در صورتى که مترجم، «حزبه»را فاعل فعل قرار داده و علاوه براین«لیکونوا»را که فعل جمع غایب است:به صورت مخاطب ترجمه کرده است.
ترجمه صحیح چنین است:(قطعا شیطان دشمن شماست.شما نیز او را دشمن گیرید.شیطان فقط دسته خود را دعوت مى‏کند، تا اهل آتش سوزنده باشند).
18-سوره احزاب/آیه 49:«یا ایها الذین آمنوا اذا نکحتم المؤمنات ثم طلقتموهن من قبل ان تمسوهن فمالکم علیهنّ من عدة تعتدونها..»
ترجمه آیتى:«اى کسانیکه ایمان آورده‏اید، چون زنان مؤمن را نکاح کردید و پیش از آنکه با آنها نزدیکى کنید طلاقشان گفتید، شما را بر آنها عده‏اى نیست که به سرآرند...).
اشکال:در این آیه، فعل«تعتدونها»صیغه جمع مخاطب مذکر است در صورتى که در ترجمه به صورت فعل غایب مؤنث ترجمه شده است.
ترجمه صحیح چنین است:«اى کسانیکه ایمان آورده‏اید، چون زنان مؤمن را نکاح کردید و پیش از آنکه با آنها نزدیکى کنید طلاقشان گفتید، براى شما هیچگونه عده‏اى بر عهده آنان نیست که آن را به حساب آورید..).
19-سوره زخرف/آیه 57«و لما ضرب ابن مریم مثلا اذا قومک منه یصدون».
ترجمه جلال الدین فارسى:(و چون پسر مریم مثل زده(و سرگذشتش برخوانده)مى‏شود ناگهان قوم تو روى از او مى‏گردانند).
اشکال:در این آیه فعل«یصدون»که به کسر صاد است به روى گرداندن ترجمه شده، در صورتى که«یصد»به ضم صاد، آن هم اگر با حرف «عن»متعدى شود به معنى روى گرداندن از کسى یا چیزى مى‏باشد.و«یصدون»به کسر صاد به معنى داد و فریاد کردن و خندیدن است.
ترجمه صحیح چنین است:و هنگامى که درباره (سرگذشت)فرزند مریم مثالى زده شد، بناگاه قوم تو از آن فریاد کشیده و مى‏خندیدند.
20-سوره فجر/آیات 25-26«فیومئذ لا یعذب عذابه احد و لا یوثق وثاقه احد».
ترجمه پاینده:(آن روز عذاب او را به هیچکس نکنند و هیچکس را چون بستن او نبندند).
ترجمه الهى قمشه‏اى:(و آن روز به مانند عذاب انسان کافر، هیچکس عذاب نکشد و آنگونه جز انسان کسى به بند[هلاک‏]گرفتار نشود).
ترجمه خواجوى:(پس آن روز خداوند کسى را مانند عذاب او عذاب نمى‏کند و هیچکس را مانند بستن او نمى‏بندد).
ترجمه آیتى:(در آن روز چون عذاب او کس را عذاب نکنند و همانند او کس را به زنجیز نکشند).
ترجمه آل آقا:(در آن روز هیچکس مانند او عذاب نشود و مثل او دربند کشیده نمى‏شود).
ترجمه جلال الدین فارسى:(در آن روزگاران عذابش را هیچکس نمى‏کشد و نه بندى‏اش را هیچکس بندى خواهد گشت).
اشکال:«یعذب»فعل مضارع معلوم است و«احد»فاعل آن مى‏باشد.همچنین«یوثق»فعل مضارع معلوم و فاعل آن«واحد»در آیه دوم است، در صورتیکه در ترجمه‏هاى مزبور فعل مضارع به صورت مجهول ترجمه شده و«احد»نایب فاعل آن قرار گرفته است.
ترجمه صحیح چنین است:(آن روز هیچکس مانند عذاب(خدا)عذاب نمى‏کند و هیچکس مانند بستن او، دربند نمى‏کشد).

مقالات مشابه

ترجمه‌های تحت اللفظی معاصر قرآن کریم به زبان فارسی؛ برتری‌ها و کاستی‌ها

نام نشریهمطالعات ترجمه قرآن و حدیث

نام نویسندهمصطفی شیروی خوزانی, مهدی ناصری, محمود رضا توکلی محمدی

کارکردهای بلاغی «حذف» و اثر آن در ترجمه قرآن‌کریم

نام نشریهپژوهش های زبان شناختی قرآن

نام نویسندهحمید احمدیان, نصرالله شاملی, اصغر شهبازی